مواعظ راه گشا (1)
بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين المكرّمين سيّما بقيّةالله فى الأرضين.
خداوند متعال را از اعماق جان سپاسگزارم كه يك بار ديگر و يك سال ديگر اين توفيق را عنايت فرمود كه روز اول سال در كنار شما برادران و خواهران زائر و مجاورِ اين سرزمين پاك و مقدس، در كنار مرقد مطهر حضرت ابىالحسن علىبنموسىالرضا (صلوات الله و سلامه عليه) باشم و از فيوضات اين روز و از فرصت بزرگ ديدار شما برادران و خواهران عزيز بهرهمند شوم. اولاً تبريك عرض مي كنم حلول سال نو و عيد نوروز را به همهى ملت ايران، به شما برادران و خواهران عزيز، و مطالبى را در اين مناسبت عرض مي كنم.
مطلب اوّلى كه مورد نظر است كه عرض بشود، به مناسبت گذشتن سى و يك سال از استقرار نظام جمهورى اسلامى، يك تعريف قرآنى از نظام مقدس اسلامى و از حكومت اسلامى است. اساس حكومت اسلامى و شاخص عمدهى اين حكومت عبارت است از استقرار ايمان؛ ايمان به خدا، ايمان به تعاليم انبياء و سلوك در صراط مستقيمى كه انبياء الهى در مقابل پاى مردم قرار دادند. اساس، ايمان است. فرستادن پيامبران الهى براى هدايت انسانها و ايجاد جوامع دينى و الهى در طول تاريخ تا امروز، در درجهى اول براى اين مقصود است. لذا مي فرمايد: «انّا ارسلناك شاهدا و مبشّرا و نذيرا. لتؤمنوا باللَّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بكرة و اصيلا».(1) يعنى هدف از فرستادن پيغمبران الهى، ايمان به خدا، دل بستن به ذات الهى و راه الهى، و دل بستن به آن تعاليمى است كه انبياء الهى به انسان تعليم دادهاند. اين در سورهى مباركهى «انّا فتحنا» است. در سورهى مباركهى احزاب مي فرمايد: «انّا ارسلناك شاهدا و مبشّرا و نذيرا. و داعيا الى اللَّه».(2) رسالت پيغمبر، دعوت به خداست؛ اين، اساس كار است. آن چيزى كه به عنوان شاخص، ميان نظام اسلامى و جامعهى اسلامى و همهى جوامع بشرى وجود دارد، در درجهى اول اين نكته است؛ مسئلهى ايمان به خدا، ايمان به غيب، ايمان به راهى كه خداوند متعال براى سعادت دنيوى و اخروى انسان در مقابل بشر قرار داده است. اگر امروز نظام جمهورى اسلامى در مقابل نظام هاى گوناگون عالم سخنى براى گفتن دارد، مطلبى براى تحدى در قبال نظام هاى مادى در نظام جمهورى اسلامى وجود دارد، به خاطر همين است كه شاخص عمده، ايمان است. امروز بشر به خاطر بىايمانى، دچار منجلاب هاى گوناگون زندگى است. بنابراين شاخص عمده، ايمان است. ايمان به خدا و راه خدا و راه انبياء - كه دنبال آن، عمل به اين تعاليم است - فقط براى تعالى معنوى نيست؛ اگرچه عمدهترين ثمرهى آن، تعالى معنوى و تكامل انسانى و اخلاقى است؛ چون دنيا مزرعهى آخرت است. از حركت در زندگى دنياست كه انسان مي تواند مدارج و معارج را طى كند و پيش برود. لذا زندگى مادى هم در گروى ايمان به خداست. پس ايمان به خداى متعال نه فقط سعادت معنوى را تأمين مي كند، بلكه سعادت مادى را هم تأمين مي كند. ايمان به خداى متعال موجب مي شود كه بشر در زندگى مادىِ خود بتواند همهى آن چيزهائى را كه انسان به آن نيازمند است، به دست بياورد. «و لو انّهم اقاموا التّورية و الانجيل و ما انزل اليهم من ربّهم لأكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم»؛(3) اگر اقامهى دين بشود، اگر تعاليم اسلامى در جامعه عمل بشود، انسانها از لحاظ رفاه به آن حدى مي رسند كه هيچ نيازى براى آنها باقى نماند كه تأمين نشده باشد. از لحاظ آسايش معنوى و روانى انسان، احساس امنيت و آرامش، باز نقش ايمان برجسته است. به گفتهى قرآن: «قد جائكم من اللَّه نور و كتاب مبين. يهدى به اللَّه من اتّبع رضوانه سبل السّلام»؛(4) راههاى سلامت را، راههاى آرامش را، راههاى امنيت روانى را قرآن به انسان تعليم مي دهد؛ اين راهى است كه بشر را به آرامش روانى مي رساند؛ يعنى همان چيزى كه امروز دنيا در فقدان آن، در حال التهاب است. پيشرفت مادى هست، پيشرفت فناورى و علمى هست، ثروت هاى كلان در دست جوامع هست؛ اما آسايش نيست، آرامش نيست. اين به خاطر كمبود اين عنصر اساسى در زندگى انسان است، كه عبارت است از ايمان. اين يك مطلب اساسى با استفادهى از قرآن كريم است كه در جمهورى اسلامى، من و شما، همهى آحادمان، همهى جوانهاي مان، همهى نسلهاى رو به جلو كه مي خواهند فرداى سعادتمندى را براى كشورشان و براى خودشان و براى فرزندانشان تأمين كنند، بايد به اين توجه داشته باشند. اساس كار در نظام اسلامى ايمان است، كه بايد اين ايمان را تأمين كرد؛ نه فقط در دل، بلكه در عمل، در برنامهريزىها و در همهى اقدامها.
امسال سى و دومين سالى است كه نظام جمهورى اسلامى تشكيل شده است؛ يعنى دومين سال از دههاى است كه اعلام شد دههى پيشرفت و عدالت است. شعارپيشرفت و عدالت، يك شعار محورى است؛ يك مطلب اساسى است؛ يك نياز است. در اين مرحله، هدف كلان ملت عزيز ما و مسئولان بايد پيشرفت و عدالت باشد. «پيشرفت» و «عدالت» دو خواستهاى است كه انسانها به آن نيازمندند. پيشرفت، يعنى از لحاظ علم و عمل و آنچه كه در دنيا براى يك جامعه لازم است، به نتائج مطلوب برسد. عدالت هم يعنى ميان انسانها تبعيض وجود نداشته باشد، بىعدالتى نباشد، ظلم نباشد. هر دو خواسته، جزو خواستههاى اساسى و اصلى و ديرين بشريت است، كه تا تاريخ بشر وجود داشته است، اين دو خواسته، خواستهى اصلى انسانها بوده است: پيشرفت و عدالت. اين شعارها را مي شود داد؛ مهم اين است كه كِى مي شود به اين شعارها عمل كرد. ما در نظام جمهورى اسلامى، اين دههى چهارم را هنگام مناسب براى عمل در جهت رسيدن به اين دو شعار يافتيم. پيشرفت را مي شود به معناى حقيقى كلمه به دست آورد؛ عدالت را هم با رشدى كه در جامعهى ما هست، با آگاهى و بصيرتى كه مردم ما بحمداللَّه پيدا كردهاند، موانع را شناختهاند، اهداف را تشخيص دادهاند، دوست و دشمن را امروز جوانهاى ما تشخيص ميدهند، اگر مسئولى در پى عدالت باشد، مي تواند در جامعهى ما مقدمات استقرار عدالت كامل را فراهم كند. البته اين كارِ كوتاهمدت نيست، كارِ بلندمدت است. بنابراين اين دهه را، دههى پيشرفت و عدالت در نظر مي گيريم. هر اقدامى كه مي شود، هر برنامهريزىاى كه مي شود، بايد اين دو عنصر در آن ملحوظ باشد؛ هم در جهت پيشرفت جامعه باشد، هم در جهت عدالت باشد.
كشور آمادگىهاى زيادى دارد. عزيزان من! در اين سى سال، ملت و كشور در همهى زمينهها پيشرفت كرده است. زمينه براى يك حركت عظيم و بنيانى، يك حركت محسوس كه اثر آن را در زندگى مردم بشود ملاحظه كرد، فراهم است. ما هم در زمينهى زيرساخت هاى اقتصادى پيشرفت هاى زيادى كردهايم. در زمينهى زيرساخت هاى ارتباطى و مواصلاتى كارهاى بزرگى انجام گرفته است. در زمينهى پيشرفت علمى و فناورى، يك روند پرشتابى از چندى قبل تاكنون آغاز شده است. ملاحظه مي كنيد؛ در زمينههاى علمى، جوانان ما، دانشگاهيان ما، برجستگان و نخبگان ما به يك مراحلى دست پيدا مي كنند كه براى يك كشورى كه از مرحلهى دانش و تحقيق و فناورى و ابتكار علمى بسيار دور بوده است و فاصله داشته است، بسيار چيزهاى عجيبى است.
جوانان عزيز! امروز در كشور شما چيزهائى كه ايران را در رديف ده كشور اول دنيا قرار مي دهد، يا در رديف هشت كشور اول دنيا قرار مي دهد، كم نيست. در بخشهاى مختلف، در بخشهاى علوم زيستى، علوم نانو، علوم فضائى، علوم گوناگون، شما مىبينيد دانشمندان كشور - كه عمدتاً هم همين جوانان پرشور و پرشوق و پرنشاط هستند - توانستهاند كشور را به اينجا برسانند كه بگويند در اين مقوله، ايران جزو هشت كشور دنياست؛ در اين مقوله، ايران جزو ده كشور اول دنياست؛ يعنى اين پيشرفت عظيمى است، اين يك جايگاه مهمى است براى كشور.
در زمينهى اعتبار و اقتدار منطقهاى و بينالمللى، امروز نظام جمهورى اسلامى و دستگاه اسلامى در كشور ما، آن چنان از ابهت و اهميتى در چشم كشورها برخوردار است كه دشمنان ما هم اعتراف مي كنند كه اعتبار بينالمللى جمهورى اسلامى جزو برترينِ كشورهاى هم سطح خود و كشورهائى است كه مي توانند اثرگذار باشند. مي توان گفت جمهورى اسلامى از لحاظ اعتبار بينالمللى و سياسى در منطقه، در درجهى اول قرار دارد. افرادى كه بهترين تعبير دربارهى آنها اين است كه انسان بگويد كوتهبينند و دقت نظر ندارند، مي شنويد از آنها كه گاهى از اين كه فلان رئيس كشورِ مستكبر غربى يا فلان وزير خارجه يا فلان مأمور بينالمللى دربارهى ايران بدگوئىاى كرده است، اين را دليل بىاعتبارى نظام جمهورى اسلامى مي شمارند؛ اين خطاست. جمهورى اسلامى امروز در چشم ملتها، در چشم دولتها، حتّى در چشم دشمنانِ خودش داراى اعتبار و اقتدار است؛ يك دولت اثرگذار است. در مسائل جهانى، حضور نظام جمهورى اسلامى، يك حضور محسوس است؛ قابل مقايسه نيست با يك كشورى كه از لحاظ وضع اقتصادى و وضع ثروت عمومى، در حد ايران است. يعنى ايران از همهى كشورهائى كه از لحاظ اوضاع اقتصادى از او جلوترند يا در سطح او هستند، از لحاظ تأثير در سياست هاى منطقهاى، بالاتر است.
اينها همه زمينههاست؛ سى سال تجربهى خدمت گزارى و مديريت هم امروز متراكم، در اختيار مسئولان نظام جمهورى اسلامى است. استمرار حركت اين نظام و استقرار و ثبات نظام جمهورى اسلامى، اين اهميت را داشته است، اين اثر بزرگ را گذاشته است كه يك تجربهى متراكمِ ذىقيمتى در برخورد با مسائل جهانى و منطقهاى و مسائل داخلى در كشور جمع شده است؛ اين خودش يك زمينهى بسيار مهمى است، يك زيرساخت قابل توجهى است.
چشمانداز روشنى تعيين شده است - يعنى سند چشمانداز بيست سالهى جمهورى اسلامى - اين سند باارزشى است. دولت هائى كه پشت سر يكديگر با انتخاب مردم بر سر كار مىآيند، مي توانند بر اساس اين سند چشمانداز، اهداف را مشخص كنند؛ هر كدام بخشى از راه را بروند و دنبالهى كار را به دولت بعدى بسپارند. وجود سند چشمانداز، يكى از امكانات باارزش نظام جمهورى اسلامى است.
