نامگذاری سوره اِسراء
نامگذاری این سوره به نام «اِسراء» به سبب نخستین آیه آن است که به رخداد اسراء و معراج پیامبر(صلی الله علیه و آله) پرداخته است.چنانکه در برخی روایات اشاره شده «بنیاسرائیل» نام دیگر سوره اسراء است زیرا در آغاز و پایان آن به داستان بنیاسرائیل اشاره دارد.
همچنین به سوره سبحان نیز نامیده شده چراکه با این واژه آغاز میشود و در روایتی از امام علی(علیه السلام) از سوره اسراء با نام سوره سبحان یاد شده است.
محل و ترتیب نزول
سوره اسراء جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، پنجاهمین سورهای است که در سال یازدهم بعثت پس از سوره قصص و پیش از سوره یونس بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، هفدهمین سوره است و در جزء پانزدهم قرآن جای دارد.سوره اسراء اولین سوره از سورههای هفتگانه مسبحات است که با تسبیح و تقدیس الهی آغاز میشوند.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره اسراء ۱۱۱ آیه، ۱۵۵۸ کلمه و ۶۴۶۰ حرف دارد و از لحاظ حجم از سورههای مئون و متوسط قرآن است و در حدود سه چهارمِ یک جزء را دربرمیگیرد.سوره اسراء برخی از ویژگیهای سورههای مدنی مانند طولانی بودن آیات را دارد؛ این ویژگیها را به دلیل آن دانستهاند که در اواخر اقامت پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مکه نازل شده و نوعی زمینه برای سورههای مدنی به شمار میآید.
آیات مشهور
آیه معراج، آیه احسان به والدین، آیه کرامت انسان و آیه تواضع از آیات مشهور سوره اسراء است.آیه اسراء
«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَه...﴿۱﴾»(ترجمه: منزّه است آن [خدایى] که بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى که پیرامون آن را برکت دادهایم، سیر داد...)
این آیه، از سفر شبانه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از مسجد الحرام به مسجد الأقصی سخن میگوید که مقدمه معراج پیامبر بوده است. به باور مسلمانان، این سفر در یک شب صورت گرفته که با توجه به امکانات آن زمان، به گونهای اعجازآمیز بوده است.
علامه طباطبایی نوشته است: واژه «اِسراء» به معنای سفر شبانه است و واژه «لیلاً»(شب) دلالت میکند که پیامبر در یک شب از مکه تا بیت المقدس رفته است.
آیه هدایت بخشی قرآن
«إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا ... ﴿۹﴾»(ترجمه: قطعاً این قرآن به [آیینى] که خود پایدارتر است راه مىنماید، و به آن مؤمنانى که کارهاى شایسته مىکنند، مژده مىدهد که پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود.)
آیه نهم سوره اسراء قرآن را هدایتکننده به مستقیمترین و استوارترین آیینها معرفی میکند. تفسیر نمونه این دو ویژگی را به ارائه عقائد روشن و قابل درک و خالی از هرگونه ابهام و خرافات، ایجاد رابطه میان باطن و ظاهر و عقیده و عمل، تقویت جنبههای معرفتی و مادی به صورت توأمان، دوری از اسراف و تبذیر و افراط و تفریط در عبادت و دیگر برنامههای اخلاقی و برپادارنده عدل و درهم کوبنده ستم، تفسیر کرده است.
آیه احسان به والدین
«وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا﴿۲۳﴾ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا﴿۲۴﴾»(ترجمه: پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو، در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها [حتى] «اوف» مگو و به آنان پَرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى. و از سر مهربانى، بالِ فروتنى بر آنان بگستر و بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در خردى پروردند.»)
از این آیه در مباحث خانواده و بحثهای اخلاقی، بسیار بحث میشود. به نوشته المیزان، به این دلیل آیه پس از توحید از نیکی به پدر و مادر، یاد کرده است که نیکی به پدر و مادر، از واجبترین واجبات است.[۳۵] برخی از روایات ائمه شیعه، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیه السلام) را مصادیق والدین دانستهاند.
آیه مبذرین
«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ ۖ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا...﴿۲۷﴾»(ترجمه: همانا اسرافکاران برادران شیطانهایند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.)
تشبیه مبذرین به شیاطین و برادر خواندن آنها با شیاطین در آیه۲۷ سوره اسراء را تاکیدی بر نهی از تبذیر دانستهاند.
همچنین وجه برادری و همنشینی مبذرین با شیاطین را همانندی عمل آنها در تباه کردن اموال دانستهاند.
مفسران منظور از واژه شیطان در این آیه را ابلیس دانسته که نسبت به پروردگار خود کفر ورزید، کفری که منشا آن ضایع کردن نعمتهای خداوند و استفاده از قدرت و ابزار در اختیارش در راه گمراهی بندگان خدا بود.
در این آیات تبذیر را کاری شیطانی و نوعی ناسپاسی معرفی کرده و همانطور که مؤمن را با برادری دیگر مؤمنان برتری داده، مبذرین را با برادری شیاطین تحقیر میکند.
آیه تواضع
«وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا﴿۳۷﴾»(ترجمه: و در [روى] زمین به نخوت گام برمدار، چرا که هرگز زمین را نمىتوانى شکافت، و در بلندى به کوهها نمىتوانى رسید.)
آیه ۳۷ سوره اسراء را اشاره بر نادانی برخی از انسانها میدانند که هنگام دریافت مقام و ثروت فخر میفروشند ولی زمان گرفتاری سست و حیران میشوند؛ در حالیکه انسان خردمند کسی است که به اندازه خود را بداند و فخرفروشی نکند.
این فراز از آیه «إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا» را کنایه از ناتوانی انسان دانستهاند چنانچه از لحاظ جسمی به بلندی کوهها نمیرسد و با گامهایش توانایی شکافتن زمین را ندارد.
همچنین این فراز از آیه را نشانه خیالاتی بودن انسان متکبر دانستهاند زیرا اگر دچار وهم و خیال نمیشد، بزرگتر و نیرومندتر از خود را نیز میدید و به کوچکی خود اعتراف میکرد.
آیه کرامت
«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا﴿۷۰﴾»(ترجمه: و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم، و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از آفریدههاى خود برترى آشکار دادیم.)
آیه ۷۰ سوره اسراء یکی از راههای تربیت انسان تلقی شده است؛ زیرا با شخصیت دادن به انسان به او میفهماند گوهر انسانی خود را به بهای ناچیزی نفروشد.
کرامت داشتن انسان را به دلیل موهبتهای الهی از جمله خلق در بهترین حالت، داشتن خرد و عقل، کمالطلبی انسان، عبرتپذیری از گذشتگان، هدف داشتن خلقت او و ... دانستهاند.
علامه طباطبایی این آیه را در مقام منت نهادن خدا بر انسان میداند که آمیخته با عتاب و خطاب نیز هست. به نظر وی خداوند پس از آنکه نعمتهای زیادی به انسان اعطا کرد و انسان آن نعمتها را فراموش کرد در این آیه با شمارش نعمات خود قصد یادآوری عنایات خود به انسان را دارد تا شکرگزار باشد.
آیه مقام محمود
«وَ مِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسىَ أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا محَّْمُوداً﴿۷۹﴾»(ترجمه: و پاسى از شب را (از خواب برخیز، و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفه اضافى براى توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقام محمود و ستوده برانگیزد.)
در آیه ۷۹ سوره اسراء، خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به سبب تهجّد و تقرب به خدا، مقام محمود (شفاعت) را اعطا نمود.
در تفسیر نمونه، این احتمال مطرح شده که مقام محمود همان نهایتِ قرب به پروردگار باشد که یکی از آثارش شفاعت کبرا است و اگرچه این آیه ناظر به پیامبر(صلی الله علیه و آله) است اما بعید نیست بتوان حکم آن را به دیگران نیز تعمیم داد.
دیگر آیات مشهور
آیه ۸۰ از دعاهای قرآنی، آیه ۸۱ درباره استواری حق و ناپایداری باطل، آیه ۸۲ با نام آیه شفاء و آیه ۸۵ تحت عنوان آیه روح از دیگر آیات مشهور سوره اسراء محسوب شده است. 1آثار و برکات سوره اسراء
در ادامه به برخی از فضایل این سوره اشاره میکنیم:1) برآورده شدن حاجات
هر که جهت هر مشکلی 7بار این سوره را پشت سر هم بخواند حاجتش برآورده می شود.2) باز شدن زبان طفل
هرگاه طفلی دیر به سخن آید این سوره را با مشک و زعفران نوشته و بشوید و به طفل بخوراند، زبانش باز می شود.3) زیاد شدن فهم و قدرت سخنوری
اگر سوره اسراء را در ظرفی نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد، سخنرانی بر او سخت نخواهد شد و زبانش به صدق و درستی گویا شده و فهمش زیاد می شود.4) درمان وسواس
در سخنی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: ای علی برای در امان ماندن از وسواس و رفع وسواس آیات (45-46) سوره اسراء را بخوان: « وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا * وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا » ؛ چون تو قرآن بخوانی ، میان تو و آنان که به قیامت ایمان نمی آورند پرده ای ستبر قرار می دهیم * و بر دلهاشان پرده افکنیم تا آن را در نیابند ، و گوشهاشان سنگین کنیم ، و چون پروردگارت را در قرآن به یکتایی یاد کنی ، باز می گردند و می رمند.5) درمان درد
امام صادق علیه السلام فرموده اند: هر یک از مؤمنین دچار درد و ناراحتی شود و با خلوص نیت (آیه 82 سوره اسراء) را بخواند و بر موضع درد دست بکشد خداوند او را از آن درد نجات می دهد، حال هر نوع درد و بیماری که می خواهد باشد.6) ایمن شدن در برابر سرقت
از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: «خواندن آیات 110-111 سوره اسراء مایه امان از سرقت از امت من می شود.»همچنین از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده: مردی از ایشان خواست تعویذی برای سرقت به او تعلیم دهد گفت:هرچند وقت شبانه چیزی از خانه ما می دزدند، امام فرمود: «هر وقت خواستی به رختخواب روی این آیه را بخوان» (آیات 110-111). 2
داستان سوره اسراء
ابتدا دوری از مدینه زرین برایشان ملال آور بود ، اما چاره ای نبود برای بازگشت به آن جا باید ماموریتشان را به درستی انجام می دادند تمام و کمال.خلاصه روزها از پی هم می گذشتند و آن دو قطره هم مشغول ماموریت...
تا اینکه یک روز که هردو از تلاش بی وقفه گرد خستگی بر تنشان نشسته بود، قدری تامل کردندو نشستند تا دمی بیاسایند، تا اینکه ناگهان یکی از قطره ها به یادش آمد آن عهدو پیمانش را با ابر و رو به قطره دیگر کرد و گفت: ما خسته ایم و زحمت بسیار کشیده ایم رواست از ابر چیزی طلب کنیم تا آسودگی بر ما چیره شود، من هم اکنون طالب آسایشم پس ای ابر، بساط آسایه ی مرا فراهم کن که تو خود پیمان بستی که آرزویم را برآوری...
چندی نگذشت که آرزویش برآورده شد و با فراخ بال به سوی آن دوید، همینطور که با نهایت شادی به سمت آن می دوید قطره همراهش را خطاب قرار دادو گفت: تو هم همین را طلب کن و بیا تا دمی آسوده باشیم... این را گفت و سرخوشانه و مستانه رفت...
واما آن یکی قطره به ابر گفت من آسوده گی بدون تورا نمی خواهم، تنها چیزی که مرا آزار می دهد دوری توست پس توانم را مضاعف کن تا ماموریتم را هرچه زودتر به پایان برسانم و عزم تو کنم...
بلا فاصله آرزویش بر آورده شد و با نهایت انرژی به سوی ماموریتش شتافت طوری که دیگر خسته نشد و همچنان به کار خود مشغول بود...
روزها گذشت، تا این که قطره دوم ماموریتش را به خوبی به سر انجام رسانید و توانست مجوز بازگشتش را به مدینه زرین بگیرد و بازگردد آرام و قرار نداشت که میخواست به آغوش ابر مهربان بازگردد، قبل از بازگشت قطره اول را دید که غرق در سرگمی های دنیاست، خواست به او بگوید که وقت تنگ است، اینها را رها کن و بشتاب...
پس جلو رفت صدایش کرد اما قطره اول چونان غرق طلب آسایه های دنیوی بود که نه قطره اول را شناخت و نه حتی صدایش را شنید...
قطره دوم به پاس زحماتش به اصل خویش بازگشت و قطره اول در زمین به جزای تنبلی و فراموشی زندانی شد.
این داستان برگرفته از آیات ۱۸و۱۹و۲۰ سور اسراء می باشد:
آن کس که (تنها) زندگی زودگذر (دنیا) را می طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم - و به هر کس اراده کنیم - می دهیم؛ سپس دوزخ را برای او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش می سوزد در حالی که نکوهیده و رانده (درگاه خدا) است.
و آن کس که سرای آخرت را بطلبد، و برای آن سعی و کوشش کند - در حالی که ایمان داشته باشد سعی و تلاش او، (از سوی خدا) پاداش داده خواهد شد. هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک می دهیم ؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است.
علل انحراف قوم بنی اسرائیل و بازگشت حضرت موسی از کوه طور چه بود؟ با توجه به آیات 141 تا 154 سورة بنی اسرائیل
سورة اسرأ (بنیاسرائیل) 111 آیه بیش تر ندارد، و داستان انحراف بنی اسرائیل در هنگام رفتن حضرت موسی به کوه طور برای آوردن تورات، در این سوره ذکر نشده است، بلکه در سورههای دیگر این داستان را می خوانیم. یکی از آن موارد، در سورة بقره است، که خلاصة آن چنین است.
هنگامی که حضرت موسی علیه السلام در کوه طور به سر میبرد، سامری که مردی نیرنگ باز بود از این فرصت استفاده کرد و از طلا و جواهراتی که نزد قوم بنی اسرائیل بود، گوسالهای ساخت که صدای مخصوصی از آن به گوش می رسید و بنی اسرائیل را به پرستش آن دعوت کرد؛ بیشتر بنیاسرائیل به او پیوستند؛ جز هارون، جانشین و برادر موسی با اقلیتی از آنان که بر آیین توحید باقی ماندند و هر چه کوشش کردند که دیگران را از این انحراف باز گردانند، موفق نشدند.
حضرت موسی علیه السلام پس از بازگشت از کوه طور از مشاه؟ این صحنه بسیار ناراحت شد و آنها را سخت ملامت کرد. آنها که متوجه زشتی کار خود شده بودند، در صدد بر آمدند تا توبه کنند. حضرت موسی به آنها فرمود: یقوم إِنکم ظلمتم أنفسکم بِاتِخاذِکم العِجل فتوبوا إِلی بارِئِکم فاقتلوا أنفسکم ذ لِکم خیرٌ لکم عِند بارِئِکم؛ (بقره، 54) ای قوم من!شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید؛ پس توبه کنید و به سوی خالق خود باز گردید و خود را یکدیگر را به قتل برسانید؛ این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.
طبق نظر برخی از مفسران، مقصود از قتل نفس، آن است که حضرت موسی علیه السلام دستور داد تا موحدان، خطاکاران (گوساله پرستان) را اعدام نمایند؛ ولی بر اساس نظر برخی دیگر، به معنای همدیگر را کشتن می باشد؛ به این معنا که حضرت موسی طبق فرمان الهی دستور داد تا تمام کسانی که گوسالهپرستی کرده بودند، غسل کنند، کفن بپوشند، و در شبی تاریک صف کشیده، با شمشیر به حیات یکدیگر پایان بخشند.
بنابراین، مقصود از قتل نفس، قتل معنوی به معنای تسلط بر نفس و رام کردن و یا سرکوب آن نیست؛ چون قتل به این معنا در قرآن مجید به کار نرفته است؛ علاوه بر آن در روایاتی که در ذیل آیه آمده است نیز، فاقتلو أنفسکم به معنای قتل جسم (قتل متعارف) آمده است؛ نه به معنای قتل معنوی. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.beytoote.com
3.www.ommolketab.ir