معرفی تفسیر الجامع لاحکام القرآن

ویژگی مهم این تفسیر، فقهی بودن آن است که به طور گسترده وارد مباحث فقهی میشود؛ آن چنان که تفسیر آیات را از یاد می برد. به همین دلیل، این تفسیر را در رده بندی تفاسیر، جزء تفاسیر آیات الحکام شمرده اند.
چهارشنبه، 3 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر الجامع لاحکام القرآن

شناسنامه تفسیر

نام معروف: تفسیر قرطبی، الجامع لاحکام القرآن
مؤلف: ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری قرطبی
تولد: ۵۷۸ ق
وفات: ۶۷۱ ق
مذهب: مالکی اشعری
تعداد مجلدات: ۲۰جلد
مشخصات نشر: قاهره، تصحیح احمد عبدالعظیم البرودنی، ۱۳۷۲ق. بیروت، داراحیاء التراث العربی و دار الکتاب العربی، افست از چاپ قاهره. این چاپ بعدها با چهار جلد فهرست آیات، روایات، موضوعات و اعلام به ۲۴ جلد رسیده است.
چاپ دیگر: دالکتب العلمیہ، ۱۴۰۸ق، ۲۰ مجلد با دو جلد فهرست، قطع رحلی.
چاپ دیگر: قاهره، دارالغد العربی، چاپ اول. ۱۴۰۹ق، در ۱۰ مجلد، قطع وزیری، تحقیق مجمع الاسلامی بالأزهر الشریف.
 

معرفی مفسر و تفسیر

ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری قرطبی، از دانشمندان معروف قرن ششم است که در عصر موحدین می زیست. وی از زادگاه اصلی خود، قرطبه، به قاهره و اسیوط کوچ و در همان جا ساکن شده و سرانجام در گذشته است. قرطبی آثار فراوانی دارد، اما مشهورترین آنها همین تفسیر است. او از آثار مختلف سود برده و لذا تفسیر او نشانگر گستردگی اطلاعات و تلاش خستگی ناپذیر وی در مراجعه به منابع بسیار است.
 
در سیر تطور تفسیر در این فاصله به دلیل شرایط ویژه جهان اسلام، همچون سستی و افول دولت عباسی، نزاع های گسترده سیاسی و مذهبی، حمله مغول و آشفتگی بلاد اسلامی و جنگ های صلیبی و پس از آن ضعف و فتور بر بلاد، حرکت مهمی در تفسیر انجام نیافته و به جز چند تفسیر بزرگ که از مهم ترین آنها: الجامع لاحکام القرآن قرطبی، تفسیر قابل توجهی تألیف نیافته است.(1)
 
ویژگی مهم این تفسیر، فقهی بودن آن است که به طور گسترده وارد مباحث فقهی میشود؛ آن چنان که تفسیر آیات را از یاد می برد. به همین دلیل، این تفسیر را در رده بندی تفاسیر، جزء تفاسیر آیات الحکام شمرده اند. توجه شایسته قرطبی به آیات الاحکام و نقل گسترده اقوال و استناد دقیق دیدگاه ها به صاحبان آنان و نقد و ارزیابی آنها، این کتاب را تبدیل به کتاب فقهی نموده است. با این همه، از پژوهش های تاریخی و تحلیل های ادبی خالی نیست. در کنار نقل احادیث و مأثورات، شیوه اجتهادی را برمی گزیند و با نگرش عقلانی و تحلیل های بیانی به تفسیری جامع میان نقل و عقل می پردازد.
 
شیوه نگارش تفسیر این گونه است که با خطبه ای آغاز می شود و از جایگاه بلند تفسیر، و یادکرد مفسران و شیوه های تفسیری به اهمیت موضوع و کتاب اشاره می کند. در این بخش به مباحثی چند از علوم قرآن، مانند: تلاوت قرآن، اعراب، اعجاز قرآن و صیانت قرآن اشاره می کند و آن گاه وارد تفسیر می شود. در تفسیر نیز از نام سوره و فضیلت قرائت سوره و آیه شروع می کند. آن گاه آیه یا آیاتی را آورده و سپس به تشریح کلمات و ذکر معانی و تبین پیام آیه می پردازد. در این راستا، به اقوال و وجوه تفسیری نیز، اشاره میکند.
 
قرطبی، در عقاید مذهبی سخت گیر و با تعصبی ویژه به مباحث اعتقادی و کلامی می پردازد. در برخورد با فضائل اهل بیت (علیهم السلام) همان روشی را طی می کند که عموم مفسران اهل سنت پیموده اند، و کمتر به جستجوی حقیقت و یادکرد فضائل نقل شده در مجامع حدیثی اهل سنت، چشم دوخته است.
 
از سوی دیگر، قرطبی عموما از روایات اسرائیلی پرهیز می کند و همان طور که در مقدمه کتاب اشاره می کند، می کوشد تا از عرضه اسرائیلیات به دور باشد، گرچه در مواردی نیز، در دامن اسرائیلیات افتاده و از نسبت ناروا به پیامبران و یا داستان های ساختگی پرهیز نکرده است.(2) به عنوان نمونه در سوره کهف، خداوند این پرس وجوی بیهوده را منع میکند، چون پس از بیان شمایی از قصه می فرماید: «سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَ لَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا»(3) درباره اصحاب کهف نه درباره آنان جدال کنید و نه بپرسید و به اطلاعات آنان اعتنایی نکنید.(4) در روایات هم رسیده است که منظور از منع پرسش، اهل کتاب هستند.(5) قرطبی نیز می نویسد: این آیه شریفه دلیل بر اینست که مراجعه به اهل کتاب در هر گونه علمی برای مسلمانان جایز نیست.(6)
 
قرطبی نیز از کسانی است که به آیات اخلاقی توجه وافر دارد و در جزء آخر الجامع الاحکام القرآن در ضمن آیه: (وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ)(7) به نکات فقهی - اخلاقی آیه می پردازد یا در ذیل آیه: (الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى)(8) استفاده نهی از تعریف و تمجید شخصی کرده، چنان که در ذیل آیه: (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا)(9) همین نکته فقهی را برداشت می کند و قائل به تحریم خودستایی می شود. (10)
 
ذکر قصص در قرآن، مقدمه ای برای استخراج قانون کلی شناخت و ساخت آینده بشر است. از این رو، از نظر این مفسر که اساس تفسیر را برای استنباط احکام قرار داده، معنا ندارد عملی را که مورد رضایت او نیست، با سکوت خود، آن را تأیید کند. اگر قرآن بهترین قصه را بیان می کند(11) و با بیان قصه ها خبرهای صدق و حق میدهد(12)، برای این است که مسلمانان به آثار و اخبار آن نظر کنند و آنها را پیگیری نمایند. از این روش قرطبی بارها در باب قصص استفاده حکمی میکند. مثلا وی به مناسبت تفسیر آیه: (وَ نَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ)(13) قول حسن بصری و مجاهد را نقل می کند که از این آیه، قانون: «الولد للفراش» را استفاده کرده اند، با آنکه حضرت نوح تخلف و نافرمانی و کفر پیشگی فرزند خود را می بیند، در فرزند بودن او تردید نمی کند و باز می گوید: فرزند من و سپس روایتی را نقل می کند: «سمع عبید بن عمیر یقول: تری رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) إنما قضى بالولد للفراش من أجل نوح(علیه السلام)». (14)
 
از سوی دیگر تفسیر قرطبی، توسط محققانی خلاصه شده است. از جمله این اختصارها، می توان از مختصر تفسیر قرطبی از شیخ محمد کریم راجح، که توسط دار الکتاب العربی، بیروت در ۵ جلد در ۱۴۰۷ق منتشر گردیده است، نام برد. همچنین مختار تفسیر القرطبی، از توفیق الحکیم در مصر، هیئة المصریة العامة در یک جلد به چاپ رسیده است. همچنین زید عبد العزیر الجندی مجموع مباحث فقهی این تفسیر را تحت عنوان جامع الاحکام الفقهیه در سه جلد گردآوری و در بیروت توسط دارالکتب العلمیه منتشر کرده است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- نگاه کنید به: الشرقاوى، ص ۴۶
2- به عنوان نمونه به تفسیر الجماع لاحکام القرآن، ج ۱۱، ص۳۲۷، در ذیل آیه ۸۶ از سوره انبیاء ج۱۵، ص ۲۰۰ ذیل آیه ۳۴ از سوره ص، مراجعه کنید
3- سوره کهف، آیه۲۲
4- در این باره نگاه کنید به : طوسی، التبیان، ج ۷، ص۲۸؛ ابن عطیه، المحرالوجیز، ج ۳، ص ۵۰۸؛ نیشابوری، الوسیط فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۱۴۲؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن ج ۳، ص ۷۰
5- نگاه کنید به : مجلسی، ج ۱۴، ص۴۲۵؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۹
6- همان، ج ۱۰، ص ۳۸۴
7- سوره مدثر، آیه ۶
8- سوره نجم، آیه ۳۲
9- سوره نساء، آیه ۴۹
10- قرطبی، همان، ج ۵، ص ۲۴۵
11- سوره یوسف، آیه ۳
12- سوره کهف، آیه ۹۳
13- سوره هود، آیه ۴۵
14- قرطبی، همان، ج ۹، ص ۴۷.
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 613-607


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.