خبر خوب و همزمان بد این است که شما در جایگاه یک کارآفرین، مدیری ندارید که مسئول هدایت و جهتدهی به تلاشهای شما باشد. بهعلاوه، خبری از همکارانی نیست که به شما در اجرای کارتان کمک کنند و تیم کاری جدیدتان نیز به شما تنها همان مسائلی را میگویند که تمایل دارید بشنوید. پس این بار، مسئولیت بر عهدهی شماست که استعدادهایتان را به سرمایه تبدیل کنید، شریکان و اعضای تیم کاریتان را پیدا کنید تا شکافهای کارتان را پُرکنید و کارشناسان و مشاورانی پیدا کنید که معتمدتان باشند.
افراد بسیار معدودی اَبَرانسان هستند و میتوانند همهی مهارتها، خلاقیت، فراستِ کاری، دانش و شخصیت لازم را یکجا داشته باشند و بهتنهایی در هر کسبوکاری موفق باشند. اگر دیدگاهِ واقعگرایانهای نسبت به محدودیتهای فردیمان داشته باشیم و با در نظرگرفتن این امر عمل کنیم، اغلبِ ما برای کسب موفقیت، باید نسبت به موارد زیر توجه کافی داشته باشیم:
شروع کسبوکار مناسب، مستلزم خودشناسی است
اگر از استعدادها و علایق خود آگاه باشید، احتمالا کسبوکاری راه میاندازید که تناسب بیشتری با مهارتها و علایقتان و حساسیت کمتری نسبت به نقصها و کمبودهایتان داشته باشد، در نتیجه در حل مسائل کاری، احتمال موفقیتتان نیز بیشتر خواهد بود. بیشتر مردم، موفقیت چندانی در حل مسائل دیگران ندارند. مطمئن باشید که در کسبوکاری که تناسبی با شخصیتتان ندارد، بعید است روی خوشبختی و کامیابی را به چشم ببینید.
جذب تیم مناسب، مستلزم شناخت نقطه ضعفهایتان است
شما باید بهترین افرادی را در کنار خود جذب کنید که مکمل نقاط قوتتان باشند و نقطه ضعفهایتان را پوشش دهند. در این صورت میتوانید فرصت واقعی برای خود رقم بزنید، اهداف درستی تعیین کنید و موفقیت را برای خود به ارمغان بیاورید. شکست اغلب کارآفرینان در بکارگیری تیم کاری نامناسب ریشه دارد.1
ساختن یک کسبوکار، مستلزم اعتمادبهنفس است
شما در جایگاه یک کارآفرین، هیچ شخص یا جایی ندارید تا خود را پشتِ سر آن پنهان کنید. خودشناسی، کلید قاطعیت و اطمینان است و اطمینان نیز موجدِ رهبری میشود. ایجاد کسبوکار جدید به رهبر خوبی نیاز دارد که بازار را توسعه دهد، مشتری جذب کند، به تیم انگیزه بدهد و بر ناشناختهها غلبه کند.
با داشتن اعتبار و اصالت، دیگران بهترین رفتار را با شما خواهند داشت
برای اینکه رهبری کارآمد و محترم برای تیم کاریتان باشید، آنها باید ببینند که شما شخصیت خودتان را قبول دارید. مشتریان و شرکای بیرونی شرکتتان به این روحیهی شما عکسالعمل نشان میدهند و اعتماد و احترامی به شما پیدا میکنند که آیندهی کسبوکارتان به آن نیاز دارد. اگر دائما به چیزی تظاهر کنید که نیستید، هیچ سودی از این بابت، نصیبتان نمیشود.2
با بهرهگیری از نقاط قوت خود تصمیمات شغلی بهتری بگیرید.
بر نقاط قوت خود سرمایه گذاری کنید، و برای تصمیمات خارج از محدوده توانایی خود از مشاوران و تیم کمک بخواهید. بنابراین، همه شما را به عنوان شنونده خوب و رهبری قوی میدانند که زورگو و خودپسند نیست و میداند چگونه با بسیاری از ناشناختههای کسب و کار جدید مقابله کند.
بدانید چه موقع بدون عذاب وجدان “نه” بگویید
محدودیت های خود را بشناسید و وظایفی که نمیتوانید آنها را تحقق بخشید یا در اولویت قرار ندارند را نپذیرید. تنها راه زنده ماندن در دنیای تجارت مدرن که نیاز 24 ساعته به توجه شما دارد همین است. کارآفرینان موفق که خود را به خوبی میشناسند از واگذاری امور به دیگران ترسی ندارند و هیچ زمانی به بهانههایی چون “خیلی سرم شلوغ” است مراجعه نمیکنند.
اگر نقاط ضعف را شناسایی نکنید پیشرفت نخواهید کرد
هر کارآفرین و شغلی نیاز به پیشرفت مستمر دارد. خودشناسی کمک میکند تا اولویتهای مناسب برای بهبود خود، از جمله کارکردن روی سلامت خود، متعادل کردن زندگی خانوادگی، تغییر عادتهای بد و پیوستن به گروههای همکار در حوزه کار و شغل را تعیین کنید.اگر این مشاهدات برای شما معنی ندارد، احتمالا هنوز زمان آن نرسیده که سبک زندگی کارآفرینانهای را شروع کنید. بسیاری از افراد بدون رفتن به سمت موارد آشنا خوشبختتر خواهند بود. بهتر است این را قبول کنید که حتی اگر راضی هم نباشید بهتر از این خواهد بود تا همیشه با استرسی در جدال باشید که مبادا کسب و کار جدید با شکست مواجه شود.3
هدفگذاری
شما حال که تخصصهای خودتان را پیدا کردید، سپس باید هدفهای خود را پیدا یا بهبیان بهتر، هدفهای خود را مشخص کنید. شما در نظر خود، نهایت آن کسب و کار در نظر بگیرید. یعنی اگر میخواهید یک وب سایت آموزش خیاطی راه اندازی کنید، مراحل رشد خود را تا بالاترین سطحها پیشبینی کنید. یعنی بگویید که در ابتدا با آموزش و فروش محصولات آموزشی کسب درآمد میکنم، سپس تولیدات خودم را آماده و در سایت برای فروش قرار میدهم.با درآمدهای بدست آمده، کسانی را استخدام میکنم تا کار کنند، چند سال بعد، یک تولیدی (نوع خاصی) لباس را راهاندازی میکنم، سپس از طریق سایت که با محتوا آموزشی مطرح شده، برندسازی انجام میدهم و به همه ایران محصولم (که در یک مدل خاص لباس، مثلا مجلسی، بچگانه و…) است را معرفی میکنم. سفارشها که بیشتر شد، سایت را دو زبانه و از خارج از کشور سفارش میگیرم و… تا در نهایت یک نوع خاص پوشاک، در دنیا صاحب سبک و برند شوم.
هدفگذاری نقطه A و B
برای هدفگذاری مرحلهبهمرحله خیلی ساده میتوانید نقطه A و B برای کسب و کار خود تعریف کنید. نقطه A جایگاهی است که شما هم اکنون آنجا هستید. و نقطه B جایگاه ایدهآلی است که قصد دارید به آن برسید. میتوانید بر روی کاغذ A و B را کشیده و آنها را با یک خط به هم متصل کنید. سپس در طول این خط بیایید و نقاطی را بکشید. برای مثال ۵ نقطه با فاصله مشخص از هم بین نقطه A تا نقطه B. سپس برای این ۵ نقطه عنوان در نظر بگیرید. درست مشابه پاراگراف قبل، برای مثال اولین نقطه شما میتواند مربوط به راهاندازی سایت یا فروشگاه اینترنتی باشد. نقطه بعد تولید محتوا و نقاط بعدی هم عنوانهایی مانند برنامهریزی برای انتشار محتوا، اضافه کردن محصول، بازاریابی و… میتواند باشد. مهم این است که هدف بزرگ شما تبدیل به هدفهای کوچک کوچک شود.4پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.imdb2.ir
3.www.charismabs.com
4.www.furbodm.com