نامهای سوره شوری
وجه تسمیه سوره شوری از آیه ۳۸ آن گرفته شده است؛ در این آیه مشورت را یکی از صفات مؤمنان میشمارد.این سوره را به مناسبت نخستین آیات آن «حم عسق» نیز نامیدهاند.
محل و ترتیب نزول
سوره شوری جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، شصت و دومین سورهای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.این سوره در چینش کنونی مُصحَف، چهل و دومین سوره است و در جزء ۲۵ قرآن جای دارد.
تاریخ نزول سوره شوری را بعد از معراج و کمی قبل از هجرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به مدینه دانستهاند.
به باور برخی از مفسران، آیات ۲۳ تا ۲۶ و آیات ۳۸، ۳۹ و ۴۰ این سوره، مدنی هستند.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره شوری دارای ۵۳ آیه، ۸۶۰ کلمه و ۳۵۲۱ حرف است.این سوره سومین سوره از سورههای حامیمات و یا حوامیم هفتگانه و بیست و سومین سورهایی است که با حروف مقطعه آغاز میشود و از لحاظ حجم از سورههای مثانی و کمی بیش از یک حزب است.
آیات مشهور
آیه مودت و آیه مشورت از آیات مشهور سوره شوری است.آیه مودت (۲۳)
«ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّـهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ شَکُورٌ﴿۲۳﴾»(ترجمه: این همان [پاداشى] است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند [بدان] مژده داده است.
بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نیستم، مگر دوستى در باره خویشاوندان.» و هر کس نیکى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد]، براى او در ثواب آن خواهیم افزود. قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.)
این آیه مودت اهل بیت (علیه السلام) را مزد رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) دانسته است. علامه طباطبایی ذیل این آیه معتقد است، اگرچه در قرآن بارها تاکید شده پیامبر برای رسالتش هیچ اجری طلب نمیکند و اجر رسالت را فقط پذیرش دعوت خود قرار داده؛ اما در این آیه، خداوند برابر رسالت پیامبر اجری قرار داده که باتوجه به آیات دیگر میتوان به این نتیجه رسید که طلب اجر در این آیه نیز مانند دیگر آیات، در طول رسالت و پذیرش دعوت پیامبر است.
روایت است امام سجاد(علیه السلام) بعد از واقعه کربلا و زمانی که به عنوان اسیر در شام به سر میبردند، در جواب بیحرمتی مردی دمشقی، آیه ۲۳ سوره شورای را خواند.
آیه مشورت (۳۸)
«وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ﴿۳۸﴾»(ترجمه: و کسانى که [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا کردهاند و کارشان در میانشان مشورت است و از آنچه روزیشان دادهایم، انفاق مىکنند.)
این آیه برخی از صفات مؤمنان مانند اقامه نماز، مشورت در کارها و انفاق را از مصادیق استبجابت دعوت خداوند قرار داده است.
در روایتی از پیامبر اسلام مشورت راهی برای رسیدن به خیر و رشد معرفی شده است.
آیات الاحکام
آیه ۴۰ سوره شوری «وَجَزَاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِّثْلُهَا ۖ فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّـهِ؛ و جزاى بدى، مانند آن، بدى است.پس هر که درگذرد و نیکوکارى کند، پاداش او بر [عهده] خداست.» را از آیات الاحکام دانستهاند.
این آیه را دلیل بر جواز مقابله به مثل و قصاص معرفی کرده و عفوی که در آیه آمده را فقط در جایی که ظالم از بدی خود توبه کند جایز میدانند؛ زیرا در غیر اینصورت، عفو باعث جسورتر شدن او میشود. 1
محتوا و موضوعات
سوره شوری بحثهاى مختلفى دارد که به طور خلاصه چنین است:بخش اول
که مهمترین بخش این سوره را تشکیل مى دهد بحث پیرامون وحى و ارتباط خداوند با پیامبران از این طریق مرموز است، که مى توان گفت بر تمام سوره سایه افکنده، با آن آغاز مى شود، و با آن پایان مى یابد، و در لابلاى سوره نیز از آن سخن به میان آمده، و به تناسب آن، بحثهایى پیرامون قرآن و نبوت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و آغاز شروع رسالت از زمان نوح علیهالسلام مطرح شده است.بخش دوم
اشاراتى است پر معنى به دلائل توحید، و آیات خداوند در آفاق و انفس که بحث وحى را تکمیل مى کند، و همچنین بحثهایى از توحید ربوبیت.بخش سوم
اشاراتى به مساله معاد و سرنوشت کفار در قیامت دارد این بخش نسبت به بخشهاى دیگر در این سوره کم است.بخش چهارم
یک سلسله مباحث اخلاقى است که با ظرافت مخصوصى بیان شده، گاه به ملکات برجسته اى همچون استقامت و توبه و عفو و گذشت و شکیبایى و فرونشاندن آتش خشم یا تعبیرات لطیفى دعوت مى کند.و گاه از ملکات رذیله اى همچون طغیان به هنگام رو آوردن نعمتهاى الهى، و لجاجت، و دنیا پرستى، و جزع و فزع به هنگام بروز مشکلات، با عبارات زنده اى نهى مى کند.
