درد مشترک ؛ درمان مشترک

بسياري از بيماراني که از بي‌خوابي رنج مي‌بردند و با هيچ نوع درماني بهبود پيدا نکرده بودند با درمان‌هاي گروهي مدتي است که مي‌توانند خواب آرام و عميقي را تجربه کنند. اين مطلب شايد براي خيلي‌هايي که بي‌خوابي دارند جالب و هيجان‌انگيز باشد اما براي پزشکان و روان‌پزشکان از وجه ديگري اهميت دارد و آن هم بحث « درمان‌ گروهي
سه‌شنبه، 6 بهمن 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درد مشترک ؛ درمان مشترک
درد مشترک ؛ درمان مشترک
درد مشترک ؛ درمان مشترک

نويسنده: سحر حبيبي و لاله فاضل




بسياري از بيماراني که از بي‌خوابي رنج مي‌بردند و با هيچ نوع درماني بهبود پيدا نکرده بودند با درمان‌هاي گروهي مدتي است که مي‌توانند خواب آرام و عميقي را تجربه کنند.
اين مطلب شايد براي خيلي‌هايي که بي‌خوابي دارند جالب و هيجان‌انگيز باشد اما براي پزشکان و روان‌پزشکان از وجه ديگري اهميت دارد و آن هم بحث « درمان‌ گروهي » و افزايش اين نوع از درمان در دنيا و ايران است. شما هم اگر سري بچرخانيد حتما دور و اطراف‌تان مي‌بينيد کساني را که حرف از عضويت در اين گروها و تاثيراتش مي‌زنند. شايد با خودتان فکر کنيد اين شيوه درماني شيوه‌اي جديد است اما اين طور نيست و قدمت آن طولاني است. اگر مي‌خواهيد درباره اين نوع درمان، چگونگي و کاربردهايش بدانيد، با ما همراه شويد...

تاريخچه گروه درماني

بهبود رواني در گروه سابقه‌اي به قدمت تاريخ بشري دارد كه نمونه‌هاي بارز آن در تعاليم مذهبي مشاهده مي‌شود، اما شيوه علمي و امروزي آن همچون روان درماني، پديده تازه‌اي است كه سابقه آن به دهه 1970 برمي‌گردد.
تا سال‌ها گروه‌درماني فقط توسط درمانگران علاقه‌مند به آن صورت مي‌گرفت. عده‌اي نيز به دليل زياد بودن تعداد مددجويان از آن استفاده مي‌کردند چون حجم کار اين افراد زياد بود، مجبور بودند به گروه‌درماني متوسل شوند.
عده‌اي از درمانگرها نيز از گروه‌درماني به عنوان مکمل درمان انفرادي استفاده مي‌کردند. يکي از قديمي‌ترين موارد استفاده از روش‌هاي گروهي، کارهاي جوزف اچ‌ برات روي بيماران مسلول در سال 1905 است. او به بيماران افسرده روحيه مي‌داد و آنها را وادار مي‌کرد رژيم دارويي خود را رعايت کنند.
جي‌ال‌مورنو اولين کسي بود که در اوايل دهه 1900 ميلادي برخي روش‌هاي گروهي را در وين ابداع کرد و در سال 1925 نمايش رواني را به آمريکا معرفي کرد. همچنين او اولين کسي است که از اصطلاح گروه‌درماني استفاده کرد.
اما پس از جنگ جهاني دوم بود که روش‌هاي گروهي به طور واقعي وارد صحنه شدند. شمار زيادي از بازماندگان جنگ به‌شدت به مشاره و درمان احتياج پيدا کردند. محدوديت‌هاي مالي و بيمارستاني باعث شد درمانگران از روش‌هاي گروهي استفاده کنند.
باوجود جديد بودن، در سال‌هاي اخير با جايگزيني روز افزون روابط اجتماعي و ميان فردي به‌جاي توجه به عوامل درون شخصي، عوامل حاكم ميان اعضاي گروه‌هاي اجتماعي از اهميت بيشتري برخوردار شده است و بر اين اساس در محيط بيمارستان‌هاي رواني، مطب‌ها و دفاتر مشاوره به درمان‌هاي گروهي توجه خاصي مي‌شود.

اتفاقاتي که در گروه مي‌افتد

با تشكيل گروه، درمانگر هدايت را بر عهده مي‌گيرد، چرا كه درمان‌جويان نمي‌دانند چه كنند و در انتظار راهنمايي و دستورالعمل درمانگر هستند. در نظر آنها درمانگر شخص متخصصي است كه آنها را درمان مي‌كند و تلاش مي‌كند رفتارهاي مناسب داشته باشند. در مرحله بعدي افراد گروه ياد مي‌گيرند كه وابسته به درمانگر نباشند و مسووليت‌پذير باشند.
در سومين مرحله صميمت بيشتري بين گروه ايجاد مي‌شود. افراد ياد مي‌گيرند احساسات خود را بيان ‌كنند و واكنش‌هاي مناسب در مقابل احساسات ديگران نشان ‌دهند. از اين مرحله به بعد درمانگر اداره‌كننده جلسه نيست. بلكه به عنوان يك عضو گروه تنها انسجام جلسه را حفظ مي‌كند و از تكنيك‌هاي مختلف در مورد اعضاي گروه و واكنش‌هاي آنها استفاده مي‌كند.
فردي كه مي‌خواهد وارد فرآيند گروه درماني شود بايد از انگيزه لازم برخوردار بوده و ميل به تغيير داشته باشد و حاضر باشد براي تغيير كوشش كند.
مهم اين است كه ورود به برنامه گروه درماني داوطلبانه باشد و بيمار به خاطر همسر، مادر، پدر، دوستان يا پزشك درمانگر خود به اين كار وادار نشود. همانند هر درمان ديگري بيمار بايد به شيوه گروه درماني اعتقاد داشته باشد و آن را يك شيوه درماني درست و مناسب ارزيابي كند كه مي‌تواند نيازهاي او را برآورده ‌سازد و تغيير لازم را در رفتارهاي او به‌وجود آورد.
مشكلاتي همچون پرخاشگري، روابط اجتماعي نامناسب، اعتياد، احساس ناراحتي در جمع، اعتماد نکردن به ديگران، مشكلات عاطفي، ابراز وجود بيش از حد، افسردگي، مشکلات روان تني، مشكلات زناشويي، اضطراب، نداشتن اعتماد به نفس، كمبود عزت نفس و وابستگي به ديگران در گروه قابل حل است.
از سوي ديگر، گروه درماني براي بيماران با افسردگي عميق، اسكيزوفرني، اختلال شخصيت‌هاي پارانوييد، اختلال شخصيت جامعه ستيز، افراد مبتلا به خود بيمارانگاري و اختلال شخصيت خودشيفته، نمي‌تواند مفيد باشد.

مزاياي گروه درماني

1 انتقال اطلاعات:

اعضاي گروه همديگر را راهنمايي مي‌کنند، از هم چيز ياد مي‌گيرند و به يکديگر توصيه‌هايي مي‌کنند.

2 اميدوار شدن:

مشاهده کساني که مشکلات‌شان را با موفقيت رفع مي‌کنند، افراد را اميدوار مي‌کند. موردي که جزء لازم هر گونه درمان موفقيت‌آميز است.

3 همگاني بودن:

افراد با گوش دادن به صحبت‌هاي ديگران مي‌فهمند که آنها نيز ترس‌ها، مشکلات و نگراني‌هايي مشابه ترس‌ها، مشکلات و نگراني‌هاي خودشان دارند. پي‌بردن به اينکه تنها نيستيم خيلي خوشايند و دلگرم‌کننده است.

4 نوع‌دوستي:

اعضاي گروه در شروع اغلب احساس بي‌فايده بودن مي‌کنند و روحيه بالايي ندارند ولي وقتي مي‌فهمد مي‌توانند به ديگر اعضاي گروه کمک کنند بيشتر احساس ارزشمندي و قابليت مي‌کنند.

5 يادگيري برقراري ارتباط با ديگران:

تعامل با ديگران در گروه مي‌تواند روابط ميان فردي، مهارت‌هاي اجتماعي، حساسيت به خرج دادن در مورد ديگران، حل اختلافات و مواردي از اين قبيل را آموزش بدهد.

6 تقليد:

مشاهده و گوش دادن به صحبت‌هاي ديگران زمينه‌ساز تقليد و الگوبرداري رفتارهاي مفيد آنها مي‌شود. اعضاي گروه از يکديگر چيزهايي ياد مي‌گيرند.

7 چگونگي ارتباط با خانواده:

بافت گروه به بيماران کمک مي‌کند مشکلات مرتبط با اعضاي خانواده خود را بشناسند و حل کنند.

8 تخليه هيجاني:

ياد گرفتن شيوه ابراز احساسات به شکلي صادقانه و راحت در گروه، زمينه‌ساز ايجاد اعتماد و درک متقابل خواهد شد.

9 انسجام گروه:

اعضاي گروه به گروه کوچکي پيوند مي‌خورند که با پذيرفتن آنها موجب افزايش عزت نفس‌شان خواهد شد.

روان درماني گروهي چيست؟

روان درماني گروهي چيزي جز ارايه شناخت و تصحيح رفتار بيمار گونه نيست رفتاري كه موجب شده ديگران از فرد فاصله بگيرند و منزوي شود. بسياري از مسايل و مطالب عنوان شده در روان درماني گروهي در زندگي روزانه ما به‌سادگي اتفاق مي‌افتد. تدابير درمان كه مهم‌ترين مساله مورد بحث در روان درماني گروهي است تنها به گروه درماني اختصاص ندارد، بلكه در هر گروه عادي كم و بيش وجود دارد.
به‌طور عادي ما در زندگي روزمره خود با افراد و گروه‌هاي متعددي ارتباط داريم كه اين روابط براي سلامت ما لازم است البته همه روابط زمينه سلامت بخشي ندارند و حتي بعضي از روابط نيز ناسالم و بيماري‌زا هستند. امروزه روان‌شناسان در روش‌هاي درماني خود تغيير داده‌اند تا بتوانند از گروه‌درماني نيز در درمان بيماري‌ها استفاده کنند. گروه‌درماني در موارد گوناگوني به کار رفته است از آن جمله در بخش‌هاي رواني بيمارستان‌ها و درمانگاه‌هاي سرپايي روان‌پزشکي، درباره کودکان و نوجوانان در کانون‌هاي اصلاح و تربيت و يا در درمان اعتياد.
روان‌شناسان در درمان‌هاي انفرادي مي‌توانند به حل و فصل مشکلات فرد کمک کنند اما مهم اين است که شخصي بتواند راهکارهايي را که در جريان درمان آموخته به روابط زندگاني روزمره‌اش منتقل کند. گروه‌درماني شرايطي فراهم مي‌آورد تا بيمار (مدد‌جو) مشکلات خود را در حضور ديگران حل و فصل کند. واکنش ديگران را به رفتار خود ببيند و هنگامي که بفهمد روش نادرستي دارد، روش‌هاي تازه‌اي در پيش گيرد.
به طور کلي در هر گروه‌درماني، تعداد انگشت‌شماري مدد‌جو شرکت دارند بين (6 تا 8 نفر) و اين افراد مشکلات مشابهي دارند. در جلسات درمان روان‌شناس يا مشاور معمولا در گفتگوها شرکت نکرده و اجازه مي‌دهد اعضاي گروه به مبادله تجربيات خود پرداخته، رفتار يکديگر را تفسير کنند و درباره مشکلات خودشان و ديگران گفتگو نمايند. اما در بعضي از گروه‌ها درمانگر بسيار فعال است. مثلا وقتي گروه داراي اعضاي خجالتي و فاقد اعتماد به نفس است، مشاور به طور فعال آنها را براي بحث و صحبت در جمع هدايت مي‌کند. ناگفته نماند که درمانگر بايد بسيار حرفه‌اي باشد.
گروه‌درماني از نظر وجود اعضا دو نوع است:

1. گروه بسته:

که تعداد اعضا از اول تا آخر دوره درمان ثابت و در حدود 6 تا 8 نفر هستند و از شروع تا پايان دوره، بيمار جديدي وارد نمي‌شود.

