صبح است و ژاله مي‌چکد از ابر بهمني

برگ صبوح ساز و بده جام يک مني صبح است و ژاله مي‌چکد از ابر بهمني مي تا خلاص بخشدم از مايي و مني در بحر مايي و مني افتاده‌ام بيار
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صبح است و ژاله مي‌چکد از ابر بهمني
عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
صبح است و ژاله مي‌چکد از ابر بهمني

شاعر : حافظ

برگ صبوح ساز و بده جام يک مني صبح است و ژاله مي‌چکد از ابر بهمني
مي تا خلاص بخشدم از مايي و مني در بحر مايي و مني افتاده‌ام بيار
در کار يار باش که کاريست کردني خون پياله خور که حلال است خون او
مطرب نگاه دار همين ره که مي‌زني ساقي به دست باش که غم در کمين ماست
خوش بگذران و بشنو از اين پير منحني مي ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت
تا بشنوي ز صوت مغني هوالغني ساقي به بي‌نيازي رندان که مي بده


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط