چه به ستاره راک، نیل یانگ، توجه ها جلب شود یا ظاهراً توسط رئیس سابق Greenpeace حمایتی صورت گیرد، غذای اصلاح ژنتیکی شده تقریباً همیشه در اخبار قرار دارد - و اغلب با دیدی منفی به آن.
غذای اصلاح ژنتیکی شده نظرها را تقسیم می کند، و حتی افراد می توانند خود را این گونه احساس کند که به دو جهت متفاوت کشیده می شوند. از یک طرف این یک فناوری عمدتاً جدید است و فناوری جدید اغلب موجب رونق، حل مشکلات و امیدواری برای آینده می شود. اما این امر باعث می شود که قدم به سمت ناشناخته ها برداشته داده شود و مردم از آن چه نمی دانند یا از آن چه نمی توان شناخت، وحشت دارند.
در مطالعه ای که در ژورنال Appetite منتشر شد، من و همکارانم بررسی کردیم که چرا برخی افراد فناوری غذای اصلاح ژنتیکی شده را رد می کنند. ما نه بحث می کردیم و نه مخالف غذای اصلاح ژنتیکی شده بودیم، بلکه می خواستیم ویژگی هایی را که دیدگاه افراد را تعیین می کند بررسی کنیم.
به طور خاص، ما نگرش در اتحادیه اروپا را به دو نوع مختلف از تغییرات ژنتیکی اعمال شده در سیب (درختی) بررسی کردیم. هر دو شامل معرفی ژن هایی برای ایجاد مقاومت در برابر کپک و خال زدگی هستند. اولی ژنی است که به طور طبیعی در سیب های وحشی / صحرایی وجود دارد. این نمونه ای است از آن چه "cisgenesis" نامیده می شود. در دومی، ژن از گونه دیگری مانند باکتری یا حیوان است و نمونه ای از "تراریخته" یا “transgenesis” است.
ارزش ها به راحتی تغییر نمی کنند - اما پیام های شما می توانند تغییر نمایند.به عنوان ایده ای از مزایای حاصل از این فرآیند، قابل ذکر است که تولید یک گونه کشاورزی سیب جدید ممکن است 50 سال یا بیشتر طول بکشد. فناوری های انتقال ژن می توانند به طور اساسی این مسئله را کوتاه کنند. در عین حال آنها ممکن است خصوصیاتی را از گونه های کاملاً بیگانه معرفی کنند که انجام آن به طور طبیعی غیر ممکن است. این ممکن است پس از آن، بسیاری از ویژگی های مطلوب را به سیب وارد کند - به عنوان مثال، در مورد فرضی که ما در حال تجزیه و تحلیل آن هستیم، مقاومت سیب در برابر بیماری بیشتر شد.
ما دریافتیم که نگرش های افراد به دلیل ترس آنها از ریسک کردن و امید آنها به سود حاصل می شود، که البته امیدها بیشتر برای cisgenesis (ژن های معرفی شده از سیب های دیگر) و سابقاً برای تراریخته (ژن های گونه های دیگر) بود.
اما کاملاً جدا از ریسک و سود، این تصور وجود دارد که این فناوری ها "طبیعی نیستند". بدیهی است که مردم وقتی که علم، ما را از آن چه که به عنوان قوانین طبیعت شناخته می شود دور می کند، آشفته می شوند. مردم همچنین نگران تأثیرات زیست محیطی هستند.
جستجو در داده ها
داده های ما بر اساس یک نظر سنجی یورو بارومتر است که در سال 2010 از 15،650 نفر از سراسر اتحادیه اروپا انجام شده است. به طور کلی به نظر می رسد که مردم در مورد تراریخته در مقایسه با cisgenesis (انتقال ژن سیب به سیب) بیشتر مردد هستند. بنابراین 57.1٪ از پاسخ دهندگان آرزو داشتند شاهد ترویج cisgenesis باشند، در مقایسه با فقط 31.4٪ که این آرزو را برای تراریخته داشتند. واضح است که مردم در مقایسه با داشتن ژن های سیب وحشی در سیب خوراکی خود، بیشتر نگران باشند که مبادا ژن های حیوانی در سیبشان باشد.تصویر: یک سیب "طبیعی"؟ این روبات اهمیتی نمی دهد. آیدان ، CC BY
نگرش ها به طور تصادفی در بین مردم پخش نمی شود، بلکه دیدگاه هایی که به طور سیستماتیک متفاوتند به جنسیت، سطح تحصیلات، زمینه خانوادگی، و این که آیا در یک روستا یا یک شهر بزرگ و در چه کشوری هستند بستگی دارد.
ارزش های طرفدار علم و فناوری، پیش بینی کننده ای قوی برای حمایت از غذاهای اصلاح ژنتیکی شده هستند.به عنوان مثال، مردان به طور قابل توجهی از cisgenesis بیشتر حمایت می کنند، زیرا افرادی تحصیل کرده تر و مرفه ترند. دین نیز مهم است و مسلمانان، کاتولیک ها و مسیحیان ارتدکس به طور قابل توجهی کمتر از جمعیت عمومی، این فناوری را تأیید می کنند.
مردم در عدم تأیید تراریخته (افزودن ژن از گونه های دیگر) متحد ترند. اما باز هم، افراد تحصیل کرده تر، و نیز مردان و افراد مرفه تر، بیشتر تراریخته را تأیید می کنند، در حالی که افراد مسن، احتیاط بیشتری دارند. و سرانجام، برای هر دو فناوری، مطالعه داشتن در علوم یا داشتن پدری که در رشته علوم تحصیل کرده است، تأثیر مثبتی بر نگرش دارد.
برخی ارقام، تأثیر دین را در این زمینه نشان می دهد: در مقایسه با 4ر31 درصد که به طور کلی تراریخته را تأیید کردند، فقط 3ر23 درصد از مسیحیان ارتدکس این کار را انجام دادند. وضعیت برای cisgenesis معکوس است و در حالی که 1ر57 درصد تأیید کلی برای آن داشتند، مسیحیان ارتدکس یونان در حال حاضر با حمایت 9ر60 درصدی از آن حمایت بیشتری می کنند. اکنون این مسلمانان هستند که تنها با 6ر40 درصد به گونه ای قابل ملاحظه حمایت کمتری از آن می کنند.
این خود نمونه ای است از این واقعیت که چگونه تنوع مذهبی منجر به اختلاف نظر در مورد فناوری های جدید می شود. بنابراین اگر یک دولت بخواهد فناوری اصلاح ژنتیکی را تشویق کند، ممکن است فکرهایی در مورد آغاز گفتگو با رهبران مذهبی داشته باشد.
پیشرفت عالی اصلاح ژنتیکی
اتحادیه اروپا یکی از سخت ترین مکان های جهان برای گرفتن تأییدیه محصولات تراریخته است، که علت آن تا حدی ابراز این نگرانی ها توسط شهروندان آن است. این منجر به عقب افتادن اتحادیه اروپا از سایر کشورها شده است.جدا از ریسک و سود، این تصور وجود دارد که این فناوری ها "طبیعی نیستند".نگرش مثبت تر دانشمندان و افراد با تحصیلات بالاتر ممکن است حاکی از آن باشد که نگرانی در مورد غذاهای اصلاح ژنتیکی شده به سادگی به دلیل ناآگاهی است. افزایش دانش و درک، به تعدیل این مسأله کمک می کند، اما ممکن است محدودیت هایی وجود داشته باشد - در واقع تعداد کمی از ما قادر به ارزیابی استدلال های فنی مربوطه هستیم، و از این رو تمایل داریم که به عقاید کسانی که به آنها اعتماد داریم، در برخی موارد رهبران مذهبی، کارشناسان، دانشمندان و دولت ها اعتماد کنیم.
شواهد نشان می دهد که افراد در مورد cisgenesis حمایتگرتر و کم نگران تر هستند تا در مورد تراریخته. این شاید منطقی باشد که بسیاری این گونه درک کنند که سیب های متقاطع با ژن های سیب های دیگر "طبیعی" تر از سیب هایی هستند که با چیز دیگری متقاطع شده اند. اگر از همان ابتدا این ها صورت جداگانه برچسب گذاری شده بودند، ممکن است اتحادیه اروپا سریعتر چراغ سبز را به cisgenesis نشان می داد.
نگرش ما نسبت به اصلاح ژنتیکی بر اساس احساس ما درمورد خطر، فناوری و سرعت تغییر است. از طرف دیگر رفتار یکسان با همه به عنوان یک چیز کلی، این احتمال را افزایش می دهد که در نهایت به تمام محصولات اصلاح ژنتیکی شده، cisgenesis و تراریخته به طور یکسان چراغ سبز نشان داده شود. این نمونه ای از خطرات قرار دادن فناوری های متفاوت در یک سبد است و گفتن کلی این که آن را بگیرید یا آن را رها کنید.
ارزش ها و اصلاح ژنتیکی
تصویر: نگرش ما نسبت به اصلاح ژنتیکی بر اساس احساس ما درمورد خطر، فناوری و سرعت تغییر است. جان سرائو
همان طور که چند سال پیش راد لمبرتز در این جا به ما یاد آوری کرد، وقتی بحث در مورد غذاهای اصلاح ژنتیکی شده (GM) می شود، بحث در مورد اعتبار علم تقریباً به همان اندازه مؤثر است که دعوا بر سر اسم مؤثر است. این به دلیل روشی است که ارزش ها یا جهان بینی های ما دریافت پذیری ما از پیام ها را فیلتر می کند.
هنگامی که اطلاعات پیچیده است، افراد تمایل به قضاوت مبتنی بر احساسات دارند، که گرفته شده از ارزش هاست نه از اطلاعاتی که به آنها ارائه می شود. پیام هایی که با ارزش ها یا جهان بینی افراد مطابقت ندارند، معمولاً رد شده یا دور انداخته می شوند.
نگرش گسترده نسبت به علم و فناوری و طبیعت می تواند نگرش مصرف کننده نسبت به غذاهای اصلاح ژنتیکی شده را تحت تأثیر قرار دهد، و ارزش های طرفدار علم و فناوری، پیش بینی کننده ای قوی برای حمایت از غذاهای اصلاح ژنتیکی شده هستند. یا همان طور که استفان لواندوفسکی اشاره کرده، گرایش به نظریه های توطئه نیز پیش بینی کننده یک موضع ضد اصلاح ژنتیکی است.
نگرش مثبت تر دانشمندان و افراد با تحصیلات بالاتر ممکن است حاکی از آن باشد که نگرانی در مورد غذاهای اصلاح ژنتیکی شده به سادگی به دلیل ناآگاهی است.چند سال قبل، وزارت سابق نوآوری (وزارت صنعت فعلی) که به دنبال درک بهتر چگونگی بازیابی چنین یافته هایی بود، نقشی را که ارزش ها در تنظیم نگرش افراد نسبت به غذاهای اصلاح ژنتیکی شده بازی می کنند، مطالعه نمود.
این مطالعه دریافت که چهار بخش جمعیتی مبتنی بر ارزش، پیش بینی کننده های بهتری برای نگرش افراد نسبت به غذاهای اصلاح ژنتیکی شده هستند تا پارامترهای سن، جنس یا سایر آمارهای استاندارد جمعیتی. درک این بخش ها به ما کمک می کند تا دریابیم که چه چیزهایی باعث حمایت یا مخالفت با چیزهایی مانند غذاهای اصلاح ژنتیکی شده می شوند.
چه اهمیتی دارد؟
این مطالعه از سطح توافق یا عدم توافق مردم با 14 گزاره ارزشی در مورد علم و فناوری یا جهان پیرامون ما تهیه شده است، که چهار بخش ایجاد کرده است (احتمالاً شما هم خواهید دید که در یکی از این بخش ها قرار دارید):بخش 1 (20٪) - نگران و سرگردان: بخش 1 کمترین علاقه را به مزایای علم و فناوری داشت. آنها بالاترین توافق را داشتند که "سرعت تغییرات تکنولوژیکی بیش از حد سریع است که بتوان با آن همراه شد" و به احتمال زیاد موافقت می کنند که "علم و فناوری مشکلاتی بیشتر از آن چه حل کند را ایجاد می کند"، "پیشرفت های علمی بیشتر به سود ثروتمندان است تا فقرا "، و این که" ما بیش از حد به علم اعتماد داریم و به اندازه کافی متکی بر ایمان نیستیم".
بخش 2 (23٪) - ریسک گریزها: این بخش نسبت به مزایای علم و فناوری به طور کلی، و به طور خاص نسبت به بیوتکنولوژی، کمتر مثبت می اندیشند. آنها همچنین بیشتر نگران خطرات مرتبط بودند. اما برخلاف بخش 1، آنها آگاهی نسبتاً بالایی از اصطلاح "بیوتکنولوژی" و کاربردهای مختلف بیوتکنولوژی داشتند. حداقل آنها موافقت می کردند که "فعالیت های انسانی تأثیر قابل توجهی بر روی کره زمین" دارند و حداقل موافقت می کنند که "عدم واکسیناسیون کودکان دیگران را در معرض خطر قرار می دهد".
غذای اصلاح ژنتیکی شده تقریباً همیشه در اخبار قرار دارد - و اغلب با دیدی منفی به آن.بخش 3 (28٪) – مشتاقان محتاط: بخش 3 با علاقه نسبتاً زیاد به علم و توافق بر این که "مزایای علم بیش از هرگونه اثر مضر است" تعریف شده است. در رابطه با اصلاح ژنتیکی، این بخش دومین بخشی بود که بالاترین نظر مثبت را داشتند. در حالی که آگاهی از بیوتکنولوژی در بخش 3 نسبتاً زیاد بود، آنها مانند بخش 1 از دانش خود گزارش شده نسبتاً کمی برخوردار بودند. آنها همچنین بالاترین توافق را داشتند که "کودکان باید از هر گونه خطرات محافظت شوند."
بخش 4 (23٪) - طرفداران علم: این گروه از نظر علم و فناوری مثبت ترین گروه بودند. آنها ابراز موافقت بیشتری کردند که "علم آن قدر قسمت بزرگی از زندگی ماست که همه ما باید به آن علاقه مند شویم"، "فناوری های جدید بیش از آن که به فکر من باشند من را هیجان زده می کنند" و این که "مزایای علم بیش از هرگونه اثر مضر است" . به همان اندازه، اختلاف نظری وجود داشت که "علم و فناوری مشکلات بیشتری را ایجاد می کنند تا این که حل کند" و "ما بیش از حد به علم وابسته هستیم و به ایمان به اندازه کافی متکی نیستیم".
این برای دیدگاه های ما در مورد غذا چه معنایی دارد؟
وقتی از آنها سؤال شد که آیا آنها از اصلاح ژن های گیاهان برای تولید غذا، با معرفی ژن های گیاهی از گونه های مختلف پشتیبانی می کنند، نتایج بر اساس بخش ها کاملاً قطعی بود. از بخش 1 ، 29٪ موافق بودند، و از بخش 2 ، 25٪ ، و از بخش 3، 37٪ ، و از بخش 4، 59٪.اتحادیه اروپا یکی از سخت ترین مکان های جهان برای گرفتن تأییدیه محصولات تراریخته است.وقتی از آنها سؤال شد که آیا آنها از اصلاح ژن های گیاهان برای تولید غذا، با معرفی ژن های یک گیاه از همان گونه حمایت می کنند، نتایج به دست آمده عبارت بودند از: بخش 1، 49٪، بخش ، 44٪، بخش 3، 61٪، و بخش 4، 81٪.
مطالعات مشابهی در تقسیم بندی ارزش ها در موضوعاتی مانند تغییر اقلیم و نگرش به علم و فناوری انجام شده است.
آنها بینشی کلی از موضوعات واقعی را که سپس باید در مجادلات علمی مورد بحث قرار گیرند، ارائه می دهند. به عنوان مثال، آنها به ندرت در مورد کیفیت علم اصلاح ژنتیک هستند. برای برخی از افراد این امر در مورد اطمینان دادن به این است که کودکان از تأثیرات فناوری های ناشناخته در امان هستند یا در مورد احساس نا آرامی توسط سرعت تغییرات فناوری است.
اگر دانشمندان می خواهند بر روی بخش هایی که تمایل به نادیده گرفتن توصیه های آنها، یا به طور کلی علم، دارند، تأثیر بگذارند، دو گام هست که باید بردارند. ابتدا، اینقدر سماجت روی قبیله ارزشی فقط خودتان (یعنی دانشمندان دیگر) نداشته باشید، و دوم این که بحث علمی را با قبایل دیگر (یعنی: "بی ایمانان") متوقف کنید.
در عوض به چگونگی همسان سازی علمی که ارائه می دهید با ارزش های مختلفی که مردم با شما دارند، بپردازید و پیام هایتان را با این ارزش ها مرتبط تر کنید.
مردم در عدم تأیید تراریخته (افزودن ژن از گونه های دیگر) متحد ترند. ارزش ها به راحتی تغییر نمی کنند - اما پیام های شما می توانند تغییر نمایند.
منبع: جان هودسون، کرایگ کورمیک، University of Bath، CSIRO