برنيامد از تمناي لبت کامم هنوز

بر اميد جام لعلت دردي آشامم هنوز برنيامد از تمناي لبت کامم هنوز تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز روز اول رفت دينم در سر زلفين تو
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برنيامد از تمناي لبت کامم هنوز
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
برنيامد از تمناي لبت کامم هنوز

شاعر : حافظ

بر اميد جام لعلت دردي آشامم هنوز برنيامد از تمناي لبت کامم هنوز
تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز روز اول رفت دينم در سر زلفين تو
در ميان پختگان عشق او خامم هنوز ساقيا يک جرعه‌اي زان آب آتشگون که من
مي‌زند هر لحظه تيغي مو بر اندامم هنوز از خطا گفتم شبي زلف تو را مشک ختن
مي‌رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز پرتو روي تو تا در خلوتم ديد آفتاب
اهل دل را بوي جان مي‌آيد از نامم هنوز نام من رفته‌ست روزي بر لب جانان به سهو
جرعه جامي که من مدهوش آن جامم هنوز در ازل داده‌ست ما را ساقي لعل لبت
جان به غم‌هايش سپردم نيست آرامم هنوز اي که گفتي جان بده تا باشدت آرام جان
آب حيوان مي‌رود هر دم ز اقلامم هنوز در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط