مبانی نظری جامعه ی اطلاعاتی
مقدمه:
اين رويداد از اهميت ويژهاي برخوردار است و آنرا ميتوان از حيث ابعاد، پي آمدها و اهدافش در زمينه تكنولوژي ارتباطات با نشست سران در ريو در سال 1992 در زمينه محيط زيست مقايسه نمود.
دنياي امروز وارد دور جديدي از روابط و قواعد شده است و ما در آستانه ورود به دنياي ديگري هستيم. دنيايي كه آن را فوق مدرن ناميدهاند. ويژگي دنياي مدرن چيرگي وسايل ارتباط جمعي بصورت مونولوگ است. تلويزيون، راديو، نشريات و… همه ابزارهاي اطلاعات رساني مدرن هستند ولي اينترنت و نظم نوين اينترنتي ويژگي ديالوگ بودن را داراست. در تلويزيون ما بينندهايم. در كتاب خوانندهايم و در راديو شنوندهايم ولي در اينترنت ما ميبينيم، ميخوانيم و ميشنويم و نقد ميكنيم، پاسخ ميدهيم، سايت شخصي ميسازيم، در رايگيريهاي ماشيني (Voting) شركت ميكنيم و حضور داريم. به همين دليل اجلاس WSIS را بايد نقطه شروع ورود به دنياي فوق مدرن ناميد.
همواره بحث جامعه اطلاعاتي با بحثهاي جامعه فوق مدرن، جامعه پست مدرن و جامعه فراصنعتي قرين بوده و با توجه به رشد تكنولوژي ارتباطات و نيز اهميت و ارزش اطلاعات ابعاد اين بحث روز بروز گستردهتر و جديتر شده است.
در سالهاي اخير جامعه جهاني اطلاعات از دو نظر اهميت ويژهاي يافته است:
1ـ ديدگاه نظري
2ـ ديدگاه تكنولوژيك
سنت دوم متعلق به نظريه پردازان رسانههاست كه مشهورترين آنان مارشال مك لوهان بود.
مك لوهان و همكارش هارولد انيس نشان دادند كه رسانههاي ارتباطي ، صرف نظر از محتواي پيامهايي كه انتقال ميدهند، براي سازمان قدرت حايز اهميت هستند.
سنت سوم سنت هرمنوتيك است كه به طوركلي به تاويل و تفسير فحوايي اشكال نمادين توجه دارد. هرمنوتيك بر اين حقيقت تاكيد دارد كه دريافت اشكال نمادين ، از جمله محصولات رسانهاي هميشه شامل فرايند بافتمند و خلاقه تعبيرات است، كه طي آن ، افراد به منابعي كه در دسترشان قرار دارد متصل ميشوند تا از پيامهايي كه دريافت كردهاند سر دربياورند.
آنچه مسلم است آنست كه دنياي امروز ما ، روز بروز موزائيكي تر ميشود و هيچ خيمهاي وجود ندارد تا براي انسان معاصر محل آرامش ايجاد نمايد. آنچه ما امروز به آن نياز داريم نظريه يك عصر جديد نيست، بلكه نظريه جديد عصري است كه آرام و بيصدا شكل گرفته و حدود و ثغور كلي آن مدتي است كه معين و مشخص شده است ولي نه تنها پيامدهايش را هنوز بطوركامل نيافتهايم بلكه هيچ ساختار حقوقي و اخلاقي مشخصي را براي آن تعريف نكردهايم. گردهمايي سران براي جامعه جهاني اطلاعات اولين گام بين المللي براي سامان دهي و تعريف ساختار و نيز بررسي موانع و محدوديتها و ارائه راهحل براي گسترش و توسعه جامعه اطلاعاتي بود كه در روزهاي 10 تا 12 دسامبر (19 تا 21 آذر 1382) با شركت رهبران كشورها، نمايندگان بخش خصوصي و نمايندگان جامعه مدني در ژنو برگزار شد و با مساعدت شوراي عالي اطلاع رساني افتخار حضور در اين اجلاس نصيب اينجانب گرديد. هدف از اين اجلاس خلق يك ديدگاه مشترك بين المللي در مورد عصر اطلاعات تحت عنوان (Information Society) بود.
با توجه به اهميت بحث جامعه اطلاعات بخصوص در حوزه نظري مطالب ذيل پيرامون آن تقديم ميگردد.
جامعه اطلاعات را ميتوان از افقها و منظرهاي متفاوتي مورد مطالعه قرار داد و طبيعي است كه تعريف ما از جامعه اطلاعات وابسته به موقعيت ما و افق ديدمان متفاوت است. يك نوع نگرش به جامعه اطلاعات نگرش سياسي است بدين مفهوم كه جامعه اطلاعات را از نظر رابطه قدرت و ساختار قدرت مورد مطالعه قرار دهيم. در اين روش ميتوان از سه نوع جامعه نام برد:
1ـ جامعه توده وار
2ـ جامعه مدني
3ـ جامعه اطلاعات
1ـ جامعه تودهوار:
2ـ جامعه مدني (Civil society)
شايد اين ويژگي يعني علاقه جامعه مدني به نقادي و محدوديتهاي تكنولوژيك و ساختاري مهمترين دليل گرايش رسانهها و نهادهاي جامعه مدني به جامعه اطلاعات است.
3ـ جامعه اطلاعات
ميتوان پيش بيني كرد كه در جامعه اطلاعاتي نيازي به نمايندگي براي انتخابات نيست و هركس ميتواند از طريق Voting در راي گيري اينترنتي شركت نموده و مستقيما نظرش را بيان نمايد. به بيان بهتر، فرديت انسان در جامعه اطلاعاتي كاملتر ميشود و آرمان دموكراسي براي بشر راديكالتر خواهد شد.
تعاريف و تقسيم بنديهاي ديگري نيز ميتوان براي جامعه اطلاعات يافت بعنوان مثال وبستر (F.Webster) نويسنده كتاب نظريههاي جامعه اطلاعاتي پنج تعريف را كه هر كدام معياري براي تشخيص جامعه نو عرضه ميكنند ارائه نموده است كه عبارتند از:
1ـ تكنولوژيك
2ـ اقتصادي
3ـ شغلي (occupational)
4ـ مكاني (spatial)
5ـ فرهنگي
1ـ در تعريف تكنولوژيك از جامعه اطلاعات بر جوهر انگاري براي تكنولوژي ارتباطات (hypostatization) تاكيد شده است وبستر تعريف تكنولوژيك از جامعه اطلاعات را بيشتر مورد توجه قرار داده و به نقد آن پرداخته است بعنوان مثال اينكه چگونه ممكن است چيزي را به عنوان پديدهاي غيراجتماعي (تكنولوژيك) مدنظر قراردهيم وسپس بگوئيم دنياي اجتماعي را تعريف ميكند؟ او همچنين پارادوكسهاي تعريف مبتني بر تكنولوژي از جامعه اطلاعاتي را يادآور شده است. مثل اينكه ما به چه مقدار تكنولوژي اطلاعات نيازمنديم تا يك جامعه اطلاعاتي مشخص شود؟
2ـ در تعريف اقتصادي از جامعه اطلاعاتي به اقتصاد اطلاعات توجه شده است. فريتز مچلوپ (Fritz Machlup) نظريه پرداز اقتصاد اطلاعاتي 5 گروه صنعتي عمده را مشخص كرد كه عبارت بودند از:
الف ـ آموزش و پرورش (مدارس، كتابخانهها، دانشكدهها و…)
ب ـ رسانههاي ارتباطي (راديو، تلويزيون، تبليغات بازرگاني و…)
ج ـ ماشينهاي اطلاعاتي (تجهيزات رايانهاي، ابزارهاي موسيقي و…)
دـ ساير فعاليتهاي اطلاعات (پژوهش و توسعه، فعاليتهاي عام المنفعه و…)
كار با اين نوع از مقولات، اين امكان را فراهم ميآورد كه براي هر يك از آنها ارزشي اقتصادي قائل شده به مبحث سهم هر يك در توليد ناخالص ملي (GNP) وارد شويم. اگر اين روند به عنوان بخشي از افزايش توليد ناخالص ملي به شمار آيد پس شايد بتوان ادعاي ظهور اقتصاد اطلاعات را در طول زمان مطرح كرد.
3ـ يكي از معيارهاي متداول در اعلام ظهور جامعه اطلاعات، معياري است كه بر مسئله تغييرات شغلي متمركز ميشود. به سادگي گفته ميشود از هنگامي كه مشاغل اطلاعاتي به وجه غالب در ميان مشاغل موجود تبديل ميشوند، ما به جامعه اطلاعات دست مييابيم. يعني از زماني كه تعداد كاركنان ادارات، آموزگاران، قضات و هنرپيشگان بر تعداد معدنچيان، فلزكاران، كارگران بنادر و كارگران ساختماني فزوني گرفتهاند جامعه اطلاعات فرا رسيده است.
4ـ در تعريف مكاني از جامعه اطلاعات، تاكيد عمده بر روي شبكههاي اطلاعاتياي است كه مكانهاي جغرافيايي را به يكديگر پيوند ميدهند و در نتيجه آثار شگفت انگيزي بر سازمان زمان و مكان دارند.
اين موضوع كه چرا حجم و سرعت بيشتر جريان اطلاعاتي بايد ما را وادارد تا به وجود گونه جديدي از جامعه بينديشيم توجه ما را به دل مشغولي خاص جغرافي دانان به مكان جلب ميكند همه چيز در مكانهاي ويژه و زمانهاي خاص رخ ميدهد، اما ويژگيهاي مكان و زمان با اختراع جامعه شبكهاي دگرگون شده است. زمان و مكان به مدد تكنولوژي ارتباطات و گسترش شبكههاي اطلاع رساني منقبض شدهاند. اين (منقبض كردن زمان/ فضا) بنابر گفته آنتوني گيدنز، براي شركتها، دولتها و حتي افراد، گزينههايي را كه تا كنون دست نيافتني بودهاند فراهم ميكند.
5ـ تصور نهائي از جامعه اطلاعات، شايد با كمترين محاسبه به سادگي مورد تاييد قرار گرفته باشد. هر يك از ما با توجه به وضع زندگي روزمره خود متوجه شدهايم كه از نظر حجم اطلاعات در گردش، افزايش شگفت آوري رخ داده است. تعداد كانالهاي راديو و تلويزيون افزايش يافته و 24 ساعته شده اند. ماهوارهها با قدرت دريافت هزاران كانال تلويزيون در اغلب خانهها حضور دارد. ويدئو، كامپيوتر و اينترنت درب منازل را كوبيدهاند و وارد اغلب منازل شدهاند. همه اينها بر اين حقيقت گواهي دارند كه ما در جامعهاي سرشار از رسانهها سكونت داريم، اما خصيصههاي اطلاعاتي دنياي امروز، از آن چيزي كه فهرست كردن صرف چند سيستم رسانهاي مانند تلويزيون، راديو و امثالهم آن را نشان دهد كاملا نافذتر است.
اين نوع فهرست بنديها صرفا به ما ميفهمانند كه رسانههاي مدرن ما را در بر گرفتهاند. در حالي كه موضوع مهم براي ما پيامهايي است كه آنها منتشر ميكنند و اينكه ما به آنها پاسخ ميدهيم يا آنها را ناديده ميگيريم. در حقيقت محيط اطلاعاتي به مقدار زيادي از ما معنا ميگيرد و توسط ما ساخته ميشود و نه آنچه كه اين نظريه- ها توصيف مي كنند.
بشر امروزه با دريايي از اطلاعات، نمادها و نشانهها مواجه شده است. و شايد اين انفجار بزرگ اطلاعات است كه برخي از نويسندگان و فيلسوفان را به صورتي پارادوكسيكال به اعلام مرگ نشانهها واداشته است. يورش رعد آساي نشانهها در اطراف ما، خودآرايي مان با نشانهها و ناتواني درگريز از نشانهها در همه جا، به سرانجامي شگفت آور ميانجامد، ويراني معنا !. بقول ژان بودريار، اكنون اطلاعات افزون و افزونتر و معناي آن كم و كمتر شده است و بقول مارك پوستر در اين جامعه اطلاعاتي، ما داراي مجموعهاي از معاني هستيم (كه) در ارتباطات مبادله ميشوند (اما) مفهومي ندارند.
نظريه پردازان جامعه اطلاعاتي
1ـ دانيل بل ـ پروفسور بل (1919) جامعه شناس برجسته و كهنه كار آمريكايي از زمره كساني است كه از عقيده پديدار شدن نوع جديدي از جامعه پشتيباني ميكنند كه به جامعه اطلاعات موسوم شده است. او شناخته شدهترين توصيف از جامعه اطلاعات را از طريق نظريه فراصنعت گرايي (Post industrial society) ارائه داده است. بل معتقد است كه تصور جامعه فراصنعتي (PIS) تنها در سطحي انتزاعي امكان پذير است وي نظريه PIS را در سال 1973 منتشر نمود.
دانيل بل باور دارد كه ايالات متحده، جهان را در مسيري كه به نوعي سيستم جديد ميانجامد رهبري ميكند. با وجود اين او كاملا مدعي نيست كه توسعه و ايجادPIS نتيجه پرهيز ناپذير تاريخ است. او معتقد است كه ترسيم سير حركت جوامع ماقبل صنعتي به صنعتي و سپس به فراصنعتي امكانپذير است. بنظر بل PIS از ميان تغييرات ساختار اجتماعي پديدار ميشود و نه فرهنگي يا سياسي.
دانيل بل چند سال پيش به جايگزين كردن مفهوم جامعه اطلاعات به جاي فراصنعت گرايي (PIS) مبادرت ورزيد. اما در انجام اين امر به گونهاي قابل توجه خصوصيات تحليل خود را تغيير نداد و جامعه اطلاعات او همانند جامعه فراصنعت گراي اوست.
2ـ آنتوني گيدنز ـ متولد 1338 بيترديد مهمترين نظريه پرداز اجتماعي پس از جنگ در بريتانيا و پيشاهنگ ايجاد جامعه شناسي بومي برجسته در آن است.
آرزوي گيدنز قالب بندي دوباره نظريه اجتماعي و هم باز سنجي درك ما از توسعه و مسير مدرنيته است. گيدنز با صراحت كامل بيان ميكند كه،" عموما مطرح ميشود كه ما منحصرا اكنون در اواخر سده بيستم به عصر اطلاعات گام مينهيم اما جوامع نوين از آغاز ظهورشان جوامع اطلاعاتي بودهاند". او با اين اظهار نظر به ما نشان ميدهد كه بالا رفتن اهميت اطلاعات ريشههاي تاريخي ژرفي دارد.آن اندازه ژرف كه ما را متقاعد ميكند اطلاعات، امروز، در آنچنان دورهاي كه او، آن را مدرنيته در سطح عالي (high modernity) مينامد از اهميت ويژهاي برخوردار است. اما اين امر كافي نيست تا آن نوع تغيير سيستم را كه دانيل بل به عنوان جامعه ي فراصنعت گرا ياد ميكند بپذيريم.
3ـ هربرت آي شيلر (متولد 1919) برجستهترين مهره در زمره گروهي ازنظريهپردازان انتقادي است كه درباره روند كنوني قلمرو اطلاعات به تفسير ميپردازند. او يك روشنفكر آمريكايي برخاسته از نيويورك است و ديدگاههاي اصلاحي خاصي دارد و مهمترين آثار اوعبارتند از: كسي ميداند؟! (1981) - اطلاعات و اقتصاد بحران (1984) و بنگاه فرهنگي (1989) .
شيلر در واقع يك اقتصاد دان است كه روي اقتصاد سياسي متمركز شده است و تحليلها و نگاه او ريشههاي ماركسيستي دارد او تاكيد ميكند كه ما در عصري زندگي ميكنيم كه در آن توليد و پخش اطلاعات با هر معياري كه در نظر گرفته شود در كل سيستم به فعاليتهاي ضروري و اجتناب ناپذير تبديل شده است.
همچنين وي معتقد است كه اطلاعات و ارتباطات عناصر بنيادي تلاش معمول و مورد قبول سرمايه داري است. او توجه خود را نخست به بحث ارتباط معيارهاي تجاري با پيشرفتهاي اطلاعاتي معطوف ميدارد. براي پروفسور شيلر، مركزيت اصول بازار، يك اجبار نيرومند در كالاسازي اطلاعات و به معناي دسترسي فزاينده به اطلاعات، تنها به شرط قابليت فروش آن ميباشد. اطلاعات امروزه به عنوان يك كالا مورد داد و ستد قرار ميگيرد.
او سپس عامل" نابرابريهاي طبقاتي" را مورد توجه قرار ميدهد. پافشاري او بر اين است كه نابرابريهاي طبقاتي عامل عمده پخش، دسترسي و قابليتهاي توليد اطلاعات است. به طور ساده طبقه تعيين كننده اين است كه چه كسي، چه اطلاعاتي را به دست ميآورد و چه نوع اطلاعاتي را ميتواند به دست آورد. بنابراين بسته به جايگاه فرد در سلسله مراتب طبقاتي، فرد ممكن است در انقلاب اطلاعاتي برنده يا بازنده باشد. سومين مبحث كليدي هربرت شيلر اين است كه جامعهاي كه در حال انجام تغييرات مهمي در زمينههاي اطلاعات و ارتباطات است، جامعهاي داراي نظام سرمايهداري شركتي محسوب ميشود. يعني سرمايه داري معاصر از طريق نهادهاي شركتي حاكميت يافته و عمدتا بر توليد محصولات توسط چند شركت محدود و سازمانهايي كه عمدتا داراي ثروتهاي كلان ملي و بين المللي ميباشند استقرار يافته است.
بنابر ديدگاه شيلر، جامعه اطلاعات بازتابي از اجبارهاي سرمايهداري است. او پافشاري ميكند كه شرط لازم حمايت از مبارزه ملتهاي فقيرتر براي پيشبرد امور خود، چالش با امپرياليسم اطلاعاتي (Information Imperialism) است. در حقيقت محيط اطلاعاتي جهان كاملا از سوي ملتهاي غربي مخصوصا آمريكا ساخته ميشود.
اخبار ، فيلمها ، موسيقي ، محتواي مطالب آموزشي و انتشار كتاب دقيقا نشانگر يك خيابان يكطرفه است. حتي تحليلگران غير راديكال نيز مي پذيرند كه" وابستگي رسانهاي" در تشكيل جريان بين المللي ارتباطات، كاملا مشهود است.
جالب توجه است كه در اروپا يك نگراني بسيار جدي در رابطه با سلطه فرهنگي وجود دارد بعنوان مثال در فرانسه سنتي ديرينه وجود دارد كه با تهديد آمريكا براي ايجاد وحدت فرهنگي و ازبين بردن تنوع فرهنگي از سوي توليدات رسانهاي برتر ساخت آمريكا مخالفت ميشود.
هربرت شيلر از چالش با امپرياليسم فرهنگي حمايت ميكند و همه نيروها را به ايجاد يك نظم نوين اطلاعاتي در جهان فرا ميخواند و از اين رهگذر تاثير چشمگيري در يونسكو بر جاي ميگذارد. در حقيقت هنگامي كه او به سمت پشتيباني از چنين سياستي گرايش پيدا كرد و زمينه مساعدي را در يونسكو براي اعمال سياستهاي ضد امپرياليستي به وجود آورد، باعث كنارهگيري ايالات متحده از آن سازمان شد.
بنظر من ديدگاه هربرت شيلر از اهميت فوق العادهاي برخوردار است و بسياري از مباحث طرح شده در اجلاس WSIS، تحت تاثير ديدگاه دانشمنداني همچون هربرت شيلر است كه در ادامه مورد توجه واقع خواهد شد. بحث شكاف ديجيتالي ، دسترسي برابر، تنوع فرهنگي و … ملهم از نظريات انتقادي اين دانشمندان است.
منبع:اندیشکده روابط بین الملل
/ج