فرار نخبگان (ريشه ها، راه هاي پيشگيري)

يکي از موضوعاتي که در سال هاي اخير، در بسياري از کشورهاي کمتر توسعه يافته و يا حتي در کشوهاي پيشرفته، بحث هاي زيادي را برانگيخته است، پديده ي فرار مغزهاست. اصطلاح فرار مغزها معادل Brain Drain در زبان انگليسي است. Brain به معناي مغز، متفکر و مغز متفکر است و براي کلمه Drain نيز معاني چندي از جمله:
چهارشنبه، 26 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرار نخبگان (ريشه ها، راه هاي پيشگيري)
فرار نخبگان (ريشه ها، راه هاي پيشگيري)
فرار نخبگان (ريشه ها، راه هاي پيشگيري)

نويسنده:طيبه چراغي




حرف اول

يکي از موضوعاتي که در سال هاي اخير، در بسياري از کشورهاي کمتر توسعه يافته و يا حتي در کشوهاي پيشرفته، بحث هاي زيادي را برانگيخته است، پديده ي فرار مغزهاست.
اصطلاح فرار مغزها معادل Brain Drain در زبان انگليسي است. Brain به معناي مغز، متفکر و مغز متفکر است و براي کلمه Drain نيز معاني چندي از جمله: خشکاندن، خالي کردن، به تحليل بردن و زهکشي کردن، آورده شده است. بنابراين، همان طورکه عمل زهکشي ، باعث بيرون رفتن آب هاي اضافي يک منطقه مي شود، پديده ي فرار مغزها نيز باعث بيرون رفتن مغزها يا متفکراني از يک سرزمين، مي شود که آن سرزمين، به وجود آنها نيازمند است.
نقش نيروهاي انساني، در زمينه هاي مختلف فعاليت اجتماعي، اعم از اقتصادي، فرهنگي، سياسي و نظامي، از ديرباز تأثير بسزايي در رشد و شکوفايي و بقاي جوامع داشته است. هر چند با صنعتي شدن جوامع و ظهور پديده ي ماشينيزم در زندگي بشر، بهره گيري از نيروي يدي انسان ها کاسته شد، اما نقش نيروي تفکر و انديشه، خلاقيت و نوآوري، بويژه تخصص در رشته هاي علمي در عصر حاضر، نه تنها رنگ نباخت، بلکه از اهميت زيادي نيز برخوردار شد.
در چنين وضعي، کشورهايي که از لحاظ فناوري و صنعت، از ديگران پيشي گرفتند، براي حفظ برتري خود نسبت به ديگران، نه تنها از نيروهاي متخصص و خلاق ملي در جهت پيشبرد اهداف خود استفاده کردند، بلکه به دليل پيشرفت در زمينه ي صنايع و علوم مختلف، به نيروهاي متخصص، نياز چند برابر پيدا کردند؛ از اين رو ، پذيراي نيروهاي تحصيل کرده و متخصص از ديگر کشورها شدند.
ادبيات مربوط به فرار مغزها از زمان پايان جنگ جهاني دوم (بويژه از دهه ي 1960 ميلادي) شکل گرفت؛ يعني زماني که کشورهاي اروپايي اقدام به بازسازي ويرانه هاي به جا مانده از جنگ کردند و مدتي بعد، چرخه ي صنعت در اين کشورها شروع به کار کرد. اين فرآيند، نياز به افراد متخصص و کارآمد داشت. در نتيجه خيل عظيمي از متخصصان، مهندسان و ساير افرادي که از آنها به عنوان مغزها ياد مي شود، کشورهاي در حال توسعه ي خود را به مقصد کشورهاي پيشرفته تر ترک کردند.

تأثير فرار مغزها بر کشورهاي مبدأ و مقصد

سرمايه هاي انساني منابع طبيعي هر دو در رشد اقتصادي جامعه، اثرات تعيين کننده اي دارند. تحقيقات تجربي نشان داده اند که سرمايه گذاري در منابع انساني بيش از سرمايه گذاري در منابع طبيعي، به رشد اقتصادي کمک مي کند. امروزه نقش بنيادين و اصلي منابع نيروي انساني در توسعه ي کشورها امري بديهي و روشن است و به جرئت مي توان گفت که ويژگي چشم گير و بارز کشورهاي پيشرفته، وجود نيروي انساني کارآ و متخصص است.
بنا براين، حرکت نيروهاي ماهر و غني انساني، تأثيرات روشني را بر کشورهاي فرستنده و کشورهاي گيرنده خواهد گذاشت .
مهم ترين اثري که پديده ي فرار نخبگان بر کشورهاي مبدأ مي گذارد، اتلاف هزينه هايي است که صرف تعليم و تربيت نيروهاي ماهر و تحصيل کرده شده است.
از آن جايي که آموزش و پرورش، يک کالاي عمومي به حساب ميآيد و منافع مثبت مشخصي را براي جامعه دارد، در نتيجه ي فرار مغزها، صدمات مالي قابل توجهي حادث مي شود. بنابراين، کشورهاي مقصد، از دانش و تخصص نخبگان مهاجر سراسر جهان به صورت رايگان، بهره برداري مي کنند.
همچنين بسياري از نخبگان با فرار خود، باعث خروج خانواده ي خود و مقدار قابل توجهي از سرمايه ي ملي کشور مي شوند که اين سرمايه، براي ارتقاي رشد اقتصادي يک کشور لازم است. اين در حالي است که بعضي از مهاجرت ها باعث سودرساني به کشورهاي مهاجرفرست مي شوند.

دلايل فرار مغزها

آنچه که باعث ترک وطن و اقامت در کشورهاي ديگر مي شود، معمولا به دو گروه عوامل مربوط مي شود: عوامل دافعه و عوامل جاذبه، که اين عوامل، با ابعاد اقتصادي، اجتماعي، سياسي و تخصصي ارتباط دارند. مهم ترين مواردي که مي توان در دسته ي مربوط به دافعه جاي داد، عبارت اند از: افزايش فاصله طبقاتي، محدوديت آزادي، فرهنگ کاري ناکارآمد، کمبود امکانات تحقيقاتي و پايين بودن استانداردهاي پژوهشي، عدم تعادل در درآمد و هزينه، بي عدالتي، بي قانوني و پارتي بازي .
در مقابل علل رانشي، مواردي وجود دارد که باعث جذب نخبگان در کشور ديگري مي گردد. اين عوامل کششي عبارت اند از : فرصت ادامه ي تحصيل، رفاه اجتماعي، تعادل هزينه و درآمد، سيستم آموزشي کارآمد، رفاه اقتصادي، آزادي سياسي و اجتماعي، وجود فرصت هاي شغلي و امنيت شغلي.
در يک تقسيم بندي ديگر مي توان علل فرار مغزها را در موارد زير گنجانيد:
1. عدم تطبيق دانش ها و مهارت هاي متخصصان با نيازهاي جاري جامعه: در کشورهاي جهان سوم معمولا رشته هاي دانشگاهي، بدون ارتباط منطقي با نيازهاي اقتصادي و اجتماعي آنها ايجاد مي شوند و گزينش و جذب دانشجو در اين کشورها از يک برنامه ريزي دقيق و حساب شده اي پيروي نمي کند که اين امر، با ازدياد متخصص در رشته هايي خاص، باعث اشباع جامعه از تخصص آنان مي شود، در نتيجه، نوعي نابرابري بين ميزان معلومات برخي از متخصصان و نيازهاي کشورشان به اين معلومات به وجود ميآيد که سرانجام به بي کاري اين متخصصان مي انجامد.
2. عدم تخصيص بودجه و امکانات آموزشي و تحقيقي: در کشورهاي جهان سوم، به علت شتابي که معمولا در کم کردن فاصله ي خود با کشورها ي توسعه يافته در زمينه هاي گوناگون از خود نشان مي دهند، باعث مي شود تا بيشتر به طرح ها و برنامه هاي مقطعي و زودثمر روي آورند تا بتوانند حيات سياسي و ملي خود را حفظ نمايند. از اين رو، ممکن است به بخش هايي همچون آموزش و تحقيق که هزينه بر و طولاني مدت است، اهميت چنداني ندهند.
در چنين شرايطي ، افراد با استعداد و خلاق اين سرزمين ها، وقتي آن شرايط را براي کار و تحقيق خود کافي نمي يابند، به سوي مناطقي که چنين امکاناتي را دارند، حرکت مي کنند. سرگذشت پروفسور عبدالسلام (فيزيکدان مسلمان و مشهور پاکستاني) که به خاطر عدم وجود امکانات لازم، سرانجام راهي غرب شد، يکي از اين نمونه هاست. وي که برنده ي جايزه ي نوبل در رشته ي فيزک در سال 1979 بود پس از تکميل تحصيلات خود به پاکستان بازگشت، اما از آن رو که امکانات تحقيق را در آن جا بسيار ناچيز يافت، مجددا به غرب رفت و براي کمک به پيشرفت دانش و تکنولوژي در جهان سوم، «آکادمي علوم جهان سوم» را در رم «ايتاليا» تأسيس نمود.
3. عدم وجود برنامه ي کلي و مبتني بر ضوابط خاص: در کشورهاي کمتر توسعه يافته، اکثرا چارچوب برنامه هاي توسعه براي پيشبرد اهداف اقتصادي و اجتماعي مشخص نيست و در حال تغيير و تبديل است. در چنين بستر اجتماعي نامناسبي، بسياري از مواقع، فارغ التحصيلان و متخصصان اين گونه کشورها جايگاه واقعي خود را نمي يابند. از سوي ديگر، به کار گماردن و اعطاي مسئوليت هاي علمي و اجتماعي به افراد، ممکن است تحت ضابطه اي خاص صورت نپذيرد که در نتيجه ي فاصله ايجاد شده بين اندوخته هاي علمي اين گونه متخصصان و کاربرد آن در جامعه، منجر به خروج آنها از کشور مي شود.

مکانيسم هاي پيشگيري از فرار نخبگان

با توجه به اهميتي که نخبگان و متخصصان در توسعه و پيشرفت کشور دارند، کشورهاي در حال توسعه در صدد اتخاذ تدابيري هستند تا از فرار نخبگان جلوگيري کنند يا لااقل آن را کاهش دهند.

الف. شناخت صحيح مسئله

1. انجام دادن پژوهش هاي ميداني در داخل و خارج از کشور از علل مهاجرت نخبگان و موانع بازگشت آنها؛
2. بررسي تجارت کشورهاي موفق در برخورد با پديده ي فرار مغزها؛
3. انعکاس نتايج تحقيقات و تجارب به مسئولان و تصميم گيران و عموم مردم در جهت اصلاح نگرش به پديده ي فرار مغزها.

ب . جمع آوري اطلاعات

1. جمع آوري مجموعه هاي آماري از محققان و متخصصان خارج از کشور و بررسي علل و دسته بندي آنها.
2. فعال نمودن نمايندگي سياسي، اقتصادي و فرهنگي خارج از کشور، براي ايجاد ارتباط با نخبگان خارج از کشور و بررسي شرايط مساعد بازگشت آنها؛
3. معرفي نخبگان مقيم خارج از کشور به مراکز علمي و پژوهشي داخل کشور جهت توسعه ي ارتباطات.

ج. تشکيلات تخصصي و صنفي

1. تشکيلات انجمن هاي علمي تخصصي در داخل کشور و عضويت نخبگان مقيم خارج از کشور در آنها و دعوت از آنها براي سخنراني؛
2. توسعه ي ارتباط تشکيلات تخصصي و صنفي نخبگان با انجمن هاي صنعتي و کاربردي ، به منظور حمايت سرمايه گذاران از دانشمندان.
د. ايجاد مراکز تحقيقات مجهز با مديريت حرفه اي و مناسب براي جلب نخبگان از جمله شهرک هاي تحقيقاتي و...
ه. ارتقاي سطح دستمزدها و يکسان سازي درآمد صاحبان مدارج علمي بالا از طريق نظام هماهنگ حقوق، در بين متخصصان و دانشمندان.
و. ايجاد انگيزه ي بيشتر براي تشويق به ادامه ي کار و تحصيل در کشور.
منابع
1. نخبگان و جامعه، تامس برتون باتامور، تهران: دانشگاه تهران، 1369.
2. www.farhangetowsee.com (فرهنگ توسعه).
3. مجله ي اقتصادي، ش 7، پانزدهم مهر 1368، ص 44: «علل و انگيزه هاي فرار مغزها از کشورهاي جهان سوم و راه هاي جلوگيري از آن ».
4. صف، ش 39: «فرار مغزها از جهان سوم، چرا؟» ، علي محمد گودرزي.
5. کار و جامعه، ش 43، اردي بهشت 1381، ص 20 - 27.
برگرفته از مقاله حديث زندگي 27





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.