ما شبي دست برآريم و دعايي بکنيم

غم هجران تو را چاره ز جايي بکنيم ما شبي دست برآريم و دعايي بکنيم تا طبيبش به سر آريم و دوايي بکنيم دل بيمار شد از دست رفيقان مددي
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ما شبي دست برآريم و دعايي بکنيم
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
ما شبي دست برآريم و دعايي بکنيم

شاعر : حافظ

غم هجران تو را چاره ز جايي بکنيم ما شبي دست برآريم و دعايي بکنيم
تا طبيبش به سر آريم و دوايي بکنيم دل بيمار شد از دست رفيقان مددي
بازش آريد خدا را که صفايي بکنيم آن که بي جرم برنجيد و به تيغم زد و رفت
تا در آن آب و هوا نشو و نمايي بکنيم خشک شد بيخ طرب راه خرابات کجاست
کار صعب است مبادا که خطايي بکنيم مدد از خاطر رندان طلب اي دل ور نه
طلب از سايه ميمون همايي بکنيم سايه طاير کم حوصله کاري نکند
تا به قول و غزلش ساز نوايي بکنيم دلم از پرده بشد حافظ خوشگوي کجاست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط