«خواهش میکنم دیگه گریه نکن»، «با من اینجوری رفتار نکن.» ممکن است این روزها دیگر از این نوع دستورات نشنوید، اما حرفهایی که والدین یا مربیان مهدکودک هنگام عصبانیت در کودکی به شما زدهاند، احتمالا هنوز هم فراموشتان نشدهاند. حتما چیزهای زیادی هم از دیدن اینکه والدینتان چطور خشمشان را ابراز میکردند، یاد گرفتهاید. شاید به شما میگفتند نباید عصبانی شوید، خشم بد است یا هر زمانی که عصبانی میشوید به کسی آسیب میرسانید. به بیان دیگر، تجربهی دوران کودکی و زخمهای احساسی که در آن دوره ایجاد شدهاند، میتوانند بر رابطههای امروزتان نیز تاثیر بگذارند.
خوشبختانه زخمهایی از این دست قابل درمان هستند و با آموختن چند نکته در مورد عصبانیت، بهتر میتوانید این احساس را درک و کنترل کنید. در اینجا به هفت نکته دربارهی خشمهایی که از آسیبهای احساسی دوران کودکی ناشی میشوند و راههای جلوگیری از آنها اشاره میکنیم.
خشم سرکوب شده مانند آتشفشان است
خشم میتواند دیگران را معذب کند یا بترساند، به همین دلیل احتمالا والدینتان به شما آموختهاند که آن را فرو خورده و اجازه ندهید بیرون بریزد. مشکلی که سرکوب کردن دارد این است که باعث ایجاد کوهی از احساساتی میشود که برای انفجار آمادهاند و بالاخره به شکل مخربی فوران خواهند کرد، از بیماریهای جسمی گرفته تا افسردگی یا بروز رفتارهای خودتخریبی.1
خشمتان سعی دارد با شما حرف بزند
ذهن از خشم به عنوان روشی استفاده میکند تا به شما بگوید چیزی ناراحتتان کرده است. اگر کسی کاری کند یا چیزی بگوید که باعث عصبانیتتان شود ولی این احساس را نادیده بگیرید، یعنی در اصل عامل محرک خشم را نیز نادیده گرفتهاید. اگر چیزی به حدی برایتان مهم است که باعث برانگیختن احساسی در شما میشود، حتما آنقدر اهمیت دارد که نباید دستکم گرفته یا از جانب شما مردود شود.
بدنتان به شما میگوید چه زمانی عصبانی هستید
خشم گاهی آنقدر سریع اتفاق میافتد که به شما فرصت تشخیص نمیدهد و قبل از اینکه آن را حس کنید واکنش نشان میدهید. زمانی که یاد بگیرید علائم فیزیکی خشم را در بدن خود تشخیص دهید، میتوانید آن را زود شناسایی کرده و واکنش خود را به تاخیر بیندازید. این علائم فیزیکی میتوانند داغ شدن صورت یا ایجاد فشار در گردن باشند.
واکنشها قابل کنترل هستند
از حرف دوستتان ناراحت شدهاید؟ فکر میکنید شریک زندگیتان از شما فاصله گرفته؟ با کودکی بدعنق طرف هستید؟ تمامی اینها میتوانند باعث واکشی شوند که در نهایت منجر به بروز رفتاری مخرب از جانب شما خواهد شد. ممکن است در ابتدا به نظرتان دشوار بیاید، اما میتوانید واکنش خود را به عواملی که باعث تحریک خشمتان میشوند، کنترل کنید. با کنترل واکنشهای آنی و تکانشی، میتوانید موقعیت را مورد بررسی قرار داده و بهترین و مناسبترین روش صحبت یا عمل را انتخاب کنید.2
کودکی مان هنوز هم باعث عصبانیت مان می شود
این داستان را در نظر بگیریم: وقتی بچه بودیم، پدرمان در حالی که مشغول نوشیدن چهارمین لیوان چای خود بود تکالیف مان را نگاهی می کرد و دائما ما را «نادان» و «تنبل» خطاب می کرد. به جای اینکه این رفتار را به حساب خستگی و مشکلات مالی اش بگذاریم، ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن و اینکه همه ی انتقادها تحقیر آمیز هستند، در ما به وجود آمد. و حالا به عنوان یک فرد بالغ، زمانی که رئیس مان از ما می خواهد گزارشی را که اشتباهاتی دارد دوباره انجام دهیم، با عصبانیت به او واکنش نشان می دهیم، اما چیزی که در اصل باعث تحریک این خشم شده به پدرمان مربوط می شود نه رئیس مان.
واکنش نشان دادن می تواند رابطه های ما را به آرامی نابود کند
زمانی که با شریک زندگی مان در حالی که یکی از ما عصبانی است صحبت می کنیم، به هیچ نتیجه ای نمی رسیم. مدام بین حرف های هم می پریم یا در تمام مدت به این فکر می کنیم که چه پاسخی بدهیم تا برنده ی بحث شویم. در نهایت، هر دو بازنده هستیم، چون هیچ کدام گوش نمی دهیم. این نوع واکنش ها می توانند منجر به رابطه هایی شوند که در آن ما یا شریک مان به دلیل وحشت از مشاجره به شدت مراقب هستیم که طرف مقابل را نرنجانیم، و این باعث می شود مشکلات از ترسِ بروزِ بحث های داغ و جنجالی پنهان بمانند و هیچ گاه حل نشوند.
ذهن آگاهی در نقطه ی مقابل واکنش هیجانی قرار دارد
رابطه های خوب اتفاقی به وجود نمی آیند. عصبانیتی که درست کنترل نشده باشد باعث می شود ما و عزیزان مان نتوانیم به چیزهایی که از همدیگر و از زندگی انتظار داریم، دست پیدا کنیم. ذهن آگاهی برای کنترل خشم به ما کمک می کند. ذهن آگاهی به این معنی است که تمام توجه مان به زمان حال باشد. در این حالت، انگار ما از فاصله ی دور و بدون قضاوت درمورد خوب یا بد بودن افکار و احساسات مان، به آنها نگاه می کنیم. یعنی به جایی اینکه بنشینیم و گذر زندگی را تماشا کنیم، در لحظه زندگی کنیم و تجربه کسب کنیم.پس می توان ادعا کرد ذهن آگاهی کلیدی است برای باز کردن قفل واکنش های سالم در برابر خشم، زیرا ذهن آگاهی در نقطه ی مقابل واکنش هیجانی است.
چگونه به جلو حرکت کنیم
اولین قدم برای ایجاد تغییر در تعامل با افراد، شناسایی مشکلات و پذیرفتن مسئولیت هاست. با خودمان صادق باشیم و آگاهانه و با دقت نقشی که خشم در رابطه ی ما ایفا کرده است را بررسی کنیم. در این صورت می توانیم یاد بگیریم چطور به احساسات مان دسترسی داشته و آنها را پردازش کنیم. زمانی که خود را متعهد کنیم که طرز فکر و رفتارمان را تغییر دهیم، کنترل زندگی خود را به دست خواهیم گرفت. با استفاده از ذهن آگاهی زخم های احساسی را ترمیم و با کمک بخشش و قدردانی به جلو حرکت کنیم.3پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.vista.ir
3.www.parvaresheafkar.com