1) 20 بهمن ماه سال 1357 هجري شمسي: آخرين تلاش مذبوحانه رژيم ستمشاهي در قالب تظاهراتي محدود شكل گرفت. هدف از اين تظاهرات حمايت از قانون اساسي شاهنشاهي و دولت غيرقانوني بختيار بود. در اين تظاهرات عمال رژيم...
1) 20 بهمن ماه سال 1357 هجري شمسي:آخرين تلاش مذبوحانه رژيم ستمشاهي در قالب تظاهراتي محدود شكل گرفت. هدف از اين تظاهرات حمايت از قانون اساسي شاهنشاهي و دولت غيرقانوني بختيار بود. در اين تظاهرات عمال رژيم پهلوي و خانوادههايشان حضور داشتند و شعارهاي آنان اغلب به حمايت از حكومت سوسيال دمكراسي بختيار بود. اين گروه در ورزشگاه امجديه سابق گرد آمدند و به تظاهرات پرداختند. در همين روز اعلام شد كه مزدوران گارد شاهنشاهي به پادگان نيروي هوايي حملهور شدهاند تا برخي از انقلابيون را دستگير كنند. اما هجوم آنان با شكست مواجه شد و در مقابل مردم انقلابي تاب مقاومت نياوردند.
2) 20 بهمن ماه سال 1364 هجري شمسي:نخستين مرحله از عمليات والفجر هشت با رمز يا زهرا، يا زهرا، يا زهرا آغاز شد. رزمندگان اسلام در همان ابتداي عمليات والفجر هشت موفق شدند كه از آبهاي اروند رود بگذرند و دشمن را با حملات برق آساي خود مضحمّل كنند. عمليات والفجر هشت نتايج ارزشمندي را از جهات سياسي و نظامي دربرداشت كه از جمله قطع ارتباط دريايي عراق با آبهاي آزاد، و آزادسازي شهر فا و به همراه تأسيسات نفتي و اقتصادي مهم آن را ميتوان برشمرد. عمليات والفجر هشت در منطقهاي اجرا شد كه تنها راه ارتباطي ـ آبي عراقي با آبهاي آزاد بود از اين رو اين عمليات برارزش مقاومت دليرانه سلحشوران اسلام در هشت سال دفاع مقدس افزود.
3) شهادت آيتاللَّه "سيد مصطفي موسوي" پدر "امام خميني"(رحمة الله علیه) به دست اشرار منطقه (1281ش): آيتاللَّه سيد مصطفي خميني پدر بزرگوار امام خميني(رحمة الله علیه) در حدود سال 1238 ش (1277 ق) در خمين به دنيا آمد. ايشان پس از پشت سر گذاشتن دروس مقدماتي، براي تحصيل مدارج عالي راهي نجف اشرف گرديد و پس از اخذ اجتهاد، در خمين اقامت گزيد. اين عالم رباني در دوران اقامت در خمين در قطعه زميني متعلق به خود كشاورزي مينمود و در عين حال به هدايت و ارشاد مردم اشتغال داشت و ملجأ و پناهگاه آنان بود. از اين رو در مقابل زورگويي خوانينِ دست نشانده حكومت وقت، به مقاومت بر ميخاست. سرانجام، طاغوتيان نداي حقطلبي او را با گلوله پاسخ دادند و در مسير خمين به اراك وي را در 42 سالگي به شهادت رساندند. به هنگام شهادت ايشان، بيش از پنج ماه از تولد حضرت امام نگذشته بود و از آن پس تحت تكفل مادر و عمه خويش قرار گرفتند.
4) واگذاري امتياز خط آهن بندر مُحَمَّرِه "خرمشهر" - خرمآباد به انگلستان (1291 ش):دولت انگلستان كه به راههاي ارتباطي مطمئن و امن در جنوب ايران نياز ضروري داشت تا به وسيله آن، تجارت بازرگانان انگليسي و منافع حياتي آن كشور را تضمين و حفظ كند در اين تاريخ موفق به اخذ امتياز احداث راه آهن مُحَمَّرَه (خرمشهر) - خرم آباد و بروجرد شد. اين امتياز سه روز پس از امتياز مشابهي بود كه از جانب دولت ايران، به روسيه واگذار گرديده بود.
5) حمله گارد شاهنشاهي به هُمافران نيروي هوايي در پي بيعت هُمافران با حضرت امام (1357ش): در پي اعلام همبستگي گروهي از همافران و پرسنل نيروي هوايي با انقلاب اسلامي ايران و بيعت با حضرت امام، مزدوران گارد شاهنشاهي در شامگاه 20 بهمن به يكي از پادگانهاي نيروي هوايي در تهران حملهور شدند. به محض انتشار اين خبر، مردم مسلمان از همه نقاط تهران براي ياري رساندن به پرسنل نيروي هوايي كه در حال مقاومت بودند، به طرف پادگان نيروي هوايي شتافتند. مردم انقلابي كه سلاحهاي ابتدايي و ناچيزي در اختيار داشتند با رشادتهاي خود، حمله مزدوران رژيم شاه را با شكست مواجه كردند و به اين ترتيب، مرحله نهايي مبارزه مردم براي براندازي رژيم شاهنشاهي در ايران آغاز شد.
6) آغاز عمليات بزرگ والفجر 8 در فاو (1364 ش): عمليات بزرگ والفجر 8 با رمز يا زهرا (سلام الله علیها) در جبهه جنوب در منطقه فاو و در وسعت 800 كيلومتر مربع از بيستم بهمن ماه 1364 آغاز شد. در اين عمليات هزاران تن از نيروهاي ايراني از رودخانه خروشان اروندرود گذشتند و در اولين روز عمليات، شهر مهم فاو را در جنوب شرقي عراق فتح كردند. اين عمليات به قدري غيرمنتظره و از لحاظ نظامي پيچيده و موفقيتآميز بود كه باعث اعجاب كارشناسان نظامي و سياسي جهان و غافلگيري رژيم عراق شد. اين عمليات با هدف فشار بر رژيم صدام براي پايان دادن به اشغال خاك ايران و تن دادن به جبران خسارتهاي وارد شده بر ايران انجام شد و برتري نظامي ايران بر عراق را در دفع تجاوز نظامي اين كشور ثابت كرد. نتايج اين عمليات عبارتند از: تلفات نيروي انساني دشمن 3000 نفر اسير، قريب به 50/000 نفر كشته و زخمي؛ ساير نتايج: آزادسازي حدود 800 كيلومتر مربع و تصرف شهر و تأسيسات نفتي فاو و كارخانه نمك؛ تجهيزات و امكانات: تانك و نفربر: 600 دستگاه انهدامي، 120 دستگاه اغتنامي، هواپيما: 45 فروند انهدامي، هليكوپتر: 10 فروند انهدامي، خودرو: 500 دستگاه انهدامي، 250 دستگاه اغتنامي، توپ: 150 قبضه انهدامي، 20 قبضه اغتنامي و دستگاه مهندسي: 34 دستگاه اغتنامي. نبرد سرنوشت ساز فاو، به عنوان برجستهترين و پيچيدهترين عمليات جنگي جمهوري اسلامي ايران، سرانجام پس از هفتاد و پنج شبانه روز درگيري، كه در طول جنگ بيسابقه بود، با پيروزي كامل رزمندگان اسلام پايان يافت. از نظر سياسي، تبعات ناشي از فتح فاو به منزله تغيير در ماهيت سياسي جنگ بود، به اين معنا كه اتخاذ استراتژي دفاع متحرك از سوي عراق، پس از فتح خرمشهر، با اين هدف بود كه جنگ در روند فرسايشي، سرانجام منتهي به پذيرش صلح از سوي ايران شود. اما فتح فاو و ارتقاي موقعيت سياسي و نظامي ايران در شمال خليج فارس عملاً منجر به پيدايش شرايط جديدي شد كه هيچ گونه مطابقتي با مشخصههاي جنگ فرسايشي نداشت.
7) درگذشت استاد "ابوالفتوح عربزاده" پدر فرش نو ايران (1375 ش): استاد ابوالفتوح عربزاده مشهور به رسام در سال 1293 در تبريز به دنيا آمد. سيد ابوالفتوح عربزاده كه به او لقب پدر فرش نو ايران را دادهاند از كودكي با طرحها و رنگها آشنا شد و اين هنر را از پدر فراگرفت. وي در تبريز، نقاشي و طراحي روي فرش و در تهران نقاشي و طراحي بر روي كاشي را دنبال كرد. او علاوه بر اين، به هنرهاي ديگري چون موسيقي، نمايشنامه، مجسمهسازي، خطاطي، نقاشي رنگ و روغن و... علاقه داشت. رسام عربزاده در 1373 با اهداي 66 قطعه فرش نفيس از مجموعه دست بافتههاي خود، پايههاي اوليه تشكيل نهادي تحت عنوان بنياد فرهنگي و هنري فرش رسام عربزاده را با همكاري شهرداري تهران ايجاد كرد. قفس رنگها، خم معرفت، ساحل خيال و فتح سومنات از آثار طراحي فرش اوست. وي در آخرين روز از ماه رمضان، بر اثر ايست قلبي درگذشت و در بهشت زهرا مدفون گرديد.
8) 24صفرسال347هجري قمري:«ابومحمّد عبدالله بن دُرُستويه» محدث، اديب لغوي و نحوي بزرگ دربغداد درگذشت. او درفهم احاديث و صحت آنها مهارت و دقتي خاص داشت. ابن درستويه از12سالگي دربغداد با بزرگان علم لغت چون اِبن قُتَيبه آشنا شد. او بتدريج درمقام دانشمندي صاحبنظر، نكته سنج، دقيق، و اهل بحث با معلوماتي وسيع و بياني شيوا و روان، جايگاهي خاص درمراكزعلمي بغداد يافت. ازديگردانشهاي او فن عروض است كه دراين زمينه كتبي هم نوشته است. تصحيحُ الفَصيح مهمترين اثرابن درستويه است كه ازوي باقيست.
9) رحلت "اسماعيل بن عُبّاد" وزير دانشمند آلبويه (385 ق): ابوالقاسم اسماعيل بن عُبّاد فرزند عباس معروف به صاحب بن عُبّاد در سال 326 ق در اصفهان به دنيا آمد. پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبهي وزارت داشتند. پس از فراگيري مقدمات در اصفهان، راهي ري گرديد و در محضر ابن عميد، وزير دانشمند و شَهير آل بويه حاضر شد. وقتي كه ابن عميد توانايى اسماعيل را در انشاي متون ادبي ديد، او را به دبيري و نويسندگيِ حاكم اصفهان انتخاب كرد و پس از 13 سال به وزارت رسيد. او شيعي مذهب بود و در ترويج تشيع تلاش كرد. صاحب، تا آخرين لحظات عمر از علم اندوزي غافل نگرديد و دانش گستري را سرلوحهي خويش قرار داد. همچنين آثار و تاليفات فراواني از وي به جا مانده است كه بيان گر احاطهي او بر علوم زمان ميباشد. صاحب در فن نويسندگي و كتابت نيز مهارتي عجيب داشت و در اين زمينه داراي سبك و روش بود. وي در اواخر عمر علي رغم بيماري، از امور كشور مطلع ميگشت. سرانجام مشتاقانه به لقاي پروردگار رسيد و در 59 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد. پيكر آن عالم فرزانه در ميان حزن و اندوه دوستداران در اصفهان به خاك سپرده شد. معروفترين اثر صاحب بن عباد، المُحيط نام دارد كه در باب لغت و در 7 جلد گردآوري شده است. همچنين كتب امامت، الانوار و الاعياد از اوست.
10) پايان دورهي حكومت پانصد سالهي خلافت عباسي (656 ق): پس از تسخير بغداد، پايتختِ حكومت عباسيان توسط مغولان و كشتار مردم و تسليم شدن خليفه وبزرگان شهر و نيز غارت و ويران كردن آن، هلاكوخان مغول در 24 صفر 656 ق المستعصم باللَّه، خليفهي وقت را به حضور طلبيد و او را به همراه پسر بزرگش به قتل رسانيد. به اين ترتيب دولت پانصد و چند سالهي بني عباس سرنگون گرديد. دولت بنيعباس با قيام ابومسلم خراساني عليه بنياميه و با روي كار آمدن عبداللَّه سَفّاح در سال 132 ق، آغاز شده بود و پس از به قدرت رسيدن 38 تن از اين خاندان در مدت 524 سال، سرانجام در سال 656 ق با قتل مستعصم، به زوال رفت. بنيعباس در ابتداي كار همانند بنياميه، از وجود امامان معصوم در هراس بودند و هر كدام را به طريقي از سر راه خود برداشتند.
11) شهادت آيتاللَّه ميرزا "علي غروي تبريزي" در بازگشت از زيارت كربلا به نجف توسط مزدوران بعث (1419 ق/ 29 خرداد 1377 ش)
12) مرگ "آندره وزاليوس" كالبد شكاف معروف بلژيكي (1564م): آندرياس وساليوس يا آندره وزاليوس در 31 دسامبر 1514م در بروكسل در بلژيك به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسطه، وارد دانشگاه شد و در رشته پزشكي فارغالتحصيل گرديد. وزاليوس از آن پس، در حالي كه بيشتر از بيست سال نداشت، به استادي دانشگاه رسيد و به تدريس پرداخت. با اين حال، وي مايل به شناخت اجزاي دروني انسان بود و به كالبد شكافي بدن آدمي علاقه داشت. از اين رو طي سالهاي بعد تلاشهاي زيادي براي شناختن عملكرد اعضاي مختلف بدن از طريق تشريح به عمل آورد و نتايج تحقيقات خود را در كتابي به نام كارخانه بدن انسان گردآوري كرد. اين كتاب به عنوان نخستين اثر در باب تشريح بدن انسان، در دنياي آن روز شهرت بسيار يافت. مزاياي عمده آن بر ساير كتب قديمي، در تصاوير جالب آن بود. وزاليوس در كتاب خود، بدن آدمي را به طور طبيعي به نمايش درآورده و عضلات بدن را در حال انقباض طبيعي و نيز استخوانها را در وضع عادي زندگي، به حدي طبيعي نشان داده كه ميتوان گفت هيچ تصويري تا آن زمان برتر و بهتر از آن ترسيم نگرديده است. كتاب وزاليوس به نوعي آغاز تشريح نوين به شمار ميرود و وزاليوس با اين كتاب، دانش تشريح را وارد مرحله عملي دقيقي نمود. وزاليوس گرچه از نظر كالبدشكافي مردي بسيار دقيق بود، با اين حال پارهاي از نظرات فيزيولوژي قديم را قبول داشت. با اين حال برخلاف ارسطو كه قلب را مركز زندگي و هوش و عواطف ميدانست، وزاليوس عقيده داشت كه مغز و سلسله اعصاب اين وظيفه را برعهده دارند. تحقيقات گسترده وزاليوس در رشته پزشكي، توانست سير جديدي به حركت علم طب دهد به طوري كه ميتوان گفت طب جديد پيشرفت خود را مديون تحقيقات و تجربيات وزاليوس ميداند. وزاليوس مدتي را به عنوان پزشك مخصوص دربار گذراند اما پس از چندي با اتهاماتي مبني بر كفر و دزديدن جسد آدميان و تشريح آن از سوي مخالفانش روبرو شد كه در دادگاه تفتيش عقايد به مرگ محكوم شد. اما با وساطت پادشاه از مرگ نجات يافت و به تبعيد به بيتالمقدس محكوم گرديد. آندره وزاليوس سرانجام در مسير سفر به بيتالمقدس در 9 فوريه 1564م در 50 سالگي درگذشت.
13) آغاز حكومت جمهوري در انگلستان به رياست "اليور كراموِل" (1649م): اوليور كراموِل، فرمانده ارتشي بود كه حاميان پارلمان انگليس تشكيل داده بودند تا به عنوان اعتراض به استبدادِ چارلز اول، پادشاه اين كشور به مقابله با وي بپردازد. ارتش چارلز اول در رويارويى با نيروهاي مجلس شكست خورد و خود شاه به حكم مجلس در 30 ژانويه سال 1649م گردن زده شد. با شكست سلطنتطلبان، مجلس انگليس در روز 9 فوريه 1649م، نظام پادشاهي را لغو و حكومت جمهوري را جايگزينِ آن كرد و كرامول را به عنوان اولين رئيس جمهور انگلستان برگزيد. با اين حال، كرامول كه به حمايت از اقتدار مجلس قيام كرده بود، با دستيابي به قدرت، پارلمان قبلي و پارلمان تشكيل شده در زمان خود را منحل ساخت و با عنوان فرمانرواي نگهبان تا زمان مرگ به حكومت مقتدرانه خود ادامه داد. كرامول در مدت حدود 9 سال حكومت مستبدانه خود، جنگهاي زيادي كرد كه فجيعترين آنها، حمله به ايرلند و كشتار گسترده مردم اين سرزمين به خاطر مخالفت با او، بود. كرامول سرانجام در سوم سپتامبر 1658م درگذشت و پسرش جانشين او شد. اما وي نيز پس از هشت ماه حكومت، به خاطر بيكفايتي و نيز فشار سران ارتش، مجبور به استعفا گرديد وبار ديگر نظام سلطنتي در انگليس احيا شد. (ر.ك: 3 سپتامبر)
14) درگذشت "والنتين كونرار" نويسنده و اديب معروف فرانسوي (1675م): والنتين كونرار نويسنده و اديب فرانسوي در 25 ژوئن 1603م در خانوادهاي ادب دوست متولد شد. به همين دليل در نوجواني به ادبيات علاقهمند گرديد، به تدريج نويسندگي را آغاز كرد. در پي شهرت يافتن كونرار، صدراعظم وقت فرانسه در سال 1635م به اين اديب فرانسوي پيشنهاد كرد تا محفل ادبي را كه در منزل وي تشكيل ميشد، به انجمني براي توسعه ادبيات فرانسه تبديل كند. اين انجمن ادبي پس از مرگ كونرار نيز به فعاليت خود ادامه داد و به صورت يكي از انجمنهاي معتبر ادبي درآمد. والنتين كونرار سرانجام در نهم فوريه 1675م در 72 سالگي درگذشت.
15) مرگ "پير لاكْلو" اديب و نويسنده برجسته فرانسوي (1803م):پيِر شودرلو دو لاكْلو، اديب و نويسنده معروف فرانسوي در دوازدهم دسامبر 1741م در خانوادهاي اشرافي در شهر آمين فرانسه به دنيا آمد و در هجده سالگي وارد ارتش سلطنتي فرانسه شد. وي همزمان به سرودن چندين منظومه پرداخت و به دنياي ادب پا نهاد. پس از مدتي، شوق لاكلو به ادبيات و فراغتي كه يافته بود او را به فكر نوشتن رماني انداخت كه بتواند معايب و مفاسد جامعه را وصف كند و غوغايى برانگيزد كه تا آن زمان سابقه نداشته است، پس شش ماه مرخصي گرفت و بلاانقطاع به كار پرداخت تا اينكه شاهكار خود، رمان گزند دلبستگي را در سال 1783م انتشار داد. اين اثر بلافاصله فروشي غير منتظره يافت، چنانكه پس از يك ماه، از آن تجديد چاپ به عمل آمد و در زمان حيات نويسنده، پنجاه بار به چاپ رسيد و هرگز از توفيق آن كم نشد. اما اين پيروزي برقآسا با چنان جنجال و غوغايى روبرو گشت كه هيچ شاهكاري تا آن زمان چنان رسوايى و سر و صدايى به همراه نياورده بود، حتي شغل نظامي لاكلو را به خطر انداخت و موجب شد كه او را به صفاتي چون، جاني، ملحد و كفرگو متصف كردند و كتابش را زهرآگين خواندند. گزند دلبستگي گرچه به طور رسمي از طرف دادگاه محكوم گشت، به هيچ وجه موجب تكدُّر خاطر نويسنده نشد، زيرا توانسته بود تير خود را به هدف بنشاند و چنانكه خواسته است فساد جامعه را با صداقت و صحت بيسابقهاي پيش چشم آورد. لاكلو از آن پس به عنوان نويسندهاي برجسته به محافل ادبي راه يافت و چنان نفوذي بر خوانندگان برجاي گذارد كه همه با كنجكاوي در صدد برآمدند تا فاسد الاخلاقها و بيعفتها را كه در لباس قهرمانان داستان معرفي شده بودند، بشناسند. كتاب كه در آغازْ همچون هجوي از آداب و رسوم و فساد طبقه اشرافي تلقي گشت، به تدريج توجه نسل بعد را به نكتههاي تازهتري جلب كرد كه بر ارزش آن افزود. تيزبيني و دقت و صحت تحليل رواني و اخلاقي آميخته با روشني و سادگي شيوه نگارش و واقعي بودن رفتارها و گفتارها، همه موجب گشت تا گزند دلبستگي در ميان رمانهاي درجه اول فرانسه مقام واقعي خود را به دست آورد و شاهكاري به شمار آيد. لاكلو پس از آن براي جبران گذشته، اثري را با عنوان تعليم و تربيت زنان آغاز كرد كه به پايان نرسيد. او كه به فساد اخلاق معروف شده بود ميخواست در اين اثر، خود را به صورت عالم علم اخلاق بنماياند و از تقوا و فضيلت دفاع كند. لاكلو در ارتش به سبب اظهارنظرهاي تند و بيپروا و نوشتن مقالههاي انقلابي، خشم وزير جنگ فرانسه رابرانگيخت كه به تبعيد او منجر گشت تا بتواند به تدريج با انضباط زندگي در ارتش خو بگيرد. لاكلو در جريان انقلاب كبير فرانسه به گروه تندروها پيوست ولي با سقوط آنان به زندان افتاد و پس از آزادي، آرامش را بر سياست ترجيح داد. وي در اواخر عمر به مقام ژنرالي نائل آمد تا اينكه در نهم فوريه 1803م در شصتودو سالگي درگذشت. مقام پيِر لاكلو و نفوذ مهمي كه در دوره انقلاب فرانسه داشت به كلي فراموش شد، اما انقلابي كه كتاب گزند دلبستگي در تاريخ ادبيات و افكار و احساس مردم به وجود آورد، انقلاب واقعي او به شمار آمد.
16) تشكيل اولين جلسه صليب سرخ در "ژنو" به نام جمعيّت فوايد عامه (1863م)
17) مرگ "يوري آندروپوف" رهبر پيشين اتحاد جماهير شوروي (1984م): يوري ولاديمير يوويچ آندروپوف سياستمدار برجسته شوروي در پانزدهم ژوئن 1914م به دنيا آمد و تحصيلات خود را در رشته راه و ساختمان به پايان برد. وي از جواني وارد فعاليتهاي سياسي شد و به حزب كمونيست شوروي پيوست. آندروپوف در سال 1953م به سفارت شوروي در مجارستان دست يافت و هنگامي كه نيروهاي شوروي در سال 1956م به اين كشور حمله كردند، رهبري اصلي عمليات اشغال نظامي اين شهر و سركوب خونين اصلاحطلبانِ مجاري را بر عهده گرفت. وي با پايان يافتن دوران چهارساله سفارت در مجارستان، به شوروي بازگشت و پس از عضويت در كميته مركزي حزب كمونيست شوروي، در سال 1973م، عضو دفتر سياسي اين حزب كه نقش مهمي در اركان قدرت شوروي داشت، شد. آندروپوف همچنين در سال 1967م به رياست سازمان جاسوسي شوروي سابق موسوم به كا.گ.ب انتخاب شد و اين سمت را تقريباً تا زمان مرگ لئونيد بِرِژِنف رهبر پيشين شوروي در سال 1982م، به مدت 15 سال بر عهده داشت. هفت ماه پس از مرگ بِرِژنف، آندروپوف به دبير كلي حزب كمونيست شوروي كه بالاترين مقام رسمي آن كشور بود، منصوب شد و اين مقام را تا زمان مرگ به مدت 15 ماه حفظ كرد. آندروپوف در زمان حكومت خود، مبارزهاي را براي ريشهكن ساختن فساد سياسي و اقتصادي بازمانده از دوران بِرِژنف آغاز كرد و مشوق توليد و بهرهوري بيشتر گرديد. او همچنين دست به تصفيه بسياري از مقامات شوروي سابق زد، اما در سياستهاي خود چندان موفق نشد. آندروپوف مذاكرات محدود ساختن سلاحهاي استراتژيك هستهاي موسوم به سالْت را به بنبست كشاند و سياست غيرفعالي را در جهان، به ويژه در رابطه با برخوردهاي تهاجمي امريكا در خارج از قلمرو نفوذ شوروي سابق ارائه داد به طوري كه شوروي تنها به محكوم ساختن امريكا اكتفا ميكرد. با اين حال، در دوران زمامداري آندروپوف، مسابقه تسليحاتي افزايش يافت و ساخت سلاحهاي هستهاي در برنامه كار هر دو ابرقدرت قرار گرفت. در اين دوره پانزده ماهه، ميزان كمكهاي خارجي شوروي كاهش يافت كه كشورهاي كمونيستي به ويژه در جنوب افريقا، از اين بابت اظهار نگراني ميكردند. آندروپوف كه از بيماري كليوي و ديابت رنج ميبرد در دوره زمامداري خود، توانايي كمترين تغيير در سياستهاي داخلي و خارجي را نداشت. يوري آندروپوف پس از ماهها غيبت و حاضر نشدن در ملأ عام سرانجام در نهم فوريه 1984م در 70 سالگي در مسكو درگذشت و چرنينكو به جانشيني وي برگزيده شد.
18) اعلام حالت فوق العاده و انحلال جبهه نجات اسلامي الجزاير (1992م): در پي پيروزي چشمگير اسلام گرايان در انتخابات پارلماني الجزاير، نظاميان حاكم بر اين كشور، در 9 فوريه 1992م نتايج انتخابات را باطل و حزب اسلامگراي جبهه نجات اسلامي الجزاير را غيرقانوني اعلام كردند. چندي بعد، تعدادي از سران و اعضاي اين حزب نيز دستگير شدند. اين اقداماتِ نظاميانِ حاكم بر الجزاير، باعث آغاز يك دوره درگيري و خشونت در اين كشور شد كه قربانيان بسياري بر جاي گذاشت. لازم به ذكر است كه انتخابات پارلماني الجزاير در دسامبر سال 1991م انجام شد و در صورت پذيرش نتايج آن توسط حكومت، به حاكميت سي ساله جبهه آزادي بخش ملي الجزاير خاتمه داده ميشد. (ر.ك: 4 مارس)
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.