برای انجام این تحقیق 500 فرد امریکایی از دوره کودکی تا بزرگسالی مورد بررسی قرار گرفتند. رفتار مادران در حوالی 8 ماهگی کودکان سنجیده شد. سپس در 30 سالگی فرزندان از آنها خواسته شد پرسشنامه ای را درباره شرایط روحی، عاطفی و اجتماعی خود پاسخ دهند.
نتایج نشان داد کودکانی که محبت کافی از مادرانشان دریافت کرده بودند استرس کمتری دارند و این نوع محبت موجب کاهش فشارهای روحی و بهبود مهارت های زندگی و روابط اجتماعی در آنها می گردد.
این تحقیق ثابت می کند رفتار والدین به ویژه مادر نقش بسیار مهمی در سلامت روانی فرزندان در آینده دارد، البته نقش سایر عوامل از جمله نحوه تربیت، مدرسه و جامعه را نیز نمی توان نادیده گرفت.
فرزندانی که در دوران کودکی و نوجوانی به مقدار کافی از محبت پدر و مادر بهره مند بوده اند دارای اراده قوی و روان سالم می باشند، برعکس افرادی که در خانواده های خشن زندگی می کنند و از مهر و محبت پدر و مادر بی بهره بوده اند، در بزرگسالی با مشکلات روحی و روانی مواجه می شوند و احساس حقارت می کنند.
کودکان درس محبت، رحم، شفقت، نیکوکاری، وفاداری، صفا، خلوص نیت، رشادت، شهامت، شجاعت، تقوا، ادب، تواضع، عزت نفس و…را در نخستین سال های زندگی خود و در دامن پرمهر و محبت پدر و مادر می آموزند. البته احترام، ادب و وفای میان والدین و فرزندان نتیجه نهایی این ارتباط سالم و تنگاتنگ و پرعطوفت است.
هر مادری فرزند را شجاع میکند
دانشمندان کشف کرده اند که نوزادانی که به اندازه کافی از مهر و محبت مادری بهره نمی برند ، در بزرگسالی ترسو ، پرخاشگر و خشن و آنهایی که مهر مادری بسیاری را تجربه کرده اند، مهربان تر ، شجاع تر و اجتماعی تر می شوند .در آزمایشگاه مایکل مینی در دانشگاه مکگیل مونترآل، (McGill University Montréal)، موشهای آزمایشی زیادی با هم زندگی میکنند. این موشها در قفسهایشان راه میروند، بو میکشند و با لیس زدن همدیگر را تمیز میکنند.
اما چنین برداشت سطحیای از آنها گمراهکننده است، چون همهی آنها مثل هم رفتار نمیکنند. بعضی از آنها پرخاشگر، خشن، ترسو، غیراجتماعی و بسیار عصبی هستند، اما بعضی دیگر بسیار شجاع، اجتماعی، مهربان و نیز دارای قابلیت یادگیریاند.
مرحله پس از تولد، زمان بسیار مهم و حساس در زندگی نوزاد
مایکل مینی که پژوهشگر مغز و اعصاب است دلیل این تفاوت را میداند: مادران بچههای ترسو، در ۸ روز اول پس از تولد کودکان خود، به آنها به اندازهی کافی محبت نکردهاند.اما نوزادان شجاع، آنهایی هستند که مادرانشان به آنها بسیار رسیدگی کردهاند. در اینجا، اینکه آیا نوزاد، نوزاد واقعی یک مادر است، نقشی بازی نمیکند. دانشمندان در آزمایشی نوزادان مادران را با هم عوض کردند.
آن فرزندانی که مادرشان به آنها محبت نکرده بود، ترسو بودند – فرقی نمیکرد که آن مادر، مادر واقعیشان بوده یا نه.
بدین ترتیب این نه ژنها، بلکه اولین تجربیات نوزاد هستند که باعث تفاوتهای شخصیتی میشوند. بنابراین مرحلهی پس از تولد، زمان بسیار مهم و حساسی در زندگی نوزاد است.
تجربیات اولیه در سلولهای مغزی تاثیر میگذارند
البته هنگامی که مینی و همکاران دانشمندش نتایج آزمایشهای خود را منتشر کردند، یافتهی علمی جدیدی را معرفی نمیکردند. تحقیق آنان بیشتر به این دلیل محبوبیت یافت که برای اولین بار نشان میداد که رفتار متضاد موشها در تغییرات سلولی مغز آنها نیز منعکس میشود.چنین آزمایشاتی دربارهی میزان محبت مادران در اواخر سالهای ۱۹۹۰ نیز انجام میگرفت. دانشمندان این محبت را بر اساس اینکه چندبار مادر، فرزند خود را تمیز یا نوازش میکند، اندازهگیری میکنند.
مادر با تمیز کردن و نوازش فرزندش به او پناه میبخشد، چیزی که هر نوزادی به آن احتیاج دارد. هر چه کودکان بیشتر احساس امنیت کنند، با تهدیدهایی که با آن در آینده روبرو میشوند، راحتتر برخورد خواهند کرد.
مینی و دانشمندان دیگر کشف کردهاند که این اطلاعات وارد مغز میشوند. تجربیات اولیه در بخش مهمی از سلولهای مغزی روی نقش د.ن.ا. (DNA) و همچنین روی یک ژن مشخص تاثیر میگذارند.
درست همین ژن ترشح هورمون استرس کورتیزول را تحت تاثیر قرارمیدهد. به این صورت که حتی فشارهای کوچک باعث ترشح این هورمون استرسی ازغدهای در مغز آنها میشود.
نتیجه آن است که رفتار این حیوانات عوض میشود، ترسو و خشن میشوند و حتی در یادگیری آنان نیز اختلال ایجاد میگردد، زیرا ترشح این هورمون در مراکز یادگیری مغز خدشه وارد میکند.
به گفتهی مینی، این نشان میدهد که محبت مادری در برنامههای مغزی نوزادان تاثیر زیادی میگذارد.
منبع: سایت سیمرغ
سایت حوزه
سایت ویکی فا