معرفی تفسیر الحدیث

ویژگی مهم این تفسیر، ترتیب نگارش آن است که بر اساس ترتیب نزول قرآن نوشته شده و به پژوهش های تاریخی و شرایط بیرونی و فرهنگی نزول آیه توجه شده است.
چهارشنبه، 3 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر الحدیث

شناسنامه تفسیر

نام معروف: تفسیر الحدیث
مؤلف: محمد عزة دروزه نابلسی
تولد: ۱۳۰۵ ق
وفات: ۱۴۰۴ق
مذهب: سنی اشعری
زبان: عربی
تاریخ تألیف: ۱۳۸۰ ق
تعداد مجلدات: ۱۲ جلد
مشخصات نشر: قاهره، داراحیاء الکتب العربیة، ۱۳۸۱-۱۳۸۷ق، قطع وزیری.
 

معرفی مفسر و تفسیر

عزت دروزه، یکی از فلسطینیان متفکر و مبارز معاصر است که سال های دراز با استعمارگران و مزدوران آنان در منطقه فلسطین، درگیر بود. مدتی در زندان فرانسویان و انگلیسی ها محبوس و از زندانی به زندانی دیگر منتقل می شد. در این مدت، مبانی آثار علمی خود را فراهم آورد. تفسیر الحدیث، محصول یکی از همین زندان ها است. وی سه کتاب قرآنی خود را در این دوران به نگارش در آورد. پس از آزاد شدن، به ترکیه رفت و در آنجا تفسیر الحدیث را تألیف کرد. دروزه آثار علمی فراوانی نوشته است، اما گرایش عمده وی، جنبه های تاریخی و بسترشناسی نزول قرآن است.
 
ویژگی مهم این تفسیر، ترتیب نگارش آن است که بر اساس ترتیب نزول قرآن نوشته شده و به پژوهش های تاریخی و شرایط بیرونی و فرهنگی نزول آیه توجه شده است. اساسا دروزه گرایش تاریخی در تفسیر دارد و آثار دیگر او مانند سیرة النبی من القرآن و عصر النبی و تاریخ الجنس العربی شاهدی بر این گرایش و توجه ویژه او به این جریان تفسیری و تاریخ گذاری سوره ها و آیات و نقد نکات تاریخی و سبب نزول و تناسب میان آیات از منظر بیان نکات تاریخی و نقد و بررسی منقولات تاریخی است.
 
مؤلف پس از نگارش تفسیر، کتابی به نام «القرآن المجید» نگاشت و در آن به مباحث علوم قرآنی، مانند: نزول قرآن، اسلوب، جمع آوری، ترتیب و روش های تفسیری و دیگر موضوعات مقدماتی تفسیر پرداخت و آن را به عنوان مقدمه این تفسیر، منتشر کرد. بعدها که این تفسیر چاپ مجدد شد، به عنوان جلد اول تفسیر قرار گرفت.
 
در این مقدمه، نخست به بیان پارهای از حیات پیامبر به عنوان واسطه وحی اشاره میکند. او در کتاب مستقل سیرة النبی فی القرآن به تفصیل در این باره پرداخته، اما در این مقدمه به چگونگی دعوت و فضای نزول آیات اشاره میکند، آنگاه به موضوع وحی و اقسام آن اشاره میکند و قرآن را قسمی از وحی می شمارد و نقش این کتاب را در ایجاد تحول جامعه و اثرگذاری بر موفقیت های پیامبر بی نظیر می شمارد.
 
از نکات دیگر این مقدمه، تحلیل زبان این کتاب و توجه به ابعاد بلاغی این کتاب و اثرگذاری های آن به مخاطب است. در فصل دوم، به تاریخ جمع قرآن و قرائات و نگارش و شکل گیری نقطه و روایات موجود در این باره اشاره و تحلیل و بررسی می کند. در فصل سوم، با عنوان شیوه بهتر فهم و تفسیر قرآن به بررسی مسائل متنوع این کتاب در بیان مسائل احکام و قصص و امور غیبی، چون ملائکه و جن و حیات اخروی که هرکدام زبان خاص خود را دارند، توجه می کند. در فصل چهارم، با آوردن روایات اسباب نزول و دیدگاه های مختلف روش های تفسیری و نقد برخی از مفسران به برخی از مبانی تفسیری مانند نزول دفعی و تدریجی بودن قرآن، حدوث و یا قدیمی بودن قرآن، تفسیر به رأی اشاره میکند.
 
دروزه پس از این جلد، در آغاز تفسیر، با ذکر مقدمه ای درباره سیر تکوین و انگیزه خود در نگارش تفسیر بر ترتیب و روش تفسیری خود اشاره میکند و به تفصیل از روش ترتیب نزول، دفاع می کند. وی این روش را در جهان اسلام، باسابقه می داند و می گوید: این روش ابداعی نیست و پیش از من در صدر اسلام، امام علی (علیه السلام) چنین کرده است. برای تأیید روش خود، از دو نفر علمای سوریه، مبنی بر تجویز تفسیر بر اساس ترتیب نزول کمک می گیرد.
 
البته پیش از وی، با فاصله ای اندک، عبدالقادر ملاحویش آل غازی اهل سوریه، تفسیری با همین ترتیب تألیف کرده بود که ما آن را به طور مستقل معرفی کرده ایم - که نشان می دهد روش ترتیب نزولی، آهسته آهسته در میان مفسران جای خود را باز میکند و ممکن است در آینده، یکی از روش های معمول تفسیری گردد. (1)
 
همان طور که گفتیم، ویژگی مهم این تفسیر، گرایش تاریخی و تأکید بر ترتیب نزول سوره است. از این رو، دروزه از سوره حمد و بعد علق شروع میکند و به سوره نصر، تفسیر را به پایان می برد. شیوه کار، چنین است که در آغاز هر سوره، اشاره ای به تاریخچه نزول، روایات، موقعیت نزول، سیاق و ترکیب آیات دارد و از مجموع ارتباط میان سوره ها و آیات و اهتمام به سیاق، زمان نزول آیه را مشخص کند. به همین دلیل، وی به پیوستگی میان آیات و نظم و ترتیب و چگونگی جمله ها و ترکیب و سجع و نظم و آهنگ آنها در آغاز هر سوره توجه می کند و آنها را در شناخت زمان نزول و فهم خاص در بستر نزول مؤثر می شناسد. در این رابطه، پیوند سوره پیشین را با سوره بعدی مورد توجه قرار می دهد تا معین کند که آیا این سوره می تواند پس از سوره پیشین نازل شده باشد یا خیر؟ همچنین اشاره ای کوتاه به شأن نزول و مناسبت آیات و مدلول و احکام آنها در موقعیت تاریخی و فضای نزول دارد.
 
روش مفسر در تبیین معانی کلمات، و نقل وجوه تفسیری به شیوه موجز است و خود در مقدمه تفسیر معیار خوب تفسیر کردن را توجه به همین نکته و نظم آیات در سوره ها با یکدیگر، بررسی معنای آیه با توجه به بافت کلمه و مجموعه آیات، توجه به دقائق نحوی، بلاغی و بیانی و تبیین واژه های مشکل و غریب و دقت در گزینش روایات و توضیح آنها در صورت لزوم و نقد برخی از آنها با توجه به معنای آیه می داند.
 
این شیوه از تفسیر، همان روشی است که از آن به عنوان تفسیر قرآن به قرآن نه به صورت انحصاری که در میان قرآنیون معاصر متداول است و هر چند دست کمی از آن ندارد، یاد می شود.
 
چنین است که با این معیار دروزه، تنها کلمات و تعبیرهای نامأنوس را به طور اجمالی معنا میکند و شرح کوتاهی از جمله همراه با تحلیل و توصیف پیام آیه به دست می دهد. به موضوعات فقهی، اخلاقی، اجتماعی و تربیتی متناسب با بحث آیه، اشاره می کند. از دیگر ویژگی های تفسیر، اهتمام به مسائل هدایتی و تبیین مسائل معنوی و غیبی و توصیف قصص در بهره گیری از مسائل تربیتی و اخلاقی است. دروزه به شدت با تفسیر علمی مخالف است و در جاهای مختف، نارضایتی خود را ابراز کرده است.
 
از دیدگاه های قابل توجه دروزه درباره حروف مقطعه است. او برخلاف نظر بسیاری از مفسران که این حروف را رمزی و در اشاره به معانی غیبی و بسا تعلیم پیامبر به اموری خاص (مثل آنچه صاحب تفسیر الفرقان به آن قائل شده) دانسته اند، حروف مقطعه را همانند هلا و ألا برای تنبیه و جلب توجه مخاطب برای شنیدن مطالب بعدی می داند و شاهد بر مطلب را - که کسانی که درباره کتاب و وحی و پیامبر دانسته - شیوه بیان آغاز سوره ها با این حروف می داند که چگونه با عنوان قسم و نقد و رد نظرات مخالفان اشاره کرده است. (2).
 
از نکات قابل توجه تفسیر نقد و تحلیل جایگاه هر سوره و دلایل رعایت ترتیب است، هر چند که او گاه از موارد خود سر باز می زند. مثلا سوره حمد را با آن که نخستین سوره نازل شده نمی داند، اما آن را در آغاز تفسیر و به ترتیب آورده؛ صورتی که اتفاقا برخی از مفسران تاریخ گذار آن را نخستین سوره دانسته اند.
 
یکی از معیارهای درزوه برای تاریخ گذاری مضمون و سبک و سیاق و پیوند قبل و بعد این سوره با سوره های دیگر و دیگر روایات رسیده درباره مکی و مدنی بودن است. به عنوان نمونه او سوره حج را مکی می داند، چون بیان این سوره مناسب با سوره های مکی است در صورتی که در این سوره درباره اذن بر قتال دارد که در سوره های نخست مدنی آمده است. هر چند که او احتمال جابجایی برخی آیات را منکر نمی شود و این مسئله را در سوره های بلند محتمل تر می داند.
 
پی‌نوشت‌ها:
1. شایان ذکر است که اخیرا تفسیری از شادروان مهندس بازرگان منتشر شده به نام پا به پای وحی که روش ترتیب نزول را دنبال می کند. درباره معرفی این تفسیر نگاه کنید، مجله بینات، شماره ۹، ص۱۸۵.
2. الحدیث: ج ۱، صص ۳۵۹-۳۶۲
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 665-657


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.