هنگامی که آنفولانزای اسپانیایی در سال 1918 هجوم آورد، برخی تصمیم گرفتند که آن را مجازات الهی برای گناهان بشریت بدانند و برای نجات به جای علم فقط به نماز روی آورند. به گونه ای فاحش، اسقف زامورا در برابر خواست مقامات اسپانیایی برای بستن کلیساهایش مقاومت کرد و در عوض اصرار داشت که توده ها و دسته های بیشتری را راه بیاندازد.
از دیدگاه کلامی، بلایای طبیعی و همه گیری ها به ناچار نمایه ی دیرینه و بسیار مورد بحث "شرارت" را مطرح می کنند. در اینجا برداشتی از فیلسوف گالن استراوسون در این مسئله ارائه می شود:
«به عنوان مثال، می توانیم با اطمینان درک کنیم که خدای مسیحی آن طور که به طور استاندارد در مسیحیت تعریف می شود، وجود ندارد. اثبات این مطلب در جهانی نهفته است که پر از درد و رنج های خارق العاده است... اعتقاد به چنین خدایی، کاملاً غیراخلاقی است. این، تحقیرِ واقعیت رنج انسان یا در حقیقت هرگونه رنج شدیدی را نشان می دهد.»
اما فرض کنید (فرض محال محال نیست) که شخصی که مستقیماً مسئولیت خلق جهان را بر عهده داشته است، خدا نبوده باشد بلکه موجودی بسیار کهتر، و بسیار جایزالخطاتر بوده باشد. شخصی که بیشتر شبیه یک مهندس یا دانشمند انسانی معمولی است - یا حتی شبیه یک کارگردان فیلم یا طراح بازی های ویدیویی. بیایید فرض کنیم که بیماری ها و بلایایی که در جهان یافت می شود، همگی نتیجه انتخاب طرحی است که به طور آزاد توسط این طراح غیر الهی جهان خلق شده است.
تصویر: آفرینش آدم - بازتولید بخشی از نقاشی های دیواری میکل آنژ در سقف نمازخانه سیستین. Shutterstock / FreedaMichaux
این ممکن است به گونه ای خیالی، دور از دسترس به نظر برسد. اما در حوزه فیزیک، درست این نوع سناریوها در حال اجرا هستند زیرا دانشمندان روی ریاضیات پیچیده ی پشت "جهان های جیبی" (یا جهان های کوچک) ساخته شده در آزمایشگاه کار می کنند، و رهبران فن آوری، مانند اِلون ماسک، پتانسیل رابط های مغز - ماشین را کشف می کنند.
همچنین مهم است که قدردان این باشیم که اگر اینگونه می بود، پس دیگر خدا را نمی شد برای بسیاری از درد و رنج هایی که در جهان ما وجود دارد مقصر دانست و مسئله شر تا حد زیادی حل می شد.
چرا؟ زیرا از نظر خداشناسان، انسان موجودی از نوعی بسیار ویژه است: به لطف اراده خدادادی، ما این توانایی را داریم که بخواهیم خوب عمل کنیم یا بد. و به طور کلی، خدا هیچ دخالتی در این انتخاب ها یا پیامدهای آنها ندارد. روش های مختلفی برای ایجاد جهان در آزمایشگاه ها ارائه شده است، از جمله فشرده سازی چند گرم ماده معمولی در حجمی بسیار کم برای ایجاد سیاه چاله های کوچک و گسترش تک قطبی های مغناطیسی پایدار برای ایجاد ساختارهای فضایی عجیب و غریب. اگر یک عامل آزاد به طرز وحشتناکی عمل کند (مرتکب قتل، تجاوز یا کشتار شود)، "شر اخلاقی" ناشی از آن قرار است بسیار تأسف برانگیز شود، اما خدا را نباید مقصر دانست. تقصیر کاملاً مربوط به شخصی است که آزادانه تصمیم به عمل در این راه گرفته است.
اخلاقیات و شرارت های طبیعی
اخلاقیات و اراده آزاد عمیقاً در هم تنیده اند. اگر کسی کار بسیار اشتباهی انجام دهد، اگر فقط به این دلیل این کار را انجام داده باشد که هیپنوتیزم شده و یا شستشوی مغزی داده شده باشد، از نظر اخلاقی مقصر نیست. به طور مشابه، اگر کسی یک عمل خوب (مثل دادن غذا به یک کودک گرسنه) انجام دهد، اما فقط به این دلیل این کار را انجام دهد که مجبور شده است و اسلحه ای به سوی سرش نشانه رفته است، از نظر اخلاقی قابل ستایش نیست.اکثر مذهبیون معتقدند که انسان ها توانایی انتخاب آزاد را دارند. آنها همچنین بر این باورند که هرکسی که انتخاب کند که به انجام کارهای صحیح بپردازد، می تواند انتظار داشته باشد که خداوند به او پاداش دهد، در حالی که کسانی که به اشتباه عمل می کنند، می توانند انتظار داشته باشند که مجازات شوند. برای این که این امر ممکن باشد، نه تنها لازم است خداوند اراده آزاد را برای ما فراهم کند، بلکه همچنین لازم است به ما این اجازه را بدهد که ان اقداماتی را انجام دهیم که آزادانه انتخاب می کنیم که انجام دهیم – که این می تواند شامل کارهای بد نیز باشد.
این "راه حل اراده آزاد" برای مسئله شر، از زمانی که، بیش از 1500 سال پیش، توسط سنت آگوستین تدوین شده است، نقطه اتکایی برای الهیات بوده است. از دیدگاه کلامی، آنچه که اصطلاحاً "شرارت های طبیعی" نامیده می شود یک مسئله بسیار رام نشدنی تر را اقامه می کند. دانشمندان ممکن است به زودی بتوانند عالم های "حباب" یا "پاکت" را در آزمایشگاه ایجاد کنند. اینها شامل بسیاری از رنج های ناشی از بیماری ها، زمین لرزه ها و سیلاب ها و درد و رنج های حیوانات است. همانطور که معمولاً تفسیر می شود، این منابع رنج، شرارت اخلاقی نیستند، زیرا آنها نتیجه اعمال آزادانه منتخب انسانی نیستند.
تصویر: دید آخرالزمانی از امواج غول آسای سونامی در حال در هم کوبیدن یک شهر کوچک ساحلی. Shutterstock / IgorZh
از این رو مشکلی توسط چنین شرورهایی برای هر کسی که معتقد است خدا جهان ما را ایجاد کرده است، ایجاد می شود. این جهان های جدید، با بزرگ شدن، فضا و زمان خاص خود را ایجاد می کنند، بنابراین آنها به هیچ وجه در دنیای ما جایی ندارند و هیچ خطری برای ما ندارند. آیا یک خالق واقعاً توانا، دانا و خوب نمی تواند کاری بسیار بهتر از این انجام دهد؟ در حقیقت، آیا این برای خدا کار کاملاً آسانی نبوده است که اطمینان دهد که جهان حاوی شرارت های طبیعی کمتری باشد؟ چند پیچ و تاب در DNA انسان، کافی می بود که مصونیت بشر از سرطان را فراهم کند. پیچ و تابی کمی متفاوت تر، ایمنی در برابر ویروس ها را فراهم می نمود. هنگام طراحی حیوانات، یک خدای مقتدر نیازی به تکیه بر روش فوق العاده کند و ناقص تکامل با انتخاب طبیعی نمی داشت - فرایندی که ناگزیر به درد و رنج فراوان می انجامد.
از طرف دیگر، این مسأله نیز از طرف بی خدایان مطرح می شود که اگر سازنده دنیای ما کاملاً قدرتمند و آگاه نبود و یا به همان اندازه که ممکن است خوب نبود، آنگاه تعجب آور نبود که خود را در حال زندگی در دنیایی از همان نوعی که در آن هستیم می یافتیم. البته این مسائل به نحو مستوفی توسط الهیون پاسخ داده شده است.
واقعیت های جایگزین و حباب ها
در مورد این که چرا باید این ایده را جدی بگیریم که تعدادی سازنده جهان می تواند وجود داشته باشد که کهتر از خدا باشند، هیچ کمبود سناریوی مربوطه ای در علم، افسانه علمی و فلسفه یافت نمی شود.از جمله موانعی که سرن در هنگام ساختن برخورد دهنده هادرون بزرگ ((Large Hadron Collider) ماشین بسیار بزرگ و قدرتمندی که در سال 2012 بوزون هیگز را کشف کرد) باید بر آن غلبه می کرد، متقاعد کردن جمعیتی نگران بود که مبادا با استفاده از برخورد دهنده، یک حفره کوچک ایجاد شود که بتواند از محدودیت های آزمایشگاه فرار کند و به مصرف تمام سیاره ادامه دهد. اگرچه هیچ خطر واقعی از این بابت وجود نداشت، اما چنین نگرانی هایی به هیچ وجه کاملاً بی اساس نبود.
تصویر: بوزون هیگز در سال 2012 در آزمایشاتی که با برخورد دهنده بزرگ هادرون در سرن انجام شد، کشف شد. Shutterstock / DVISIONS
در دهه های 1980 و 1990، آلن گوت و آندری لیند (فیزیکدانان محترم و پیشگامان نظریه کیهان شناسی تورمی که اکنون به نحوی گسترده پذیرفته شده است) این احتمال را پروراندند که دانشمندان ممکن است به زودی بتوانند عالم های "حباب" یا "پاکت" را در آزمایشگاه ایجاد کنند. در ابتدا، در زیر یک میکروسکوپ، جهان حباب تازه ایجاد شده به سرعت گسترش می یابد و به زودی یک کیهان در مقیاس کامل را در نوع خود تشکیل می دهد. این جهان های جدید، با بزرگ شدن، فضا و زمان خاص خود را ایجاد می کنند، بنابراین آنها به هیچ وجه در دنیای ما جایی ندارند و هیچ خطری برای ما ندارند.
انرژی هدایتگر گسترش جهان های پاکتی پیش بینی شده از همان میدان تورمی ناشی می شود که کیهان شناسان معتقدند مسئول گسترشی انفجاری در جهان خود ما است که اندکی پس از انفجار بزرگ اتفاق افتاد. در طی این مدت کوتاه، مقیاس گسترش جهان بسیار عظیم بود و در کمی بیشتر از یک لحظه، تریلیون ها برابر بزرگتر شد. اما از آنجا که انرژی منفی، انرژی مثبت ماده در حال ایجاد را کاملاً کنسل می کند، قانون های بقای انرژی نقض نمی شوند. همانطور که گوت طرفدار این اظهار نظر است، جهان ناهار رایگان نهایی است.
از آن زمان روش های مختلفی برای ایجاد جهان در آزمایشگاه ها ارائه شده است، از جمله فشرده سازی چند گرم ماده معمولی در حجمی بسیار کم برای ایجاد سیاه چاله های کوچک و گسترش تک قطبی های مغناطیسی پایدار برای ایجاد ساختارهای فضایی عجیب و غریب. کنترل دقیق قوانین فیزیکی حاکم بر جهان هایی که با این روش ها خلق می شوند آسان نخواهد بود. اما فیزیکدانان امکان تنظیم دقیق ثابت های فیزیکی پایه ای خود را، به گونه ای که قابلیت بیشتری برای پایداری ساختارهای پیچیده مورد نیاز برای زندگی را داشته باشند، رد نکرده اند.
حتی اگر ایجاد چنین جهان هایی نیاز به فناوری و دانشی داشته باشد که ما در حال حاضر از آن برخوردار نیستیم، یک تمدن علمی پیشرفته تر می تواند به راحتی آنچه را که لازم است داشته باشد. از این رو، به قول کنایه بازیگوشانه لیند: "آیا این بدان معنی است که جهان ما نه با یک طرح الهی، بلکه توسط یک هکر فیزیکدان ایجاد شده است؟"
این یک مسیر بالقوه برای ایجاد یک جهان تمام است. اما امکانات دیگری نیز وجود دارد. شاید در واقعیت، انسان ها همه شخصیت هایی هستند که در داخل چیزی شبیه به یک بازی ویدیویی گسترده چند نفره آنلاین، در یک کامپیوتر فوق العاده قدرتمند، زندگی می کنند.
تا دهه 1980 و 90 نویسندگان داستانهای علمی مانند Iain M Banks Greg Bear و Greg Egan شروع به کاوش در مورد احتمالات داستانی واقعیتهای مجازی کاملاً رایانه ای در عمق و جزئیاتی چشمگیر کردند. به نظر می رسد که ساکنان این جهان دارای بدن و مغزی معمولی هستند، اما مانند هر چیز دیگری در این جهان، بدن و مغز آنها مجازی و نه فیزیکی است، و فقط به صورت داده هایی است که در داخل رایانه ها جریان می یابد.
در دهه 1970 و 80 تعداد فلاسفه فزاینده ای به این دیدگاه رسیدند که ذهنیت آگاهانه، ذاتاً بیولوژیکی نیست. شعارهایی مانند، "ذهن با مغز ارتباط دارد به همان صورت که نرم افزار با سخت افزار مرتبط است" ، نه فقط برای فلاسفه بلکه برای روانشناسان و دانشمندان علوم اعصاب و روان نیز بسیار محتمل به نظر می رسید. اگر ذهن اساساً موضوعی از اطلاعات است (همانطور که مثلاً در قیاس با آن رایانه چنین است)، بنابراین هر چیزی می تواند ذهن داشته باشد مشروط بر اینکه اطلاعات را به روشهای مناسب پردازش کند. ولذا به نظر می رسید رایانه ها حداقل به عنوان یک مغز بیولوژیکی با این کار مناسب هستند.
رابط مغزی و رایانه ای به سبک ماتریس قادر به کنترل هر جنبه ای از آگاهی حسی یک فرد تا کوچکترین جزئیات است. اگر اینطور نبود، نمی توانستید یک تجربه کاملاً واقعی واقعیت مجازی، شامل بینایی، شنوایی، بو، بو و لمس را تهیه کنید. دانشمندان روی ریاضیات پیچیده ی پشت "جهان های جیبی" (یا جهان های کوچک) ساخته شده در آزمایشگاه کار می کنند، و رهبران فن آوری، مانند اِلون ماسک، پتانسیل رابط های مغز - ماشین را کشف می کنند. در حال حاضر در واقع جامعه ما چیزی حتی نزدیک به این نوع فناوری ندارد. اما دلایل زیادی وجود دارد که باور کنیم این امر امکان پذیر است، و اساساً پیشرفت های سریع در این زمینه در حال انجام است.
در هر صورت، توانایی های این سازندگان جهانی به وضوح از توانایی های خدای قادر مطلق و کاملاً خیرخواه، که در الهیات مطرح است، نمی کاهد. با توجه به نقایص متعدد و متنوع موجود در جهان، منطقی تر است فکر کنیم که این از تنوع غیر الهی ناشی می شود؟
به هر حال، مسئله شر، از زمان آغاز به کار آن، ادیان توحیدی را با چالش روبرو کرده است، و ایده گسترش راه حل اراده آزاد در این ادیان برای درگیر شدن با مسأله شرور همیشه در دسترس بوده است.
منبع: باری دِینتون - University of Liverpool