نامگذاری سوره سجده
نامگذاری این سوره به نام «سجده» به این دلیل است که با قرائت یا شنیدنِ آیه پانزدهم آن، سجده بر انسان واجب میشود.سوره سجده در برخی روایات و در نزد برخی مفسران «الم سجده» و «الم تنزیل» نامیده شده و برای متمایز ساختن آن از سوره حم سجده (سوره فصلت) به «سجده لقمان» نیز خوانده میشود؛ چراکه بعد از سوره لقمان قرار گرفته است. فخر رازی نیز به تناسب آیه شانزدهم نام «مضاجع» را از جمله نامهای این سوره ذکر کرده است.
ترتیب و محل نزول
سوره سجده جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، هفتاد و پنجمین سورهای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.این سوره در چینش کنونی مُصحَف، سی و دومین سوره است و در جزء ۲۱ قرآن جای دارد.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره سجده ۳۰ آیه، ۳۷۵ کلمه و ۱۵۶۴ حرف دارد. این سوره از سورههای مثانی و نسبتاً کوچک قرآن و مقداری کمتر از یک حزب است. سوره سجده یکی از چهار سورهای است که سجده واجب دارند و سورههای عَزائِم نام گرفتهاند. سوره سجده هفدهمین سورهای است که با حروف مُقَطَّعه شروع شده و آخرین سورهای است که با حروف مقطعه «الف، لام، میم» آغاز میشود. این سوره را در شمار سورههای ممتحنات نیز آوردهاند که گفته شده این سورهها با سوره ممتحنه تناسب محتوایی دارند.شأن نزول برخی آیات
دو آیه ۱۶ و ۱۸ سوره سجده دارای شأن نزول است.شب زنده داران
انس بن مالک میگوید که آیه ۱۶ سوره سجده«تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا...؛ پهلوهایشان از خوابگاهها جدا مىگردد [و] پروردگارشان را از روى بیم و طمع مىخوانند...» درباره ما انصار نازل شد؛ زیرا ما پیوسته نماز مغرب را با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میخواندیم و به خانههای خود بازنمیگشتیم تا نماز عشاء را نیز با پیامبر بخوانیم.از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است آیه شانزدهم سوره سجده درباره امام علی (علیه السلام) و پیروان او از شیعیان ما نازل گردیده که در ابتدای شب میخوابند و وقتی یکسوم شب گذشت با حال ترس و خوف از خدا و با رغبت و میل شدید به طاعت او، برای عبادت از خواب برمیخیزند.
عدم تساوی مومن و فاسق
ابن ابی لیلی سبب نزول آیه ۱۸ سوره سجده «أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا ۚ لَّا یَسْتَوُونَ؛ آیا کسى که مؤمن است، چون کسى است که نافرمان است؟ یکسان نیستند.» را درباره برتریجویی ولید بن عقبه نسبت به علی بن ابی طالب(علیه السلام) دانسته است؛ زمانی که ولید به امام علی(علیه السلام) گفت زبانم از زبانت پهنتر و دندانهای من تیزتر است و این جمله را کنایه از برتری خود میگفت و امام پاسخ داد چنین نیست که تو میگویی ای فاسق.» پس از این گفتگو بود که آیه فوق نازل شد. این روایت در منابع اهل سنت نیز آمده است. 1
فضیلت سوره سجده و پاداش کسی که این سوره را بخواند
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در روایتی فرمودند:هر کس سوره سجده را قرائت نماید مانند آن است که شب قدر را احیا گرفته است.
امام صادق(علیه السلام) در روایتی فرمودند:
هر کس در شب های جمعه سوره سجده را قرائت کند خداوند نامه اعمالش را در روز قیامت به دست راست او می دهد و از او حسابرسی نمی کند و او را از همراهان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت گرامیش قرار می دهد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هر شب پیش از خواب سوره سجده را قرائت می کردند و تا این سوره و سوره ملک را نمی خواندند به رختخواب نمی رفتند.
در روایتی دیگر از ایشان آمده که قرائت این سوره در شب موجب امنیت از شیطان و ترفیع درجات در قیامت می شود.
آثار و برکات سوره سجده
در ادامه مطلب درباره آثار و برکات این سوره صحبت کرده ایم:عزل کردن حاکم ستمگر
اگر سوره سجده را بنویسد و در خانه والی و حاکمی قرار دهند در همان سال معزول می شود.ایمنی از تب و درد مفاصل
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در روایتی فرمودند:هر کس سوره سجده را بنویسد و با خود همراه داشته باشد از مبتلا شدن به تب و سردرد و درد مفاصل در امان است.
