شناسنامه تفسیر
نام معروف: تفسیر الواضحمؤلف: الشیخ محمد محمود حجازی
ولادت: ۱۳۳۳ ق/ ۱۹۱۴ م
وفات: ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م
مذهب: سنی اشعری
زبان: عربی
تاریخ تألیف: ۱۳۷۰ ق/ ۱۹۵۱ م
تعداد مجلدات: ۳۰ جزء در ۳ مجلد
مشخصات چاپ کتاب: طبع اول، قاهرة، مطبعة الاستقلال الکبرى، ۱۳۷۰ ق/ ۱۹۵۱ م، 3 مجلد. چاپ دوم، ۱۳۷۱ ق/ ۱۹۵۲م. چاپ افست در بیروت، دار الجیل الجدید، طبع السادسة، ۱۳۸۹ق/ ۱۹۶۹ م و در چاپ دهم برخی اضافات آمده که پس از حیات مؤلف افزوده شده و یادداشت های وی بوده که برای نخستین بار در سال، ۱۴۱۳ ق/۱۹۹۳ م نشر یافته است.
معرفی مفسر و تفسیر
شیخ محمد محمود حجازی از شیوخ بزرگ و مهم و مشهور دانشگاه قاهره و الازهر که در استان محروم شرقیة مصر در سال ۱۹۱۴م به دنیا آمد، آموزش های اولیه را در زادگاه خود و سپس در معهد الزقازیق آموخت، و از آنجا که دانشجویی جدی بود، توانست مراتب علمی را قدم به قدم تا مرتبه بالایی طی کند و به قاهره بیاید و در دانشکده اللغة العربیة تحصیل کند، و پس از کسب شهادة العالمیة (کارشناسی ارشد) به معهد الزقازیق به عنوان استاد همان مرکزی که در آن درس آموخته، برسد.حجازی تفسیر خود را برای مخاطبان جدیدی نوشت تا بتوانند به صورت فشرده با قرآن آشنا شوند و او در حالی این تفسیر فشرده و ساده را می نوشت که کارش در همان معهد تدریس تفسیر و علوم ادبی بود و به تدریس و تألیف و تربیت جوانان مشغول بود و از طرفی به دنبال کسب درجه دکتری در دانشکده اصول الدین در جامعة الأزهر، که آن را به اتمام رساند و موضوع رساله وی: الوحدة الموضوعیة فی القرآن الکریم انتخاب و از آن دفاع کرد و بعدها آن را چاپ کرد.(1) روش او در این کتاب جمع میان وحدت موضوع و تبیین آیات به صورت صورت ترتیبی است. از آثار و مؤلفات حجازی، آن چه در منابع گزارش شده، تفسیر الواضح. الوحدة الموضوعیة فی القرآن الکریم است.
الواضح، تفسیری عصری اجتماعی است، که شامل تمام قرآن می باشد و در بیان نشان دادن پیام ها و نکات تربیتی و هدایتی قرآن برای نسل جدید است که از مباحث فنی اعراض می کند و به دنبال محتوای این کتاب با بیان مدلول آیات با تفسیر هدایتی و تربیتی است.
این تفسیر به صورت موجز و فشرده است که با نثر ساده عربی نگاشته شده و مؤلف در مقدمه تفسیر هدف خود را از تألیف آن بیان کرده و مسئله اختلاف تفاسیر را از نظر روش یاد آور شده و نقد جدی تفاسیر مشهور برای عامه مردم دارد و می گوید این دسته از تفاسیر برای توده های مردم فایده ای در بر ندارد و بیشتر شبیه به دائرة المعارف هایی هستند که برای مراجعه های موسمی و علمی مفید هستند؛ اما برای کسی که بخواهد از آن لذت ببرد و با معارف قرآن آشنا شود، فایده ای ندارد: «القرآن بحسب اختلاف المناهج واهداف اصحابها واصبح الکثیر منها موسوعات لا یستفید منها إلا من کان ملم بقدر کبیر من اللغة والأدب والاحکام والاصطلاحات العلمیة، لذلک اصبحت الحاجة ماسة فی العصر الحدیث الى وضع تفسیر للقرآن الکریم یفید عامة الناس. فان التفسیر یکتب بلغة سهلة واضحة، لا تعمق فیها ولا ابعاد، خالیة من الاصطلاحات العلمیة الفنیة، تفسر للشعب کل فیه موضوع المعنى الإجمالی للآیة بلغة العصر، مع البعد عن الحشو والتطویل والخرافات الإسرائیلیة، ومع الاعتدال فی الرأی، لان الناس لا طاقة لهم الآن بالإطالة فیما لا شأن له باصل الغرض من التفسیر».(2)
این تفسیر وفادار به این نکات است، به همین دلیل مورد استقبال خوانندگان بسیار قرار گرفت و بارها در کشورهای اسلامی چاپ و نشر یافت.
حجازی در آغاز تفسیر مقدمه ای ندارد که درباره قرآن کریم و یا تفسیر و برخی مباحث علوم قرآنی سخن بگوید و تنها اشاره ای کوتاه درباره روش قرآن در بیان معارف و اهداف نزول و شیوه بیان احکام دارد.
تفسیر را با اسم سوره و محل نزول (مکی ومدنی) و عدد آیات آغاز می کند، آن گاه به سراغ فرازی از آیات می رود و قسمت به قسمت آنها را شرح و توضیح می دهد و اگر واژهای نیازمند تبیین باشد، بیان و در جایی که مناسبت و سبب نزولی باشد، از منابع مشهور نقل می کند. در توضیح کلمات با عنوان «المفردات» به تفسیر آنها فی ذیل «المعنی» می پردازد.
روش وی در شروع هر سوره بیان پیام های کلی «خطوات العامة» سوره و مقاصد و مناهج و تعیین عنوان برای هر فرازی از آیات است. از نکات قابل اشاره در تفسیر، توجه به بیان مناسبت و ربط بین آیات و اسباب نزول است. گاهی مفسر در ذیل بعضی آیات روش موضوعی را در پیش می گیرد و با تفصیل مطلبی را با توجه به آیات دیگر شرح و تفصیل میدهد.
جهت گیری حجازی در تفسیر آیات و طرح مباحث اعتقادی و کلامی پرهیز از تفصیل و جبهه گیری و اصولا به شکل موجز و حتی استدلال و نقد و بررسی است. نمونه این روش را در بحث رؤیت خداوند در روز قیامت می توان اشاره کرد. (3)
اما نسبت به تفسیر علمی، که دوره حجازی و آن هم در کشور مصر که کانون گرایش به این جریان است، او برخلاف بسیاری از مفسرین معاصر خود چندان وارد نمی شود و حتی اعتقادی ندارد که در تطبیق مسائل علمی با قرآن برآید، و هدف این کتاب را چیز دیگری میداند و حداکثر اگر در آیهای شبهه تعارضی پیش آید باید مفسر به شرح و تبیین و دفاع برآید: «إنما کان القرآن له مهمة جاء لها، وهی تکوین الفرد المسلم ذاته وتکوین مشاعره وسلوکه وروابطه وبناء شخصیته وضمیره ووجوده على أسس اسلامیة سلیمة، وتکوین المجتمع الاسلامی على دعائم قویمة، ومتى وجدا طوالب المسلم بالنظر والعلم والبحث الدقیق، اذا فلیس من مهمة القرآن الکلام فی المسائل العلمیة، وان أتی بنظریات علمیة، فهی عارضة ولا تتعارض مع حقائق العلم فی شیء»(4).
به همین دلیل در تفسیر: (هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُورًا وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِکَ إِلَّا بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ)(5): در تفسیر این دسته از آیات به گونه ای دیگر تفسیر می کند.(6) از منابع «تفسیر الکشاف» زمخشری، و «مفاتیح الغیب » رازی، و «الجامع لاحکام القرآن» قرطبی، وغیر آنها از تفاسیر دیگر است.
پینوشتها:
1- المنیع عبد الحلیم محمود، مناهج المفسرین، ص۳۷۷
2- تفسیر الواضح، ج ۱، ص ۵.
3- مثلا در تفسیر قوله تعالى: (وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) سوره قیامة، آیه های 22 و 23. ر.ک: التفسیر الواضح، الجزء ۲۹، ص۱۳۶.
4- التفسیر الواضح، الجزء ۲، ص ۳۴. و تفسیرهای این گونه: ر.ک: همان، الجزء ۱۱، ص۳۵.
5- سورة یونس، آیه 5
6- الخالدی، صلاح، مدخل الى ظلال القرآن، ص ۷۴; ومنیع عبد الحلیم محمود، مناهج المفسرین، ص ۳۷۷.
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 566-563