شناسنامه تفسیر
نام معروف: بیان المعانی على حسب ترتیب النزولمؤلف: عبدالقادر ملاحویش آل غازی
مذهب: سنی
زبان: عربی
تاریخ تألیف: ۱۳۵۵ق
تعداد مجلدات: سه جزء در ۶ مجلد
مشخصات نشر : دمشق، مطبعة الترقی، چاپ اول ۱۳۸۴ق، قطع وزیری.
معرفی مفسر و تفسیر
سید عبدالقادر آل غازی، از مفسران اهل سوریه و عراق و از فرزندان امام موسی کاظم (علیه السلام) است که در اصل از مناطق کردنشین کشور عراق به دمشق کوچ کرده و از علمای نقشبندی و صوفی آن مناطق بوده است که در شهر عانه عراق در سال ۱۳۰۰ق/ ۱۸۸۰م به دنیا آمده و تحصیلات ابتدایی را در این شهر گذرانده و آنگاه به بغداد رفته است، در حالی که دولت عثمانی بر سوریه و عراق حکومت می کرد و درس های خود را در مدرسه و مسجد أبو حنیفة خواند و پس از اتمام تحصیلات و آمادگی برای قضاوت و گرفتن مدرک شرعی و فقهی از الرشدیة، به محکمه دیرالزور الشرعیة منتقل شد، و در این شهر عصرها به تدریس پرداخت.آل غازی به مباحث عقلی و فلسفی علاقه داشت و در علوم عقلی نیز از مجلس علمی مدرک گرفت. وی در ۹۸ سالگی در شهر دیرالزور به تاریخ 1978/2/22 م فوت کرد. از آثار علمی وی: حسن البیان فی تجوید القرآن. دیوان خطیب و مواعظ که حاصل سخنرانی های وی در عهد سلطان رشاد است. کتاب المواعظ فی حسن البیان من القرآن الکریم. القول السدید فی علم التوحید. علم الفرائض. احسن السنن فی الأذکار و دیگر کتاب ها.(1)
بیان المعانی یکی از تفاسیر نخستین (حداقل در دوره معاصر) به ترتیب نزولی (در مقابل ترتیب مصحف) است. زیرا در دوران معاصر و در میان مفسرین، روشی جدید در تنظیم تفسیر شکل گرفته و از منظری تاریخی به قرآن روی آورده شده است، و آن، تفسیر و بیان معانی قرآن بر اساس ترتیب نزول است. البته پس از وی و شاید همزمان با وی، نویسنده ای دیگر به این روش دست یازیده و تفسیری بر این اساس در افکنده که ما در ذیل تفسیر الحدیث و معارج التفکر میدانی و پابه پای بازرگان و تفسیر فهم القرآن الجابری، به آن اشاره خواهیم کرد.
بنابراین، پیش از هر سخنی درباره این تفسیر باید گفت که ویژگی مهم این تفسیر، در شکل ارائه و ترتیب و تنظیم پیام قرآن بر اساس ترتیب نزول است، که البته تنها به عنوان یک ویژگی صوری نمی تواند باشد، بلکه نشانگر نوعی نگرش و جهت گیری تاریخی و برداشت های مترتب بر آن در دوران بعثت خواهد بود. سید عبدالقادر، در مقدمه دراز آهنگ خود به علل این گرایش اشاره کرده و کار خود را به پیروی از پیشینیان، چنین شرح داده است: «چون امام علی کرم الله وجهه - اراده کردند که باید قرآنی بر حسب نزول ترتیب یابد، نه آنکه قرآن موجود توفیقی نیست و باید نظم آن به هم بخورد، بلکه این روش برای درک پیام قرآن کریم و القای آن به توده مردم از تاریخ نزول و اسباب تنزیل و آشنایی با وقایع عصر پیامبر و آگاهی از مطلقات و مقیدات و دیگر خصوصیات آن آسان تر خواهد بود، من این روش را در تفسیر برگزیدم و کسی شکی در فایده بسیار آن ندارد». سپس در توضیح برتری این روش، به دلایل دیگری اشاره میکند و به نکات خوبی در بعد تاریخی تاریخ قرآن و تفسیر تأکید می نماید که علاقه مندان می توانند به مقدمه کتاب مراجعه کنند.
در این تفسیر، به خاطر این ویژگی، از مباحث تاریخی و اسباب نزول و روایات بسیار استفاده شده است. همچنین مباحث موضوعی، در این تفسیر چشمگیر است. مفسر، منابع تفسیری و به طور کلی مصادر نقل خود را یادآوری کرده است و در مقدمه یکایک آنها را نام برده است.
روش مفسر در آغاز، چنین است که با تقسیم بندی سوره های مکی و مدنی، به تفسیر سوره های مکی می پردازد. تعداد آیات، کلمات و حروف در سوره را معین می کند، سپس به تفسیر و توضیح لغات و جملات آیات می پردازد. از ویژگی های دیگر این تفسیر، گرایش مفسر به مباحث عرفانی و تفسیر اشاری است که در موارد بسیار این جهت گیری را مشاهده میکنیم. از نکات قابل توجه تفسیر بیان المعانی، بدیع بودن برخی از مباحث مقدمه تفسیر است که اضافه بر برخی توضیحات علوم قرآنی و مقدمات تفسیر، موضوعات دیگری را طرح کرده است مانند: مسائل تاریخی دوران بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، چگونگی نزول قرآن، انقطاع وحی، دوران قدرت و انقطاع وحی، عوامل این انقطاع، نخستین سوره پس از انقطاع، جایگاه نزول، آیات مکرر قرآن، سبب تکرار، آیاتی که تشابه حکمی با احکام شرایع پیشین دارند، آیاتی که مخالفت صریح با شرایع پیشین دارند و برخی مباحث دیگر.
در مجموع می توان گفت این تفسیر در نوع خود بسیار جالب و در عین حال برای بسیاری از تفسیر پژوهان ناشناخته مانده است. در ضمن این تفسیر نیز خلاصه شده و با عنوان: مختصر تفسیر بیان المعانی، که علاء محمد سعید آن را مختصر کرده است و در دمشق، مکتبه ابو ایوب الانصاری، ط1، ۱۴۲۷ ق - ۲۰۰۶ م منتشر شده است.
پینوشت:
1- علاء محمد سعید، مقدمه، مختصر بیان المعانی، ص ۵.
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 179-177