قال الله تبارک و تعالى: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ)[1]
محرم بهار عقل و عاطفه است؛ هم عقل ما حکم میکند برویم امام حسین (ع) را بشناسیم، هم عاطفه و احساس ما حکم میکند با اباعبدالله (ع) و کاروانش همراه شویم. محرم ماه خرد و احساس و ماه همراهی با کاروان ابیعبدالله (ع) است. در واقع آغاز محرم بازشدن یک نمایشگاهی است که در آن کرامت، شهادت، اخلاص، ایثار، فداکاری و همه خوبیها پیدا میشود. لذا برای هر سلیقهای در این نمایشگاه کالا و متاع وجود دارد. برای جوان و نوجوان الگو دارد، برای زنها الگو دارد، برای پیرمردها الگو دارد. این نمایشگاه خیلی متنوع است؛ همه نوع کالایی در آن عرضه میشود و مشتری هم زیاد دارد.من امشب به عنوان مقدمه چند مطلب عرض میکنم:
چرا عزاداری همیشگی؛ آن هم با این شکوه؟
مطلب اول این است که چرا عزاداری اباعبدالله (ع) باید هر سال، آن هم با این شکوه و عظمت تکرار شود؟در جنگ احد، حمزه و هفتاد تن شهید شدند؛ آیا هرسال برای احد جریان فراگیر و عام داریم و از آن تجلیل میکنیم؟
در صفین، عمار و یاران امیرالمؤمنین (ع) شهید شدند، در جنگ جمل چند هزار نفر شهید شدند، آیا هرسال از آنها تجلیل میشود؟ نه؛ اما در رابطه با عزاداری اباعبدالله (ع) هرسال تکرار میشود. دلیل این تکریم و تجلیل دوماهه یا حداقل ده روز، آن هم با این گسترش چیست؟
در مراسم عزای امام حسین علیه السلام بزرگ و کوچک پرشور شرکت می کنند
جواب اول: سفارش انبیاء و رسول خدا و ائمه (ع)
ما دو جواب داریم؛ یک جواب این است که انبیاء و رسول خدا و ائمه (ع) که همه هم در زندگیشان مصیبت و سختی بوده، همه سفارش کربلا را نمودهاند؛ یعنی خود اینها گفتهاند از امام حسین (ع) یاد کنید.
در همه مناسبتهای قمری زیارت امام حسین (ع) مستحب است حتی شب قدر، تنها شخصیتی که زیارت اربعین دارد امام حسین (ع) است. امام رضا (ع) فرموده است: هر مصیبتی داشتید «فابک للحسین»[2] برای امام حسین (ع) گریه کنید. اینها نشان از ویژه بودن عزاداری و ضرورت تکرار آن است.
امام سجاد (ع) میفرماید: سه روز در اسلام بسیار سخت بوده: ۱- شهادت حمزه سیدالشهداء، ۲- شهادت جعفر بن ابیطالب و ۳ - شهادت پدرم امام حسین (ع)
و بعد میفرماید: «لاَ یوْمَ کَیوْمِ الْحُسَینِ»؛[3] هیچ روزی مثل روز حسین (ع) نبود.
خود امام حسن (ع) دارد به شهادت میرسد، همه دورش نشستهاند، تا امام حسین (ع) گریه میکند میفرماید: حسینجان! «لاَ یوْمَ کَیوْمک»؛[4] روزی به سختی روز تو نیست، تو گریه نکن.
پس یک پاسخ این است که خود ائمه (ع) روی امام حسین (ع) حساب ویژه باز کردهاند و توصیه به تکرار و تجدید غم او نمودهاند.
همه ائمه معصومین نور واحدند، همه برای هدایت بشر آمدهاند و تکریم و یادشان لازم است. احیاء امر ائمه مورد توجه است اما در میان پیشوایان معصوم (ع) امام حسین (ع) خصوصیات منحصر به فردی دارند که ایشان را ویژه و خاص قرار داده است. برخی از این ویژگیها عبارتند از:
پیامبر (ص) فرمود: دعا زیر قبه بارگاه اباعبدالله (ع) به اجابت میرسد.[5]
امام هادی (ع) وقتی بیمار شد، مقداری پول داد و فرمود: به کربلا زیر قبه جدم اباعبدالله (ع) بروید و برای من دعا کنید.[6]
قبل از آن هم امیرالمؤمنین (ع) وقتی از صفین برمیگشت به کربلا آمد خاک کربلا را برداشت بوسید و بویید و روی صورتش گذاشت.[7]
حضرت ابراهیم (ع) وقتی به کربلا رسید زمین خورد و بخشی از سرش شکست و خون جاری شد. خیلی ناراحت شد؛ چون وقتی برای انسان یک اتفاقی میافتد یکی از تحلیلهایش این است که خطا یا گناهی کرده و این اتفاق کفاره آن گناه است.
بلافاصله سؤال کرد: خدایا! من خطایی کرده بودم؟ خطاب شد: نه، اینجا خاک کربلاست و اینجا خونهایی روی زمین ریخته میشود؛ چون تو ابراهیم هستی و پیامبر ویژه ما هستی؛ خواستیم یک بخشی از خون تو هم در اینجا روی زمین ریخته باشد که بعد خونهایی ریخته میشود سابقه خون تو هم باشد.[8]
اهلبیت (ع) برای گریه بر اباعبدالله (ع) حساب ویژه باز کردهاند. امام رضا (ع) فرمود: ریان بن شبیب! اگر خواستی برای چیزی گریه کنی برای حسین (ع) گریه کن.[11]
- شبهای مناسبتی از جمله عید غدیر و قربان و بیست و هفتم رجب، ایام قدر[12] زیارت امام حسین (ع) وارد شده است. همچنین در زیارات بعضی از ائمه وارد شده که زیارت امام حسین (ع) را بخوانید.
- زیارت امام حسین (ع) در برخی شبها مانند قدر به منزله مصافحه با ۱۲4 هزار پیامبر شمرده شده است.
- چهار هزار فرشته دائم دور قبر امام حسین (ع) طواف میکنند، زائر را بدرقه نموده و به استقبال او میآیند.
- امام صادق (ع) در سجده قدر برای زائران قبر جدش دعا میکرد.
- فرشتهها برای زیارت امام حسین (ع) سالها انتظار میکشند؛
اینها امور سادهای نیست.
مطلب دوم این است که قصه تجلیل از کربلا و عاشورا، تجلیل از اصل اسلام و نبوت و امامت است. شیعه چهار رکن دارد: ۱- بعثت پیامبر گرامی اسلام، ۲- غدیر، ۳- عاشورا، 4- ظهور. این چهار رکن مثل چهار مرحله به هم وابسته است. اگر یکی را برداریم بقیه به هم میریزد. آغاز اسلام با بعثت است.
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ»[13]
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند.
اما این بعثت، اگر غدیر نباشد ناقص است:
«یَا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»؛[14]
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرساندهای.
الآن در دنیا بعثت بدون غدیر را ببینید که بعثت داعشی و وهابی شده است، اسلامی درست شده که ولی امرِ خودش را حاکم سعودی میداند.
تفتازانی از علمای بزرگ اهلسنت است، میگوید: هرکسی ولو به زور و قهر حکومت جامعه را به دست خودش گرفت امام است.
مردمی که ملک سلمان را ولی امر خود بدانند نتیجه اسلام بعثت بدون غدیر است.
اگر کسی بعثت و غدیر را پذیرفت و عاشورا را حفظ کرد و منتظر ظهور بود این چهار گام اسلام را حفظ میکند: اسلام علوی، اسلام ولایی، اسلام ناب نه اسلام بیروح و خشک. نامه امام حسین (ع) به مردم بصره دفاع از بعثت است. نامه امام حسین (ع) به مردم کوفه دفاع از امامت است؛ یعنی بعثت و غدیر. اما اگر این سه آمد و مورد چهارم نیامد؛ یعنی ظهور باز هم ناقص است. روایت داریم: ظهور امام زمان (عج) روز عاشوراست؟ روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسیده روز جمعه بوده و در روایت داریم: روز جمعه روز ظهور امام زمان (عج) است.[15]
[1] توبه، ۱۱۹.
[2] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۰۲؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۵؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۹۹.
[3] «نَظَرَ سَیِّدُ اَلْعَابِدِینَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ إِلَى عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَاسْتَعْبَرَ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ أَسَدُ اَللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ یَوْمَ مُؤْتَةَ قُتِلَ فِیهِ اِبْنُ عَمِّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لاَ یَوْمَ کَیَوْمِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِزْدَلَفَ عَلَیْهِ ثَلاَثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ یُذَکِّرُهُمْ فَلاَ یَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْیاً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَحِمَ اَللَّهُ اَلْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ اَلْمَلاَئِکَةِ فِی اَلْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ اَلشُّهَدَاءِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ» (الأمالی للصدوق، ص 462؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۷4؛ ریاض الابرار، ج۱، ص۱۹۳).
در همه مناسبتهای قمری زیارت امام حسین (ع) مستحب است حتی شب قدر، تنها شخصیتی که زیارت اربعین دارد امام حسین (ع) است. امام رضا (ع) فرموده است: هر مصیبتی داشتید «فابک للحسین»[2] برای امام حسین (ع) گریه کنید. اینها نشان از ویژه بودن عزاداری و ضرورت تکرار آن است.
امام سجاد (ع) میفرماید: سه روز در اسلام بسیار سخت بوده: ۱- شهادت حمزه سیدالشهداء، ۲- شهادت جعفر بن ابیطالب و ۳ - شهادت پدرم امام حسین (ع)
و بعد میفرماید: «لاَ یوْمَ کَیوْمِ الْحُسَینِ»؛[3] هیچ روزی مثل روز حسین (ع) نبود.
خود امام حسن (ع) دارد به شهادت میرسد، همه دورش نشستهاند، تا امام حسین (ع) گریه میکند میفرماید: حسینجان! «لاَ یوْمَ کَیوْمک»؛[4] روزی به سختی روز تو نیست، تو گریه نکن.
پس یک پاسخ این است که خود ائمه (ع) روی امام حسین (ع) حساب ویژه باز کردهاند و توصیه به تکرار و تجدید غم او نمودهاند.
امام حسین (ع) ویژگی منحصر به فردی دارند که موجب شده عزاداری برای ایشان متمایزتر برگزار شود
جواب دوم: ویژگیهای امام حسین (ع)
همه ائمه معصومین نور واحدند، همه برای هدایت بشر آمدهاند و تکریم و یادشان لازم است. احیاء امر ائمه مورد توجه است اما در میان پیشوایان معصوم (ع) امام حسین (ع) خصوصیات منحصر به فردی دارند که ایشان را ویژه و خاص قرار داده است. برخی از این ویژگیها عبارتند از:
1. اجابت شدن دعا
پیامبر (ص) فرمود: دعا زیر قبه بارگاه اباعبدالله (ع) به اجابت میرسد.[5]امام هادی (ع) وقتی بیمار شد، مقداری پول داد و فرمود: به کربلا زیر قبه جدم اباعبدالله (ع) بروید و برای من دعا کنید.[6]
2. خاک کربلا
خاک کربلا برای تبرک به مقدار کم قابل خوردن است. کدام خاک در این عالم قابل خوردن است جز خاک کربلا؟! میفرماید: سجده بر خاک کربلا حجابهای هفتگانه را از بین میبرد. نُه امام بعد از کربلا سجدهشان بر خاک کربلا بوده است.قبل از آن هم امیرالمؤمنین (ع) وقتی از صفین برمیگشت به کربلا آمد خاک کربلا را برداشت بوسید و بویید و روی صورتش گذاشت.[7]
حضرت ابراهیم (ع) وقتی به کربلا رسید زمین خورد و بخشی از سرش شکست و خون جاری شد. خیلی ناراحت شد؛ چون وقتی برای انسان یک اتفاقی میافتد یکی از تحلیلهایش این است که خطا یا گناهی کرده و این اتفاق کفاره آن گناه است.
بلافاصله سؤال کرد: خدایا! من خطایی کرده بودم؟ خطاب شد: نه، اینجا خاک کربلاست و اینجا خونهایی روی زمین ریخته میشود؛ چون تو ابراهیم هستی و پیامبر ویژه ما هستی؛ خواستیم یک بخشی از خون تو هم در اینجا روی زمین ریخته باشد که بعد خونهایی ریخته میشود سابقه خون تو هم باشد.[8]
٣. گریه مستمر
ما برای امیرالمؤمنین (ع) و برای رسول خدا (ص) گریه میکنیم. در دعای ندبه میخوانیم: «فَعَلَى الْأَطَایبِ مِنْ اهلبیت مُحَمَّدٍ وَ عَلِی صَلَّى اَللَّهُ عَلَیهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیبْکِ الْبَاکُونَ»؛[9] برای اهلبیت (ع) گریه کنید. على (ع) فرمود: شیعههای ما برای شادی ما شاد و برای ناراحتی ما ناراحت میشوند.[10]اهلبیت (ع) برای گریه بر اباعبدالله (ع) حساب ویژه باز کردهاند. امام رضا (ع) فرمود: ریان بن شبیب! اگر خواستی برای چیزی گریه کنی برای حسین (ع) گریه کن.[11]
4. زیارت در مناسبتها
- شبهای مناسبتی از جمله عید غدیر و قربان و بیست و هفتم رجب، ایام قدر[12] زیارت امام حسین (ع) وارد شده است. همچنین در زیارات بعضی از ائمه وارد شده که زیارت امام حسین (ع) را بخوانید.- زیارت امام حسین (ع) در برخی شبها مانند قدر به منزله مصافحه با ۱۲4 هزار پیامبر شمرده شده است.
- چهار هزار فرشته دائم دور قبر امام حسین (ع) طواف میکنند، زائر را بدرقه نموده و به استقبال او میآیند.
- امام صادق (ع) در سجده قدر برای زائران قبر جدش دعا میکرد.
- فرشتهها برای زیارت امام حسین (ع) سالها انتظار میکشند؛
اینها امور سادهای نیست.
عزاداری برای امام حسین(ع) از سنت های قدیمی است که همچنان پس از صدها سال باقی مانده است
تجلیل از عاشورا، تجلیل از نبوت و امامت
مطلب دوم این است که قصه تجلیل از کربلا و عاشورا، تجلیل از اصل اسلام و نبوت و امامت است. شیعه چهار رکن دارد: ۱- بعثت پیامبر گرامی اسلام، ۲- غدیر، ۳- عاشورا، 4- ظهور. این چهار رکن مثل چهار مرحله به هم وابسته است. اگر یکی را برداریم بقیه به هم میریزد. آغاز اسلام با بعثت است.«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ»[13]
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند.
اما این بعثت، اگر غدیر نباشد ناقص است:
«یَا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»؛[14]
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرساندهای.
الآن در دنیا بعثت بدون غدیر را ببینید که بعثت داعشی و وهابی شده است، اسلامی درست شده که ولی امرِ خودش را حاکم سعودی میداند.
تفتازانی از علمای بزرگ اهلسنت است، میگوید: هرکسی ولو به زور و قهر حکومت جامعه را به دست خودش گرفت امام است.
مردمی که ملک سلمان را ولی امر خود بدانند نتیجه اسلام بعثت بدون غدیر است.
اگر کسی بعثت و غدیر را پذیرفت و عاشورا را حفظ کرد و منتظر ظهور بود این چهار گام اسلام را حفظ میکند: اسلام علوی، اسلام ولایی، اسلام ناب نه اسلام بیروح و خشک. نامه امام حسین (ع) به مردم بصره دفاع از بعثت است. نامه امام حسین (ع) به مردم کوفه دفاع از امامت است؛ یعنی بعثت و غدیر. اما اگر این سه آمد و مورد چهارم نیامد؛ یعنی ظهور باز هم ناقص است. روایت داریم: ظهور امام زمان (عج) روز عاشوراست؟ روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسیده روز جمعه بوده و در روایت داریم: روز جمعه روز ظهور امام زمان (عج) است.[15]
در زیارت عاشورا وقتی شروع میکنیم اول امام حسین (ع) را به پیامبر نسبت میدهیم، بعد به امیرالمؤمنین (ع). رسول خدا (ص) مظهر بعثت است و امیرالمؤمنین (ع) مظهر غدیر است، دقیقاً دو سه جای زیارت عاشورا مربوط به ظهور میشود؛ یعنی عاشورا حلقه ارتباط ظهور و غدیر و بعثت است.
بعد دیدم یک عدهای این آقای محبوبِ مورد توجه پیامبر (ص) را به شهادت رساندند.
آن وقت امروز یک عده دارند در دنیا از آن قاتل و پیروانش حمایت میکنند؛ این بود که من پی به حقانیت شیعه بردم و به تشیع گرایش پیدا کردم.
بعد میگوید: من از دو ویژگی امام حسین (ع) خیلی خوشم میآید: یکی انقلابی بودن و شجاعتش و دیگری تواضع او.
از خود خداشناسی که بالاتر نیست؛ یکی از آسیبهایش شیطان است که در مقابل خدا ایستاد و سجده نکرد و کار خدا را رد کرد.
در تمام وقایع تاریخی و حوادث و جریانات که ما در عالم داریم آسیبها و آفتهایی وجود دارد؛ حالا این آسیبها از دو ناحیه وارد میشود: یکی دشمن، مثلاً: یک عده آمدند حدیث جعل کردند تا به احادیث صحیح لطمه بزنند یا چون به قرآن نتوانستند آسیب بزنند تفسیرش را جعل کردند.
در قصه عاشورا هم چهار آسیب اساسی وارد شده است:
ما در قرآن چندین «ویل»[16] داریم. امام باقر (ع) فرمود: «ویل» چاهی در جهنم است؛[17] کنایه از اینکه یکی از اقسام عذاب الهی، ویل است. تنها آیهای که سه تا «ویل» پشتسرهم دارد آیه ۷۹ سوره بقره است، میگوید:
«فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ یکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَوَیلٌ لَّهُم مِّمَّا یکْسِبُونَ»[18]
پس وای بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند!
ما حق نداریم با مطالب نادرست و غیرمستند نهضت عاشورا را بیان کنیم. آنقدر مطالب صحیح و مستند موجود است، مثلاً: «مقتل جامع» تألیف آقای پیشوایی یا «شهادتنامه امام حسین (ع)» توسط دارالحدیث تحقیق شد. عزیزان مواظب باشید هر کتابی که در بازار میآید معتبر نیست. هر مقتلی به صرف نام مقتل، قابل نقل نیست.
معالاسف برخی افراد سرشناس روضههای بیسند و ضعیف نقل میکنند. هرگز به نقل قول از افراد حتی افراد مشهور هم اکتفا نکنید. برای هر مطلبی سند بخواهید، آن هم حداقل سند کهن و مربوط به بزرگان تاریخ؛ البته داستان تاریخ غیر از فقه است. دقت فقهی نمیخواهد اما حداقل بزرگی، در کتابش نقل کرده باشد. مرحوم آیتالله احمدی میانجی فرمود: از نوشتههای حاج شیخ عباس قمی تجاوز نکنید. نفسالمهموم ایشان کتاب خوبی است. معالأسف هر سال افرادی از خود به روضهها میافزایند.
شاعر معروف و متدینی نزد مقام معظم رهبری مدظله العالی آمد و گفت: نظر شما راجع به سبکهای موسیقی چیست؟ ایشان فرمود: لازم است. سبک موسیقی غیر از خود موسیقی است بالاخره شعری که آدم میخوانَد در یکی از سبکها قرار میگیرد.
بحث روشی در الفاظ هم هست. یک وقتی مقام معظم رهبری فرمود: ابرو و چشم ابوالفضل که موجب کمال و فضیلت ایشان نیست؛ فضیلت عباس (ع) در شجاعت و مبارزه و امامشناسی ایشان است.
وقتی سر مقدس ابیعبدالله (ع) را مقابل ابنزیاد گذاشتند، به علی بن الحسین (ع) گفت: خدا برادرت علی بن الحسین (علیاکبر) را کشت.[19]
اتفاقا خود معاویه هم در خلافت یزید گفت: خلافت یزید قضا و قدر الهی است.
ما قضا و قدر را قبول داریم ولی شما خودت را از پشت بام پایین پرتاب کنی، قضا و قدر الهی است؟
چه زمانی خدا راضی به قتل مظلوم است؟ شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود مینویسد: این حرف عوامانه است که کسی بگوید شهادت ابیعبدالله (ع) به رضایت الهی است.
برخی، کوتاهیهای خود را به گردن قضا و قدر الهی میگذارند. همه امور عالم به اذن خداست، حتی شمشیر شمر بدون اذن الهی نمیبرد؛ اما مقام اذن و علم و تقدیر الهی رضایت به ستم نمیدهد. شما شراب بخور بگو خدا خواست، کدام عقل سلیم میپذیرد؟
«إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَینْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْی یعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»[20]
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهی میکند؛ خداوند به شما اندرز میدهد، شاید متذکر شوید!
امر و نهی الهی معلوم است هرگز به فحشاء و ظلم فرمان نداده است.
تشیع ادریس مغربی
ادریس مغربی خودش از افراد اهلسنت است که شیعه شد و یک سفری هم به ایران داشته است. کتابی به نام «قد شَیعنِی الحسین» نوشته است. ایشان میگوید: من رفتم کتابهای خودمان را بررسی کردم، دیدم از امام حسین (ع) خیلی تجلیل و تکریم کردهاند و نوشتهاند: ایشان «سید شباب اهل الجنه» و «محبوب قلب پیامبران» است و کسی است که پیامبر خدا (ص) او را «فرزند» خطاب کرد. اینها را جمع کردم که یک مجموعهای از ویژگیهای امام حسین (ع) در منابع اهلسنت شد.بعد دیدم یک عدهای این آقای محبوبِ مورد توجه پیامبر (ص) را به شهادت رساندند.
آن وقت امروز یک عده دارند در دنیا از آن قاتل و پیروانش حمایت میکنند؛ این بود که من پی به حقانیت شیعه بردم و به تشیع گرایش پیدا کردم.
آنتوان بارا و امام حسین (ع)
آنتوان بارا یک آدم مسیحی است و مصاحبهای هم با یکی از روزنامهها کرد که چاپ شده است. آنتوان بارا تمام حرفهایی که مسیحیها راجع به امام حسین (ع) زدهاند را جمع کرده و در کتابش میگوید: امام حسین (ع) متعلق به همه ادیان و مذاهب است؛ چون کارش، کار عام و فراگیر بود؛ کاری بود که جامعه را نجات داد و با ظلم مبارزه کرد.بعد میگوید: من از دو ویژگی امام حسین (ع) خیلی خوشم میآید: یکی انقلابی بودن و شجاعتش و دیگری تواضع او.
آسیبشناسی عاشورا
مطلب سوم که بسیار مهم است این است که هر جریانی در تاریخ دچار آفت و آسیب شده است.از خود خداشناسی که بالاتر نیست؛ یکی از آسیبهایش شیطان است که در مقابل خدا ایستاد و سجده نکرد و کار خدا را رد کرد.
در تمام وقایع تاریخی و حوادث و جریانات که ما در عالم داریم آسیبها و آفتهایی وجود دارد؛ حالا این آسیبها از دو ناحیه وارد میشود: یکی دشمن، مثلاً: یک عده آمدند حدیث جعل کردند تا به احادیث صحیح لطمه بزنند یا چون به قرآن نتوانستند آسیب بزنند تفسیرش را جعل کردند.
در قصه عاشورا هم چهار آسیب اساسی وارد شده است:
1. آسیب محتوایی
اولین آسیب عاشورا، آسیب محتوایی است. آسیب محتوایی خطرناکترین نوع آسیب است. یعنی من اینجا سخنرانی کردم یک کسی حرفهای بنده را نوع دیگری نقل کند و از خودش یک مطالبی بنویسد. این نوشتههایی که تا امروز از کربلا به دست ما آمده اگر افرادی با غرض و از روی جهل چیزهایی کم و زیاد بکنند، بزرگترین گناه است.ما در قرآن چندین «ویل»[16] داریم. امام باقر (ع) فرمود: «ویل» چاهی در جهنم است؛[17] کنایه از اینکه یکی از اقسام عذاب الهی، ویل است. تنها آیهای که سه تا «ویل» پشتسرهم دارد آیه ۷۹ سوره بقره است، میگوید:
«فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ یکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَوَیلٌ لَّهُم مِّمَّا یکْسِبُونَ»[18]
پس وای بر آنها که نوشتهای با دست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست میآورند!
ما حق نداریم با مطالب نادرست و غیرمستند نهضت عاشورا را بیان کنیم. آنقدر مطالب صحیح و مستند موجود است، مثلاً: «مقتل جامع» تألیف آقای پیشوایی یا «شهادتنامه امام حسین (ع)» توسط دارالحدیث تحقیق شد. عزیزان مواظب باشید هر کتابی که در بازار میآید معتبر نیست. هر مقتلی به صرف نام مقتل، قابل نقل نیست.
معالاسف برخی افراد سرشناس روضههای بیسند و ضعیف نقل میکنند. هرگز به نقل قول از افراد حتی افراد مشهور هم اکتفا نکنید. برای هر مطلبی سند بخواهید، آن هم حداقل سند کهن و مربوط به بزرگان تاریخ؛ البته داستان تاریخ غیر از فقه است. دقت فقهی نمیخواهد اما حداقل بزرگی، در کتابش نقل کرده باشد. مرحوم آیتالله احمدی میانجی فرمود: از نوشتههای حاج شیخ عباس قمی تجاوز نکنید. نفسالمهموم ایشان کتاب خوبی است. معالأسف هر سال افرادی از خود به روضهها میافزایند.
۲. آسیب روشی
دومین آسیب عاشورا، آسیب روشی است. برای عزاداری اباعبدالله (ع) ضجه، فریاد، گریه و زبانحال هیچ مانعی ندارد؛ اما ما میتوانیم این جلسه را با موسیقی بچرخانیم؟ الآن بعضی از عزاداریها با آلات موسیقی اداره میشود؛ این خوب نیست. میتوانیم یک سبکی را پیاده کنیم که برای فرد مبتذلی است؟ نه این کار صحیح نیست.شاعر معروف و متدینی نزد مقام معظم رهبری مدظله العالی آمد و گفت: نظر شما راجع به سبکهای موسیقی چیست؟ ایشان فرمود: لازم است. سبک موسیقی غیر از خود موسیقی است بالاخره شعری که آدم میخوانَد در یکی از سبکها قرار میگیرد.
بحث روشی در الفاظ هم هست. یک وقتی مقام معظم رهبری فرمود: ابرو و چشم ابوالفضل که موجب کمال و فضیلت ایشان نیست؛ فضیلت عباس (ع) در شجاعت و مبارزه و امامشناسی ایشان است.
3. آسیبهای اجتماعی
سومین آسیب عاشورا، آسیبهای اجتماعی است. عزاداری و مجلس گرفتن برای اباعبدالله (ع) لازم است. باید این مجالس روزبهروز باشکوهتر برگزار شود اما میشود با مال غصبی باشد؟ عزاداری اباعبدالله (ع) را یک جایی انجام بدهیم که صاحبش راضی نیست یا ساعتی از شب را برنامه بگذاریم که بیماران و دیگران اذیت شوند، این کار درست نیست. عزاداری بر اباعبدالله (ع) فضیلت است؛ اما پرداخت خمس واجب است؛ کسی که خمسش را ندهد و مجلس بگیرد، مورد قبول نیست. هرگز واجبات را فدای مستحبات نکنیم، امام حسین (ع) شهید اقامه واجبات و ترک محرمات است. چگونه میشود بدون نماز یا با مال حرام عزاداری کرد؟4. آسیب تحلیلی
چهارمین آسیب عاشورا، آسیب تحلیلی است. عدهای تحلیل غلط میکنند. چطور حادثه منا که پیش آمد، اول تحلیلی که کردند، گفتند: قضا و قدر الهی است.وقتی سر مقدس ابیعبدالله (ع) را مقابل ابنزیاد گذاشتند، به علی بن الحسین (ع) گفت: خدا برادرت علی بن الحسین (علیاکبر) را کشت.[19]
اتفاقا خود معاویه هم در خلافت یزید گفت: خلافت یزید قضا و قدر الهی است.
ما قضا و قدر را قبول داریم ولی شما خودت را از پشت بام پایین پرتاب کنی، قضا و قدر الهی است؟
چه زمانی خدا راضی به قتل مظلوم است؟ شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود مینویسد: این حرف عوامانه است که کسی بگوید شهادت ابیعبدالله (ع) به رضایت الهی است.
برخی، کوتاهیهای خود را به گردن قضا و قدر الهی میگذارند. همه امور عالم به اذن خداست، حتی شمشیر شمر بدون اذن الهی نمیبرد؛ اما مقام اذن و علم و تقدیر الهی رضایت به ستم نمیدهد. شما شراب بخور بگو خدا خواست، کدام عقل سلیم میپذیرد؟
«إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَینْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْی یعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»[20]
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهی میکند؛ خداوند به شما اندرز میدهد، شاید متذکر شوید!
امر و نهی الهی معلوم است هرگز به فحشاء و ظلم فرمان نداده است.
پی نوشت:
[1] توبه، ۱۱۹.[2] وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۰۲؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۵؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۹۹.
[3] «نَظَرَ سَیِّدُ اَلْعَابِدِینَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ إِلَى عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَاسْتَعْبَرَ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ أَسَدُ اَللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ یَوْمَ مُؤْتَةَ قُتِلَ فِیهِ اِبْنُ عَمِّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لاَ یَوْمَ کَیَوْمِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِزْدَلَفَ عَلَیْهِ ثَلاَثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ یُذَکِّرُهُمْ فَلاَ یَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْیاً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَحِمَ اَللَّهُ اَلْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ اَلْمَلاَئِکَةِ فِی اَلْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ اَلشُّهَدَاءِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ» (الأمالی للصدوق، ص 462؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۷4؛ ریاض الابرار، ج۱، ص۱۹۳).
[4] الأمالی للصدوق، ص۱۱۶؛ المناقب، ج4، ص۸6؛ بحارالانوار، ج45، ص ۲۱۸
[5] «عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْحَسَنُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَى فَخِذِهِ یَلْثِمُهُمَا وَ یُقَبِّلُهُمَا وَ یَقُولُ - اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُمَا وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمَا ثُمَّ قَالَ یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ کَأَنِّی بِهِ وَ قَدْ خُضِبَتْ شَیْبَتُهُ مِنْ دَمِهِ یَدْعُو فَلاَ یُجَابُ وَ یَسْتَنْصِرُ فَلاَ یُنْصَرُ قُلْتُ فَمَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ شِرَارُ أُمَّتِی مَا لَهُمْ لاَ أَنَالَهُمُ اَللَّهُ شَفَاعَتِی ثُمَّ قَالَ یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ کُتِبَ لَهُ ثَوَابُ أَلْفِ حَجَّةٍ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ أَلاَ وَ مَنْ زَارَهُ فَکَأَنَّمَا قَدْ زَارَنِی وَ مَنْ زَارَنِی فَکَأَنَّمَا قَدْ زَارَ اَللَّهَ وَ حَقُّ اَلزَّائِرِ عَلَى اَللَّهِ أَنْ لاَ یُعَذِّبَهُ بِالنَّارِ وَ إِنَّ اَلْإِجَابَةَ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ اَلشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ اَلْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ» (وسائل الشیعه، ج14، ص 452؛ کفایة الاثر، ص۱۷؛ بحارالانوار، ج۳6، ص۲۸6).
[6] الکافی، ج4، ص567؛ کامل الزیارات، ص ۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۱4، ص۵۳۷.
[7] وقعة صفین، ص۱۴۰؛ الأمالی للصدوق، ص۱۳۶؛ شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۷۰.
[8] بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۳؛ ریاض الابرار، ج۱، ص۱۷۲؛ عوالم العلوم والمعارف، ج۱۷، ص ۱۰۲.
[9] المزار الکبیر لابن المشهدی، ص ۵۷۸؛ الاقبال، ج۱، ص۲۹۷؛ بحارالانوار، ج9۹، ص۱۰۷.
[10] «قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ أَطْلَعَ إِلَى اَلْأَرْضِ فَاخْتَارَ لَنَا شِیعَةً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ هُمْ مَعَنَا فِی الْجِنَان» (غررالحکم، ح۲۰4۹).
[11] « عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ: أَنَّهُ قَالَ لَهُ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ اَلْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ اهلبیتهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلاً مَا لَهُمْ فِی اَلْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ إِلَى أَنْ قَالَ: یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اَللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلاً کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ اَلْغُرَفَ اَلْمَبْنِیَّةَ فِی اَلْجَنَّةِ مَعَ اَلنَّبِیِّ وَ آلِهِ، صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَةَ اَلْحُسَیْنِ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ اَلثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ اَلْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً، یَا اِبْنَ شَبِیبٍإِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی اَلدَّرَجَاتِ اَلْعُلَى مِنَ اَلْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ اِفْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلاَیَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ» (وسائل الشیعه، ج14، ص ۵۰۲؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۹۹؛ الأمالی للصدوق، ص۱۳۰)
[5] «عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْحَسَنُ عَلَى عَاتِقِهِ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَى فَخِذِهِ یَلْثِمُهُمَا وَ یُقَبِّلُهُمَا وَ یَقُولُ - اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُمَا وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمَا ثُمَّ قَالَ یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ کَأَنِّی بِهِ وَ قَدْ خُضِبَتْ شَیْبَتُهُ مِنْ دَمِهِ یَدْعُو فَلاَ یُجَابُ وَ یَسْتَنْصِرُ فَلاَ یُنْصَرُ قُلْتُ فَمَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ شِرَارُ أُمَّتِی مَا لَهُمْ لاَ أَنَالَهُمُ اَللَّهُ شَفَاعَتِی ثُمَّ قَالَ یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ کُتِبَ لَهُ ثَوَابُ أَلْفِ حَجَّةٍ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ أَلاَ وَ مَنْ زَارَهُ فَکَأَنَّمَا قَدْ زَارَنِی وَ مَنْ زَارَنِی فَکَأَنَّمَا قَدْ زَارَ اَللَّهَ وَ حَقُّ اَلزَّائِرِ عَلَى اَللَّهِ أَنْ لاَ یُعَذِّبَهُ بِالنَّارِ وَ إِنَّ اَلْإِجَابَةَ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ اَلشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ اَلْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ» (وسائل الشیعه، ج14، ص 452؛ کفایة الاثر، ص۱۷؛ بحارالانوار، ج۳6، ص۲۸6).
[6] الکافی، ج4، ص567؛ کامل الزیارات، ص ۲۷۳؛ وسائل الشیعه، ج۱4، ص۵۳۷.
[7] وقعة صفین، ص۱۴۰؛ الأمالی للصدوق، ص۱۳۶؛ شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۷۰.
[8] بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۳؛ ریاض الابرار، ج۱، ص۱۷۲؛ عوالم العلوم والمعارف، ج۱۷، ص ۱۰۲.
[9] المزار الکبیر لابن المشهدی، ص ۵۷۸؛ الاقبال، ج۱، ص۲۹۷؛ بحارالانوار، ج9۹، ص۱۰۷.
[10] «قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ أَطْلَعَ إِلَى اَلْأَرْضِ فَاخْتَارَ لَنَا شِیعَةً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ هُمْ مَعَنَا فِی الْجِنَان» (غررالحکم، ح۲۰4۹).
[11] « عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ: أَنَّهُ قَالَ لَهُ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ اَلْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ اهلبیتهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلاً مَا لَهُمْ فِی اَلْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ إِلَى أَنْ قَالَ: یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اَللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلاً کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ اَلْغُرَفَ اَلْمَبْنِیَّةَ فِی اَلْجَنَّةِ مَعَ اَلنَّبِیِّ وَ آلِهِ، صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَةَ اَلْحُسَیْنِ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ اَلثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ اَلْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً، یَا اِبْنَ شَبِیبٍإِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی اَلدَّرَجَاتِ اَلْعُلَى مِنَ اَلْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ اِفْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلاَیَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ» (وسائل الشیعه، ج14، ص ۵۰۲؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۹۹؛ الأمالی للصدوق، ص۱۳۰)
[12] برای مشاهده روایات زیارت امام حسین علیه السلام به بخش چهارم تحت عنوان ثواب زیارت امام حسین علیه السلام مراجعه شود!
[13] جمعه، 2.
[14] مائده، 6۷.
[14] مائده، 6۷.
[15] جمال الأسبوع، ص 38؛ بحارالانوار، ج9۹، ص۲۱6؛ إلزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب علیه السلام، ج۲، ص۸۵.
[16] بقره، ۷۹؛ ابراهیم، ۲؛ مریم، ۳۷؛ انبیاء، ۱۸؛ ص،۲۷؛ زمر، ۲۲؛ فصلت، ۶؛ زخرف، ۶۵؛ جاثیه، ۷؛ ذاریات، 60؛ طور، ۱۱؛ مرسلات، ۱۵، ۱۹، ۲۴، ۲۸، ۳۴، ۷۷، ۴۰، ۴۵، ۴۷، ۴۹؛ مطففین، ۱، ۱۰، همزه، ۱؛ ماعون، 4.
[17] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، قَالَ: «نَزَلَتْ عَلَى نَبِیِّ اَللَّهِ حِینَ قَدِمَ اَلْمَدِینَةَ، وَ هُمْ یَوْمَئِذٍ أَسْوَأُ اَلنَّاسِ کَیْلاً، فَأَحْسِنُوا اَلْکَیْلَ، وَ أَمَّا اَلْوَیْلُ فَبَلَغَنَا - وَ اَللَّهُ أَعْلَمُ - أَنَّهُ بِئْرٌ فِی جَهَنَّم» (تفسیر القمی، ج۲، ص410؛ تفسیر الصافی، ج5، ص ۲۹۸؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۰6).
[18] بقره، ۷۹.
[19] الارشاد، ج۲، ص۱۱۶؛ اعلام الوری، ص۲۵۲؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۷.
[20] نحل، 90.
منبع: برگرفته از کتاب سخن آرای 1 (سیری در رجزها و شعارهای عاشوراییان در سخنرانی های استاد دکتر رفیعی)
[16] بقره، ۷۹؛ ابراهیم، ۲؛ مریم، ۳۷؛ انبیاء، ۱۸؛ ص،۲۷؛ زمر، ۲۲؛ فصلت، ۶؛ زخرف، ۶۵؛ جاثیه، ۷؛ ذاریات، 60؛ طور، ۱۱؛ مرسلات، ۱۵، ۱۹، ۲۴، ۲۸، ۳۴، ۷۷، ۴۰، ۴۵، ۴۷، ۴۹؛ مطففین، ۱، ۱۰، همزه، ۱؛ ماعون، 4.
[17] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، قَالَ: «نَزَلَتْ عَلَى نَبِیِّ اَللَّهِ حِینَ قَدِمَ اَلْمَدِینَةَ، وَ هُمْ یَوْمَئِذٍ أَسْوَأُ اَلنَّاسِ کَیْلاً، فَأَحْسِنُوا اَلْکَیْلَ، وَ أَمَّا اَلْوَیْلُ فَبَلَغَنَا - وَ اَللَّهُ أَعْلَمُ - أَنَّهُ بِئْرٌ فِی جَهَنَّم» (تفسیر القمی، ج۲، ص410؛ تفسیر الصافی، ج5، ص ۲۹۸؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۰6).
[18] بقره، ۷۹.
[19] الارشاد، ج۲، ص۱۱۶؛ اعلام الوری، ص۲۵۲؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۷.
[20] نحل، 90.
منبع: برگرفته از کتاب سخن آرای 1 (سیری در رجزها و شعارهای عاشوراییان در سخنرانی های استاد دکتر رفیعی)