برای یک ملت، بزرگ ترین اهانت این است که تسلیم قدرت استکباری بیگانه باشد
البته کسانی هم در همان اول انقلاب و پیش از انقلاب بودند که اصلادل در گروه بیگانه داشتند. همان روزی که امام کاپیتولاسیون را در منبر عمومی و در ملاء عام تخطئه و رد کردند، کسانی بودند که می گفتند نه، چه اشکالی دارد؟! این ها نه هویت ملی سرشان می شود، نه غیرت ملی سرشان می شود، نه عزت ملی می فهمند یعنی چه، نه می دانند که استقلال یک ملت برای پیشرفت او چه قدر اثر دارد؛ اصلا حاضر نیستند فکر کنند! مردمان حقیر و پست و زبونی بودند؛ آن روز هم بودند؛ تو همه ی قشرها هم بودند. البته افراد کمی بودند؛ زیاد نبودند؛ اما بودند؛ در میان روشنفکران بودند، در میان قلم زن ها بودند، در میان ملبسین به این روحانی نماها بودند؛ در میان قشرهای مختلف بودند. توده ی ملت، آگاهان ملت، افراد با ایمان به خصوص، دل های روشن و مغزهای دارای تحلیل، همه موضع امام را تقویت می کردند.آن روز هنوز کشتار دانش آموزان در میان نبود؛ می فهمیدند که این موضع درست است؛ بسیاری هم وارد میدان می شدند. وقتی که مبارزات با آن وسعت شروع شد و چنگ و دندان خونین و عوامل آمریکا در ایران آشکار گردید، عده ی بیشتری فهمیدند. وقتی انقلاب پیروز شد، دل های ناباورتری به راه آمدند و ایمان پیدا کردند؛ اما در عین حال در همان روز هم من یادم است که در شورای انقلاب، بعضی از افراد هیأت دولت آن روز که در شورای انقلاب شرکت می کردند، کاردانشجویان را تخطئه می کردند؛ می گفتند چرا به سفارت آمریکا رفتند؟! این ها دلشان آن طرف بود.
کسانی که دلشان آن طرف است، الان هم هستند. این ها به چیزی به نام استقلال ملی، هویت ملی، شخصیت و عزت ملی باور ندارند؛ تربیت هایشان طوری است که به آن ها اجازه نمی دهد درست بفهمند که حضور یک قدرت استکباری در یک کشور، چه قدر برای یک ملت زیانبار و سنگین است. دستورات اسلام هم برای بعضی از آن ها خیلی اهمیت و ارزشی ندارد. این ها همیشه یک اقلیت کوچک بودند؛ امروز هم هستند.
البته فعالیت می کنند، تبلیغات می کنند، تبلیغات دشمنان اسلام را ادامه می دهند؛ اما دل متن مردم، به خصوص جوانان دانشجویان، دانش آموزان و سایر قشرهای مختلف جوان هر جا هستند، درک می کنند که برای یک ملت، بزرگ ترین اهانت این است که تسلیم قدرت استکباری بیگانه باشد.
هرکس که اهل تحلیل باشد، این معنا روشن است که امروز امریکا برای ایران هیچ نقشه ای جز نقشه ی استکباری ندارد؛ یعنی بازگشت به وضعیت قبل از انقلاب! معلوم است که ملت ایران در مقابل این نقشه می ایستد؛ این، آن جهتگیری ضد استبدادی ملت ایران است. البته تلاش هایی از طرف دشمنان هست: تبلیغات می کنند، حرف می زنند، سفسطه می کنند؛ بعضی حتی سعی می کنند روز سیزده آبان را که روز مقاومت در مقابل استکبار است به روز نرمش در مقابل آمریکا تبدیل کنند!! اگر نگوییم ساده لوحی است، ناچاریم بگوییم خیانت است؛ منتها چون انسان نمی خواهد بگوید خیانت، لابد این کارها از روی ساده لوحی و غفلت است. (2)
دشمن [استکبار] سعی می کند خود را دوست جلوه دهد و شعارهای ملت ها را عوض کند
شناختن دشمن از همه مهم تر است. دشمن سعی می کند خود را دوست جلوه بدهد و شعارهای ملت ها را عوض کند؛ کما این که شعار ضدیت با صهیونیسم را در میان بعضی از دولتمردان عرب، تبدیل به یک شعار انحرافی کردند! یکی از کارهایشان تبدیل کردن شعارها است. ملت و دولتی تسلیم می شود که دشمن را درست نشناسد، یا دچار فساد و بدبختی باشد؛ اما اگر دشمن شناسی بود که من این توصیه ار به جوانان دارم آن وقت شعارها، شعارهای رونش و آگاهانه ای خواهد بود و آنچه که دشمن می خواهد، به فضل پروردگار آن را در میان ملت ایران به دست نمی آورد. (3)تئوری سازی، یکی از راه های مهم به زنجیر کشیدن ملت ها
برای به زنجیرکشیدن یک ملت، هیچ چیزی ممکن تر و سهل تر از این نیست که قدرتمندان عالم بتوانند باورهای آن ملت و آن کشور را بر طبق نیازهای خودشان شکل بدهند. هر باوری که یک ملت را به اتکای به خود، اعتمادبه نفس، حرکت به جلو و تلاش برای استقلال و آزادی و ادار کند، دشمن خونی آن، کسانی هستند که می خواهند با قدرت متمرکز همه ی دنیا را در اختیار بگیرند و به نفع خودشان همه ی بشریت را استثمار کنند؛ لذا با آن فکر مبارزه می کنند. در نقطه ی مقابلش، سعی می کنند با راه ها و شیوه های مختلف، افکار و باورها و جهتگیری هایی را در میان آن ملت ترویج کنند که به گونه ای بیندیشد که آن ها می خواهند؛ وقتی آن طور اندیشید، آن گونه هم عمل و حرکت خواهد کرد؛ این یک ابزار خیلی رایج است؛ تئوری سازی استعماری.این کار را از اول انقلاب در ایران کرده اند و الان هم دارند می کنند؛ در جاهای دیگر دنیا هم انجام داده اند؛ مخصوص این دوران هم نیست... [این ها] برای این که بتوانند این کارهای خلاف عقل و خلاف شرع و خلاف همه ی قوانین بشری را به گونه ای توجیه کنند، برایش تئوری های به اصطلاح روشنفکری و روشنفکر پسند درست می کردند؛ خود نام «استعمار» یکی از همین تئوری هاست؛ یعنی برای آبادی این مناطق می رویم! عینا همین مطلب امروز در دنیا وجود دارد: کسانی که می خواهند بر روی زندگی و منابع انسانی ملت ها کار کنند و از آن بهره برداری نمایند، یکی از کارهاشان تئوری سازی برای ملت هاست. من می خواهم محیط دانشگاه و جوان دانشجوی خودمان را توجه بدهم که مواظب تئوری های وارداتی غربی که هیچ هدفی جز حفظ آن روابط تحکم آمیز غرب با کشورهایی از قبیل کشور ما را ندارد، باشند. (4)
تسلیم شدن در مقابل آمریکا هب معنای مسلط کردن دشمن بر سرنوشت ملت است
تسلیم در مقابل دشمن، به هیچ وجه کار ساز نیست. نشانه های تسلیم و انقیاد و مرعوب شدن، دشمن را نیرومند می کند؛ به او روحیه می دهد و به او کمک می کند تا بتواند راه خود را در تجاوز ادامه دهد؛ بنابراین به هیچ وجه نباید تسلیم شد.می شنوید بعضی کسان صحبت می کنند که فرصت ها را از دست ندهیم. من نمی دانم مقوصود آن ها از فرصت چیست. فرصتی که در این موقعیت زمانی به هدر می رود، چه فرصتی است. فرصت تسلیم شدن در مقابل آمریکاست؟ این فرصت است؟! برای ملت ما این فرصت است که در مقابل دشمنی که با صدای کلفت و با لحن قلدر مآبانه می خواهد سلطه ی خود را بر او تحمیل کند، تسلیم شود و از مقابل او عقب بنشیند؟! این فرصت است که کسی آن را از دست ندهد؟
یک وقت انسان خودش هست و خودش، و مسئولیت خود را به عهده دارد؛ یا ایستادگی می کند و یا تسلیم می شود. اگر تسلیم شد، بدبختی و روسیاهی اش مال خودش خواهد بود و به جای دیگری ضرر نمی رساند؛ اما وقتی انسان مسئول یک بخش است- حتی در بخش هایی که از اهمیت زیادی هم برخوردار نیستند، اما کار، اقدام و حرکت فرد می تواند تأثیر داشته باشد -تسلیم شدن به معنای تسلیم کردن کشور و ملت است؛ به معنای مسلط کردن دشمن بر سرنوشت یک ملت است؛ مگر کسی حق این کار را دارد؟ (5)
مرعوب شدنو عقب نشینی در برابر استکبار بزرگترین بلایی است که بر سر ملت های شرق امده است
بزرگترین بلایی که مستقیم و غیرمستقیم در این دویست سال دوران استعمار بر سر ملت های مشرق و به خصوص ملت های اسلامی آمد، همین بود که در مقابل تبلیغات غرب مرعوب شدند و عقب نشینی کردند؛ این تهاجم خونین و بسیار سهمگین را که سردمداران استکبار غربی از طریق فرهنگ به آن ها کردند، نتوانستند تحمل کنند و مجبور شدند عقب نشینی کنند و دست هایشان را بالا ببرند. در همه ی زمینه های زندگی، غربی ها و اروپایی ها فکری را پرتاب کردند که هر کس با آن مخالفت کرد، شروع کردند به هوچیگری و مسخره و اهانت کردن؛ فشار آوردند تا فرهنگ خودشان را حاکم کنند. این فرهنگ تنها امتیازی که داشت این بود که فرهنگ اروپایی بود؛ هیچ امتیاز دیگری نداشت. (6)پی نوشت ها :
1-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و دانش آموزان طرح و ولایت، 1381/5/17.
2- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سالروز تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا، 1378/8/12
3- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سالروز تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا، 1378/8/12
4- بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسه ی پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 1379/12/9.
5- بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسه ی پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، 1382/2/22
6-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار استادان و دانشجویان قزوین، 1382/9/26