2. گروه باز:

که تعداد در همان حد ثابت است، ولي با رفتن و مرخص‌شدن عضوي از گروه، عضو ديگري وارد گروه مي‌شود و در نتيجه هر عضوي از گروه در يک مرحله خاص از درمان است.

مراحل گروه درماني

1 شناسايي:

5 جلسه اول که اعضاي گروه درصدد شناخت هم هستند.

2 انتقال:

پس از طي مرحله مکاشفه با موفقيت و ايجاد امنيت و اعتماد، هر يک از اعضاي گروه معمولا بحث درباره مشکل خود را آغاز مي‌کند. ابراز مشکل با نوعي شک و ترديد همراه است، زيرا روابط اعضا آن طوري که بايد و شايد، هنوز عميق نشده است.

3 فعاليت يا سازندگي:

پس از عميق‌تر شدن روابط و اعتماد اعضا به يکديگر و طرح مسايل و مشکلات، تلاش و فعاليت براي حل آن‌ها آغاز مي‌‌شود.

4 مرحله پاياني:

سرانجام گروه به جايي مي‌رسد که بايد به طور موقت يا براي هميشه به کارش پايان داده شود. بهترين زمان براي خاتمه دادن به جلسه مشاوره گروهي، هنگامي است که گروه به هدف‌هاي تعيين شده نايل آمده باشد.

گروه‌هاي خودياري

به غير از گروه‌هاي درماني که تحت نظر روان‌شناس و يا مشاور اداره مي‌شود و بيشتر جنبه کار خصوصي براي بيماران خود آن درمانگر را دارند، گروه‌هاي ديگري هم وجود دارد که به آنها گروه خودياور مي‌گويند، يعني گروه، بدون درمانگر حرفه‌اي اداره مي‌شود. اين گروه‌ها، گردهمايي‌هاي داوطلبانه منظمي است به منظور تبادل اطلاعات و حمايت از يکديگر در غلبه بر مشکل مشترک. اصولا اين گروه‌ها توسط کساني که قبلا موقعيت بحران را پشت‌سر گذاشته و به سلامت دست پيدا کرده‌اند، تشکيل مي‌شود.
در سال 1935 اولين گروه خودياور به نام انجمن الکلي‌هاي گمنام که به AA معروف است در آمريکا بنيان‌گذاري شد و بعد از آن گروه‌هاي درماني زيادي به وجود آمد که يکي از معروف‌ترين‌هاي آن، انجمن معتادان گمنام است که در 113 کشور جهان فعاليت مي‌کند.
انجمن معتادان گمنام و يا NA از سال 1369 در ايران فعاليت خود را شروع کرده است و يکي از بهترين شيوه‌هاي درماني که همان گروه‌درماني است را انجام مي‌دهد. در اين شيوه معتادان يکديگر را در شناخت و غلبه بر بيماري اعتياد ياري مي‌دهند و شرکت مداوم اعضا در جلسات انجمن مانع بازگشت آنها به مصرف مواد مي‌شود.

گروه درماني در ايران

با وجود مقرون به صرفه بودن و موثر بودن درمان‌هاي گروهي، ظاهرا از اين درمان‌ها به اندازه کافي استفاده نمي‌شود. در جامعه ما مردم شناخت کافي نسبت به گروه درماني نداشته و ترجيح مي‌دهند مشکلات‌شان به صورت انفرادي و خصوصي و محرمانه حل شود. به همين دليل بسياري از درمانگران و مراجعان، گروه‌درماني را چاره آخر مي‌دانند.
معدودي از بيماران براي گروه‌درماني ارجاع مي‌شوند و حتي کساني هم که ارجاع مي‌شوند گاهي قضيه را پيگيري نمي‌کنند و به گروه ملحق نمي‌شوند.
منبع: www.salamat.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط