آموزش علوم، اولين فرمان خداوند در قرآن مجيد
حضرت محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبل از اينكه از طرف خداوند به رسالت مبعوث شوند، برخي شبها، هنگام غروب آفتاب يا اوايل شب، به غار حرا كه بالاي كوهي مشرف به خانه كعبه بود ميرفتند و ساعاتي را به تفكر درباره خالق عالم و آدميان و رموز خلقت ميگذراندند. يكي از شبهاي ماه رمضان، حالتي بين خواب و بيداري به ايشان دست داد و يكباره صدايي ايشان را به خود آورد كه ميگفت: «اقرأ» يعني بخوان. آنگاه نوشتهاي در آسمان بنظر ايشان رسيد كه در آن آمده بود:
«اقرأباسم ربك الذي خلق؛بخوان، به نام پروردگارت كه خلق كرده.»
«خلق الإنسان من علق؛خلق كرده انسان را از نطفه.»
«اقرأ و ربك الأكرم؛ بخوان كه پروردگارت بسي گرامي است….»
سپس خداوند درباره خود فرمود:
«الذي علّمَ بالقلم. عََلّم الانسان ما لَم يعلم؛ [بخوان به نام ] آن خداي كه با قلم، چيزي را كه انسان نميدانست به او آموخت….»1
بدين ترتيب، خداوند اولين كلمه و اولين فرماني كه به حضرت محمد(ص) (حتي قبل از بعثت ايشان) فرمود، خواندن، يعني آموختن علم است و اولين توصيفي كه خداوند از خود براي حضرت محمد(ص) فرمود، اين است كه« آن خداوندي كه به انسان آنچه را نميدانست با قلم (يعني از طريق نوشتن ) آموخت». در اين توصيف دوم، آنچه مورد توجه است، اين است كه خداوند اولين معلم انسان است و آنچه را انسان نمي داند، با قلم به او ميآموزد.
دستورات و فرمانهايي كه خداوند در قرآن مجيد به رسولش داده، فرمانهايي است كه از طريق ايشان به همه مسلمانان مؤمن داده شده است. لذا خواندن و نوشتن، يعني آموزش، اولين فرمان الهي است كه هر مسلمان بايد از آن اطاعت كند و اين بزرگترين افتخار مسلمانان است.
خداوند در قرآن مجيد، حدود شصت بار براي پيامبر خود سوگند ياد كرده است. اين سوگندها، يكي از ديگري زيباتر و شاعرانهتر است؛ مانند:«سوگند به طاق بلند آسمان، قسم به ماه تابان، سوگند به روز، چون روشن شود، قسم به شفق و روشني اول غروب، قسم به قرآنِ روشن بيان، قسم به صبحگاه، قسم به شب، هنگامي كه به روز روشن ميشود»؛
ولي زيباترين و آموزندهترين اين سوگندها، اولين سوگندي است كه خداوند براي حضرت محمد(ص) ، فقط چند روز بعد ازاولين آيات نازله ياد كرده و فرموده است: « ن و القلم و ما يسطرون؛2 سوگند به قلم و آنچه مينويسد.»
فرمان خواندن و سوگند به قلم، در هيچ يك ازكتب مقدس مذاهب، اعم از مذاهب ابراهيمي و يا مذاهب ديگر، نيامده واين بزرگترين افتخار مسلمانان و اولين وظيفه آنان، خصوصاً مسلمانان جوانان است كه در خواندن و نوشتن (يعني آموزش علوم) كوشا باشند؛ اما در گذشته، پيروي از اين فضيلت و اطاعت از اولين فرمان الهي، آن طور كه بايد و شايد به جوانان تبليغ نشده و حتي برخي از بزرگان مسلمان، به جاي تشويق مردم به اجراي اين فرمان باري تعالي و كوشش درتوسعه تعليم و تحصيل علوم و آشنايي به رموز طبيعت وخلقت و شايد از ترس بيديني، مسلمانان را از فراگيري «علم با قلم» (جز علوم ديني) بر حذر داشتهاند. عدهاي از گذشتگان، تا اوايل قرن پنجم هجري، بدين باور بودند كه علوم جديد موجب بيديني ميشود.
غافل از اين كه دين يك مسلمانِ دانشمند و آگاه به علوم طبيعي، داراي پايههاي عقلي محكمتري است از دين يك مسلمانِ بيدانش كه منحصراً تعبدي است و بر پايه عقل و دانش استوار نيست. دانشمندي كه اطلاعاتي درباره كهكشان دارد يا از نيروهاي عظيم داخل ذرات اتم باخبر است، دانشمندي كه به ميليونها ژن ناشناخته در داخل هر سلول جانداري آشنايي دارد، ميداند كه همه اين علوم از خداوند ناشي شده، و خدا و دين را معقولتر و مقبولتر و مستدلتر ميشناسد. تجربه قرون گذشته نشان داد كه پيروان ساير اديان كه تمام كوشش خود را به كسب علوم و خواندن و نوشتن و تبليغ و تعليم آن صرف كردند، نه تنها دين خود را از دست ندادند، بلكه پايههاي آن را محكمتر هم كردند.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
/خ
«اقرأباسم ربك الذي خلق؛بخوان، به نام پروردگارت كه خلق كرده.»
«خلق الإنسان من علق؛خلق كرده انسان را از نطفه.»
«اقرأ و ربك الأكرم؛ بخوان كه پروردگارت بسي گرامي است….»
سپس خداوند درباره خود فرمود:
«الذي علّمَ بالقلم. عََلّم الانسان ما لَم يعلم؛ [بخوان به نام ] آن خداي كه با قلم، چيزي را كه انسان نميدانست به او آموخت….»1
بدين ترتيب، خداوند اولين كلمه و اولين فرماني كه به حضرت محمد(ص) (حتي قبل از بعثت ايشان) فرمود، خواندن، يعني آموختن علم است و اولين توصيفي كه خداوند از خود براي حضرت محمد(ص) فرمود، اين است كه« آن خداوندي كه به انسان آنچه را نميدانست با قلم (يعني از طريق نوشتن ) آموخت». در اين توصيف دوم، آنچه مورد توجه است، اين است كه خداوند اولين معلم انسان است و آنچه را انسان نمي داند، با قلم به او ميآموزد.
دستورات و فرمانهايي كه خداوند در قرآن مجيد به رسولش داده، فرمانهايي است كه از طريق ايشان به همه مسلمانان مؤمن داده شده است. لذا خواندن و نوشتن، يعني آموزش، اولين فرمان الهي است كه هر مسلمان بايد از آن اطاعت كند و اين بزرگترين افتخار مسلمانان است.
خداوند در قرآن مجيد، حدود شصت بار براي پيامبر خود سوگند ياد كرده است. اين سوگندها، يكي از ديگري زيباتر و شاعرانهتر است؛ مانند:«سوگند به طاق بلند آسمان، قسم به ماه تابان، سوگند به روز، چون روشن شود، قسم به شفق و روشني اول غروب، قسم به قرآنِ روشن بيان، قسم به صبحگاه، قسم به شب، هنگامي كه به روز روشن ميشود»؛
ولي زيباترين و آموزندهترين اين سوگندها، اولين سوگندي است كه خداوند براي حضرت محمد(ص) ، فقط چند روز بعد ازاولين آيات نازله ياد كرده و فرموده است: « ن و القلم و ما يسطرون؛2 سوگند به قلم و آنچه مينويسد.»
فرمان خواندن و سوگند به قلم، در هيچ يك ازكتب مقدس مذاهب، اعم از مذاهب ابراهيمي و يا مذاهب ديگر، نيامده واين بزرگترين افتخار مسلمانان و اولين وظيفه آنان، خصوصاً مسلمانان جوانان است كه در خواندن و نوشتن (يعني آموزش علوم) كوشا باشند؛ اما در گذشته، پيروي از اين فضيلت و اطاعت از اولين فرمان الهي، آن طور كه بايد و شايد به جوانان تبليغ نشده و حتي برخي از بزرگان مسلمان، به جاي تشويق مردم به اجراي اين فرمان باري تعالي و كوشش درتوسعه تعليم و تحصيل علوم و آشنايي به رموز طبيعت وخلقت و شايد از ترس بيديني، مسلمانان را از فراگيري «علم با قلم» (جز علوم ديني) بر حذر داشتهاند. عدهاي از گذشتگان، تا اوايل قرن پنجم هجري، بدين باور بودند كه علوم جديد موجب بيديني ميشود.
غافل از اين كه دين يك مسلمانِ دانشمند و آگاه به علوم طبيعي، داراي پايههاي عقلي محكمتري است از دين يك مسلمانِ بيدانش كه منحصراً تعبدي است و بر پايه عقل و دانش استوار نيست. دانشمندي كه اطلاعاتي درباره كهكشان دارد يا از نيروهاي عظيم داخل ذرات اتم باخبر است، دانشمندي كه به ميليونها ژن ناشناخته در داخل هر سلول جانداري آشنايي دارد، ميداند كه همه اين علوم از خداوند ناشي شده، و خدا و دين را معقولتر و مقبولتر و مستدلتر ميشناسد. تجربه قرون گذشته نشان داد كه پيروان ساير اديان كه تمام كوشش خود را به كسب علوم و خواندن و نوشتن و تبليغ و تعليم آن صرف كردند، نه تنها دين خود را از دست ندادند، بلكه پايههاي آن را محكمتر هم كردند.
پی نوشت ها :
1. علق (96) آيه 1 ـ 5.
2. قلم (68) ايه 1.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372
/خ