گفتم کي ام دهان و لبت کامران کنند

گفتا به چشم هر چه تو گويي چنان کنند گفتم کي ام دهان و لبت کامران کنند گفتا در اين معامله کمتر زيان کنند گفتم خراج مصر طلب مي‌کند لبت
سه‌شنبه، 11 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفتم کي ام دهان و لبت کامران کنند
دوش مي‌آمد و رخساره برافروخته بود
گفتم کي ام دهان و لبت کامران کنند

شاعر : حافظ

گفتا به چشم هر چه تو گويي چنان کنند گفتم کي ام دهان و لبت کامران کنند
گفتا در اين معامله کمتر زيان کنند گفتم خراج مصر طلب مي‌کند لبت
گفت اين حکايتيست که با نکته دان کنند گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه
گفتا به کوي عشق هم اين و هم آن کنند گفتم صنم پرست مشو با صمد نشين
گفتا خوش آن کسان که دلي شادمان کنند گفتم هواي ميکده غم مي‌برد ز دل
گفت اين عمل به مذهب پير مغان کنند گفتم شراب و خرقه نه آيين مذهب است
گفتا به بوسه شکرينش جوان کنند گفتم ز لعل نوش لبان پير را چه سود
گفت آن زمان که مشتري و مه قران کنند گفتم که خواجه کي به سر حجله مي‌رود
گفت اين دعا ملايک هفت آسمان کنند گفتم دعاي دولت او ورد حافظ است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما