بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
شاعر : حافظ
شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع |
|
بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع |
بنمايد رخ گيتي به هزاران انواع |
|
برکشد آينه از جيب افق چرخ و در آن |
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع |
|
در زواياي طربخانه جمشيد فلک |
جام در قهقهه آيد که کجا شد مناع |
|
چنگ در غلغله آيد که کجا شد منکر |
که به هر حالتي اين است بهين اوضاع |
|
وضع دوران بنگر ساغر عشرت برگير |
عارفان بر سر اين رشته نجويند نزاع |
|
طره شاهد دنيي همه بند است و فريب |
که وجوديست عطابخش کريم نفاع |
|
عمر خسرو طلب ار نفع جهان ميخواهي |
جامع علم و عمل جان جهان شاه شجاع |
|
مظهر لطف ازل روشني چشم امل |
|