امام صادق(علیه السلام) در روایتی، داشتن نوشته این سوره مبارکه و هم نوشیدن آب حاصل از شستن این سوره برای رفع انواع تب ها مفید دانسته است. 2
داستان سوره سجده
در الدر المنثور است که نحاس، از ابن عباس، روایت کرده که گفت: سوره سجده در مکه نازل شده، مگر سه آیه آن که از آیه (افمن کان مومنا) شروع شده است و نیز در همان کتاب آمده که سعید بن منصور، و ابن ابى شیبه از على علیه السلام روایت کرده اند که گفت: عزائم (سجده هاى واجب قرآن) چهار است، (الم تنزیل، حم تنزیل، نجم، اقر باسم ربک الذى خلق).و در کتاب خصال از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: عزائم چهار است، (اقر باسم ربک الذى خلق، نجم، تنزیل سجده، حم سجده).
باز در الدر المنثور است که احمد، و طبرانى، از شرید بن سوید، روایت کرده اند که گفت: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مردى را دید که دامن خود را بلند گرفته، به وى فرمود دامنت را جمع کن، عرضه داشت: یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم من مبتلا به گژى پایم، دامن خود بلند کرده ام که پیدا نباشد. فرمود: دامنت را جمع کن که تمامى خلقهاى خدا نیکو است.
و در کتاب فقیه آمده که شخصى از امام صادق علیه السلام از کلام خداى عزوجل پرسید، که مى فرماید: (الله یتوفى الانفس حین موتها) و در جاى دیگر مى فرماید: (قل یتوفیکم ملک الموت الذى و کل بکم)، و در جاى دیگر مى فرماید: (الذین تتوفیهم الملائکه طیبین) و نیز جاى دیگر مى فرماید: (الذین تتوفیهم الملائکه ظالمى انفسهم) و جاى دیگر مى فرماید: (توفته رسلنا)، و نیز مى فرماید: (و لو ترى اذ یتوفى الذین کفروا الملائکه) با اینکه در یک ساعت در دنیا هزاران نفر که عددشان را جز خدا کسى نمى داند مى میرند، این چگونه ممکن است که ملائکه، و یا ملک الموت در آن واحد به قبض روح همه این ها برسد؟
امام علیه السلام در جواب فرمود: خداى تبارک و تعالى براى ملک الموت کارکنان و یاورانى از ملائکه قرار داده، که او نسبت به آن اعوان به منزله فرمانده است، و هر یک را به ماموریتى مى فرستد، پس هم ملائکه قبض روح مى کنند، و هم خود ملک الموت، آنگاه خدا آن ارواح را از ملک الموت مى گیرد.
و در الدر المنثور است که ابن ابى حاتم، و ابو الشیخ، از ابى جعفر محمد بن على روایت کرده اند که فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به مردى از انصار وارد شد تا او را عیادت کند، دید که ملک الموت بالاى سر وى نشسته، پرسید اى ملک الموت نسبت به رفیق ما مدارا کن، که او مردى با ایمان است، ملک الموت عرضه داشت: اى محمد صلى الله علیه و آله و سلم مژده که من نسبت به هر مومنى مدارا مى کنم.
اى محمد صلى الله علیه و آله و سلم بدان که من بعد از آن که روح آدمیان را قبض مى کنم، لحظه اى گوشه خانه مى ایستم، و مى گویم به خدا سوگند که من هیچ گناهى ندارم، چون مامورم، و من بار دیگر، و بار دیگر به این خانواده بر مى گردم، الحذر الحذر، و خداى تعالى هیچ اهل بیتى و کلوخى و موئى و کرکى در خشکى و دریا خلق نکرده، مگر آنکه من در هر شبانه روز پنج نوبت آنها را از نظر مى گذرانم.
حتى من به صغیر آنان و کبیرشان از خودشان آشناترم، و به خدا سوگند اى محمد من قادر نیستم که حتى جان یک پشه را قبض کنم، مگر وقتى که خداى تعالى مرا دستور قبض آن را بدهد.
و در تفسیر قمى در ذیل آیه (و لو شئنا لاتینا کل نفس هدیها) معصوم علیه السلام فرمود: یعنى اگر بخواهیم همه را معصوم از گناه کنیم، مى توانیم.
مؤلف: مقام عصمت منافاتى با اختیار ندارد، و به همین جهت بین مضمون این روایت و آنچه در تفسیر آیه گفتیم منافاتى نیست.
و در مجمع البیان گفته: از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: هیچ حسنه اى نیست مگر آنکه ثوابى براى آن بیان شده، مگر نماز شب، که خداى عز و جل ثواب آن را بیان نکرده و به خاطر عظمتى که داشته، همین قدر فرموده: (فلا تعلم نفس...).
و در تفسیر قمى آمده که: پدرم از عبد الرحمان بن ابى نجران، از عاصم بن حمید، از امام صادق علیه السلام برایم حدیث کرد، که فرمود: هیچ عمل نیکى از بنده خدا سر نمى زند مگر آنکه در قرآن ثوابى برایش معین شده، جز نماز شب که خداى عز و جل ثوابى برایش بیان نکرده. بس که ثوابش عظیم بوده، همینقدر فرموده: (تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون... یعملون).
آنگاه فرمود: خداى عز و جل براى بندگان مومنش در هر جمعه کرامتى دارد، چون روز جمعه مى شود خداوند فرشته اى به سوى بنده اش روانه مى کند، که با او دو جامه است، فرشته اى آن جامه را به باغ بهشتى آن بنده مى برد، و از دربان اجازه ورود مى خواهد، خادمان از صاحب باغ اجازه مى خواهند، از همسران خود مى پرسد مگر بهتر از این نعمتها که دارم نعمت دیگرى وجود دارد که این فرشته برایم آورده ؟ همسرانش مى گویند: اى آقا و مولاى ما، به آن خدایى که این بهشت را بر تو مباح کرده سوگند، هدیه اى آورده که از آن زیباتر چیزى ندیده ایم، پس بنده مومن یکى از آن دو جامه را لنگ، و دیگرى را سردوشى مى کند، به هیچ چیز عبور نمى کند مگر آنکه از نور آن دو جامه روشن مى شود، تا به مکان مقرر برسد.
همین که به آن قرارگاه رسید، و با سایر مومنان در آنجا گرد آمدند، پروردگارشان برایشان تجلى مى کند، چون به او نظر مى کنند، یعنى به رحمت او، بى اختیار به سجده مى افتند پروردگارشان خطاب مى کند که سرها از سجده بر دارید، این جا دیگر جاى سجده نیست، و امروز روز عبادت نیست، من از شما زحمت هر عملى و عبادتى را برداشتم، مى گویند: پروردگارا آخر هیچ چیزى بهتر از این که به ما داده اى نیست، (چگونه به شکرانه اش به سجده نیفتیم؟) به ما بهشت ارزانى داشته اى، مى فرماید: شما هفتاد برابر آنچه دارید نیز نزد من دارید.
پس مومن در هر روز جمعه آنچه دارد هفتاد برابر مى شود، و این است معناى جمله (و لدینا) مزید که مربوط است به روز جمعه، آرى، شب آن روز، شبى بسیار بزرگ، و روزش روزى بسیار تابناک است، تا مى توانید در شب و روز جمعه تسبیح و تهلیل و تکبیر و ثناى خداى عزوجل بگویید، و به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم درود بفرستید.
آنگاه فرمود: پس مومن از آن قرارگاه مى رود و به هیچ چیز عبور نمى کند، مگر آنکه روشنش مى سازد، تا به همسرانش مى رسد، همسرانش مى گویند: به آن خدایى که این بهشت را در اختیارمان گذاشت، اى مولاى ما، هرگز تو را زیباتر از این ساعت ندیده ایم، مى گوید: من به نور پروردگارم نظر کردم، تا آنجا که گفت: عرضه داشتم: فدایت شوم، باز هم برایم بگو، فرمود: خداى تعالى بهشتى را به دست خود آفرید، که هیچ چشمى آن را ندیده، و احدى از آن خبر ندارد، همه روزه صبح درب آن بهشت را باز مى کند، و به آن فرمان مى دهد که بوى خوشت را زیادتر کن، و نسیمت را جانفزاتر ساز، این است که خداى عزوجل درباره اش فرموده: (فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قره اعین جزا بما کانوا یعملون).
مؤلف: ذیل روایت صدرش را تفسیر مى کند، که منظور از اینکه گفت: چون به او نظر مى کنند، همان است که در ذیلش فرمود: من به نور پروردگارم نظر کردم، و اما جمله (یعنى به رحمت او) جزو روایت نیست، بلکه تفسیرى است که راوى خودش براى آن جمله کرده.
و در کافى به سند خود از عبدالله بن میمون قداح، از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: کسى که مومنى را طعام دهد تا سیر شود، هیچ کس از خلق خدا نمى داند که چه اجرى در آخرت دارد، نه هیچ ملکى مقرب، و نه هیچ پیغمبرى مرسل، مگر خود رب العالمین. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.namnak.com
3.www.hajij.com