جا پاي بومشناختي چیست؟
نويسنده: دكتر اصغر ارجمندنيا
جا پاي بومشناختي ( Eco-footprint )، مقدار زمين و آبي است كه فرد يا يك جمعيت انساني، براي تامين منابع مورد نياز و پشتيباني پايداري خود و نيز جذب ضايعات و با فناوري متداول، به كار ميبرد.
رويكرد جا پاي بومشناختي، اينك بهطور گستردهاي در سراسر جهان، بهعنوان يك شاخص سنجش زيستمحيطي براي پايداري بهكار ميرود. اين شاخص همچنين، ميتواند در ارزيابي و مديريت در بهكارگيري مناسب منابع در اقتصاد نيز مورد استفاده قرار گيرد. از شاخص جا پاي بومشناختي، براي بررسي و جستوجوي شيوههاي زندگي پايدار فردي، در الگوي مصرف كالا و خدمات، در مديريت سازمانها، بخشهاي صنعتي، مناطق و نواحي نيز استفاده ميشود.
در تحليل جا پاي بومشناختي، مقدار زمين بارور از نظر بومشناختي در عرصههاي مورد نياز، براي پايداري يك جمعيت، توليد يك محصول و يا اجراي فعاليتها و با احتساب كاربرد انرژي، غذا، آب، مصالح ساختماني و ديگر موارد مصرفي برآورد ميشود. تحليل جا پاي بومشناختي همچنين شيوهاي است كه براي تعيين ميزان مصرف نسبي منابع بهمنظور ارتقاي آگاهي، آموزشي، راجع به هر نوع مصرف منابع موجود و گاهي راهاندازي، شروع و تغيير الگو و نحوه مصرف بهكار گرفته ميشود. اين شاخص به اين دليل مورد استفاده قرار ميگيرد كه شيوههاي زندگي عادي و متداول در استفاده از منابع، پاسخگو نبوده و پايدار نيست.
تغيير الگوي مصرف منابع، از مواردي است كه كمتر اطلاعرساني شده، اما در شيوههاي جا پاي بومشناختي، وجوه مختلف آگاهيرساني مورد توجه است. مصرف انسان از منابع تجديدپذير و نه تجديدناپذير، بحرانهاي واقعي پايداري را مطرح ميكند. طبيعت ميتواند منابع تجديدپذير را به ميزان معيني تغيير داده و تجديد كند. انسانها، پيوسته و بهطور فزايندهاي، منابع تجديدپذير را سريعتر از تغييرات زيستبومها تغيير داده و مصرف ميكنند.
تغييرات روزافزون در منابع يا سنگيني بار بومشناختي، تهديدي جدي براي زيستبومهاست، زيرا زيستبومها توان و يا فرصت بازسازي و بارگيري دوباره را ندارند. افزون بر اين، انسانها ميتوانند بدون منابع تجديدناپذير هم، مانند منابع فلزي و سوختهاي فسيلي زندگي كنند.
رويكرد جا پاي بومشناختي، ميتواند مفهوم بارگيري دوباره منابع و ميزان كاربرد آنها را بهعنوان عوامل كليدي در فرايند توسعه پايدار جوامع انساني ارائه دهد. آنچه طبيعت به ما عرضه ميكند، براي زندگي مصرف ميكنيم، بر اين اساس، هر اقدامي كه انجام ميدهيم، بر زيستبومهاي كره زمين تأثير ميگذارد.
امروزه، جا پاي بومشناختي انسان، 23درصد بيشتر از آنچه كره زمين ميتواند بازتوليد كند را نشان ميدهد. به سخن ديگر، در حال حاضر بيش از 14 ماه طول ميكشد تا كره زمين، آنچه ما در يك سال مصرف ميكنيم، بازسازي كند.
با اندازهگيري و سنجش جا پاي بومشناختي يك جمعيت (فرد، شهر، جامعه شهري يا يك كشور)، ميتوانيم عبور از حد مجاز مصرف منابع را با دقت بيشتري ارزيابي و مهار كنيم. شاخصهاي جا پاي بومشناختي، ما را قادر خواهد ساخت كه اقدامات مناسب فردي و جمعي را با ابزارهاي موجود، تداوم بخشيم.
هنگامي كه تقاضاي منبع بومشناختي انسان، از آنچه طبيعت دائما ميتواند عرضه كند، تجاوز كند، ما به مرحله عبور از حد مجاز وارد شدهايم. طبق گزارشهاي مؤسسه جهاني منابع، برنامه محيطزيست سازمان ملل و بانك جهاني، در سال 2001، علاوه بر روند فزاينده تخليه منابع تجديدناپذير، مانند معادن، نفت و... منابع تجديدپذير نيز آشكارا در معرض خطر قرار گرفتهاند.
ما براي تداوم بقاي خود، به موجوديهاي بومشناختي وابستهايم. بيشك تخليه مستمر منابع، رفاه انسان را نيز تحليل ميبرد، منابع معيشتي نابود ميشوند، اراضي بيثمر ميمانند و منابع بهطور فزايندهاي گران، كمياب و غيرقابل دسترس ميشوند و در چنين شرايطي تفاوت منابع آشكار ميشود.
اين روند تخليه، با رشد جمعيت انساني و با تغييرات شيوه زندگي، كه بيش از پيش، تقاضا به منابع طبيعي را وابسته ميكند، وخيمتر ميشود.شاخص جا پاي بومشناختي، ابزار مناسبي براي ارزيابي منابعي است كه در جهت تبيين اهميت مسائل پايدار بهكار ميرود. اين شاخص بيان ميكند كه چه كسي منبع را مصرف ميكند و چه جامعههايي چه مقدار از منابع بومشناختي را با چه جمعيتي و در چه عرصه جغرافيايي تخليه ميكنند.
از ديدگاه پايداري، وقتي كه جا پاي انسان از مقدار ظرفيت زيستي تجديدپذير افزون گشت، به سمت ناپايداري پيش ميرود. محاسبه جا پاي بومشناختي در 40 سال گذشته نشان ميدهد كه روند رشدي معادل 25 سال بيش از مقدار ظرفيت زيستي تجديدپذير رويداده است.
چالش پايداري، جستوجوي راههاي تجربهاندوزي ارزنده از زندگي است. باتوجه به محدوديتهاي كره زمين، جا پاي بومشناختي، ابزار شناخت و سنجش فعاليتهاي بومشناختي است.
جا پاي بومشناختي، برآورد و سنجش فشار انسان بر بومسازگانهاست.
جاي پاي بومشناختي، در «واحدهاي ناحيه» واحدهاي سطح بيان ميشود. هر واحد برابر است با يك هكتار فضاي زيستي مولد يا بارور، با ميانگين جهاني بهرهوري.
جا پاي بومشناختي جهاني، بر حسب نسبت حجم جمعيت، متوسط مصرف هر نفر و تراكم منابع و فناوري تغيير ميكند. فناوري ميتواند بهرهوري زمين، يا كارايي منابع مورد مصرف براي توليد كالا و خدمات را تغيير دهد.
بررسيها نشان ميدهد كه در سال 2000، جا پاي جهاني كمي افزايش يافته، كه باتوجه به رشد جمعيت، ميانگين جا پا بر حسب هر نفر، تقريبا از سال 1985 تا 1996 ثابت مانده است. باتوجه به اينكه جمعيت جهان از سال 1996، از 7/5 ميليارد نفر به 6 ميليارد نفر افزايش يافته، اما افزايش شاخص جا پا، حدودا به 5درصد رسيده است.
در سال 1996، در كره زمين، 6/12 ميليارد هكتار زمين بيولوژيك بارور وجود داشته كه تقريبا يكچهارم سطح كره زمين را پوشش ميدهد. از اين ميزان، 3/1 ميليارد هكتار را زمينهاي زراعي، 6/4 ميليارد هكتار را مراتع، 3/3 ميليارد هكتار را نواحي ماهيگيري و 2/0 ميليارد هكتار را زمينهاي ساخته شده دربرميگيرد. چنانچه 10درصد تمام فضاي زيستي بارور را با ديگر گونهها در نظر بگيريم، فضاي موجود براي هر نفر حدودا به 2/2 واحد سطح ميرسد.
جا پاي بومشناختي، بر حسب واحدهاي سطح يا حوزهها سنجش ميشود. يك واحد سطح، برابر است با يك هكتار از فضاي زيستي بارور متناسب با ميانگين جهاني بهرهوري. زمينها از نظر بهرهبرداري، متفاوت هستند، بيشتر زمينها براي كشت اختصاص مييابند و كمترين ميزان آنها براي مراتع حيواني مورد استفاده قرار ميگيرند.
بر اين اساس، يك هكتار زمين با باروري بالا، نشاندهنده بيش از واحدهاي سطح همان مقدار با زمين باروري كمتر است. تمام سطوح يا نواحي زمين بر حسب ظرفيت آنها براي «زيتوده» سنجش ميشوند. دريا نيز برحسب ظرفيت توليد پروتئين مصرفي انسان سنجيده ميشود. «واحدهاي سطح» مقايسه معناداري از جا پاي بومشناختي در كشورهاي مختلف با كيفيتهاي گوناگون ميدهد.
حداقل مورد نياز براي پايداري در جهان آن است كه جا پاي انساني بايد از كمتر از ظرفيت بيولوژي زيستكره باشد، اما اين براي هر كشور تفاوت دارد. درحاليكه وضعيت زيستبومهاي طبيعي طي 30 سال گذشته 33درصد افت داشته، فشارهاي انساني بر زيستكره تا 50درصد افزايش يافته است. در سال 1997، جا پاي بومشناختي جمعيت جهان 30درصد بيش از ظرفيت زيستي بارور كره زمين بوده است.
به عبارت ديگر، انسان به كرهزميني 30درصد بزرگتر از اين كره زمين نياز خواهد داشت. آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان ملل نشان ميدهد كه 20درصد جمعيت جهان كه در كشورهاي ثروتمند زندگي ميكنند، بيش از 80 درصد منابع جهان را مصرف ميكنند. در سال 1996، جا پاي بومشناختي مصرفكننده متوسط در كشورهاي صنعتي، 4 برابر مصرفكننده متوسط در كشورهاي كمدرآمد بوده است.
منبع: www.hamshahrionline.ir
/س
رويكرد جا پاي بومشناختي، اينك بهطور گستردهاي در سراسر جهان، بهعنوان يك شاخص سنجش زيستمحيطي براي پايداري بهكار ميرود. اين شاخص همچنين، ميتواند در ارزيابي و مديريت در بهكارگيري مناسب منابع در اقتصاد نيز مورد استفاده قرار گيرد. از شاخص جا پاي بومشناختي، براي بررسي و جستوجوي شيوههاي زندگي پايدار فردي، در الگوي مصرف كالا و خدمات، در مديريت سازمانها، بخشهاي صنعتي، مناطق و نواحي نيز استفاده ميشود.
در تحليل جا پاي بومشناختي، مقدار زمين بارور از نظر بومشناختي در عرصههاي مورد نياز، براي پايداري يك جمعيت، توليد يك محصول و يا اجراي فعاليتها و با احتساب كاربرد انرژي، غذا، آب، مصالح ساختماني و ديگر موارد مصرفي برآورد ميشود. تحليل جا پاي بومشناختي همچنين شيوهاي است كه براي تعيين ميزان مصرف نسبي منابع بهمنظور ارتقاي آگاهي، آموزشي، راجع به هر نوع مصرف منابع موجود و گاهي راهاندازي، شروع و تغيير الگو و نحوه مصرف بهكار گرفته ميشود. اين شاخص به اين دليل مورد استفاده قرار ميگيرد كه شيوههاي زندگي عادي و متداول در استفاده از منابع، پاسخگو نبوده و پايدار نيست.
تغيير الگوي مصرف منابع، از مواردي است كه كمتر اطلاعرساني شده، اما در شيوههاي جا پاي بومشناختي، وجوه مختلف آگاهيرساني مورد توجه است. مصرف انسان از منابع تجديدپذير و نه تجديدناپذير، بحرانهاي واقعي پايداري را مطرح ميكند. طبيعت ميتواند منابع تجديدپذير را به ميزان معيني تغيير داده و تجديد كند. انسانها، پيوسته و بهطور فزايندهاي، منابع تجديدپذير را سريعتر از تغييرات زيستبومها تغيير داده و مصرف ميكنند.
تغييرات روزافزون در منابع يا سنگيني بار بومشناختي، تهديدي جدي براي زيستبومهاست، زيرا زيستبومها توان و يا فرصت بازسازي و بارگيري دوباره را ندارند. افزون بر اين، انسانها ميتوانند بدون منابع تجديدناپذير هم، مانند منابع فلزي و سوختهاي فسيلي زندگي كنند.
رويكرد جا پاي بومشناختي، ميتواند مفهوم بارگيري دوباره منابع و ميزان كاربرد آنها را بهعنوان عوامل كليدي در فرايند توسعه پايدار جوامع انساني ارائه دهد. آنچه طبيعت به ما عرضه ميكند، براي زندگي مصرف ميكنيم، بر اين اساس، هر اقدامي كه انجام ميدهيم، بر زيستبومهاي كره زمين تأثير ميگذارد.
امروزه، جا پاي بومشناختي انسان، 23درصد بيشتر از آنچه كره زمين ميتواند بازتوليد كند را نشان ميدهد. به سخن ديگر، در حال حاضر بيش از 14 ماه طول ميكشد تا كره زمين، آنچه ما در يك سال مصرف ميكنيم، بازسازي كند.
با اندازهگيري و سنجش جا پاي بومشناختي يك جمعيت (فرد، شهر، جامعه شهري يا يك كشور)، ميتوانيم عبور از حد مجاز مصرف منابع را با دقت بيشتري ارزيابي و مهار كنيم. شاخصهاي جا پاي بومشناختي، ما را قادر خواهد ساخت كه اقدامات مناسب فردي و جمعي را با ابزارهاي موجود، تداوم بخشيم.
هنگامي كه تقاضاي منبع بومشناختي انسان، از آنچه طبيعت دائما ميتواند عرضه كند، تجاوز كند، ما به مرحله عبور از حد مجاز وارد شدهايم. طبق گزارشهاي مؤسسه جهاني منابع، برنامه محيطزيست سازمان ملل و بانك جهاني، در سال 2001، علاوه بر روند فزاينده تخليه منابع تجديدناپذير، مانند معادن، نفت و... منابع تجديدپذير نيز آشكارا در معرض خطر قرار گرفتهاند.
ما براي تداوم بقاي خود، به موجوديهاي بومشناختي وابستهايم. بيشك تخليه مستمر منابع، رفاه انسان را نيز تحليل ميبرد، منابع معيشتي نابود ميشوند، اراضي بيثمر ميمانند و منابع بهطور فزايندهاي گران، كمياب و غيرقابل دسترس ميشوند و در چنين شرايطي تفاوت منابع آشكار ميشود.
اين روند تخليه، با رشد جمعيت انساني و با تغييرات شيوه زندگي، كه بيش از پيش، تقاضا به منابع طبيعي را وابسته ميكند، وخيمتر ميشود.شاخص جا پاي بومشناختي، ابزار مناسبي براي ارزيابي منابعي است كه در جهت تبيين اهميت مسائل پايدار بهكار ميرود. اين شاخص بيان ميكند كه چه كسي منبع را مصرف ميكند و چه جامعههايي چه مقدار از منابع بومشناختي را با چه جمعيتي و در چه عرصه جغرافيايي تخليه ميكنند.
از ديدگاه پايداري، وقتي كه جا پاي انسان از مقدار ظرفيت زيستي تجديدپذير افزون گشت، به سمت ناپايداري پيش ميرود. محاسبه جا پاي بومشناختي در 40 سال گذشته نشان ميدهد كه روند رشدي معادل 25 سال بيش از مقدار ظرفيت زيستي تجديدپذير رويداده است.
چالش پايداري، جستوجوي راههاي تجربهاندوزي ارزنده از زندگي است. باتوجه به محدوديتهاي كره زمين، جا پاي بومشناختي، ابزار شناخت و سنجش فعاليتهاي بومشناختي است.
