اصول و روش هاي تربيتي از ديدگاه پيامبر اکرم(ص)

در پژوهش حاضر با روش تحليل اسنادي، مباني، اصول و روش هاي تربيت از منظر پيامبر اکرم(ص) مورد بررسي قرار گرفته است. جامعه ي آماري، کليه ي احاديث و روايات موجود در منابع معتبر منسوب به آن حضرت بوده اند. بنابراين، نمونه گيري انجام نشده است. ابزار پژوهش، فهرست وارسي بوده که روايي صوري آن به وسيله ي تأمين نظريات صاحب نظران و پايايي آن نيز طي محاسبه ي ضريب همبستگي داده هاي حاصل از تحليل اوليه با تحليل مجزاي ديگر برابربا 87 بوده است. داده
يکشنبه، 22 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصول و روش هاي تربيتي از ديدگاه پيامبر اکرم(ص)
اصول و روش هاي تربيتي از ديدگاه پيامبر اکرم(ص)
اصول و روش هاي تربيتي از ديدگاه پيامبر اکرم(ص)

نويسنده:رضا محمدي (دانشجوي دکتراي تعليم و تربيت دانشگاه فردوسي)




چکيده

در پژوهش حاضر با روش تحليل اسنادي، مباني، اصول و روش هاي تربيت از منظر پيامبر اکرم(ص) مورد بررسي قرار گرفته است. جامعه ي آماري، کليه ي احاديث و روايات موجود در منابع معتبر منسوب به آن حضرت بوده اند. بنابراين، نمونه گيري انجام نشده است. ابزار پژوهش، فهرست وارسي بوده که روايي صوري آن به وسيله ي تأمين نظريات صاحب نظران و پايايي آن نيز طي محاسبه ي ضريب همبستگي داده هاي حاصل از تحليل اوليه با تحليل مجزاي ديگر برابربا 87 بوده است. داده هاي حاصل از تحليل اسنادي، مورد تجزيه و تحليل کيفي قرار گرفته و در نهايت، شش مبناي تربيتي، شانزده اصل تربيتي به علاوه ي سي و هشت روش تربيتي مربوط به آنها به دست آمدند.
واژگان کليدي: پيامبر اکرم(ص)، مباني تربيت، اصول تربيت، روش هاي تربيت.

مقدمه

پيامبر اکرم(ص) وجود عيني قرآن کريم است که با رفتار و گفتار خود، آيات الهي را به منصه ي ظهور رسانده است. لذا سنت نبوي، هم سنگ قرآن عظيم، اولين بنا در بنيان رفيع فرهنگ و نظام تربيت اسلامي به شمار مي رود. خداوند در سوره ي احزاب، پيامبر اسلام(ص) را به عنوان الگوي مناسبي براي انسان ها معرفي کرده است: «لَقَد كانَ لَكُم في رسُول اللّه أُسوَه حَسَنه...» (احزاب،21)؛ و اين معرفي "در واقع بيان بزرگ ترين تفاوت مکتب انبيا و غير آن است، چرا که مکتب انبيا از خصوصيت عملي بودن و توجه به عينيت داشتن برخوردار است" (دلشاد تهراني،1372 ،17). همچنين برانگيخته شدن وي به پيامبري از سوي خداوند، دليلي براي هدايت انسان ها بود، چرا که قاعده ي لطف پروردگار بر اين امر حکم مي کرده است. به نص صريح قرآن، اگر تربيت الهي پروردگار توسط مربيان برگزيده صورت نمي گرفت، هدايت آنها ميسر نمي شد و آنها در گمراهي و ضلالت باقي مي ماندند: «هُوَ الّذي بَعثَ في اْلأمِّيِّينَ رَسُولاً مِنهُم يَتلُوا عَليهِم آياته وَ يُزَكّيهِم وَ يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَ الحِكمَه وَ إن كانُوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ» (جمعه، 2). طبق اين آيه ي شريفه، تزکيه و تقوا و تعليم کتاب و حکمت از اهداف بعثت انبيا به شمار مي رود (نصري،1376). تربيت پيامبر اسلام(ص) بود که در عصر جاهليت از انسان هايي که قرن ها از تمدن و فرهنگ دور بودند زاهدان ودلاوراني ساخت که پس از گذشت نيم قرن از طلوع اسلام، فرمانرواي نيمي از جهان شدند(الصفار، 1383).
بنابراين چنانچه مباني و اصول تربيت از آموزه هاي والاي پيامبر اکرم(ص) به درستي تحليل و تبيين شود، مي تواند به عنوان مناسب ترين نمونه براي عملکردهاي تربيتي جامعه ي اسلامي ما تلقي گردد. با دقت و تأمل در احاديث و روايات بسياري که از سيره و سنت نبوي به دست ما رسيده است، مي توان به استخراج مباني و اصول مناسبي براي تربيت اقدام نمود.
هر چند با نگاهي به احاديث وروايات منسوب به آن حضرت، تعريف مشخصي براي تربيت يافت نمي شود، ليکن با توجه به مجموعه ي آموزه هاي آن حضرت مي توان تربيت را اين گونه تعريف کرد: به ظهور رساندن استعدادهاي کمالي انسان با توجه به فطرت الهي وي و در جهت مسيري که خداوند از طريق آياتش در اختيار وي قرار داده است.
تربيت از ديدگاه هر مکتب با توجه به نگاهش به انسان و جهان، مباني، اصول و روش هاي خاصي پيدا مي کند. به طور کلي «مباني تربيت از موقع آدمي و امکانات و محدوديت هايش و نيز از ضرورت هايي که حياتش همواره تحت تأثير آنهاست بحث مي کند» (شکوهي، 1378، 61)، و منظور از اصول تربيت «مفاهيم و نظريه ها و قواعد نسبتا کلي است که در بيشتر موارد صادق است و بايد راهنماي مربيان، معلمان، مديران، اولياي فرهنگ و والدين دانش آموزان در کليه ي اعمال تربيتي باشد» (شريعتمداري،1364 ،11)، يا به بياني ديگر «مقصود از اصل قاعده ي عامه اي است که مي توان آن را به منزله ي دستورالعملي کلي در نظر گرفت و از آن به عنوان راهنماي عمل در تدابير تربيتي استفاده کرد»(باقري، 1374، 64)
متأسفانه با وجود اهميت بسيار زياد ديدگاه هاي تربيتي پيامبر اکرم(ص)، به جز معدود تحقيقاتي که به ذکر آراء تربيتي آن حضرت در کنار معصومين ديگر پرداخته بودند، هيچ تحقيق و پژوهش مستقلي در اين زمينه يافت نگرديد. صفار (ترجمه ي انصاري، 1383) در فصلي از کتاب به توضيح مختصر سيره ي تربيتي آن حضرت پرداخته است. حسيني زاده (1383) در جلد اول و چهارم مجموعه ي «سيره تربيتي پيامبر(ص) و اهل بيت عليهم السلام به ذکر ديدگاه هاي تربيتي معصومين(عليهم السلام)، از جمله پيامبر اکرم(ص)، به ترتيب در خصوص تربيت فرزند و آموزش هاي ديني پرداخته است. داوودي (1383) نيز در جلد دوم همان مجموعه به ذکر ديدگاه هاي تربيتي معصومين(عليهم السلام)، ازجمله پيامبر اکرم(ص)، در خصوص تربيت ديني پرداخته است.
لذا پژوهش حاضر با بهره گيري از روش علمي تحليل اسنادي در کليه ي متوني که حاوي احاديث و روايات پيامبر(ص) مي باشند و با هدف تبيين مباني و اصول تربيت از ديدگاه پيامبر اکرم(ص)، به استخراج مفاهيمي در جهت هدف کلي مذکور پرداخته و تلاش اندکي بوده است در جهت ترغيب هر چه بيشتر انديشمندان کشورمان در استفاده از تعاليم نوراني آن حضرت(ص) در امر تربيت.
در مطالعه ي حاضر، سؤال هاي اساسي ذيل طرح و مورد بررسي قرار گرفته است:
1) مباني تربيت از ديدگاه پيامبر اکرم(ص) کدامند؟
2) اصول تربيت از ديدگاه پيامبر اکرم(ص) کدامند؟
3) روش هاي تربيت از ديدگاه پيامبر اکرم(ص) کدامند؟

روش پژوهش

روش پژوهش حاضر از نوع تحليل اسنادي بوده، که طي آن مفاد روايات و احاديث موجود در منابع معتبر منسوب به پيامبر اکرم(ص) مورد تحليل قرار گرفته است.