و در نهایت مجموعه اى است کامل و دارویى است شفا بخش براى رهروان راه حق.
فضائل، خواص و ثواب قرائت
ابىبنکعب از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله روایت کرده است: «هر کس سوره حم عسق را بخواند از کسانى است که فرشتگان بر او درود میفرستند، و برایش آمرزش و رحمت میخواهند».سیفبنعمیره از حضرت صادق علیهالسلام روایت میکند که فرمودند: «هر کس حم عسق را بخواند خداوند او را روز قیامت برخواهد انگیخت در حالى که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشد تا اینکه در پیشگاه پروردگار مى ایستد، خداوند میفرماید: بنده ام سوره حم عسق را بسیار خواندى و ندانستى چقدر ثواب دارد، ولى اگر میدانستى این سوره چه ثوابى دارد از خواندنش خسته نمیشدى ولى به زودى تو را پاداش نیک خواهم داد، او را بهشت بفرستید، که او در بهشت کاخى از یاقوت سرخ دارد که در و پنجره ها و پله هایش نیز از یاقوت سرخ است، از داخل این کاخ بیرونش و از بیرونش اندرونش دیده میشود، و در این کاخ براى او دو حورالعین و هزار کنیز و هزار غلام از آن ولدان مخلدون که در قرآن توصیف شده است میباشد. 2
داستان سوره شوری
در الدر المنثور است که ابن اسحاق و بخاری در تاریخ خود، و ابن جریر به سندی ضعیف از ابن عباس، از جابر بن عبداللّه ابن رباب روایت کرده اند که گفت: روزی ابو یاسر بن اخطب با جمعی از مردان یهود به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم عبور می کردند، در حالی که آن جناب اول سوره بقره را می خواند که می فرماید: (الم ذلک الکتاب لا ریب فیه). از بین آن جمع برادر ابو یاسر، حی بن اخطب به آن جمع ملحق شد، و گفت: هیچ می دانید؟ به خدا سوگند من از محمد شنیدم که از جمله آنچه به وی وحی شده این را می خواند: (الم ذلک الکتاب) پرسیدند راستی تو خودت شنیدی؟ گفت: آری.پس یهودیان نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم شدند و گفتند: ای محمد یادت نیست که در ضمن آنچه به تو وحی شده می خواندی: (الم ذلک الکتاب)؟ فرمود: بلی درست است. گفتند: آیا جبرئیل این را از ناحیه خدا برایت آورده؟ فرمود: آری. گفتند: با اینکه خداوند قبل از تو هم انبیائی فرستاده، و ما سراغ نداریم که هیچ پیغمبری مدت سروری و مقدار عمر امتش را دانسته باشد غیر از تو که در این کلام خود از آن خبر می دهی؟ در همین بین حی بن اخطب به عده ای که همراهش بودند گفت: (الف) یک، و (لام) سی، و (میم) چهل، جمعا می شود هفتاد و یک، و آیا شما می خواهید به دین پیغمبری درآیید که مدت سروری اش و عمر امتش مجموعا هفتاد و یک سال است.
آنگاه رو کرد به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم و گفت: ای محمد آیا غیر از (الم) حرف دیگری هم هست؟ فرمود: بله، پرسید: چیست؟ فرمود: (المص) حی بن اخطب گفت: (عجب) این از اولی سنگین تر و طولانی تر است، چون (الف) یک و (لام) سی و (میم) چهل (وصاد) نود است که جمعا صد و شصت و یک می شود. ای محمد آیا غیر از اینهم هست؟ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم فرمود: بله، پرسید چیست؟ فرمود: (الر) گفت اینکه از آن دو سنگین تر و طولانی تر است، چون (الف) یک و (لام) سی و (را) دویست است که جمعا دویست و سی و یک می شود.
حال بگو ببینیم باز هم هست؟ فرمود: بله (المر) حی گفت این دیگر از آنها سنگین تر و بلندتر است الف یک و (لام) سی و (میم) چهل و (را) دویست که جمعا دویست و هفتاد و یک.
سپس حی بن اخطب گفت: ای محمد امر تو بر ما مشتبه شد نمی دانیم دوران نبوتت کوتاه است یا بلند؟ آنگاه برخاستند که بروند برادر او ابو یاسر به او و همراهانش از علمای یهود گفت نظر شما چیست؟ آیا به راستی همه این مدت ها یعنی (71) و (161) و (231) و (271) را به محمد داده اند که جمعا هفتصد و سی و چهار سال باشد؟ آنها نیز گفتند: امر او برای ما مشتبه است.
راویان نامبرده معتقدند که آیات (هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هنام الکتاب و اخر متشابهات...) در خصوص همین یهودیان نازل شده.
مؤلف: و نیز الدر المنثور قریب به این مضمون از ابن منذر، از ابن جریح نقل کرده. قمی هم نظیر آن را در تفسیر خود از پدرش از ابن رئاب، از محمد بن قیس، از ابی جعفر علیه السلام نقل کرده. و در این روایت نیامده که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم هم حساب ابجد یهودیان و یا متشابه بودن حروف مقطعه را امضا کرده باشد، خود یهودیان هم دلیلی برای گفته خود نیاورده اند، در سابق هم گفتیم که آیات متشابه قرآن غیر از حروف مقطعه ای است که در آغاز بعضی سوره ها آمده.
و در معانی الاخبار به سند خود از جویریه از سفیان ثوری روایت آورده که گفت: من به جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام عرضه داشتم یا بن رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله وسلّم معنای این کلمات از کتاب خدای عزّوجلّ که می فرماید: (الم)، (المص)، (الر)، (المر)، (کهیعص)، (طه)، (طس)، (طسم)، (یس)، (ص)، (حم)، (حمعسق)، (ق) و...
امام صادق علیه السلام فرمود: اما (الم) که در اول سوره بقره است معنایش (انا اللّه الملک) است، یعنی (منم اللّه سلطان). و اما (الم) که در اول سوره آل عمران است معنایش (انا اللّه المجید) است، یعنی منم خدای مجید. و معنای (المص) (انا اللّه المقتدر الصادق) است یعنی منم خدای مقتدر صادق. و معنای (الر) این است که (انا اللّه الرؤف)، منم خدای رؤ وف. و معنای (المر) این است که منم خدای محیی و ممیت و رزاق. و معنای (کهیعص) این است که منم کافی و هادی و ولی و عالم و صادق الوعد. و (طه) خود یکی از اسما رسول خدا است، و معنایش (یا طالب الحق الهادی الیه) است یعنی ای که طالب حق و هدایت کننده خلق به سوی آنی، ما قرآن را به سویت نازل نکردیم که خود را از اندوه برای کفار به سختی و مشقت بیندازی بلکه فرستادیم تا به وسیله آن نیکبخت باشی.
و اما (طس) معنایش (انا الطالب السمیع) است، یعنی منم طالب شنوا. و اما (طسم) معنایش منم طالب شنوای مبدی و معید، (یس) آن نیز یکی از اسما رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم است، و معنایش (یا ایها السامع للوحی و القرآن الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم) هان ای شنوای وحی و قرآن حکیم به درستی که تو قطعا از فرستادگان خدایی که بر صراط مستقیم و مهیمن بر آنی است.
و اما (ص) نام چشمه ای است که از زیر عرش می جوشد، و همین صاد بود که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وسلّم در معراج از آن وضو گرفت، و جبرئیل روزی یکبار داخل آن می شود و در آن فرو می رود، و سپس بیرون آمده بال خود را تکان می دهد، و هیچ قطره ای از بالش نمی چکد و نمی پرد، مگر آنکه خدا از آن فرشته ای خلق می کند، تا او را تسبیح و تقدیس و تکبیر و حمد بگوید تا روز قیامت.
و اما (حم) معنایش حمید مجید است. و اما (حمعسق) معنایش حلیم، مثیب (ثواب دهنده) عالم، سمیع، قادر، قوی، است. و اما (ق) نام کوهی است که محیط به زمین است و سبزی آسمان هم از آن است، و به وسیله آن کوه است که خدا زمین را از اینکه اهلش را بلرزاند حفظ کرده. و اما (ن) نام نهری است در بهشت که خدای تعالی دستور داد منجمد شو، منجمد شد، و مداد گشت و به قلم فرمود: بنویس قلم هم در کتاب لوح محفوظ سطرگیری کرد، و آنچه که بود و تا قیامت خواهد بود همه را نوشت.
سفیان اضافه می کند سپس عرضه داشتم: یابن رسول اللّه! امر لوح و قلم و مداد را بیشتر برایم توضیح بده، و آنچه خدا به تو تعلیم داده تعلیمم ده. فرمود: یابن سعید اگر تو اهلیت برای پاسخ دادنم نداشتی جوابت را نمی دادم، پس (بدانکه) نون (ن) نام فرشته ای است که آن را به قلم که آن نیز فرشته ای است می دهد، و قلم هم به لوح که آن نیز فرشته ای است می دهد، و لوح هم به اسرافیل و اسرافیل به میکائیل و او به جبرئیل می دهد، و جبرئیل هم به انبیا و رسولان خدا صلوات اللّه علیهم. سفیان می گوید: آنگاه امام فرمود: برخیز که بیش از این برایت خطری است. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.quran.inoor.ir
3.www.ommolketab.ir