تا ز ميخانه و مي نام و نشان خواهد بود
شاعر : حافظ
سر ما خاک ره پير مغان خواهد بود |
|
تا ز ميخانه و مي نام و نشان خواهد بود |
بر همانيم که بوديم و همان خواهد بود |
|
حلقه پير مغان از ازلم در گوش است |
که زيارتگه رندان جهان خواهد بود |
|
بر سر تربت ما چون گذري همت خواه |
راز اين پرده نهان است و نهان خواهد بود |
|
برو اي زاهد خودبين که ز چشم من و تو |
تا دگر خون که از ديده روان خواهد بود |
|
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز |
تا دم صبح قيامت نگران خواهد بود |
|
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد |
زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود |
|
بخت حافظ گر از اين گونه مدد خواهد کرد |
|