جا پاي بومشناختي، برآورد و سنجش فشار انسان بر بومسازگانهاست.
جاي پاي بومشناختي، در «واحدهاي ناحيه» واحدهاي سطح بيان ميشود. هر واحد برابر است با يك هكتار فضاي زيستي مولد يا بارور، با ميانگين جهاني بهرهوري.
جا پاي بومشناختي جهاني، بر حسب نسبت حجم جمعيت، متوسط مصرف هر نفر و تراكم منابع و فناوري تغيير ميكند. فناوري ميتواند بهرهوري زمين، يا كارايي منابع مورد مصرف براي توليد كالا و خدمات را تغيير دهد.
بررسيها نشان ميدهد كه در سال 2000، جا پاي جهاني كمي افزايش يافته، كه باتوجه به رشد جمعيت، ميانگين جا پا بر حسب هر نفر، تقريبا از سال 1985 تا 1996 ثابت مانده است. باتوجه به اينكه جمعيت جهان از سال 1996، از 7/5 ميليارد نفر به 6 ميليارد نفر افزايش يافته، اما افزايش شاخص جا پا، حدودا به 5درصد رسيده است.
در سال 1996، در كره زمين، 6/12 ميليارد هكتار زمين بيولوژيك بارور وجود داشته كه تقريبا يكچهارم سطح كره زمين را پوشش ميدهد. از اين ميزان، 3/1 ميليارد هكتار را زمينهاي زراعي، 6/4 ميليارد هكتار را مراتع، 3/3 ميليارد هكتار را نواحي ماهيگيري و 2/0 ميليارد هكتار را زمينهاي ساخته شده دربرميگيرد. چنانچه 10درصد تمام فضاي زيستي بارور را با ديگر گونهها در نظر بگيريم، فضاي موجود براي هر نفر حدودا به 2/2 واحد سطح ميرسد.
جا پاي بومشناختي، بر حسب واحدهاي سطح يا حوزهها سنجش ميشود. يك واحد سطح، برابر است با يك هكتار از فضاي زيستي بارور متناسب با ميانگين جهاني بهرهوري. زمينها از نظر بهرهبرداري، متفاوت هستند، بيشتر زمينها براي كشت اختصاص مييابند و كمترين ميزان آنها براي مراتع حيواني مورد استفاده قرار ميگيرند.
بر اين اساس، يك هكتار زمين با باروري بالا، نشاندهنده بيش از واحدهاي سطح همان مقدار با زمين باروري كمتر است. تمام سطوح يا نواحي زمين بر حسب ظرفيت آنها براي «زيتوده» سنجش ميشوند. دريا نيز برحسب ظرفيت توليد پروتئين مصرفي انسان سنجيده ميشود. «واحدهاي سطح» مقايسه معناداري از جا پاي بومشناختي در كشورهاي مختلف با كيفيتهاي گوناگون ميدهد.
حداقل مورد نياز براي پايداري در جهان آن است كه جا پاي انساني بايد از كمتر از ظرفيت بيولوژي زيستكره باشد، اما اين براي هر كشور تفاوت دارد. درحاليكه وضعيت زيستبومهاي طبيعي طي 30 سال گذشته 33درصد افت داشته، فشارهاي انساني بر زيستكره تا 50درصد افزايش يافته است. در سال 1997، جا پاي بومشناختي جمعيت جهان 30درصد بيش از ظرفيت زيستي بارور كره زمين بوده است.
به عبارت ديگر، انسان به كرهزميني 30درصد بزرگتر از اين كره زمين نياز خواهد داشت. آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان ملل نشان ميدهد كه 20درصد جمعيت جهان كه در كشورهاي ثروتمند زندگي ميكنند، بيش از 80 درصد منابع جهان را مصرف ميكنند. در سال 1996، جا پاي بومشناختي مصرفكننده متوسط در كشورهاي صنعتي، 4 برابر مصرفكننده متوسط در كشورهاي كمدرآمد بوده است.
منبع: www.hamshahrionline.ir
/س