سوره اخلاص

سوره اخلاص یا توحید صد و دوازدهمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن است که در جزء سی‌ام جای دارد. این سوره را به این دلیل توحید یا اخلاص نامیده‌اند که درباره یگانگی خدا سخن می‌گوید و انسان را از شرک، رها می‌کند. محتوای سوره اخلاص، توحید و یگانگی خداوند و بی‌نیازی او از غیر خودش و نیازمندی مخلوقات به اوست. برای سوره اخلاص فضایل زیادی نقل شده است، از جمله اینکه سوره اخلاص در حکم یک‌ سوم قرآن است و سه بار خواندن آن معادل یک ختم قرآن است.
دوشنبه، 24 خرداد 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ایوب شهبازی
موارد بیشتر برای شما
سوره اخلاص

نامگذاری سوره توحید یا اخلاص

این سوره به سوره اخلاص و توحید مشهور است.

درباره دلیل این نامگذاری گفته شده از آنجا که خداوند را به یگانگی وصف می‌کند، توحید نام گرفته و به این دلیل که توجه به محتوای آن، انسان را از شرک خالص می‌کند و به دنبال آن انسان از آتش دوزخ خلاصی می‌یابد، آن را اخلاص نامیده‌اند.

همچنین در روایات و منابع قدیمی آن را به مناسبت آیه اول، سوره «قل هو الله احد» خوانده‌اند.

برای سوره اخلاص نام‌های بسیار دیگری بیان شده است، از جمله صمد، نجات، معرفت، اساس، تجرید، تفرید، برائت و مُقَشْقِشَه.
 

محل و ترتیب نزول

شیخ طبرسی سوره اخلاص را از سوره‌های مکی می‌داند و می‌نویسد همچنین گفته شده مدنی است.

سیوطی از علمای اهل سنت نیز بر این باور است که سوره اخلاص دو بار نازل شده است: یک بار در مکه و یک بار در مدینه؛ اما علامه طباطبایی می‌نویسد بنابر وقایعی که درباره سبب نزول سوره اخلاص ذکر شده، به نظر می‌رسد مکی بودن آن صحیح‌تر باشد.

سوره اخلاص در ترتیب نزول بیست و دومین سوره‌ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

این سوره در چینش کنونی مُصحَف، صد و دوازدهمین سوره است و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد.
 

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره اخلاص ۴ آیه، ۱۵ کلمه و ۴۷ حرف دارد. این سوره جزو سوره‌های مُفصِّلات (دارای آیات کوتاه) است.

سوره اخلاص و سه سوره کافرون، ناس و فلق را که همه با «قُل» شروع می‌شوند، چهار قل گویند.

سوره اخلاص را جزو سوره‌های جمعی النزول دانسته‌اند، یعنی سوره‌هایی که تمام آیاتشان یک‌باره نازل شده است.

سوره اخلاص
 

متن ترجمه سوره اخلاص

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّـهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾

به نام خداوند رحمتگر مهربان

بگو: «اوست خداى یگانه، (۱) خداى صمد [ثابت - متعالى‌]، (۲) [کسى را] نزاده، و زاده نشده است، (۳) و هیچ کس او را همتا نیست.»(۴). 1


فضیلت خواندن سوره توحید

در فضیلت تلاوت سوره توحید، روایات زیادى در منابع معروف اسلامى آمده است، که حاکى از عظمت فوق العاده آن مى باشد، از جمله: در حدیثى، از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «اَ یَعْجِزُ اَحَدُکُمْ اَنْ یَقْرَاَ ثُلُثَ الْقُرْآنِ فِی لَیْلِه»؛ (آیا کسى از شما عاجز است از این که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند ؟!)

یکى از حاضران عرض کرد: اى رسول خدا ! چه کسى توانائى بر این کار دارد ؟!

پیغمبر فرمود: «اِقْرَوُا قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد»؛ (سوره قل هو اللّه را بخوانید).

در حدیث دیگرى، از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «هنگامى که رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد، فرمود: هفتاد هزار ملک که در میان آن ها «جبرئیل» نیز بود، بر جنازه او نماز گزاردند ! من از «جبرئیل» پرسیدم: او به خاطر کدام عمل، مستحق نماز گزاردن شما شد ؟

گفت: به خاطر تلاوت «قل هو اللّه احد» در حال نشستن، و ایستادن، و سوار شدن، و پیاده روى و رفت و آمد».

و در حدیث دیگرى، از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم: «کسى که یک روز و شب بر او بگذرد و نمازهاى پنجگانه را بخواند و در آن «قل هو اللّه احد» را نخواند، به او گفته مى شود: «یا عَبْدَاللّهِ ! لَسْتُ مِنَ الْمُصَلِّیْنَ»؛ (اى بنده خدا ! تو از نماز گزاران نیستى !).

در حدیث دیگرى درمورد فضیلت سوره توحید، از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) آمده است که فرمود: «کسى که ایمان به خداو روز قیامت دارد، خواندن سوره «قل هو اللّه احد» را بعد از هر نماز ترک نکند؛ چرا که هر کس آن را بخواند، خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او جمع مى کند، و خودش و پدر و مادر و فرزندانش را مى آمرزد».

از روایت دیگرى استفاده مى شود: «خواندن این سوره، به هنگام ورود به خانه، روزى را فراوان مى کند و فقر را دور مى سازد».

روایات در فضیلت این سوره بیش از آن است که در این مختصر بگنجد، و آنچه نقل کردیم تنها قسمتى از آن است.
 

آثار و برکات سوره توحید

آثار و برکات این سوره شامل:
 
1. سوره توحید باعث شفا دهندگی
در این باره در سخنی از امام باقر علیه السلام آمده است: هر کس سوره حمد و سوره توحید او را شفا ندهد هیچ چیز دیگری او را شفا نخواهد داد همه بیماری ها با این دو سوره درمان می شود.
 
2. درمان تب با خواندن سوره توحید
هر کس که حضرت زهرا سلام الله و فرزندانش را دوست دارد و دچار بیماری تب شود سوره توحید را 1000 بار بخواند آنگاه خداوند را به حق فاطمه قسم دهد که شفا خواهد گرفت.
 
3. درمان درد چشم با سوره توحید
از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هر کس این سوره را بر درد چشم بخوانند به قدرت خداوند دردش آرام می گیرد.
 
4. درمان درد دندان با خواندن سوره توحید
از امام باقر علیه السلام نقل شده: هر گاه احساس درد دندان کردی سوره حمد و توحید را بخوان در حالی که دست خود را بر موضع درد گذاشته ای و پس از آن آیه 88 سوره نمل را قرائت کن دردش آرام می گیرد.
 
5. امنیت با خواندن سوره اخلاص
امنیت خواهی و پرهیز از خطرات و حوادث ناگوار از خواسته های اولیه و همیشگی انسان هاست و مردم از هر گونه حادثه و بدی ای که زندگی آرام و بی دردسر آن ها را دچار تشویش و گرفتاری کند مخالفند و در پی دستاویز هایی برای امان جویی از این ناگواری ها هستند.

سوره توحید از این دستاویزهای محکم الهی است که به وسیله آن می توان خود را در آغوش امیت الهی قرار داد.

مواردی که به امنیت جویی از سوره توحید سفارش شده است از این قرار است:
 
الف: هنگام سفر
از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: هر کس که می خواهد به سفری برود دو طرف چهارچوب در را بگیرد و 11 بار توحید را قرائت نماید خداوند پاسبان او خواهد بود تا به منزلش بازگردد.
 
ب: هنگام خروج از خانه
امام صادق علیه السلام می فرماید: هر کس هنگام خرج از منزل 10 مرتبه سوره توحید را بخواند همواره در حفظ و حراست خداوند است تا به خانه بازگردد.
 
ج: وارد شدن بر حاکم یا قدرتمند
از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: هر وقت بر حاکم یا ستمگری وارد شوی در حالی که به او نگاه می کنی سوره توحید را سه مرتبه بخوان و دست چپت را مشت کن و بر این حال باشد تا از نزد او بیرون می روی.

امام صادق علیه السلام نیز فرموده اند: هر کس پیش از رفتن به نزد قدرتمند و زورگویی سوره توحید را قرائت کند خداوند به واسطه آن مانع زیان دیدن او می شود.
 
د: هنگام خواب
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: هر کس هنگام خوابش سوره توحید را قرائت نماید خداوند 50 فرشته را مأمور حراست و نگهبانی او قرار می دهد. 2

سوره اخلاص


شأن نزول و محتوای سوره توحید

این سوره چنان که از نامش پیدا است سوره اخلاص و سوره توحید از توحید پروردگار، و یگانگى او سخن مى گوید، و در چهار آیه کوتاه، چنان توصیفى از یگانگى خداوند کرده، که نیاز به اضافه ندارد.

