مشارکت و مجاهدین انقلاب ، از انحراف تا فرجام (4)
قسمت چهارم : روزنامه های زنجیره ای و حق راهپیمایی علیه خدا
در این بخش به طور اجمالی مروری بر روند عملکرد روزنامه های زنجیره ای دوره اصلاحات که در عمل بیشترین تاثیر را از احزاب مجاهدین و مشارکت می پذیرفتند خواهیم داشت :
شارلاتانیزم مطبوعاتی :
حملات روزنامه های زنجیره ای به اندیشه های دينی و نظام جمهوري اسلامي تا جايي شدت گرفت كه رهبر معظم انقلاب در سخنرانيهاي متعددي هشدارهاي فراوانی در این رابطه دادند و از «شبيخون فرهنگي در پوشش مطبوعات» سخن گفتند: «ما با يك تهاجم و جنگ حقيقي و سازمان يافته مواجه هستيم... كساني كه نسبت به مسائل فرهنگي حساسيت داشته باشند، متوجه تهاجم فرهنگي خواهند شد و نشانههاي بارز و بيشماري را در اين زمينه مشاهده خواهند كرد» 63
و در همین راستا دري نجف آبادي ، وزير اطلاعات دولت خاتمی نیز متذكر شد:
« در مبارزهاي كه دشمنان ما آغاز كردهاند ، برخي روزنامهها و نشريات و جريانهاي سياسي آگاهانه و ناآگاهانه زمينهساز آن شدهاند » 64
روزنامه جامعه ، اولين جريده نزديك به حزب مشاركت بود كه از 1376.11.16 به مدت شش ماه ، 120 شماره منتشر نمود. در ابتداي مرداد 1377 اين روزنامه توقيف گرديد. اين روزنامه كه حلقه اول روزنامههاي زنجيرهاي طرفدارحزب مشاركت قلمداد ميشد ، توسط حميدرضا جلاييپور ، از اعضاي ارشد حزب مشاركت ، هدايت ميشد. توقيف روزنامه جامعه به اين شكل بود كه پس از آنكه شش مورد شكايت از روزنامه جامعه در شعبه 34 دادگاه عمومي تهران به ثبت رسيد و تفهيم اتهامات به مدير مسئول آن انجام شد، جلسه دادگاه، صبح روز دوشنبه 18 خرداد ماه 1377 برگزار گرديد. با اتمام جلسه دادگاه، هيئت منصفه رأي به مجرميت مدير مسئول روزنامه جامعه داد و قاضي نيز با توجه به نظر هيئت منصفه و به استناد مواد 608 و 640 قانون مجازات اسلامي رأي بر محكوميت جلاييپور داد و امتياز اين روزنامه مشاركتي لغو گرديد.
افراطیون با لغو امتياز روزنامه جامعه اعلام كردند كه روزنامه ديگري با همان شيوه و مشي منتشر خواهند كرد و ديري نپاييد كه روزنامه توس را به دكه روزنامهفروشيها فرستادند. از 1377.5.3 بلافاصله بعد از توقيف جامعه و در مدت پنجاه روز، 45 شماره از روزنامهي توس منتشر شد. روزنامهي توس همان روش ساختارشكني و تشنجآفريني روزنامهي جامعه را با همان نويسندگان كه در بين آنها روزنامهنگاران رژيم شاه نيز به چشم ميخوردند، در پيش گرفت و از اين رو، در اواخر تابستان 1377، قرار توقيف موقت انتشار روزنامهي توس صادر گرديد.
ديگر روزنامه زنجیره ای روزنامه نشاط نام داشت. اين روزنامه از 1377.12.1 به مدت هفت ماه انتشار يافت. در 1378.6.13 نشاط به حكم قاضي شعبه 1410 دادگاه عمومي تهران توقيف شد و مدير مسئول آن براي تفهيم اتهامات به دادگاه احضار گرديد و البته وضعیت دیگر روزنامه ها و هفته نامه های تحت نظر احزاب دوقلو طی حاکمیت اصلاح طلبان جز این نبود، برخی عباراتی که طی این سالها در روزنامه های زنجیره ای و دیگر مطبوعات این طیف بکار رفته بود عبارتند از:
* « به خدا هم میتوان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید» 65
* « اگر مجوز راهپیمایی به هرگروه بر اساس قانون داده شود، اشکالی ندارد. حتی علیه خدا» 66
* « حذف صحنه های جنسی و مشروب خواری از فیلم های مستند هیچ مستند شرعی ندارد! کجای فقه آمده که گفتن و شنیدن این که پسری به دختری بگوید دوستت دارم ، حرام است؟» 67
* « در بعد مسائل فرهنگی سه مشکل هست که حوزویان باید آن را حل کنند . یکی موسیقی به نحوی که انسان هر وقت دلش خواست ضبط را روشن کند و یکی هم رقص و دیگری ماهواره به نحوی که در فیلم به زنان از زانو به بالا عریان هم بتوان نظر انداخت» 68
* « نظریه ی غیرت دینی، ویران کننده ی اندیشه و فرهنگ و تمدن است» 69
* « یک زمانی مردم میگفتند چون عیسی (ع) این سخن را گفته پس درست است، اما امروز عیسی که سهل است، خود خدا هم اگر حرفی بزند و آن حرف با عقل مردم منطبق نباشد، نخواهند پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است» 70
* « مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است» 71
* « آن دسته از جوانانی که به مساجد روی می آورند یا کتب دینی را مطالعه می کنند، از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند! یعنی ضعفای نسل جوان از نظر فکری و روانی و کم اطلاع ترین آنها هستند» 72
* « قوانین شرعی در مورد زنان ظالمانه است» 73
* « اینکه پیامبر را ابوالقاسم لقب داده اند، نه ابو فاطمه، حاکی از غلبه فرهنگ جاهلی مرد سالاری است» 74
* « تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است» 75
* « هیئتهای مذهبی، منشا خشونت اند» 76
* « فرهنگ شهادت خشونت آفرین است.اگر کشته شدن آسان شد، کشتن هم آسان می شود» 77
* « برخورد با توهین کنندگان به مقدسات، چون منجر به اشاعه توهین میشود، خود اشاعه فحشا است» 78
و ...