جامعه، نمونه و روش نمونه گيري

جامعه ي آماري پژوهش حاضر شامل کليه ي متون در دسترس مربوط به پيامبر اکرم(ص) بوده است. در اين پژوهش به واسطه ي لزوم جامعيت پژوهش، نمونه گيري انجام نشده و کل جامعه ي آماري مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است.

ابزار و گردآوري داده ها

در پژوهش حاضر از فرم وارسي باز و بدون پيش سازمان يافتگي، که در آن شش موقعيت براي ثبت آدرس، متن عربي، متن فارسي، ابعاد، ابواب و زمينه ي مصداقي تعبيه شده بود، استفاده شد. واحد تحليل محتواي مجموعه، جملات، عبارات و مضامين موجود در روايات و احاديث موجود در منابع معتبر منسوب به پيامبر اکرم(ص) بوده است. براي انسجام بخشي به تحليل هاي مذکور تعدادي نمونه ي اوليه در زمينه هاي سه گانه (ابعاد، ابواب و زمينه ي مصداقي) به عنوان الگو تهيه و در طول تحليل از آنها به عنوان ميزان تشخيص، براي تحليل سه بخش مذکور استفاده شده است. روايي صوري فرم به وسيله ي تأمين نظريات صاحب نظران و پايايي آن نيز، به وسيله ي محاسبه ضريب همبستگي داده هاي حاصل از تحليل انجام شده ي اوليه با تحليل انجام شده توسط متخصص ديگر بررسي شده که نتيجه ي حاصله برابر با 0/87 بوده است.

شيوه ي اجرا و مراحل انجام پژوهش

پس از تعيين عبارات ميزان براي سه زمينه ي مذکور با استفاده از فرم وارسي به تحليل محتواي جملات، عبارات و مضامين مربوط به روايات و احاديث موجود در منابع معتبر منسوب به پيامبر اکرم(ص) پرداخته شد. بر اين اساس، پس از برخورد با عباراتي در راستاي هر يک از سه زمينه ي مذکور (مباني، اصول و روش هاي تربيتي) به تفکيک با ذکر شش مورد گفته شده از جمله آدرس، متن عربي، متن فارسي و هر يک از سه زمينه ي متناسب با متن اعم از ابعاد ،ابواب و زمينه در ابزار مذکور درج مي گرديد.

روش تحليل داده ها

به منظور تحليل داده هاي حاصل از ابزار پژوهش با روش تحليل اسنادي به تفکيک و طبقه بندي سه زمينه ي مذکور و انعکاس آنها در جداول مرتبط و شرح کيفي هر يک از جداول پرداخته شده است.

يافته هاي پژوهش

در اينجا به تحليل سؤال هاي پژوهش پرداخته خواهد شد.

بررسي سؤال اول پژوهش

1) مباني تربيت از ديدگاه پيامبر اکرم(ص) کدامند؟
بنابر نتايج تحليل هاي انجام شده در خصوص مباني تربيت از ديدگاه پيامبر(ص) و طبقه بندي به دست آمده از آنها، طي جداول شماره يک تا شش پژوهش، شش مبناي تربيتي از ديدگاه پيامبر اکرم(ص) شناسايي گرديد که شامل مبناهايي همچون فطرت، عقلانيت، کرامت، جذبه ي حسن و احسان، نقايص ذاتي انسان و وجود رابط مي باشد(شرح اين مباني به همراه جداول مربوطه، با توجه به پيوستگي ميان يافته هاي سوال اول و دوم، در بخش بعد ارائه خواهد شد).

بررسي سؤال دوم و سوم پژوهش

2) اصول تربيت از ديدگاه پيامبر اکرم(ص) کدامند؟
3) روش هاي تربيت از ديدگاه پيامبر اکرم(ص) کدامند؟
در اينجا با توجه به يافته هاي سؤال اول، بنابر نتايج مندرج در جداول مربوطه، پس از ذکر هر يک از مباني تربيتي شش گانه، درباره ي اصول و روش هاي تربيتي مربوط به آن بحث خواهد شد.

1) مبناي اول: فطرت

در انسان شناسي اسلامي، «فطرت» اشاره به ويژگي هايي دارد که در اصل خلقت و آفرينش انسان همراه وي بوده است و اين ويژگي ها زمينه ي گرايش هاي ايماني و اخلاقي وي است. آيات قرآني اشاره به گرايش فطري انسان ها به دين حنيف خداوند دارد: «فَأقِم وَجهَكَ لِلدّينِ حَنيفًا فِطرَتَ اللّه الَّتي فَطَرَ النّاسَ عَلَيها لا تَبديلَ لِخَلقِ اللّه» (روم ، 30). در حديثي که امام باقر(ع) از آن حضرت(ص) نقل فرموده اند، پيامبر اکرم(ص) تولد هر مولودي را بر اساس فطرت مي دانند و مقصود از آن، معرفت به اين مطلب است که خداوند آفريدگار او است(کليني، بي تا، ج2، 12).

1-1) اصل يک (از مبناي اول ): تذکر

اهميت اين اصل به اندازه اي است که گاه تنها وظيفه ي پيامبر(ص) در قرآن کريم «تذکر» بيان شده است: «فَذَكِّر إنَّما أَنتَ مُذَكِّر» (غاشيه، 21). تذکر به معناي به ياد آوردن، بيان گر آن است که گاه مي بايد آنچه را که آدمي فراموش کرده است يا امکان فراموشي آن وجود دارد به وي تذکر داد. به زعم دکتر باقري (1374)، تذکر دو گونه است؛ يکي آنکه علم فراموش شده را به ياد مي آورد و ديگر آنکه علم فراموش نشده را زنده مي کند و بر مي انگيزد. پيامبر اکرم(ص) به فرستادگان خود به شهرهاي ديگر نيز سفارش مي کردند که قيامت و مرگ را براي مردم يادآوري کنند. به عنوان نمونه، به معاذبن جبل، زماني که وي را به يمن فرستاد توصيه کرد:
«خدا و روز قيامت را به آنان يادآوري کن» (مجلسي، 1403 هـ، ج127، 74).

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-1-1) موعظه

موعظه يا پند يکي از روش هاي دعوت به راه خدا است که در قرآن به پيامبر(ص) توصيه شده است:
«ادْعُ إِي‏ سَبيلِ رَبّكَ بِالحِكمَه وَ المَوعِظَه الحَسَنَه...» (نحل، 125). داودي (1383) معاني دلخواه و اصطلاحي موعظه را اين گونه بيان کرده است:
معناي لغوي: منع و بازدارندگي از راه بيم دادن؛
معناي اصطلاحي (1): بازداشتن از معصيت و دعوت به اطاعت؛
معناي اصطلاحي (2): ارشاد و راهنمايي به اطاعت از خدا و دوري از معصيت.
اين روش در تربيت هنگامي بيشترين فايده را خواهد داشت که موعظه کننده، خود عامل به وعظش بوده و آن را به شيوه اي نرم و مهرانگيز و حتي الامکان به صورت خصوصي و فردي بيان کند.
در سيره ي پيامبر اکرم(ص) آمده است که «هنگام موعظه شانه هاي آن حضرت از شدت تأثر حرکت مي کرد» (مجلسي، 1403 هـ، ج50، 211).

2-1-1) بيان قصه

تمامي مربيان و مخاطبان يکسان نيستند و برخي را بيان سرگذشت ها و داستان هاي جذاب اقوام و ملل، که آموزنده هستند، مي توان تربيت کرد. بخش عمده اي از آيات قرآن نيز بدين گونه است که البته هدف از آنها عبرت آموزي و تعقل ذکر گرديده است: « لَقَد كانَ في قَصَصِهِم عِبْرَهٌ ِلأولِي الألباب» (يوسف، 111). اين شيوه، خصوصاً براي عوام مردم و همچنين کودکان و نوجوانان، بسيار جذاب و مفيد است.
رسول اکرم(ص) در بسياري از اوقات از اين شيوه ي تربيتي به خوبي استفاده مي کردند. به عنوان نمونه از ايشان نقل شده است که فرموده اند: «در روز قيامت فرمان مي رسد که بنده اي را به جهنم ببرند، پس او را بدان سوي مي کشند، اما گروهي از مؤمنان که در دنيا او را مي شناختند رو به جانب آفريدگار آورده و مي گويند: پروردگارا، اين فرد در دنيا ما را به سوي تو دعوت مي کرد، شفاعت ما را درباره ي او بپذير، و خداي مهربان شفاعت آنان را مي پذيرد و آن بنده را از عذاب نجات مي دهد» (الصفار، 1383، 185 ؛ به نقل از روضه الواعظين).

3-1-1) يادآوري نعمت ها

يادآوري نعمت ها در تمامي زندگي انسان (به شيوه ي فردي يا اجتماعي) نقش مهمي ايفا مي کند. بهترين نمونه ي اين شيوه، گفت و گوي خداوند با پيامبر(ص) و يادآوري مواهب و نعمت هايي است که خداوند در هنگام سختي هاي پيامبر(ص) به او عطا کرده بود. اين موارد در سوره ي مبارکه ضحي آمده است :«أ لَم يَجِدكَ يَتيمًا فَآوي‏ وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدي‏» (ضحي، 7-6)

2-1) اصل دو (از مبناي اول ): بندگي خدا

اصولاً خداجويي و خداگرايي از خصوصيات فطري انسان هاست و مربيان نيز بايد به اين اصل توجه داشته و اطاعت خدا را سرلوحه ي تمامي فعاليت هاي خويش قرار دهند. رسول خدا(ص) خصيصه ي ممتاز خود را عبوديت مي دانست؛ امتيازي که مسلمانان هر چند مرتبه به آن شهادت مي دهند. پيامبر اکرم(ص) فرموده اند: «إن الله يحب الشابّ الذي يفني شبابه في طاعه الله» (المتقي، 1409 هـ، ج15، 776)؛ يعني خداوند جواني را که جواني خود را در راه اطاعت خدا صرف کند، دوست دارد. تربيت عبادي در سيره ي پيامبر اکرم(ص) عبارت است از آموزش قران، آموزش فرايض ديني، آموزش ذکر و دعا (داوودي، 1383).

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-2-1) اهميت دادن به نماز

نماز نور چشم رسول خدا بود و ايشان تأکيد بسياري بر آن داشتند. نقل کرده اند که جواني از انصار پشت سر پيامبر(ص) نماز مي خواند و در عين حال به اعمال زشت دست مي زد؛ در باره ي او با پيامبر(ص) صحبت کردند، آن حضرت فرمود: سرانجام روزي نماز او را باز مي دارد (مجلسي، 1403 هـ، ج82، 198). ايشان در اهميت اين امر مي فرمودند:«احب الاعمال الي الله الصلاه لوقتها» (کرمي فريدني، 1384، 38)؛ يعني، محبوب ترين کارها در پيشگاه خدا، نماز به هنگامه ي آن است.

2-2-1) خشنودي به قضا و حکم خدا

پيامبر اکرم(ص) در اين باره فرموده اند: «کسي که به داوري خدا در آفرينش خشنود نمي گردد و به اندازه گيري و نظام بخشي او ايمان نمي آورد، بايد خدايي جز خداي يکتا بجويد» (همان، 524)
جدول شماره 1: مبناي تربيتي فطرت و اصول و روش هاي تربيتي آن از ديدگاه پيامبر(ص)

مبنا

اصل

روش

فطرت

تذکر

موعظه

بیان قصه

یادآوری نعمت ها

بندگی خدا

اهمیت دادن به نماز

خشنودی به قضا و حکم خدا

2) مبناي دوم: عقلانيت

يکي از ويژگي هاي انسان و بلکه وجه تمايز او با ساير مخلوقات، قوه ي تعقل و انديشه ورزي اوست و انسانيت انسان با اين ملاک به منصه ي ظهور مي رسد. مي توان گفت که تمام قواي ديگر انساني نيز به نوعي تحت نفوذ قدرت عقلاني وي قرار دارند. پيامبر اکرم(ص) عقل را به عنوان راهنماي انسان در زندگي معرفي مي کند و در بياني ديگر شرط دينداري را برخورداري از عقل مي دانند: «إنما يدرک الخير کله بالعقل و لا دين لمن لا عقل له» (ابن شعبه حراني، 1369، 53)؛ يعني امر خير به وسيله عقل دريافت مي شود و کسي که فاقد عقل است، فاقد دين نيز مي باشد.

1-2) اصل يک (از مبناي دوم): تعقل

از آنجا که عقلانيت از خصوصيات و ويژگي هاي منحصر به فرد انسان است، لذا به کارگيري قوه ي عاقله به عنوان يک اصل تربيتي قابل استنتاج است. در بيان چيستي تعقل بسيار سخن گفته اند.«هر گاه تفکر و تعقل به نحو مترادف به کار روند، مقصود همين تفکر هدايت شده است. پس مي توان گفت که هر تعقلي، تفکر است، اما هر تفکري تعقل نيست و از اين رو اصل تعقل بيان گر آن است که بايد پويش بي وقفه فکر و انديشه ي آدمي را هدايت کرد» (باقري، 1374، 138).
دکتر شريعتمداري (1373) نيز مراحل فعاليت عقلاني را اين چنين بر مي شمارد: 1) تشخيص موقعيت؛ 2) مشخص ساختن يا موضوع مسأله؛ 3) جمع آوري اطلاعات؛ 4) تهيه راه حل ها؛ 5) انتخاب بهترين راه حل. پيامبر اکرم(ص) در اين مورد اشارات بسياري دارند. به عنوان نمونه، «اول ما خلق الله العقل» (مجلسي، 1403 هـ، ج1، 97)؛ يعني، اولين چيزي که خداوند آفريد عقل بود، يا «اصل الانسان لبّه و عقله» (همان، ج1، 82)؛ يعني، اصل انسان مغز و عقل اوست. از بيان پيامبر(ص) ده خصلت ستوده براي عاقلان آمده است: «حلم و بردباري، عفو و گذشت، تواضع و فروتني، شتاب به عمل نيک، سخن خير از روي تدبر و سکوت از شر، پناه بردن به خدا در فتنه ها، نگهداري دست و زبان، اغتنام فضايل، شرم و حيا و پرهيز از حرص و آز» (ابن شعبه حرّاني، 1369، 69).

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده درا ين اصل عبارتند از:

2-1-1) پرسش و پاسخ

روايات بسياري در اين خصوص وجود دارد که آن حضرت(ص) با اين روش به تربيت ياران و افرادش مي پرداختند و آن را بسيار سودمند مي دانستند. به عنوان نمونه نقل شده است که روزي پيامبر اکرم(ص) خطاب به يارانشان فرمودند: «مي دانيد چه کسي مفلس است؟ اصحاب پاسخ دادند: از نظر ما مفلس کسي است که پول و کالايي نداشته باشد. رسول خدا(ص) فرمودند: مفلس کسي است که وارد صحنه ي قيامت شود در حالي که نامه ي عملش پر از نماز و روزه و زکات باشد، اما به برخي از مردم دشنام داده و به بعضي تهمت زده يا مال کسي را غصب کرده و يا کسي را کشته يا کتک زده باشد، و ناچار شود پاداش عبادت هايش را به افرادي که بر آنها ستم وارد کرده ببخشد» (مجلسي، 1403 هـ، ج72، 6)

2-1-2) گفت و گو

گفت و گو هميشه بهترين شيوه براي مبادله ي فکري بين انسان هاي عاقل محسوب مي شود. پيامبر اکرم(ص) نيز از اين شيوه براي تربيت ديگران و به تعقل واداشتن آنها استفاده کرده و به گونه اي مسالمت آميز حتي از گفت و گو با کافران يا مشرکان و بي دينان ابايي نداشتند. نمونه هاي بسياري از به کار گيري اين شيوه توسط پيامبر اکرم(ص) و ساير معصومين(عليهم السلام) به عناوين مختلف وجود دارد و هميشه براي اين امر آماده بودند (مانند مواردي که در کتاب «گفت و گوي تمدن ها در قرآن و حديث» (محمدي ري شهري، 1379) ذکر شده است) که در اينجا، جهت اختصار، آورده نمي شوند.

3-1-2) ذکر مثل

اين روش به علت وجود جذبه هاي خاص، سادگي بيان و آشنا بودن با مخاطب مي تواند توجه افراد را به خود جلب کند. قرآن نيز از مثال هاي فراواني براي بيان مطالب خود استفاده کرده است، ليکن تنها عاقلان و عالمان را براي اين امر مخاطب قرار مي دهد «وَ تِلكَ الأمثالُ نَضرِبُها لِلنّاس وَ ما يَعقِلُها إلاَّ العالِمُون» (عنکبوت، 43).
در سيره ي تربيتي پيامبر اکرم(ص) نيز به عنوان نمونه مي توان به «مثال گناهان» اشاره کرد؛ آنجا که ايشان در مسافرتي با ياران خود به سرزمين بي آب و علفي رسيدند و از هر يک از ياران خواستند که هيزم بياورند. ياران وي که ابتدا تصور نمي کردند هيزم زيادي جمع شود، پس از مدتي مقدار زيادي هيزم جمع آوري کردند. حضرت نيز از چگونگي انباشته شدن گناهان با کنار هم آمدن گناهان کوچک خبر دادند (کليني، 1409 هـ، ج2، 218).

4-1-2) مبارزه با خرافات و قشريون

اسلام با تأييد حکمت و تفکر منطقي پايه ي خرافات را متزلزل کرده و هميشه با دعوت به اعتدال از هر گونه سطحي نگري نيز منع کرده است. به عنوان نمونه مي توان به مبارزه ي پيامبر اکرم(ص) با خرافات شايع شده پس از مرگ فرزندش (ابراهيم) اشاره داشت.

5-1-2) ارزش دادن به علم و علم آموزي

همان طور که مي دانيم پيامبر اکرم(ص) کسب علم را براي هر مسلمان واجب (فريضه) تلقي مي کردند:«طلب العلم فريضه علي کل مسلم» (کليني، 1409 هـ، ج1، 35). ايشان قلم دانشمندان را والاتر از خون شهدا دانسته و حتي کسب علم از کافران را نيز صلاح مي دانستند. در اين مورد روايت مشهوري وجود دارد: «حضرت رسول(ص) وارد مسجد مدينه مي شود و دو گروه را مشاهده مي کند؛ گروهي به عبادت و گروهي به تعليم و تعلم اشتغال داشتند. ايشان ضمن ستايش از کار هر دو گروه فرمودند «لکن من براي تعليم و تعلم فرستاده شده ام» و به طرف دسته اي رفت که به تعليم و تعلم اشتغال داشتند» (شهيد ثاني، 1359، 10).

2-2) اصل دو (از مبناي دوم ): نظم و انضباط

به زعم دلشاد تهراني (1372، 426)، «نظم، ناشي از همسويي قواي دروني انسان است و مادامي که قواي دروني انسان، همسو و هم جهت نباشند، انسان منظم نمي شود. قوه ي عاقله، قوه ي شهويه، قوه ي غضبيه و قوه ي عمليه بايد هسمو شوند تا انسان بتواند در خود نظم ايجاد کند. اگر اين قوا با حاکميت عقل همسو شوند، نظم الهي خواهد بود و اگر با حاکميت نفس همسو شوند، نظم دنيايي خواهد بود». سيره ي پيامبر اکرم(ص) نيز تنظيم امور و نظام دادن به زندگي انساني خود بود. عمل به قرآن نظام دهنده ي فرد و جامعه است و نظم شخصي و اجتماعي پيامبر اکرم(ص) حاکي از نفوذ بسيار پر اهميت اين امر در زندگي ايشان است؛ تا آنجا که رسول خدا(ص) براي تمامي وسايل شخصي خود نامي انتخاب کرده بودند و نيز بر صفوف نماز جماعت بسيار تأکيد داشتند: «يا ايها الناس اقيموا صفوفکم، و حاذوا بين مناکبکم لئلا يکون بينکم خلل و لا تخالفوا فيخالف الله بين قلوبکم، الا واني اراکم من خلفي» (حرّ العاملي، 1367، ج5، 472)؛ يعني اي مردم صف هايتان را منظم کنيد و دوش به دوش بايستيد تا فاصله و جدايي و خلل ميان شما نباشد، و نامرتب نباشيد، و گرنه خداوند دل هاي شما را از يکديگر دور مي گرداند، و من شما را از پشت سر مي بينم.

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

2-2-1) مراقبت از صفوف نماز

ظاهراً اين امر کم اهميت جلوه مي کند، ولي اگر به رژه ي نظامي هر کشور، که از ديدگاه نظامي ـ سياسي تأثير مهمي در نمايش قدرت و صلابت نظامي آن کشور دارد، توجه داشته باشيم، مي توان صفوف نماز را نيز نمايش همبستگي و اتحاد جامعه ي مسلمين دانست. لذا تأکيد پيامبر اکرم(ص) بر مراقبت از صفوف نماز را مي توان شيوه و روش بسيار مؤثري در تربيت اجتماعي مسلمانان قلمداد کرد: «صف هايتان را منظم کنيد و نامرتب نباشيد که دل هايتان پراکنده مي شود» (المتقي، 1409 هـ، ج7، 6782). همچنين ايشان فرموده اند: «ميان صف ها را پر کنيد، دوش به دوش يکديگر بايستيد تا شيطان بر شما غلبه نکند» (حرّ العاملي، 1367، ج5، 472).

2-2-2) تقسيم ساعات شبانه روز

پيامبر اکرم(ص) اسوه ي نظم و انضباط بودند. ايشان در تمامي طول شبانه روز برنامه ي مشخصي براي خود داشتند: «و چون آن حضرت به منزل مي رفتند، اوقات خويش را به سه قسمت تقسيم مي کردند: قسمتي را براي عبادت خدا، قسمتي را براي اهل بيت خود و قسمتي را براي خود اختصاص مي دادند. سپس آن قسمتي را که به خود اختصاص داده بودند ميان خود و مردم تقسيم مي کردند و بخشي از آن را به مردم اختصاص مي دادند و عام و خاص را مي پذيرفتند و چيزي از آنان مضايقه نمي کردند» (ابن شعبه حراني، 1369، 307).
از ابوذر نقل شده است که پيامبر اکرم(ص) فرمودند: «بر عاقل واجب است که براي خود ساعاتي را داشته باشد، ساعتي براي مناجات با پروردگار، ساعتي جهت محاسبه و رسيدگي به اعمال و کردار خود، ساعتي جهت تفکر در آنچه خداوند نسبت به او انجام داده و ساعتي جهت خلوت براي خويش و بهره گرفتن از حلال» (مجلسي، 1403 هـ، ج71، 323).
جدول شماره 2: مبناي تربيت عقلانيت و اصول و روش هاي تربيتي آن از ديدگاه پيامبر(ص)

مبنا

اصل

روش

عقلانیت

تذکر

پرسش و پاسخ

گفت و گو

ذکر مثل

مبارزه با خرافات و قشر بودن

ارزش دادن به علم و علم آموزی

نظم و انظباط

مراقبت از صفوف نماز

تقسیم شبانه روز


3) مبناي سوم: کرامت

يکي از مهم ترين مباني تربيتي از ديدگاه اسلامي کرامت انسان است. «کرامت، بزرگواري است و بزرگواري، حاصل بهره وري معين يک موجود است، بي آن که پاي مقايسه با غير در آن گشوده شود و هر گاه چنين شد آن را فضيلت گويند، نه کرامت» (باقري، 1374، 132). کرامت داراي دو مرتبه ي ذاتي و اکتسابي است. انسان به دليل داشتن کرامت ذاتي از موجودات ديگر جهان برتر است و نوع دوم آن از طريق تقوي و پرهيزگاري و در پرتو تربيت و مجاهدت به دست مي آيد (رهبر، 1380). در اين حال کريم ترين انسان ها نزد پروردگار کساني هستند که از تقواي بيشتري نسبت به ديگران برخوردارند: «إنَّ أكرَمَكُم عِندَ اللّهِ أَتقاكُمْ» (حجرات، 13)

1-3) اصل يک (از مبناي سوم): عزت

با توجه به کرامت ذاتي انسان بايد توجه داشت که هميشه او را مکرم و عزيز شمرده و عزت نفس او را خدشه دار نسازيم و بايد دانست که ظاهر دنيايي اشخاص (از جمله نوع رنگ پوست و قيافه يا طبقه اجتماعي يا شغل يا...) دليل کرامت اشخاص نيست و نبايد با به رخ کشيدن آنها عزت نفس افراد را تضعيف کرد. پيامبر اکرم(ص) در اين باره فرموده اند: «اطلبوا الحوائج بعزّ الأنفس» (کرفريدني، 1384، 79)؛ يعني خواسته هاي خود را با عزت نفس بطلبيد. انسان با عزت، سخت، محکم، نفوذناپذير، راسخ، استوار و شکست ناپذير است و بالاترين عزت در وهله ي اول نزد خداوند و رسولش و در نهايت در نزد مؤمنان است. « وَ لِلّهِ العِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنين» (منافقون، 8).
مهم ترين شيوه ي تقويت و حفظ عزت، اطاعت خدا و تقواي الهي است. رسول خدا(ص) فرموده اند: «خداوند هر روز ندا مي دهد که من پروردگار شما هستم. و هر کس که خواهان عزت در دو جهان است، از خداي عزيز اطاعت کند» (المتقي، 1409 هـ، ج15، 784).