در شأن نزول این سوره، از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده: یهود از رسول الله صلى الله علیه وآله تقاضا کردند، خداوند را براى آنها توصیف کند، پیغمبر صلى الله علیه وآله سه روز سکوت کرد و پاسخى نگفت، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد.

در بعضى از روایات آمده: این سؤال کننده عبدالله بن صوریا یکى از سران معروف یهود بود، و در روایت دیگرى آمده:

عبداهلّن بن سلام چنین سؤالى را از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله در مکّه کرد، سپس ایمان آورد، و ایمان خود را همچنان مکتوم مى داشت.

در روایات دیگرى آمده است: مشرکان مکّه چنین سؤالى را کرده اند.

در بعضى از روایات نیز آمده: سؤال کنندگان، گروهى از مسیحیان نجران بودند.

در میان این روایات، تضادى وجود ندارد، زیرا ممکن است این سؤال از ناحیه همه آنها مطرح شده باشد، و این خود دلیلى است بر عظمت فوق العاده این سوره، که پاسخگوى سؤالات افراد و اقوام مختلف است.
 

داستان سوره توحید

در کافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: یهودیان از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم پرسیدند: مشخصات و حسب و نسب پروردگارت را براى ما بیان کن. آن جناب تا سه روز پاسخ نداد، تا آنکه سوره قل هو الله احد نازل شد.

مؤلف: و در کتاب احتجاج از امام عسکرى علیه السلام روایت آورده که فرمود: سؤال کننده عبد الله بن صوریاى یهودى بوده، و در بعضى روایات اهل سنت آمده که سائل عبد الله بن سلام بوده، و این سؤال را در مکه کرد، و بعد از شنیدن پاسخ ایمان آورد، ولى ایمان خود را پنهان مى داشت، و در بعضى دیگر آمده جمعیتى از یهود بودند که این سؤال را از آن جناب کردند، و در روایات بسیارى از طرق اهل سنت آمده که اصلا سؤال از ناحیه یهودیان نبوده، بلکه از ناحیه مشرکین مکه بوده، و به هر حال هر چه بوده مراد از حسب و نسب، صفات و مشخصات خداى تعالى است.

و در کتاب معانى به سند خود از اصبغ بن نباته از على علیه السلام روایت آورده که در ضمن حدیثى فرمود: نسبت خداى عزوجل همان سوره: قل هو الله... است و در کتاب علل به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در حدیث معراج فرمود: خداى تعالى به آن جناب یعنى به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: قل هو الله احد، را همانطور که نازل شده بخوان، که این سوره نسبت و معرف من است.

مؤلف: و نیز به سند خود از موسى بن جعفر روایتى در معناى این روایت آورده. و در الدر المنثور است که ابو عبید در کتاب فضائل خود از ابن عباس از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت کرده که فرمود: سوره قل هو الله احد ثلث قرآن است.

مؤلف: روایات از طرق اهل سنت در این معنا بسیار زیاد است، و آن را از عده اى از صحابه از قبیل ابن عباس که روایتش گذشت، و ابى الدرداء، ابن عمر، جابر، ابن مسعود، ابى سعید خدرى، معاذ بن انس، ابى ایوب، ابى امامه، و غیر نامبردگان از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روایت کرده اند، و نیز در عده اى از روایات وارده از امامان اهل بیت علیهم السلام آمده، و مفسرین در توجیه آن وجوهى مختلف ذکر کرده اند، که معتدل ترین آن این است که تمامى معارف قرآنى به سه اصل بر مى گردد، توحید و نبوت و معاد، و سوره مورد بحث از این سه اصل یک اصل را متعرض شده، از اول تا به آخرش در باره آن سخن گفته، و آن اصل توحید است.

و در کتاب توحید از امیر المومنین علیه السلام روایت آورده که فرمود در عالم رویا خضر علیه السلام را دیدم، و این رویا یک شب قبل از جنگ بدر بود، به آن جناب گفتم: از آنچه دارى چیزى به من تعلیم بده که بر دشمنان پیروز شوم. خضر گفت: بگو: یا هو یا من لا هو الا هو، همینکه صبح شد، رویاى خود را براى رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم بازگو کردم، به من فرمود: اى على اسم اعظم را یاد گرفتى، و این کلام در جنگ بدر همچنان بر زبانم بود.

