بنا به اظهار حاج حسین دهدار(خادم بقعه) و مطابق لوح موجود در آرامگاه، مدفونان در این بقعه، یعنی شاهزاده ابراهیم و اسماعیل، بعد از چند واسطه نسبشان به امام صادق(علیه السلام) منتهی می شود؛ یعنی این دو بزرگوار فرزندان امامزاده عبدالله بن امامزاده حسین بن امامزاده حسن بن امامزاده جعفر بن امامزاده محمد بن امامزاده اسماعیل بن امام جعفر صادق (علیه السلام) هستند.
داستان آمدن این دو به اهرم و شهادتشان چنین است که، شاهزاده ابراهیم به همراه نزدیکان و بنی اعمام که بالغ بر پنجاه یا صد و پنجاه نفر بودند، در عصر بنی عباس و خلافت ابوالعباس بن احمد، مشهور به ناصرالدین الله - سی و چهارمین خلیفه عباسی - از راه دریا وارد خطه فارس شده و بعد از عبور از رودخانه حله، وارد روستای قلعه خشتی - که ظاهرا همین زیارت فعلی است - میشوند، تا در آن جا با عده ای دیگر از امامزادگان که با کاروانهای قبلی به ایران آمده بودند، ملاقات کنند. هنوز چند روزی از توقف کاروانیان در آن قریه نگذشته بود که جاسوسان خبر استقرار آنان را به گوش والی فارس رساندند. در این زمان، فرماندهی سپاه خلیفه در فارس فردی به نام « موسی بن بغاد» برعهده داشت، که یکی از بی رحم ترین و خونریزترین افراد زمانش بود. آن ملعون به تعدادی از نیروهایش دستور داد تا به قلعه خشتی هجوم برده و کار امامزادگان و آل ابوتراب را یکسره کنند؛ اما قبل از اینکه آن نیروها به امامزادگان برسند، یکی از دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) به نام عبدالله خزینه، خبر حرکت سپاه خلیفه را به گوش امامزادگان رسانید، لذا فورا در دسته های مختلف هر کدام به سمتی حرکت نمودند.
در این میان، شاهزاده ابراهیم و برادران و عده ای دیگر راه دشتی و تنگستان پیش می گیرند که مع الاسف، این عده در کنار رودخانه فصلی بهوش . جایی که اکنون مدفن ایشان است . با تعدادی دیگر از سپاه عباسی که در این جا کمین کرده بودند، مواجه می شوند و بعد از نبردی سخت، شاهزاده ابراهیم و برادرش شاهزاده اسماعیل که طفلی بیش نبود، شهید می گردند. قابل ذکر است که شاهزاده اسماعیل زیر سم اسبان شهید می گردد.
نحوه پیدا شدن قبر این دو امامزاده(شاهزاده ابراهیم و شاهزاده اسماعیل)
در سال ۱۳۲۲ هـ.ق، شاهزاده ابراهیم در خواب یکی از زنان صالحه اهرم آمده و به ایشان می فرماید که، قبر من در فلان مکان است، آن را آشکار کنید. چندبار این خواب برای آن زن تکرار می گردد؛ اما هر بار که وی خوابش را برای اطرافیان و ساکنان قبر بیان می کرد، مورد تمسخر قرار می گرفت. در آخرین مرحله، آن زن با چشمانی اشکبار به همان نقطه ای که محل قبر بود رفته و خطاب به شاهزاده ابراهیم می گوید: «ای آقای من! خود شاهدی که این گروه مرا مسخره می کنند. پس چگونه قبرت را آشکار کنم!» در عالم رؤیا بار دیگر شاهزاده ابراهیم بر وی ظاهر میشود و به وی می فرماید: «به آنان بگو هر چه سریعتر از کنار قبر من دور شوند و گرنه مورد خشم خداوند قرار خواهند گرفت».آن زن دوباره سراغ اطرافیان و ساکنان قبر رفته و آنچه شنیده بود بیان می کند. آن گروه به جای فکر کردن به این موضوع، با سخنانی ناروا و رفتاری زشت وی را بدرقه می کنند.اندک زمانی بعد از این جریان، سیل بنیاد کنی جاری شده، خانه های آن گروه را ویران کرده و ۷۲ نفر را آب می برد.
مرحوم محمد یوسف هروی ریاضی، در کتاب «عین الوقایع»، در زیر حوادث سال ۱۳۲۲ هق به این سیل بنیان کن اشاره می کند، که عینأ نقل میشود: «روز ۲۶ رمضان در قصبه اهرم، بعد از امتداد ده ساعت باران رحمت خداوندی، در حالتی که عموم سکنه آن جا خرم و خوشحال به نظاره مزارع و بساتین خود مشغول و مسرور البال بودند، ناگاه هول قیامت عظمی پیدا و نمونه طامه کبری هویدا گردید. بغتتأ سیلی بنیان کن به طوری خود را سیلان داد که طغیان رود نیل را طفلک گاهواره خود شمرده و عصیان دجله و سیلان فرات را کودک شیرخوار محسوب دانسته؛ در آن واحد امید و آرزوی ناس را به یأس مبدل نموده و آن همه رحمت را به زحمت و نعمت نامتناهی را به عذاب و نقمت تغییر داده؛ دیار اهرم را از شهر سبا، آیتی و سیل عرم را از خود روایتی کرده؛ نه بر کودکان خردسال رحمی نمود و نه از پیران کهنسال تظلمی شنود. نوعروسان سرو قد را از حجله شادی ربوده، به قعر بحر جای داده و دامادان ماه خد را از تخت ناز کشیده و سرشان را بر سنگ لحد نهاد. هر که و هر چه در محل عبور خود یافته، بر او تاخته و تافته؛ در دیده حیات اهالی، گل و لای فنا انباشته و در قرون بیشمار آثار قهر خود را در آن نواحی به یادگار گذاشته، انسان ودواب و اشجار ونقاط عدیده را تلف و نابود ساخت.»
چند ماه بعد از این سیل، شاهزاده ابراهیم در خواب یکی از معتمدین روستا به نام مرحوم زایر خذر بن زایر محمد حسین از طایفه دهدارهای اهرم که اصلشان از کلل دشتی است - می آید و به وی می فرماید: «قبرم در فلان نقطه است آشکار کنید!» آن مرحوم درنگ را این دفعه جایز ندانسته، بلافاصله موضوع را با بزرگان آن روز در میان می گذارد؛ آن گاه به اتفاق هم و طبق آدرس داده شده سراغ محل قبررفته، بعد از کاویدن زمین، آن را آشکار و سپس با کمک همدیگر اتاقی از سنگ و گچی به ابعاد ۴×۴ متر با گنبدی کوچک و کله قندی روی آن بنا می کنند.
اما نحوه پیدایش قبر شاهزاده اسماعیل از زبان حاج حسن دهدار چنین است: سال ۱۳۷۱ شمسی زنی به ملاقاتم آمد و گفت: خواب دیده ام که شاهزاده ابراهیم برادر خردسالی به نام شاهزاده اسماعیل داشته که اکنون کنارش دفن است و من آمده ام تا اگر اجازه دهی، خادمش باشم. به وی اجازه دادم. اما هنوز مدتی نگذشته بود که آن زن بنا به عللی رفت. بعد از رفتن او، همواره در این فکر بودم که آیا آن زن، راستگو بود یا نه؛ تا اینکه شبی در عالم رؤیا دیدم که در بقعه شاهزاده ابراهیم هستم و در میان جمعیت کثیر، طفلی شش ماهه خوابیده و گریه می کند. از حضار پرسیدم نام این طفل چیست و مادرش کجاست؟ جواب آمد که، نامش شاهزاده اسماعیل و مادرش هاجر، و در بوشهر است. بعد از این خواب، به وجود وی یقین حاصل کردم، اما محل دفنش را نمیدانستم تا اینکه شبی در خواب سه نفر دستم را گرفتند و مرا به پایین پای شاهزاده ابراهیم برده و با کشیدن خطی محل دفن را نشانم دادند. بعد از خواب، همان محل را کاویدم تا صورت قبری کوچک و گچی هویدا شد؛ بنابراین همان جا قبری کوچک ساختم.
بنای فعلی شاهزاده ابراهیم و اسماعیل سنگ و گچی و تالار مانند و به مساحت ۱۴۴ متر مربع است که دیوارهای آن از بیرون فاقد پوشش و از داخل به جز ازاره که سنگ نماست، گچ مالی می باشد. کف بقعه مفروش به فرش های مختلف و سقف آن تیرآهنی است و برای نگهداری سقف از داخل دارای دو ستون می باشد. دو در آهنی جدید دارد که هر دو درون ایوانی که در ضلع شرقی است، باز می شوند. بر فراز بقعه، گنبدی به قطر حدود ۵ متر و ارتفاع ۳ متر از نوع غنچه ای با منارهای کوتاه در کنار، استوار گشته و زیر آن، دریچه هایی جهت روشنایی و عبور هوا تعبیه شده است. در وسط اتاق، دو قبر بدون سنگ نوشته و ضریح وجود دارد. قبر بزرگتر متعلق به شاهزاده ابراهیم و کوچک تر از آن شاهزاده اسماعیل برادر اوست.
این بقعه دارای امکانات رفاهی مانند سرویس بهداشتی، آب لوله کشی، سیستم روشنایی و چند اتاق جهت استفاده زایران و مراجعان است و تاکنون چند نوبت تجدید بنا و نوسازی شده که آخرین آن مربوط به سال ۱۳۸۳ش است که توسط جناب آقای حاج حسن دهدار و به وسیله نذورات و کمک های مردمی و همکاری اداره اوقاف و امور خیریه صورت گرفته است.
این بقعه جزء بقاع معروف اهرم و مورد توجه و احترام اهالی این شهر و حومه بوده و کمتر زمانی می باشد که یک یا چند نفر برای برآورده شدن حاجات ورفع امراض در آن جا معتکف نباشند. کلام آخر اینکه، کراماتی نیز به وی منسوب است؛ از جمله شفای افراد کر و لال، سرطانی، مفلوج و غیره.
منابع:
۱- فرهنگ جغرافیایی آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران، ج۱۱۱ص ۱۱.
۲- شجره نامه موجود در بقعه.
۳- گفت و گو با حاج حسن دهدار، خادم امامزاده، اهرم، مورخ 1386/1/19
4- محمد یوسف ریاضی هروی، عین الوقایع، صص ۱۶۱-۱۶۰.
۵- مشاهدات نگارنده، مورخ 1386/1/6
منبع: زیارتگاههای استان بوشهر، دفتر اول، غلامحسین هادی نژاد دشتی، انتشارات وثوق، چاپ اول، قم، 1388ش، صص 38-33