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-1-3) تغافل

با توجه به اصل لذت، در برخي موارد بر مربي لازم است تا با چشم پوشي از خطاهاي مربي و مخفي کردن آنها در حفظ عزت نفس وي بکوشد. تغافل نشانه ي بزرگواري و فروتني مربي نيز مي باشد و مايه ي بزرگ منشي مربي مي گردد. پيامبر اکرم(ص) آن قدر در پذيرش عذر تراشي هاي منافقيني که به ظاهر مؤمن بودند پيش مي رفت که آنان وي را به طعنه، گوش شنوا (حاکي از ساده لوحي) مي خواندند، يعني اين که او هر عذري را به ديده ي قبول مي نگرد، ليکن خداوند فرمود: « قُل أُذُنُ خَيرٍ لَكُم» (توبه، 61)

2-1-3) گذشت در عين قدرت

مهم ترين رفتار پيامبر(ص) در اين مورد پس از فتح مکه اتفاق افتاد که وي با قدرتي که پس از پيروزي به دست آورده بود مي توانست از اشخاص کافر مشرک بسياري انتقام بگيرد، ليکن با گذشت خود حرکتي تربيتي و پسنديده انجام داد و به آنان گفت که امروز ديگر نکوهشي بر شما نيست؛ برويد همه ي شما آزاديد (الصفار، 1383، 165).

3-1-3) ارزش دادن به کار و کارگر

کار را جوهره وجودي مرد مي دانند و کارگران قشر عمده اي از افراد جامعه هستند. بنابراين ارزش نهادن به اين دو امر در بالا بردن عزت نفس آدميان بسيار تأثير دارد. خود آن حضرت(ص) تمام کارهاي شخصي خود را به تنهايي انجام مي دادند و به کسي اجازه نمي دادند کارهاي وي را انجام دهد. پيامبر اکرم(ص) همچنين مي فرمودند: «الکادّ علي عياله کالمجاهد في سبيل الله» (کليني، بي تا، ج 5، 88)؛ يعني تلاش کننده و زحمتکش در راه خانواده ي خويش، همچون مجاهد راه خداست.

2-3) اصل دو (از مبناي سوم): استقلال

استقلال يعني تکيه بر حق و گسستن از غير و چشم اميد به دوست داشتن. پيامبر اکرم(ص) هم از لحاظ فکري و هم از لحاظ عملي مستقل بود و با رفتار و گفتار خويش به اين اصل دعوت مي کرد. آن حضرت(ص) کارهاي شخصي را خود انجام مي داد و اجازه نمي داد کسي براي او به زحمت بيفتد. ايشان مي فرمودند: « کلوا من کدّ ايديکم» (مجلسي، 1403 هـ، ج66، 314)؛ يعني از دسترنج خود بخوريد.
از اموري که نشانه ي عدم استقلال بوده و سخت مورد نکوهش قرار گرفته است، سربار ديگران بودن است. ا مام صادق(ع) از پيامبر اکرم(ص) نقل کرده اند: «ملعون من القي کلّه علي الناس» (ابن شعبه حراني، 1369، 29)؛ يعني مورد لعنت است که آن خود را سربار ديگران سازد.

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-2-3) کار و تلاش

تأکيد معصومين (عليهم السلام)، خصوصاً رسول خدا(ص)، بر کار و تلاش مستمر از روش هاي انسان ساز آن بزرگان بوده است و خود نيز جلوتر از هر کس ديگري بخشي از زندگي خود را فعاليت در جهت کسب روزي حلال قرار داده بودند. پيامبر اکرم(ص) در اين باره بيان داشته اند: «هر کس از دسترنج خود ارتزاق کند در قيامت در صف پيامبران قرار گيرد و پاداش آنان را برد» (مجلسي، 1403 هـ، ج13، 10).

2-2-3) قناعت

پيامبر اکرم(ص) از قناعت با عنوان مالي پايان ناپذير ياد کرده و پيروان خود را به قناعت ورزيدن فرا مي خواندند: «عليکم بالقناعه، فانّ القناعه مال لا ينفذ» (کرمي فريدني، 1384، 378). در جاي ديگر، ايشان بهترين مؤمنين را قانع ترين آنها بر مي شمارند: «خيار المؤمنين القانع» (همان، 283).
جدول شماره 3: مبناي تربيتي کرمت و اصول و روش هاي تربيتي آن از ديدگاه پيامبر(ص)

 

مبنا

اصل

روش

کرامت

عزت

تغافل

گذشت در عین قدرت

ارزش دادن به کار و کارگر

استقلال

کار و تلاش

قناعت


4) مبناي چهارم: جذبه حسن و احسان

تأکيد پيامبر اکرم(ص) به زيبايي ها، نيکويي ها و اخلاق حسنه، نشان از همسبتگي خوبي ها و زيبايي ها با روح انسان دارد. «حُسن، گاه از طريق حس دريافت مي شود و گاه از طريق غير حس، و از اين رو به اعتبار نخست، به معني زيبايي و به اعتبار دوم به معني خوبي خواهد بود» (باقري، 1374، 111). آن حضرت(ص) همچنين هدف بعثت خود را اتمام مکارم الاخلاق بيان مي دارد.

1-4) اصل يک (از مبناي چهارم): زيبايي و آراستگي

اصل آراستگي بيان گر آنست که «در جريان تربيت، بايد صورت آنچه عرضه مي شود نيک آراست تا رغبت ها نيز برانگيخته شود» (همان 112). پيامبر(ص) درباره ي زيبايي و آراستگي فرموده اند: «انّ الله تعالي جميل و يحبّ الجمال، سخيّ يحبّ السخاء، نظيف يحبّ النظافه» (کرمي فريدني، 1384، 86)؛ يعني خدا زيباست و زيبايي را دوست مي دارد، بخشنده است و بخشيدن را دوست مي دارد، پاکيزه است و پاکيزگي را دوست مي دارد. همچنين مي دانيم که ايشان هميشه به آراستگي ظاهر خود با شانه کردن و عطر زدن و نگاه به آب براي مرتب کردن سر و روي خويش توجه داشتند.

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-1-4) آراستن ظاهر

پيامبر اکرم(ص) توجه زياد به اين امر داشته اند و در اين باره فرموده اند: «جامه هايتان را بشوييد و موهاي اضافي را بچينيد. مسواک بزنيد و آراسته و بهداشتي زندگي کنيد» (کرمي فريدني، 1384، 86).

2-1-4) فصاحت زبان و کلام

کلام انسان تبيين کننده ي خواسته ها و تفکرات اوست. پيامبر اکرم(ص) در اين خصوص فرموده اند: «جمال المرء فصاحه اللسان» (حرّالعاملي، 1367، ج3، 340)؛ يعني زيبايي مرد به فصاحت زبانش است. نيز فرموده اند: «انّ من اجمل الجمال الشّعر الحسن و نغمه الصوت الحسن» (کليني، بي تا، ج2، 615)؛ يعني همانا از زيباترين زيبايي ها شعر زيبا و نغمه ي زيباست.

2-4) اصل دو (از مبناي چهارم): محبت

يکي از اساسي ترين نيازهاي انسان پس از نيازهاي زيستي، نياز به محبت است. سيره ي پيامبر اکرم(ص) سرشار از توجه به اين اصل است. رفتار محبت آميز آن حضرت(ص) با فرزندان خود و ديگر کودکان و نيز با تمامي اطرافيان خود نماينده ي اهميت اين اصل نزد ايشان است (حسيني زاده، 1382). نقل است از پيامبر اکرم(ص) خطاب به مردي از اشراف جاهليت، که اظهار مي کرد تا کنون هيچ يک از فرزندانش را نبوسيده است، فرمودند: «من لا يُرحم، لا يَرحم» (مجلسي، 1403 هـ، ج43، 282)؛ کسي که نسبت به ديگري رحم ندارد، خدا نيز نسبت به او رحم ندارد.

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-2-4) نيکي به همگان

رسول خدا(ص) در اين باره فرموده اند: «به آن کسي که درخور نيکي است و آن کسي که شايسته ي آن نيست نيکي نما؛ چرا که اگر نيکي ات به آن که شايسته ي آن بود رسيد، که به شايسته اش رسيده است و اگر به کسي رسيد که درخور آن نيست، تو خود درخور شايسته کرداري هستي و در هر صورت زيان نکرده اي» (کرمي فريدني، 1384، 78).

2-2-4) نوازش فرزندان

درباره ي ان حضرت(ص) نقل شده است: «اذا صبح مسح علي رؤوس ولده و ولد ولده» (مجلسي، 1403 هـ، ج104، 99)؛ يعني هر روز صبح بر سر فرزندان و نواده هاي خويش دست محبت مي کشيد.

3-4) اصل سه (از مبناي چهارم): پرهيز از خشونت

پيامبر اکرم(ص)، به جز هنگام رويارويي با دشمنان خدا، از تندي و خشونت استفاده نمي کردند. ايشان توصيه مي کردند که از خشم و خشونت هميشه اجتناب کنيد: «اجتنب الغضب» (کرمي فريدني، 1384، 37).

