ارتباطات جمعی و فرهنگ(1)
رویکرد فرهنگشناسان
ارایه بیانی ساده از محتوای دیدگاه فرهنگشناسان، کار آسانی نیست اما معمولاً این کار با توجه به نظرات موجود در یک متن علمی و تعبیر و درک معانی موجود در آن انجام میپذیرد.
فیسک (۱۹۸۱) فرهنگ را چنین تعریف میکند: «فراگرد مستمر تولید معنا که ناشی از تجربه اجتماعی ماست» این دیدگاه که فرهنگ را فراگردی سیال میداند، با دیدگاه قدیمیتر در تعارض است؛ دیدگاهی که فرهنگ را با الگوهای ثابت و یا نتایج فعالیتهای فرهنگی (خصوصاً اشیاء فرهنگی دارای ارزش) برابر میدانست. دریافت مفهوم فرهنگ مستلزم خوانش (قرائت) متون است، اصطلاحی که شامل دامنه وسیعی از مواردی است که به صورت نمادین رمزگذاری شده است. مواردی چون کالاها، لباسها، زبان، فعالیتهای اجتماعی و تصور بیشتر قراردادی در مورد همه انواع تولیدات رسانهها (مانند: برنامههای تلویزیون، کتابها، ترانهها، فیلمها و غیره). رهیافت فرهنگشناسان شامل همه جنبههای تولید، اَشکال و دریافت متون در معنا و گفتمانهایی که پیرامون آن وجود دارد، میباشد. در این حال، رسانههای جمعی به ناچار در دامنه تغییرات مطالعات فرهنگی میافتد؛ مطالعاتی که دامنه تغییر مرجع وسیعی دارد و فقط موضوعات و نظریههای اندکی وجود دارد که همدیگر را پوشش دهد.
ارتباطات و فرهنگ
برای فهم بیشتر رابطه میان ارتباطات جمعی و فرهنگ نیازمند دقت بیشتر در مورد مفهومی میباشیم که خود را به عنوان موضوع مطالعه معرفی میکند. زمانی که از اصطلاح «فرهنگ» استفاده میشود، این مساله خود به شیوه مختلف مشکلاتی را پدید میآورد؛ مشکلاتی که خود انعکاسی از پیچیدگی این پدیده است. کرِی فرهنگ را به عنوان یک فرایند معرفی میکند اما میتوان فرهنگ را به برخی از صفات مشترک موجود در یک گروه انسانی مرتبط دانست (صفاتی چون محیط مادی، ابزار، مذهب، مراسم و فعالیتها با همه روشهای زندگی). فرهنگ همچنین میتواند در ارتباط با متون و اشیاء نمادین دیده شود؛ اشیاء نمادینی که معانی خاصی را به وسیله و برای مردمی با هویت فرهنگی معین در بردارد.
به سوی تعریف فرهنگ
اولاً فرهنگ چیزی است جمعی و دیگران در آن سهیماند (هیچ فرهنگ فردی خالصی وجود ندارد). ثانیاً فرهنگ باید در قالب نمادین بیان شود. چه برخی از آنها موردنظر باشد یا نباشد. ثالثاً فرهنگ دارای برخی الگوهاست؛ این الگوها بعضیها نظام (Order) و بعضی دیگر روال (قاعده) است. بنابراین دارای ابعاد قابل ارزیابی خواهد بود (البته این در صورتی است که میزان مطابقت با یک الگوی مبتنی بر فرهنگ موردنظر باشد). رابعاً فرهنگ دارای استمراری پویا، در طول زمان (بوده و یا) هست (فرهنگ تغییر میکند و تاریخچه و آیندهای بالقوه دارد).شاید عمومیترین و زیربناییترین ویژگی فرهنگ، ارتباطات است. زمانی که فرهنگها نتوانستند پیشرفت کنند و باقی بمانند و یا نتوانستند توسعه یابند و یا بهطور معمول به موفقیت دست یابند، زمانی بود که ارتباطات در آن وجود نداشت. سرانجام برای مطالعه فرهنگ باید جایگاه آن را تعیین کنیم. اساساً سه جایگاه برای مطالعه فرهنگ وجود دارد. مردم، اشیاء (متون و مصنوعات) و فعالیتهای انسانی (یعنی رفتارهایی که در اجتماع شکل یافته است).هر یک از جنبههای تولید و استفاده از رسانههای جمعی، دارای یک بُعد فرهنگی است و این موضوع دلالتهای آشکاری را بر لزوم مطالعه ارتباطات جمعی به دست میدهد. ما میتوانیم مردم را به عنوان تولیدکنندگان متون رسانهای مدنظر قرار دهیم؛ متونی که دارای بار فرهنگی است. یا آنها را به عنوان خوانندگان این متون بررسی کنیم؛ متونی که مردم مفاهیم فرهنگی از آن دریافت میکنند؛ همان مفاهیمی که در بردارنده دلالتهایی برای دیگر ابعاد زندگی اجتماعی آنهاست.ما میتوانیم خود متون و مصنوعات (از قبیل فیلمها، کتابها، نشریات) و قالبهای نمادین و مفاهیم (قابل برداشت) احتمالی آنها را مدنظر قرار دهیم. شاید بخواهیم فعالیت سازندگان برنامههای رسانهها یا مصرفکنندگان آن را مطالعه کنیم. ترکیب مشتریان (مخاطبان) رسانهها و رفتارشان (یعنی فعالیتهای پیرامون انتخاب و استفاده از رسانه) بهطور معمول قبل، بعد و در خلال استفاده از رسانهها به صورت فرهنگی شکل داده میشود.
منبع: پایگاهاطلاع رسانیعلوم ارتباطاتایران
/خ