عملكرد ضد دینی مطبوعات ساختارشكن ادامه داشت تا جايي كه در ارديبهشت ماه سال 1379 رهبر معظم انقلاب در هشداري صریح ، نارضايتي خویش را از عملكرد مجرمانه برخي مطبوعات اظهار داشتند و آنها را « پايگاه دشمن در داخل ايران » خواندند :
« من قلباً از بعضي از پديدههايي كه در كشور هست، رنج ميبرم. من نميخواهم آنچه را كه براي من رنجآور است، با افكار عمومي مطرح كنم، اما اين نكته كه آن روز گفتم داستان غمانگيزي است ... من حالا ميبينم متأسفانه همان دشمني كه به وسيلهي تبليغات خود، همتش اين بود كه افكار عمومي يك كشور را به سمتي متوجه بكند، امروز به جاي راديوها آمده و در داخل كشور ما پايگاه زده است. بعضي از اين مطبوعاتي كه امروز هستند، پايگاههاي دشمناند، همان كاري را ميكنند كه راديو و تلويزيونهاي بي.بي.سي و آمريكا و رژيم صهيونيستي ميخواهند بكنند» 79
روند اهانت های روزنامه های تا جایی بود که رهبر انقلاب در جایی دیگر نیز در این رابطه فرمودند:
« مشكل آنجا بروز ميكند كه اسلام را قبول ندارند، امام را مطلقاً قبول ندارند، اين نظام را قبول ندارند. از اول تا توانستند با اين نظام جنگيدند و آن وقتي به خانههايشان رفتند نشستند، كه ديدند ديگر سلاحهايشان كند شده است. اينها بيايند پشت سر كسي يا جمعي پنهان بشوند و شروع كنند به ايمان مردم دستاندازي كردن و آن را هدف قراردادن، اين قابل قبول نيست. من ميبينم كه بعضي از مطبوعات كشور متأسفانه دستخوش چنين بحراني هستند ... حد اين آزادي كجاست؟ حدش عبارت است از آن حدودي كه اسلام تعيين كرده است. اگر بنا شد كساني مردم را به بيايماني و به شهوات سوق بدهند، آنها در اينكار آزاد نيستند. اين آزادي خيانت است. اگر كساني قرار شد بنشينند توطئه كنند و اين توطئه را به شكلي در يك نوشته منعكس كنند، اين آزادي، توطئه است، اين آزادي مردود است. بنده منتظر ميمانم ببينم دستگاههاي مسئول چه ميكنند، و الا جلوگيري از اين حركات موذيانه، كار دشواري نيست. هيچ وقت هم ما فكر اينكه دنيا چه ميگويد، روزنامههاي دنيا چه ميگويند، سازمانهاي دنيا چه ميگويند، نكردهايم و نبايد بكنيم.
مگر بايد براي مصالح كشور و مصالح يك ملت، منتظر اين حرفها ماند؟ بنده منتظر اجازه بينالمللي براي نحوه اداره اين كشور نميمانم. منتظرم دستگاههاي مسئول، وزارت ارشاد، دستگاه قضايي، دستگاههاي امنيتي، كار خودشان را بكنند، ببينيم اين كساني كه در بعضي از اين مطبوعات، ايمان مردم را هدف گرفتهاند، از جان مردم چه ميخواهند.
اينها به انقلاب اهانت ميكنند. رئيسجمهوري محترم در مرقد امام(ره) سخنراني بسيار خوبي كردند كه من بعد، از ايشان به خاطر آن سخنراني تشكر كردم. اما در روزنامه به عنوان انتقاد مينويسند كه رئيسجمهور متأسفانه در آن سخنراني، باز همان لحن انقلابي را به خودش گرفت! لحن انقلابي شد يك نقطه ضعف؟ اينقدر اينها بيشرماند! خاطرات جنگ، ياد جنگ، يادگارهاي جنگ، يادگارهاي شهادت،يادگارهاي نجابت و عصمت در اين كشور مردود واقع بشوند، به چيزهايي بپردازند كه به خيال خودشان ايمان جوانان را هدف قرار بدهد، يا آنها را به مسائل خاص جواني سرگرم بكند؛ اين نميشود، اين قابل قبول نيست» 80
ایشان در سخنرانی دیگری نیز نسبت به لزوم تفکیک آزادی و توطئه هشدار دادند:
« آن روزي كه در اين كشور استبداد حاكم بود و همهي اركان ادارهي امور مردم را فرا گرفته بود، آمريكاييها و اروپاييها اعتراض نكردند، راديوهايشان هرگز عليه آن ديكتاتوري سخن نگفتند و رعايت حقوق بشر را نيز ناديده گرفتند و از خدا ميخواستند كه نظام مستبد شاهنشاهي باقي بماند. در آن زمان قلم بهدستان مزدوري كه اكنون سرو صدايشان از داخل و خارج به گوش ميرسد، حتي كلمهاي حرف نزدند.
اگر در كشور خفقان حاكم باشد آيا ممكن است افرادي بتوانند در مطبوعات رسمي كشور هرچه ميخواهند بر طبق ميل دشمن بنويسند و پخش كنند؟ آنها ميخواهند دشمن را خوشحال كنند و اگر دل مردم خوبمان شكست، جوانان مأيوس شدند و خون اين همه شهيد پايمال شد، از نظر آنها مانعي ندارد» 81
معظم له در جایی دیگر نیز با اشاره به عملکرد برخی مطبوعات در زیر سوال بردن احکام دینی خاطر نشان کردند:
« عوض بيست روزنامه، دويست روزنامه هم منتشر بشود، طوري نيست. يك عده اگر توانايي داشته باشند و حرفي براي گفتن داشته باشند لابد خوانندههايي هم پيدا خواهند كرد و مانعي هم ندارد. اما اگر قرار باشد روزنامههايي كه منتشر ميشود با استفاده از كمك اين مردم، عليه مصالح اين مردم بنويسد آن هم به شكل دروغ و افترا نه اينكه عقيدهاي دارد و مينويسد، بنا باشد بلندگوي راديوي اسرائيل يا راديوي آمريكا در اين كشور بشود، اين قابل قبول نيست. كساني بيايند احكام و ضروريات اسلام را انكار كنند- مثلاً قصاص را منكر بشوند- اين هم يك مقوله ديگر است. نوع ديگري از ايجاد ناامني است. البته من در اين ايام سفر و اشتغالات آن نتوانستم به طور مسجل و دقيق به كنه اين مطلب برسم، گفتم رسيدگي كنند. اگر كسي پيدا بشود كه به انكار ضروريات دين كه از جمله ضروريات دين، قطعاً قصاص اسلامي و شرعي است، تجاهر كند، اين مرتد است و حكم مرتد هم در اسلام معلوم است» 82
پی نوشت ها :
63. حميد رسايي، پايان داستان غم انگيز، ج اول، تهران، كيهان، 1380، ص 174
64. روزنامه كيهان، 1376.12.11
65. کاظم اصفهانی. روزنامه ایران/ ۲۴ تیر ۷۹
66. روزنامه ی آفتاب امروز ، 78/6/2
67. محمد جعفر هرندی، هفته نامه ی آبان ، 78/11/9
68. جهانبخش محبی نیا. آفتاب امروز ، 78/7/3
69. عطا مهاجرانی. آریا، 79/1/16
70. محسن کدیور.دانشگاه تهران ، سال 79
71. نوشین احمدی،تیر ۷۷، ماهنامه جامعه سالم
72. محمد مجتهد شبستری، ۱۵دی ۷۸، روزنامه فتح ص ۸
73. مهرانگیز کار، ۷ بهمن ۷۸، عصر آزادگان
74. مرضیه آذر افزا، ۱۳ مهر ۷۸، ماهنامه پیامهاجر
75. سالار بهزادی، ۲۳ آبان ۷۸ صبح امروز
76. محمد قوچانی، ۲۰ فروردین ۷۹، عصر آزادگان
77. عبدالکریم سروش، روزنامه نشاط - ۷۸/۳/۱۲ ص۶
78. عطا مهاجرانی، ۵ مهر ۷۸، اخبار اقتصاد
79. روزنامه کیهان 1379.2.3
80. روزنامه رسالت، 1377.6.25
81. روزنامه ايران، 1377.9.15
82. روزنامه كيهان، 1378.6.11
ادامه دارد ...
ج/