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-3-4) نهي از رفتار تند با کودکان

پيامبر(ص) هميشه در برخورد با کودکان حتي در کوچک ترين مسائل مربوطه از شيوه ي برخورد خشونت آميز نهي مي فرمودند. گاهي پيش مي آمد که کودکي در دامن رسول خدا(ص) ادرار مي کرد، کساني که ناظر بودند به تندي و خشونت با کودک برمي خاستند تا او را از اين کار باز دارند، ولي آن حضرت(ص) آنان را از اين طرز رفتار منع مي کرد و مي فرمود: «با تندي و خشونت از ادرار کودک جلوگيري نکنيد» (همان، ج6، 153).
جدول شماره 4: مبناي تربيتي جذبه حسن و احسان و اصول و روش هاي تربيتي آن از ديدگاه پيامبر(ص)

 

مبنا

اصل

روش

جذبه حسن و احسان

زیبایی و آراستگی

آراستن ظاهر

فصاحت زبان و کلام

محبت

نیکی به همگان

نوازش فرزندان

پرهیز از خشونت

نهی از رفتار تند با کودکان


5) مبناي پنجم: نقايص ذاتي انسان

هر انساني به طور ذاتي داراي نقايصي است که در قرآن به آنها بسيار اشاره شده است؛ مانند عجولاً، جهولاً، ضعيفاً، منوعاً، هلوعاً، جزوعاً و... بايد ديد که که چگونه مي توان با اين نقايص ذاتي به شيوه اي مناسب برخورد تربيتي داشت و از آنها در جهت رشد و کمال انسان استفاده کرد. روايات و احاديث پيامبر اکرم(ص) نشان مي دهد که آن حضرت در پي برطرف کردن، پوشاندن و اغماض آن نقايض بوده و راه هاي کاهش آنها را در نظر گرفته و به کار مي بردند. در مقابل، نمايش ضعف ها و نقايص انساني از خصايص شيطاني است که مربي بايد از آنها به دور باشد.

1-5) اصل يک (از مبناي پنجم): مدارا

مدارا يعني نرمي و ملايمت در رفتار با ديگران. خداوند در قرآن کريم رفق و مداراي پيامبر اکرم (ص) را ناشي از رحمتش بر وي دانسته و آن را مايه ي رو کردن اجتماع به وي بر مي شمارد: «فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لاَنفَضُّوا مِن حَولِكَ» (آل عمران، 159).
پيامبر اکرم(ص) فرموده اند: «امر ربي بمداراه الناس، کما امرني باداء الفرايض» (مجلسي، 1403 هـ، ج9، 202)؛ يعني پروردگارم مرا به مدارا با مردم دستور داده، چنان که به انجام واجبات دستور داده است. همچنين ايشان در جايي ديگر مي فرمايند:«لا يکون الرفق في شيء الّا زانه» (محمدي ري شهري، 1362، ج4، 156)؛ يعني مدارا بر چيزي قرار نمي گيرد، مگر اين که آن را زينت مي بخشد.

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-1-5) تصحيح اشتباه مربي بدون ذکر نام

عايشه مي گويد: «روزي پيغمبر(ص) عملي را انجام داد، و اجازه داد تا مسلمانان نيز آن کار را انجام دهند، ولي گروهي از ايشان با اعتقاد به نامشروع بودن آن عمل از انجامش خودداري کردند. وقتي اين خبر به گوش او رسيد مسلمانان را جمع کرد و پس از اداي خطبه و حمد و ثناي پروردگار خطاب به آنان گفت: چه شده است که گروهي از انجام عملي که من خود انجام داده ام پرهيز مي کنند؟ سوگند به خدا که آگاهي من به دين خدا از آنان بيشتر و ترسم از عذاب الهي شديدتر است» (الصفار، 1383، 188؛ به نقل از صحيح بخاري).

2-1-5) مرحله اي نمودن تکاليف

با توجه به ضعف ها و نقايص ذاتي انسان ها بهتر است تکاليف را از آسان به سخت و به صورت مرحله اي به آنها توصيه کنيم. اين شيوه اي است که خدا و رسولش(ص) در انزال آيات الهي به تازه مسلمانان در پي گرفتند. تحريم شرب خمر در چند مرحله و درجات تقواي الهي از نمونه هاي بارز اين شيوه است.

3-1-5) سعه صدر در مقابل مخالفان

کم تر مکتبي است که مانند دين مبين اسلام در مقابل مخالفان با سعه ي صدر و آرامش صحبت و بحث کند و ايشان را به بيان براهين خود دعوت کند: «قُل هاتُوا بُرهانَكُم إِن كُنتُم صادِقينَ» (بقره، 111). پيامبر اکرم(ص) در بيان صفات مؤمن فرموده اند: «اوسَعَ الناس صدرا» (مجلسي، 1403 هـ، ج67، 310)؛ يعني سعه صدرش از همه مردم بيشتر است.

2-5) اصل دو (از مبناي پنجم): عدم تکلف

در اين خصوص، «سيره ي نبي اکرم(ص) بر عدم تکلف استوار بود و آن را از افتخارات خود مي شمرد، افتخار در بري بودن از تصنع و خودآرايي و بستن چيزي به خود و خود را به مشقت انداختن» (دلشاد تهراني، 1372، 403). ايشان فرموده اند: «انّي لا احبّ المتکلّفين» (المتقي، 1409 هـ، ج11، 228)؛ من اهل تکلف را دوست ندارم.

روش هاي تربيتي

در اين اصل روش هاي استنتاج شده عبارتند از:

1-2-5) آسان گيري

پيامبر اکرم(ص) در اين باره فرموده اند: «آسان گيري و سهل انگاشتن مايه ي سود است و سخت گيري مايه ي شومي و بدبختي» (کرمي فريدني، 1384، 341).

3-5) اصل سه (از مبناي پنجم): استقامت

سبب صيقل روح انبيا، صبر و استقامت و پايداري آنان بوده است. خداوند به پيامبرش توصيه به صبر مي کند: «فَاصبِر كَما صَبَرَ أولُوا العَزمِ مِنَ الرُّسُلِ» (احقاف، 35)؛ يعني تو هم مانند پيامبران اولي العزم صبور باش. يا در جاي ديگري از قرآن مي فرمايد: «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ» (شوري، 15) يعني چنان که مأموري استقامت کن.
رسول خدا(ص) فرموده اند: «انّ عظيم البلاء يکافأ به عظيم الجزاء، فاذا احب الله عبداً ابتلاه بعظيم البلاء فمن رضي فله عندالله الرضا و من سخط البلاء فله عندالله السخط» (کليني، بي تا، ج3، 352)؛ يعني بلاي بزرگ به اجر بزرگ پاداش داده شود، و هر گاه خدا بنده اي را دوست دارد، به بلاي بزرگ گرفتارش سازد.
پس هر که راضي شود، نزد خدا براي او رضا باشد، و هر که ناراضي باشد، نزد خدا برايش رضا نيست.

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-3-5) صبر در مصيبت

با نگاهي به زندگي پيامبر اکرم(ص) مي بينيم که تمام طول زندگي ايشان پر از مصيبت ها و مشکلات مختلف است و اين نشان از صبر و استقامت بسيار ايشان دارد. آن حضرت در اين مورد فرموده اند: «هيچ کس آن چنان که من در راه خدا آزار ديدم، اذيت نگرديد» (المتقي، 1409 هـ، ج3، 130).

2-3-5) صبر در طاعت

پيامبر اکرم(ص) فرموده اند: «الصبر ثلاثه: صبر علي المصيبه و صبر علي الطاعه و صبر عن المصيبه» (کليني، ج2، 91)؛ صبر سه گونه است: صبر در مصيبت و صبر در طاعت و صبر از گناه. رسول خدا(ص) هنگامي که بار رسالت را بر دوش گرفت، تا انتهاي زندگي خود در عرصه ي اطاعت حق ثابت قدم بود، او مأمور به استقامت بود.

3-3-5) صبر از گناه

همان طور که ذکر شد به گفته ي پيامبر اکرم(ص)، سومين نوع صبر، صبر از گناه است. آدمي بايد در مقابل هواي نفس و دسيسه هاي شيطاني از خود استقامت و پايداري نشان دهد و هيچ گاه به دره ي لغزش ها و بدي ها پرت نگردد.
جدول شماره 5: مبناي تربيتي نقايص ذاتي انسان و اصول و روش هاي تربيتي آن از ديدگاه پيامبر(ص)

 

مبنا

اصل

روش

نقایص ذاتی انسان

مدارا

تصحیح اشتباه مربی بدون ذکر نام

مرحله ای نمودن تکالیف

سعه صدر در مقابل مخالفان

عدم تکلف

آسان گیری

استقامت

صبر در مصیبت

صبر در طاعت

صبر از گناه


6) مبناي ششم: وجود رابط

انسان هميشه در حال برقراري ارتباط مي باشد و وجود او به قول فلاسفه يک وجود ربطي است. انسان با خدا، با خودش، با طبيعت و با ديگر همنوعان خود هميشه در حال ارتباط (آگاهانه و ناخودآگاه) مي باشد. تنظيم چگونگي اين ارتباطات، استفاده ي بهينه و خودآگاه از آنها و تکميل و تصحيح آنها از وظايف مربيان است. رسول خدا(ص) نيز در سيره ي اجتماعي مسلمانان تأکيد بسياري بر روابط مؤمنانه داشتند: «من فرّج عن مسلمٍ کربهٌ فرّج الله عنه بها کربهٌ من کرب يوم القيامه» (همان، ج6، 4444)؛ يعني کسي که از مسلماني گرهي بگشايد، خداوند به موجب آن، گرهي از گره هاي روز قيامت را از او مي گشايد.

1-6) اصل يک (از مبناي ششم): عدالت

اين اصل بيان گر آن است که نمي توان با تمامي افراد مختلف رابطه ي تربيتي يکساني برقرار کرد، بلکه بايد موازنه اي بين نوع شخصيت و رفتار او با عملکرد تربيتي مربي به وجود آيد. پيامبر اکرم(ص) خطاب به حضرت علي(ع)، سه چيز را نجات دهنده مي دانند که اولين آنها «العدل في الرضا و الغضب» (ابن شعبه حراني، 1369، 10)؛ يعني عدالت در آرامش و غضب است. همچنين ايشان توصيه کرده اند: «ميان فرزندانتان در بخشش به دادگري رفتار کنيد» (کرمي فريدني، 1384، 81).

روش هاي تربيتي

در اين اصل روش هاي استنتاج شده عبارتند از:

1-1-6) برابري افراد در برابر قانون

در نظام اسلامي تمامي افراد در برابر قانون الهي برابر هستند، و هيچ کس حق تعدي و تجاوز و ظلم ندارد. در اين نظام حتي امامان و رهبران جامعه نيز استثناء نيستند. پيامبر اکرم(ص) درباره ي صفات مؤمن فرموده اند: «لا يجورُ و لا يعتدي» (مجلسي، ج67، 310)؛ يعني نه ستم مي کند و نه تجاوز. او حتي با دشمنش به رعايت حق مي پردازد: «و لا يَرُدَّ الحق علي عدوّه» (همان، 241)؛ يعني و در مقابله با او حق را پايمال نمي کند.

2-1-6) تکليف به قدر وسع

خداوند به اندازه ي وسع مخاطبين سخن گفته و به آنها بيشتر از وسعشان تکليف نمي کند: «لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفسًا إلاّ وُسعَها» (بقره، 286). پيامبر اکرم(ص) نيز خود را اين گونه توصيف مي کند: «انّا أمرنا معاشر الأنبياء ان نکلّم الناس بقدر عقولهم» (همان، 94)؛ ما انبيا فرمان يافته ايم که با مردم به اندازه ي عقل آنان سخن بگوييم.

3-1-6) معيار قرار دادن خود

پيامبر اکرم (ص) فرموده اند: «دادگرترين مردم کسي است که آنچه را براي خودش خوشايند آمد، آن را براي مردم پسندد، و براي مردم همان را ناخوشايند بداند که براي خودش خوشايند نيست» (کرمي فريدني، 1384، 191).

2-6) اصل دو (از مبناي ششم) تکليف و مسؤوليت

اصل مسؤوليت بيان گر آنست که «بايد مقاومت فرد را در قبال شرايط افزايش داد و او را چنان گرداند که به جاي پيروي از فشارهاي بيروني از الزام هاي دروني تبعيت کند. اين پيروي از الزام هاي دروني را احساس مسؤوليت يا احساس تکليف مي ناميم» (باقري، 1374، 105). پيامبر اکرم (ص) در اين مورد فرموده اند: «کسي که نسبت به امور مسلمانان احساس مسؤوليت نکند از مسلمانان نيست» (کليني، بي تا، ج2، 163).

روش هاي تربيتي

در اين اصل روش هاي استنتاج شده عبارتند از:

1-2-6) ابتلاء

خداوند در مقام تربيت انسان، او را امتحان کرده و به بلا دچار مي سازد. تنگدستي، غنا، فقر، دشواري، راحتي و... از انواع بلايايي است که انسان بايستي در برابر آنها صبر و شکر کند: «وَ نَبلُوكُم بِالشَّرِّ وَ الخَيرِ فِتنَهً» (انبياء، 35). مربي با روبرو کردن متربي با سختي ها و خوشي ها به تربيت وي مي پردازد. پيامبر(ص) فرمودند: «چون گرفتاران را ديديد خدا را شکر کنيد و به آنها نشنوانيد (آهسته بگوييد) زيرا اندوهگين شان مي سازيد» (کليني، بي تا، ج3، 154).

2-2-6) دلسوزي در مديريت مسلمين

پيامبر اکرم(ص) فرموده اند: «هر کسي کاري از کار مديريت و زمامداري جامعه ي مسلمانان را به دست گيرد و در کار آنان بسان کار خود دل نسوزاند و احتياط به خرج ندهد بوي دلاويز بهشت را نخواهد شنيد (کرمي فريدني، 1384، 191).

3-6) اصل سه (از مبناي ششم): اخوت

خداوند در قرآن بيان مي دارد که مؤمنان هميشه با يکديگر برادرند: «إِنَّمَا المُؤمِنُونَ إِخوَه» (حجرات،10). رسول خدا(ص) نيز بر اهميت اين اصل تأکيد بسيار داشته اند: «من زار اخاه في بيته، قال الله له: انت ضيفي و زائري، علي قراک و قد اوجبت لک الجنه بحبک اياه» (کليني، بي تا، ج 3، 256)؛ يعني هر کس برادرش را در منزلش زيارت کند، خداوند به او مي فرمايد: تو مهمان و زائر مني و پذيرائيت بر من است، من به خاطر دوستي تو نسبت به او بهشت را برايت واجب ساختم.

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-3-6) خدمت به خلق

رسول خدا(ص) فرموده اند: «سودمندترين مردم برا ي مردم محبوب ترين آنان نزد خداوند است» (کليني، بي تا، ج2، 164). همچنين فرموده اند: «هر مسلماني که به جماعتي از مسلمين خدمت گذاري کند، خدا به شماره ي آنها در بهشت به او خدمت گذار مي دهد» (همان، ج3، 296).

2-3-6) همدردي با ديگران

واضح ترين کلام در اين مورد اين قول پيامبر اکرم(ص) است: «آن کس که سير بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد به رسالت من ايمان ندارد» (کليني، بي تا، ج2، 667).

3-3-6) همکاري در امور روزمره

پيامبر اکرم(ص) هميشه در تمامي امور با ديگران همکاري مي کرد و هيچ گاه سطح خود را از ديگران جدا نمي پنداشتند. ايشان فرموده اند: «کسي که نسبت به امور مسلمانان احساس مسؤوليت نکند از مسلمانان نيست» (کليني، بي تا، ج2، 163).

4-6) اصل چهار (از مبناي ششم): مشورت

خداوند به پيامبر اکرم(ص) دستور مي دهد: «شاوِرهُم فِي الأَمرِ» (آل عمران، 159). در جاي ديگري به آن حضرت توصيه مي کند: «وَ أمرُهُم شُوري‏ بَينَهُم» (شوري، 38). مهم ترين تجربه ي پيامبر(ص) در اين خصوص، در مشورت هاي جنگي (مانند جنگ خندق) معروف است. رسول خدا(ص) در نصيحتي به حضرت علي(ع) مي فرمايند: «لا مظاهره احسن من المشاوره» (ابن شعبه حراني، 1369، 7)؛ يعني هيچ پشتيباني بهتر از مشورت نيست.