يكى از امكانات بزرگ نظام، اين نسل جوانِ تحصيل كردهى پرانرژىِ پرانگيزهاى است كه در كشور ما وجود دارد. اينها تحصيل كردهاند، درس خواندهاند، باانگيزهاند، در راه فهم و درك مسائل گوناگون در بخش هاى مختلف تلاش مي كنند، داراى اعتماد به نفساند. ما امروز در جوانهايمان احساس مي كنيم يك اعتماد به نفسى وجود دارد كه در گذشته وجود نداشته است، و در كمتر ملتى هم اين را مشاهده مي كنيم. هر كدام از اين مسائل گوناگون اقتصادى و فنى و سياسى و اجتماعى و مسائلى كه احتياج به دانش و تخصص دارد، اينها را وقتى انسان با مجموعههاى جوان و اهل تحقيق مطرح مي كند، مىبيند اينها با اعتماد به نفس، مي گويند مي توانيم. احساس نمي كنند كه عاجزند، ناتوانند؛ احساس مي كنند مي توانند. اين اعتماد به نفس خيلى ارزش دارد براى يك ملت كه احساس كند مي تواند؛ چون سالهاى متمادى به ما تلقين مي شد كه شما نمي توانيد. به ملت ما گفته مي شد شما عُرضه نداريد. سياستمداران كشور، حكام جائرى كه بر كشور ما مسلط بودند و غالباً با دشمنان اين ملت دستشان در يك جيب و در يك كيسه بود، اينها غالباً به كشور ما، به مردم ما، به جوانهاى ما تلقين مي كردند كه نمي توانيد؛ زحمت بيهوده نكشيد. يعنى بايد ما بنشينيم، ديگران تحقيق كنند، پيشرفت پيدا كنند، ما برويم از آنها دريوزگى كنيم، گدائى كنيم، از آنها بگيريم؛ خودمان نمي توانيم از درون خود بجوشيم. اين به ملت ما و جوانهاى ما و نسل ما تلقين مي شد و جزو باورهاى اين ملت بود.
در دوران جوانى ما، آن طورى كه در جامعه واضح بود، اين احساس وجود داشت كه ايرانى نمي تواند؛ فرنگىها، اروپائىها، آمريكائىها بايد پيش بروند، ما بايد دنبال آنها حركت كنيم و از آنها ياد بگيريم. اين كه ما هم مي توانيم يك راهى را باز كنيم، يك حركتى را شروع كنيم، يك قلمروى را از قلمروهاى مهم زندگى فتح كنيم، اين براى ملت ما يك امر باور نكردنى بود. امروز درست به عكس شده است. جوان ايرانى، هيچ مقولهاى از مقولههاى مهم نيست كه برايش مطرح بشود و احساس كند كه نمي تواند. عرض كردم؛ در مسائل علمى، در مسائل فنى، در مسائل سياسى، آنچه كه براى مجامع اهل تحقيق و پژوهش ما - كه عمدتاً هم جوانهاى كشورمان هستند - مطرح مي شود، كارها و پيشرفتهاى گوناگونى كه مطرح مي شود، جوان ايرانى احساس مي كند كه مي تواند. اين اعتماد به نفس، چيز بسيار مهمى است. اين اعتماد به نفس در مجامع علمى پشتوانهاى دارد از اعتماد به نفس ملى؛ آن چيزى كه من در چند سال قبل از اين مطرح كردم كه بايد ملت به اعتماد به نفس ملى برسد؛ يعنى احساس كند كه همهى كارهاى بزرگ را مي شود با اراده، با خواست، با حركت انجام داد. در هيچ كارى ما عاجز نيستيم. اينها زمينههاى پيشرفت است.
خوب، ما امسال را عرض كرديم «سال همت مضاعف و كار مضاعف»؛ يعنى همت برتر و كار بيشتر. اين تعبير مضاعف - يعنى چند برابر - شكل آرمانى است. اگر دو برابر هم شد، اگر سه برابر هم شد، اگر ده برابر هم شد، ما قانع نيستيم. اما اين جور هم نيست كه اگر يك جائى نتوانستيم دو برابر كار كنيم، يك برابر و نيم توانستيم كار بكنيم ، مأيوس شويم ؛ نه، مهم اين است كه همت برترى داشته باشيم از آنچه در گذشته داشتيم ، و كار بيشترى بكنيم از آنچه در گذشته مي كرديم. اين، شعار امسال است. اين شعارها نه فقط يك امر نمايشى است، و نه هم اين جورى است كه ما خيال كنيم در اين سال، اين شعار همهى مشكلات كشور را حل خواهد كرد؛ نه، اين تشريفاتى نيست، نمايشى نيست؛ اين خط روشنى را به ما نشان مي دهد.
پي نوشت:
1) فتح: 8 و 9
2) احزاب: 45 و 46
3) مائده: 66
4) مائده: 15 و 16