معرفی تفسیر الامام العسکری

اهمیت مذهبی این تفسیر به دلیل گردآوری مجموعه ای از روایات فراوان در تفسیر کلمات و قصص و اخبار امم و احکام و فضائل و معانی آیات و تأثر از کتب تفسیر و تاریخ شیعی است و از سوی دیگر به دلیل قلت وسائط و نزدیکی به عهد ائمه معصومین در جای خود می تواند دارای اهمیت تاریخی و ارزش در فن حدیث باشد.
سه‌شنبه، 5 مرداد 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر الامام العسکری

شناسنامه تفسیر

نام معروف: تفسیر امام عسکری ابو محمد حسن بن علی (علیه السلام)
المؤلف: ابوالحسن محمد بن قاسم مفسر استرآبادی؛ به روایت ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن محمد بن سیار استر آبادی
تولد: اوائل قرن چهارم هجری
وفات: سال ۳۷۵ ق
مذهب مؤلف: شیعی
تاریخ تالیف: ۳۷۵ ق
تعداد مجلدات: 1
مشخصات چاپ های کتاب: این کتاب از سوی ناشران و با تصحیح و تحقیق های مختلف به چاپ رسیده است. تهران، طبع اول سنگی (حجری)، ۱۲۶۸ ق، ۱۲۳۰ش. دار الطباعة ملاعباسعلی، ۹ ۳۰ صفحه، به اهتمام یوسف بن ابراهیم کجوری، چاپ دوم: تبریز، ۱۳۱۵ ق در حواشی تفسیر علی بن ابراهیم قمی. سوم: طهران، سنگی، ۱۳۱۳ ق. چهارم: قم، تحقیق والنشر مدرسة الامام المهدی، ۱۴۰۹ ق تحقیق سید محمد باقر ابطحی. پنجم: بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، دو مجلد، ۲۴ سم، ۱۴۱۸ ق.
 

معرفی مفسر و تفسیر

امام ابو محمد حسن بن علی عسکری، یازدهمین امام از ائمه شیعه امامیه اثنی عشریه (علیه السلام). تولد وی در مدینه در سال ۲۳۲ ق بوده که به دلیل اجبار متوکل عباسی و تبعید همراه پدرش در سن دو سالگی (۲۳۴ق) به سامراء منتقل می شود. در سال ۲۵۲ ق در عهد معتز عباسی، پس از فوت پدر، به امامت می رسد و مدت امامت وی هشت سال بیشتر طول نمیکشد که در سال ۲۶۰ق آن حضرت وفات میکند. لقب عسکری، به این دلیل است که در شهر سامراء در محله «العسکر» سکونت می گزیند. و از ألقاب ایشان: الهادی والزکی و التقى است.(1)
 
تفسیری است روایی که بنا بر نقل محمد بن قاسم استرآبادی (م ح ۳۸۰)، ظاهرة ابویعقوب یوسف بن محمدبن زیاد و ابوالحسن علی بن محمدبن سیار از شاگردان حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) (۲۳۲ - ۲۶۰ق) به دستور حضرت املا و استرآبادی آنها را نقل کرده است. در مقدمه این کتاب، آمده است که حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، این تفسیر را در مدت هفت سال بر نویسندگان آن املا فرموده است. این تفسیر به سبک نقلی گردآوری شده و تفسیر تمام قرآن نیست و مشتمل بر تفسیر استعاذه و بسم الله و سوره فاتحة الکتاب و سوره بقره، آن هم به طور ناتمام و ناقص است. البته محدث نوری در مستدرک الوسائل (در شرح فقیه به محمدبن قاسم) اصل کتاب را بیشتر از کتاب فعلی می داند.
 
اهمیت مذهبی این تفسیر به دلیل گردآوری مجموعه ای از روایات فراوان در تفسیر کلمات و قصص و اخبار امم و احکام و فضائل و معانی آیات و تأثر از کتب تفسیر و تاریخ شیعی است و از سوی دیگر به دلیل قلت وسائط و نزدیکی به عهد ائمه معصومین علیهم السلام در جای خود می تواند دارای اهمیت تاریخی و ارزش در فن حدیث باشد و اگر این روایات به دلایلی که بعدا توضیح داده خواهد شد، معتبر نباشد، بیانگر نکات و مسائل مطرح در قرن سوم و چهارم و جای بررسی مستقلی را بطلبد.
 
از سوی دیگر این تفسیر هر چند شامل تمام آیات نمی شود، و تنها ناظر به برخی از تفسیر آیات است و موجود از تفسیر سوره فاتحه و تفسیر و سوره بقره، تا آیه ۲۸۲ و مشتمل به ذکر برخی آیات از سوره های دیگر مدنی و مکی است. اما ابن شهر آشوب ساروی در ذیل حسن بن خالد برقی نوشته که این تفسیر دارای ۱۲۰جلد است(2) و آن گونه که از محدث نوری در مستدرک نقل شده که معتقد است که این تفسیر بیش از این بوده که به دست ما رسیده است.(3)
 
درباره ناقل و گردآوری کننده این احادیث، یعنی ابوالحسن محمد بن قاسم معروف به مفسر الاسترآبادی، اطلاعات گویا و روشنی در ذکر مشایخ و سفرها و شخصیت وی وجود ندارد و حداکثر میدانیم که این مؤلف از مشایخ روایت ابو جعفر ابن بابویه صدوق بوده است.

معرفی تفسیر الامام العسکری
 

پیدایش تفسیر الامام العسکری

داستان پیدایش این تفسیر آن گونه که صدوق از استرآبادی نقل می کند، به این گونه است که راویان تفسیر یعنی ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن علی بن محمد بن سیار - که هردو از شیعیان امامی بودند - نقل کردند:
 
اولا، که پدر و مادر ما هردو امامی بودند و زیدیه در استرآباد غلبه داشتند و در امارت و قدرت حسن بن زید علوی ملقب به: «داعى الى الحق امام الزیدیه» زندگی می کردند که به شدت مردم را اذیت و آزار می دادند، به این جهت از ترس جان خود به عراق و خدمت امام عسکری رسیدیم... تا روزی آن حضرت فرمودند، اگر به شما خبر بدهم که پدر و مادر شما را از خداوند شر دشمنان تان بازداشته و وعده درست باشد، به پاس این لطف الهی از تفسیر قرآن، که مشتمل بر اخبار آل محمد باشد، استفاده کنید.(4) از اینجا بود که سماع و نقل این کتاب (طبق گفته خود آنان که هیچ کس آنان را نمی شناسد) شروع میشود.
 
اما مشکل این تفسیر از جهات گوناگونی است. او خود استرآبادی شخصیتی مجهول و در رجال توثیق نشده است.
 
ثانیا، درباره راویان اصلی این کتاب، یعنی یوسف بن محمد بن زیاد و على بن محمد بن یسار، که استر آبادی از آنان نقل حدیث میکند، همین مشکل وجود دارد و در میان محدثین ناشناخته و مجهول الحال هستند.
 
ثالثا، با این که حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در نیمه قرن سوم هجری به شهادت رسیده، ولی ظاهرا تا یک قرن بعد نامی از تفسیر ایشان در میان نبوده و کسی از رجال و معاریف شیعه و راویان و محدثان آن باخبر نبوده است. در این یک قرن، شمار زیادی از بزرگان شیعه در زمینه های حدیث، فقه، تفسیر و رجال می زیسته اند، همچون احمد برقی صاحب کتاب المحاسن (م ۲۷۴ق)، علی بن ابراهیم قمی (م حدودا ۳۰ق)، محمدبن یعقوب کلینی (م ۳۲۹ق)، ابن قولویه (م ۳۶۹ق) و صدها چهره بارز علمی دیگر که آثار نسبتا فراوانی از آنان در دست است و با این حال هیچ یک نه تنها حدیثی از آن تفسیر نقل نکرده اند که حتی نامی از کتاب و یا راویان آن نبرده اند. همچنین شیخ طوسی از این کتاب به هیچ وجه حدیثی نقل نمیکند.
 
رابعا، مطالب عجیب و غریب و برخلاف قرآن و تاریخ در این تفسیر نقل شده و به دشواری کار را صحت و انتساب آن به امام افزوده است.
 
خامسا، بسیاری از اعلام بر ساختگی بودن این کتاب اذعان کرده اند. علامه حلی صاحب خلاصة المقال درباره راویان آن تا آنجا پیش رفته که می گوید، چنین فردی ساختگی است: «ان هذا الشخص موضوع وضعه سهل بن احمد الدیباجی ویحتوی فی طیاته على مناکیر الأحادیث و اکاذیب الاخبار واسناده بالامام المعصوم مختلق ومفتری»(5). این شخص توسط سهل بن احمد دیباجی ساختگی است و محتوای آن در سراسر کتاب مبتنی بر احادیث ناشناخته و دروغ است، بدین جهت نسبت دادن آن به امام معصوم افترا و ساختگی است.
 
او در حالی که پیش از علامه، غضائری صاحب کتاب الضعفاء (متوفی در نیمه قرن ۵) نه تنها استرآبادی را مجهول، بلکه ضعیف دانسته و گفته است: «محمد بن القاسم المفسر الاسترآبادی، روى عنه أبو جعفر ابن بابویه، ضعیف کذاب، روى عنه تفسیرة یرویه عن رجلین مجهولین، احدهما یعرف بیوسف بن محمد بن زیاد والآخر على بن یسار عن أبی الحسن الثالث والتفسیر موضوع عن سهل الدیباجی عن ابیه باحادیث من هذه المناکیر».(6) محمد بن قاسم مفسر استر آبادی از او ابوجعفر ابن بابویه نقل حدیث میکند و ضعیف و کذاب است. این تفسیر را او هم روایت کرده که دو نفر مجهول هستند و تفسیر ساخته سهل دیباجی از پدرش به احادیثی است که ناشناخته است.
 
تفرشی صاحب نقدالرجال، و محقق داماد صاحب شارع النجاة، و استرآبادی صاحب منهج المقال، و اردبیلی صاحب جامع الرواة، و قهبائی صاحب مجمع الرجال، همگی از ناقدان رجال این تفسیر هستند.(7)
 
محقق بلاغی رساله مستقلی در ضعف این تفسیر نگاشته و با ادله مفصل نشان میدهد که چگونه این کتاب هم به لحاظ سند و هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ نثر و ادبیات ناشیانه ، دچار مشکل است و گفته که در متن این تفسیر تناقض و تهافت در کلام راویان است و نقلیاتی که گمان می کنند که روایت و برخلاف کتاب و وقایع تاریخی است.(8) محقق شوشتری در اخبار الدخیلة (9) به نقادی کتاب پرداخته و آن را مجهول و بی اساس توصیف کرده است و در این باره اشکالات دیگری می کند و می نویسد: اخبار تفسیر منسوب به امام عسکری بهتان به امام است و شاهد بر این معنا و بطلان چنین نسبتی، اولا: شهادت خریت صناعت علم رجال و نقاد آثار، احمد بن حسین غضائری به ضعف و کذب راویان.
 
همچنین در میان معاصران کسانی مانند علامه شعرانی در حاشیه مجمع البیان و آیت الله خوبی در معجم رجال الحدیث و امام خمینی(رحمه الله) انتساب به حضرت را جعلی دانسته اند. (10)
 
همچنین سید محمد هاشم خوانساری صاحب رسالة تحقیق در حال کتاب فقه الرضا و دیگران نیز از مخالفان این تفسیر هستند. (11)
 
سادسا، با بررسی این اخبار، روشن می شود که بسیاری از سخنان غلات در بیان معجزات ائمه و فضائل آنان است... چنان که گردآوری روایات گروهی از ناصبیان و معاندین در فضائل و معجزات آنان به قصد تخریب دین بوده و شواهدی بر این موضوع در روایات از آن جمله خبر ابومحمود خراسانی است. (12)
 
نکته دیگر آنکه استر آبادی میان صحیح روایات را با علیل آن خلط کرده و در تفسیر اخبار ضعیف و قصص بی پایه وارد کرده است و چون تسلطی به تاریخ نداشته، در نقل این اخبار به تهافت بسیار مبتلا شده، به عنوان نمونه در داستان نقل روایت سد ابواب از مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)  و نگهداشتن باب علی علیه السلام، با این که این قصه در سال اول هجری اتفاق افتاده و عباس عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال هشتم به مدینه آمده، می گوید که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به عموی خود دستور داد که درب خانه خود را ببندد.(13) و نمونه های دیگر که تفصیل آن در منابع نقد آمده و برخی از آنها را در المفسرون نقل کرده (14)
 
این گونه استدلال می کنند که این تفسیر مانند سایر کتب حدیثی شیعه است که نباید حکم کلی داد و در آن اخبار ضعیف و صحیح وجود دارد، از آن جمله شیخ صدوق صاحب من لا یحضره الفقیه، و التوحید، العیون، و الاکمال، و الامالی، و العلل الشرایع، و معانی الاخبار، که روایاتی از این تفسیر نقل کرده و همچنین ابو منصور طبرسی در کتاب احتجاج و قطب راوندی صاحب الخرائج و ابن شهر آشوب صاحب مناقب.(15)
 
علامه مجلسی اول، مؤلف روضة المتقین که او هم در اثبات صحت این کتاب سخن می گوید: چون صدوق از این تفسیر روایت کرده، کافی برای وثاقت می باشد.(16)
 
آقای رضا استادی در مؤخره این تفسیر مجموعه انظار و اقوال را گردآوری کرده و به صورت مقایسه دیدگاه ها را کنار هم گذاشته است. درباره این تفسیر، مقاله ها و کتاب ها و رساله دانشگاهی نوشته شده که از آن جمله تحقیق فی تفسیر العسکری، محمد مسعود راهنمای منفرد، رساله ارشد دانشگاه تهران، ۱۳۶۷ ش - ۱۴۰۹ق است. (17)
 
به عنوان نمونه: در تفسیر بسم الله سوره حمد «قوله عز و جل بسم الله الرحمن الرحیم: [قال الإمام علیه السلام] «الله» هو الذی یتأله إلیه عند الحوائج و الشدائد کل مخلوق [و] عند انقطاع الرجاء من کل من دونه و تقطع الأسباب من جمیع من سواه، فیقول بسم الله [الرحمن الرحیم] أی أستعین على أموری کلها بالله الذی لا تحق العبادة».(18) که می تواند قابل قبول باشد.
 
نمونه ای از جعل و تحریف حدیث در تفسیر فراوان است که به نمونه ای که در موضع گیری های کلامی و اعتقادی آشکار می شود، در داستان بستن درب های مسجد است که پس از این که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به همه اصحابی که در خانه آنها به مسجد باز می شد، فرمود ببندند به جز درب خانه فاطمه نقل می کند که عمر درخواست کرد که درب خانه او باز بماند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قبول نکرد، تا این جای کار مشکلی ندارد، اما او درخواست کرد، پس اجازه بدهید که یک بار دیگر پس از نماز به شما نگاه کنم، اما پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه نداد. پس اجازه بدهید که به اندازه ای که پیشانی خود را به سجده بگذارم که باز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه نداد. یعنی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چنین سخت گیر است که درخواست یکی از صحابه خود را رد می کند و به اندازه یک سجده کردن هم اجازه نمی دهد و خدا هم این مقدار هم انعطاف ندارد: «إن عمر بن الخطاب جاء فقال إنی أحب النظر إلیک یا رسول الله إذا مررت إلى مصلای، فأذن لی فی فرجة أنظر إلیک منها فقال صلی الله علیه و آله و سلم قد أبی الله عز و جل ذلک. قال فمقدار ما أضع علیه وجهی. قال قد أبی الله ذلک. قال فمقدار ما أضع علیه إحدى عینی. قال قد أبى الله ذلک، و لو قلت قدر طرف إبرة لم آذن لک» (19)
 
بنابراین با توجه به این نظرات، باید گفت که این تفسیر را نمی توان کتاب موثق و تمام و کمالی دانست؛ هر چند کسانی با تلاش بسیار خواسته اند، این تفسیر را تأیید و تصحیح کنند، هر چند دلیل وضع کلی آن نداریم، اما دلیل بر صدور معصوم هم نداریم و چون استرآبادی فردی غیر معتمد، وضاع، کذاب است و از دو فرد مجهول نقل میکند و مشتمل بر اخبار شگفت و متهافت و باطل است، نمی توان به این کتاب اعتماد کرد و اگر شاهد و قرینه بیرونی بر صحت روایتی از آن باشد، به تنهایی قابل اعتماد نیست.
 
از آن طرف؛ نمی توان به طور کامل آن را رد کرد، بلکه باید کتاب را همچون دیگر کتب روایی مشتمل بر روایات صحیح و غیر صحیح دانست، به این معنا که هر جا روایتی با شواهد تاریخی و معیارهای رجالی صادق و با دیگر روایات سازگار باشد، مورد قبول و بقیه مردود است. به ویژه آن که در این تفسیر، روایات غریب و مباین با عقاید اهل بیت (علیهم السلام) وجود دارد که با اخبار متواتره از اهل بیت (علیهم السلام) سازگاری ندارد، بلکه برخی روایات در آن است که به طور قطع خلاف عقل است.
 
نکته دیگر، این که این تفسیر را ابوالحسن علی بن حسن زوارهای صاحب تفسیر ترجمة الخواص (زنده در سال ۹۴۷) ترجمه کرده است. همچنین میرزا ابوالقاسم حسینی ذهبی شیرازی مشهور به میرزابابا و فاضل قندهاری (عبدالله بن نجم، م ۱۳۱۱) آن را ترجمه کرده است.(20)
 
پی‌نوشت‌ها:
1- کلینی، الاصول من الکافی، ج ۱، ص ۵۰۳، باب مولد الحسن بن على، ح ۱
2- ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص ۲۹
3- النوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ۲۳ (الخاتمه)، ص ۱۸. مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث
4- تفسیر المنسوب الى الامام العسکری، صص ۹-۱۱
5- حلی حسن بن مطهر، خلاصه المقال
6- همان، ص ۷۱۵.
7- همان، ص ۷۱۷
8- آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۱۰۹ از چاپ جدید، مؤسسه بعثت
9- محقق شوشتری در اخبار الدخیلة ج1صص ۱۱۳ -۲۲۸ و قاموس الرجال، ج8 ص ۳۴۸
10- برای توضیح بیشتر درباره کتاب، به مجله کیهان اندیشه، شماره ۲۸، ص ۱۲۳ مقاله رسائل منسوب به اهل بیت (علیهم السلام) از آقای موسوی و تفسیر راهنما، مقدمه نگارنده بر تفسیر، ص ۷۳ مراجعه شود
11- نگاه کنید مؤخره تفسیر منسوب از چاپ مؤسسه امام مهدی، از سید محمد باقر ابطحی، صص۷۲۱-۷۱۶ و کیهان اندیشه، شماره ۲۸، صص ۱۲۰-۱۴۱. ٣.
12- الاخبار الدخیله، ج ۱، صص ۲۲۸-۱۵۲
13- التفسیر المنسوب إلى الأمام العسکری، ص۱۷
14- نگاه کنید: تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۴۱، و ابن اثیر، الکامل، ج ۴، ص ۱۶۱.
15-همان
16- روضة المتقین، ج ۱۴، ص ۲۵۰
17- نگاه کنید مؤخره تفسیر از رضا استادی و مقاله سید محمد موسوی مددی در مجله کیهان اندیشه، شماره ۲۸ و مقاله سعید رضوی در مجله پژوهش های قرآنی شماره ۵ و ۶، ص۳۱۲ و آیت الله معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ص ۲۲۳ آیت الله سید ابولقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۷، ص ۱۵۶ و تفسیر آلاء الرحمان، ج ۱، ص ۵۰
18- تفسیر الإمام العسکری، ص : ۲۱
19- همان، ص : ۱۸
20- دائرة المعارف تشیع، ج ۴، ص ۴۹۰. البته سید شریف حسین صاحب هندی نیز این تفسیر را به اردو ترجمه کرده و در هندوستان به چاپ رسیده است. همچنین محمدباقر یزدی کرمانی این تفسیر را به فارسی ترجمه کرده و در سال ۱۳۲۰ق به چاپ رسیده است (الذریعة، ج ۵، ص ۲۶۴)
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 303-295


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.