و نیز در آن کتاب آمده که امیر المومنین على علیه السلام سوره قل هو الله احد را خواند، و وقتى فارغ شد گفت: یا هویا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الکافرین اى کسى که نیست او مگر او، مرا بیامرز و مرا بر قوم کافر یارى فرما.

و در نهج البلاغه در باره خداى تعالى آمده: الاحد لا بتاویل عدد احد است، اما نه به تاویل عدد.

مؤلف: این روایت را در توحید هم از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده به این عبارت: احد لا بتاویل عدد.

و در اصول کافى به سند خود از داوود بن قاسم جعفرى روایت آورده که گفت: به امام ابى جعفر دوم جواد الائمه علیه السلام عرضه داشتم: کلمه صمد چه معنایى دارد، فرمود به معناى سید مصمود الیه است، یعنى بزرگى که تمام موجودات عالم در حوائج کوچک و بزرگ به او مراجعه میکنند و محتاج اویند.

مؤلف: و در تفسیر کلمه صمد معانى دیگرى از ائمه اهل بیت علیهم السلام روایت شده، از آن جمله امام باقر علیه السلام فرمود: صمد به معناى سید و بزرگى است که سایرین او را اطاعت کنند، سیدى که مافوق او هیچ آمر و ناهى نباشد.

و از حسین بن على علیهما السلام روایت شده که فرموده است: صمد کسى و چیزى را گویند که جوف ندارد، و نیز به کسى گویند که نمى خوابد، و همچنین به کسى گفته مى شود که لم یزل بوده و لا یزال خواهد بود. و از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمود: صمد کسى است که هر گاه بخواهد چیزى را ایجاد کند تنها بگوید: باش آن چیز موجود شود. و باز صمد به معناى کسى است که موجودات را بدون الگوى قبلى خلق کرده، آنها را اضداد و به اشکال مختلف و ازواج خلق کرده، کسى است که در یکتایى و ضد نداشتن یگانه است، و نیز در نداشتن شکل و مثل و شریک یکتا است.

و اصل در معناى صمد همان معنایى است که از ابى جعفر دوم علیه السلام نقل کردیم، چون در معناى آن لغتى از مفهوم قصد گرفته شده بود، و بنا بر این، معانى دیگر و مختلفه اى که از سایر ائمه علیهم السلام نقل شد تفسیر به لازمه معناى اصلى است، چون همه آنها از لوازم مقصود بودن خداى تعالى است، آرى خداى تعالى مقصودى است که هر موجودى در هر حاجتى که دارد به سوى او رجوع دارد، و خود او دچار هیچ حاجتى نمى شود.

و در کتاب توحید از وهب بن وهب قرشى از امام صادق علیه السلام از آباى گرامى اش علیهم السلام روایت آورده که اهل بصره به حسین بن على علیهماالسلام نامه اى نوشته، و در آن از کلمه صمد پرسیدند، حضرت در پاسخشان این نامه را به ایشان نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم، اما بعد، مبادا در قرآن کریم خوض کنید. و در آن جدال راه نیندازید، و بدون علم و از روى مظنه و سلیقه در باره آن چیزى مگویید، که از جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که مى فرمود: کسى که بدون علم در باره قرآن سخن بگوید، نشیمنگاه او پر از آتش خواهد بود، و خداى سبحان خودش کلمه صمد را تفسیر کرده، بعد از آنکه فرمود: الله احد الله الصمد، آن را با دو آیه بعد تفسیر نموده، فرمود: لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.

و نیز در آن کتاب به سند خود از ابن ابى عمیر از موسى بن جعفر علیه السلام روایت آورده که فرمود: و بدانکه خداى تعالى واحد و احد، و صمد است، نه فرزند دار مى شود تا فرزندش از او ارث ببرد، و نه خود از کسى متولد شده تا پدرش با او شریک باشد.

و باز در آن کتاب در خطبه دیگر از امیر المومنین علیه السلام آمده که فرمود: خداى عزوجل کسى است که از کسى متولد نشده تا در عزت شریکى داشته باشد، و خود فرزنددار نمى شود تا موروثى از بین رفتنى باشد.

و در همان کتاب در ضمن خطبه اى از آن جناب آمده که فرمود: خداى تعالى بزرگتر از آن است که کفوى داشته باشد تا به آن کفو تشبیه شود.

مؤلف: در این معانى که تاکنون از روایات نقل کردیم روایات دیگرى نیز هست. 3

پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.delgarm.com
3.www.ommolketab.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.