روش هاي تربيتي

روش هاي استنتاج شده در اين اصل عبارتند از:

1-4-6) استفاده از علم ديگران

امروزه روش هاي نوين تعليم و تربيت نيز بر يادگيري مشارکتي و علم آموزي تعاملي تأکيد مي کنند. پيامبر اکرم(ص) در اين باره فرموده اند: «اعلم الناس من جمع علم الناس الي علمه» (کرمي فريدني، 1384، 83)، يعني داناترين مردم کسي است که دانش ديگران را بر دانش خود بيفزايد. بنابراين در اين مسير هر گونه حرکت انفرادي منجر به انحراف يا شکست خواهد شد.
جدول شماره 6: مبناي تربيتي وجود رابط و اصول و روش هاي تربيتي آن از ديدگاه پيامبر(ص)

 

مبنا

اصل

روش

نقایص ذاتی انسان

عدالت

برابری افراد در برابر قانون

تکلیف به قدر وسع

معیار قرار دادن خود

تکلیف و مسؤولیت

ابتلاء

دلسوزی در مدیریت مسلمین

اخوت

خدمت به خلق

همدردی با دیگران

همکاری در امور روزمره

مشورت

استفاده از علم دیگران


بحث و نتيجه گيري

به منظور بحث و نتيجه گيري پيرامون يافته هاي پژوهش يا ذکر مجدد ماهيت و عدم امکان تفکيک يافته هاي سه سؤال اصلي پژوهش، به جهت پرهيز از تکرار مطالب، در اين جا سعي شده است با اتکا به شش مبناي تربيتي به دست آمده مجموعه ي اصول تربيتي و همچنين روش هاي حاصله از تحليل هاي انجام شده در هر اصل، به نحو انسجام يافته بحث و ارائه شود.
1) از منظر پيامبر اکرم(ص) در مبناي تربيتي فطرت، در اصل تذکر، روش هاي تربيتي شامل موعظه، بيان قصه، و يادآوري نعمت ها و در اصل بندگي خدا، روش هاي تربيتي شامل اهميت دادن به نماز، و خشنودي به قضا و حکم خدا بوده است.
2) از منظر پيامبر اکرم(ص) در مبناي تربيتي عقلانيت، در اصل تعقل، روش هاي تربيتي شامل پرسش و پاسخ، گفت و گو، ذکر مثل، مبارزه با خرافات و قشريون، و ارزش دادن به علم و علم آموزي دو در اصل نظم و انضباط، روش هاي تربيتي شامل مراقبت از صفوف نماز، و تقسيم ساعات شبانه روز بوده است.
3) از منظر پيامبر اکرم(ص) در مبناي تربيتي کرامت، در اصل عزت، روش هاي تربيتي شامل تغافل، گذشت در عين قدرت و ارزش دادن به کار و کارگر و در اصل استقلال، روش هاي تربيتي شامل کار و تلاش، و قناعت بوده است.
4) از منظر پيامبر اکرم(ص) در مبناي تربيتي جذبه ي حسن و احسان، در اصل زيبايي و آراستگي، روش هاي تربيتي شامل آراستن ظاهر، و فصاحت زبان و کلام و در اصل محبت، روش هاي تربيتي شامل نيکي به همگان و نوازش فرزندان و در اصل پرهيز از خشونت، روش هاي تربيتي شامل نهي از رفتار تند با کودکان بوده است.
5) از منظر پيامبر اکرم(ص) در مبناي تربيتي نقايص ذاتي انسان، در اصل مدارا، روش هاي تربيتي شامل تصحيح اشتباه مربي بدون ذکر نام، مرحله اي نمودن تکاليف، و سعه ي صدر در مقابل مخالفان و در اصل عدم تکلف، روش هاي تربيتي شامل آسان گيري و در اصل استقامت، روش هاي تربيتي شامل صبر در مصيبت، صبر در طاعت، و صبر از گناه بوده است.
6) از منظر پيامبر اکرم(ص) در مبناي تربيتي وجود رابط، در اصل عدالت، روش هاي تربيتي شامل برابري افراد در برابر قانون، تکليف به قدر وسع، و معيار قرار دادن خود و در اصل تکليف و مسؤوليت، روش هاي تربيتي شامل ابتلاء و دلسوزي در مديريت مسلمين و در اصل اخوت، روش هاي تربيتي شامل خدمت به خلق، همدردي با ديگران و همکاري در امور روزمره و در اصل مشورت، روش هاي تربيتي شامل استفاده از علم ديگران بوده است.
در مجموع مي توان گفت که به دليل جامعيت عملکرد پيامبر اکرم(ص) و ريشه در وحي داشتن سيره ي وي و نيز اسوه بودن آن حضرت(ص) براي تمام مسلمين، مباني، اصول و روش هاي تربيتي اتخاذ شده از سيره آن حضرت(ص) مي تواند در ايجاد يک ساختار قوي و نظام مند براي تعليم و تربيت کشور اسلامي ما بسيار مؤثر و راه گشا باشد. ضمناً چون نتايج پژوهش حاضر تبيين نظري مباني، اصول و روش هاي تربيت اسلامي از منظر پيامبر اکرم(ص) مي باشد، بديهي است براي استفاده از نتايج اين پژوهش و پژوهش هاي مشابه در تعليم و تربيت کشور بايد دست اندرکاران و برنامه ريزان با آگاهي از نتايج پژوهش حاضر و ساير پژوهش هاي از اين قبيل به تدوين استراتژي راهبردي و برنامه هاي مناسب آموزشي و درسي همسو با آن ها پرداخته و فعاليت هاي آموزشي را چنان برنامه ريزي نمايند که ضمن تسهيل فرايند يادگيري براي دانش آموزان، اين فعاليت ها محملي براي تحقق انسانيت حقيقي دانش آموزان به معناي انسان اسلامي باشند و نيز مربيان و معلمان مي توانند با الگو قرار دادن سيره ي ائمه اطهار (عليهم السلام)، به عنوان برترين مربيان عالم، نقش کليدي خود در تعليم و تربيت را به نحو احسن ايفا نمايند.
منابع و مآخذ:
1) قرآن کريم.
2) ابن شعبه حراني، حسن بن علي الحسين (1369)، تحف العقول من آل الرسول، ترجمه ي آيت الله کمره اي، قم، انتشارات اسلاميه.
3) الصفّار، سالم (1383)، سيره پيامبر(ص) در رهبري و انسان سازي، ترجمه ي غلامحسين انصاري، تهران، شرکت چاپ و نشر بين الملل.
4) المتقي، علي بن الحسام الدين (1409هـ )، کنزالعمال في سنن الاقوال و الافعال، بيروت، مؤسسه الرساله.
5)باقري، خسرو (1374)، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، چاپ چهارم، تهران، انتشارات مدرسه.
6) حر العاملي، محمدبن الحسن (1367)، وسايل الشيعه، چاپ ششم، تهران، کتابفروشي اسلاميه.
7) حسيني زاده، سيد علي (1384) سيره تربيتي پيامبر(ص) و اهل بيت (عليهم السلام)، جلد چهارم (نگرشي بر آموزش با تأکيد بر آموزش هاي ديني)، چاپ دوم، قم، مؤسسه ي پژوهشي حوزه و دانشگاه.
8) حسيني زاده، سيد علي (1382)، سيره تربيتي پيامبر(ص) و اهل بيت (عليهم السلام)، جلد دوم (تربيت فرزند)، چاپ سوم، قم، مؤسسه ي پژوهشي حوزه و دانشگاه، جلد دوم (تربيت ديني)، قم، مؤسسه ي پژوهشي حوزه و دانشگاه.
10) دلشاد تهراني، مصطفي (1372)، سيره نبوي (منطق عملي)، دفتر اول (سيره فردي)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات.
11) رهبر، محمدتقي، رحيميان، محمد حسن (1380)، اخلاق وتربيت اسلامي، چاپ هفتم، تهران، سمت.
12) شريعتمداري، علي (1364)، اصول و فلسفه تعليم و تربيت، تهران، اميرکبير.
13) شريعتمداري، علي (1373)، تعليم و تربيت اسلامي، چاپ نهم، تهران، اميرکبير.
14) شکوهي، غلامحسين (1378)، مباني و اصول آموزش و پرورش، مشهد، آستان قدس رضوي.
15) کرمي فريدني، علي (1384)، نهج الفصاحه، پرتوي از پيام پيامبر، قم، انتشارات حلم.
16) کليني، محمدبن يعقوب (بي تا)، اصول کافي، ترجمه و شرح جواد مصطفوي، تهران، نشراهل البيت.
17) محمدي ري شهري، محمد (1362)، ميزان الحکمه، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه ي قم.
18) محمدي ري شهري، محمد (1379)، گفت و گوي تمدن ها در قرآن و حديث، ترجمه ي محمدعلي سلطاني، قم، دارالحديث.
19) مجلسي، محمدباقر (1403هـ)، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء.
20) نصري، عبدالله (1376)، مباني رسالت انبياء در قرآن، تهران، سروش.
منبع:اندیشه حوزه- ش 72




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.