اهداف گزارههاي علمي قرآن (1)
نويسنده:*دكتر حميد فغفور مغربي
چكيده
گزارههاي علمي قرآن مقدمه هدف اصلي قرآن ميباشد.
گزارههاي علمي قرآن واقعنما و طبيعتشناسي آن دقيق و درست است و مسلمانان را به مطالعه و بررسي طبيعت تشويق ميكند، ولي براي اهدافي مهمتر كه شناخت خداوند و معاد است، به كار ميرود.
كليد واژهها : قرآن ، علم ، طبيعتشناسي ، گزارههاي علمي.
مقدمه
دهها آيه قرآن كريم به طور مستقيم يا ضمني به مباحث علمي پرداخته اند، اما آيا اين آيات علمي و هستي شناختي از ديد قرآن كريم هدف اصلي است يا اين طبيعت شناسي مقدمهاي بر آيت شناسي و پي بردن به عظمت خالق آيات است؟ آيا قرآن كتاب علوم طبيعي است؟ يا بيان اين علوم را راهي قرار داده است تا مردم با تعقل و جست و جو در شناخت موجودات طبيعي به عظمت مدبّرو خالق عالم هستي پي برند؟
مفسران و دانشمندان اسلامي با توجه به آيات قرآن در مورد اهداف اصلي و فرعي قرآن مطالب مبسوطي بيان كردهاند. از جمله محمد تقي مصباح يزدي در معارف قرآن، محمد علي رضايي اصفهاني در درآمدي بر تفسير علمي قرآن و پژوهشي در اعجاز علمي قرآن و ناصر رفيعي محمدي در تفسير علمي قرآن، احمد عمر ابوحجر در التفسير العلمي في الميزان.
اهداف اصلي و عام
1- اثبات وجود خداي متعال و توحيد
خداي سبحان بشر را از نعمت عقل برخوردار ساخت و پيامبران را فرستاد تا او با كاربست عقل به مبدأ هستي پي ببرد. اشارات علمي آيات، عقل را خطاب قرار مي دهد تا با تأمل در اين نشانه ها به عظمت آفريننده اعتراف كند. دكتر عبدالله شحاته در تأييد اين مطلب مي نويسد:
«سوره اي در قرآن يافت نمي شود و به خصوص سوره هاي مكي؛ مگر اين كه در آن اشاره يا تصريحي به عالم هستي و تأمل در نظم و خلقت آن است تا سمع و بصر و حواس و عقل بشر را براي تفكر در خلقت الهي تحريك كند. آن گاه از مخلوق به خالق و از طبيعت به ايجاد كننده آن و از مسبَّب به سبب و از مصنوع به صانع پي ببرد، خداي متعال فكر بشر را به سوي دقيق ترين، عظيم ترين، كوچك ترين و بزرگ ترين امور هستي فراخواند و اين، آن چيزي بود كه اعراب (صدر اسلام) با فطرت سليم اعتراف كردند. همان طور كه سرگين شتر دال بر وجود اشتر و جاي پا دال بر عابر است، آسمان بلند و زمين هموار و درياي مواج هم دلالت بر خالق آگاه و خبيرمي نمايد» (عبدالله شحاته، تفسير الآيات الكونيه، ص 30).
استدلال بر خداشناسي در اين آيات از راههاي مختلف و با استفاده از براهين متعددي صورت پذيرفته است كه در كتب كلامي در مورد آنها بحث شده است.
﴿ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴾ (آل عمران/190و191)؛ « مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين و رفت و آمد شب و روز عبرتي براي خردمندان است؛ آنان كه ايستاده و نشسته و به پهلو خفته، خدا را ياد مي كنند ودرآفرینش آسمـانها و زمين مي انديشند؛ پروردگارا! اين جهان را بيهوده نيافريده اي. تو منزهي، پس ما را از عذاب آتش نگهدار».
2- آيات علمي براي اثبات معاد و هدف داري خلقت :
﴿ فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ* خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ*يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ * إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ﴾ (طارق/ 5ـ 8)؛ «پس آدمی بنگرد كه از چه چیز آفریده شد؛ از آبی جهنده آفریده شد که از میان پشت وسینه بیرون میآید. همانا خداوند به بازگردانیدن او توانا است».
﴿ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾ (بقره /28)؛ «چگونه خدا را انکار می کنید وحال آنکه شما را روحی نبود و زنده تان کرد وپس از آن می میراند وبار دیگر زنده تان می کند وسرانجام به سوی اوبازخواهید گشت».
﴿ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ﴾ (يس/ 81)؛ «آیا كسي که آسمانها وزمین را آفرید بر آفرینش مانند آنها توانا نیست ؟آری [او قادر است زیرا] او آفریننده دانا است». آياتي كه در آنها با اشاره به برخي پديده هاي طبيعي، امكان وقوع معاد بيان شده است، مثلاً :
﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴾ (حج/5)؛ «اي مردم اگر دررستاخيز شك داريد پس [توجه كنيد كه] ما شما را از خاك آفريديم ؛ سپس از نطفه ، سپس از علقه، سپس از مضغه شكلدار و بيشكل . . . [از طرف ديگر] زمين را [در فصل زمستان] خشك و مرده مي بيني، اما هنگامي كه باران را بر آن فرو مي فرستيم سبز و خرم مي شود و رشد مي كند و از هر نوع گياه زيبا مي روياند».
3- كشف نظم و انسجام و هدفداري در طبيعت
الف ـ خلقت آسمانها و زمين به حق و هدفدار است و باطل و از روي لهو و لعب نيست ، مانند :
﴿ وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ *مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ.﴾ (دخان/ 39و38)؛ «و آسمانها و زمين و آنچه بين آنها هست را به بازيچه نيافريديم . آنها را جز به حق نيافريديم، ولي بيشتر آنها نمي دانند».
﴿... وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ (آل عمران/ 191)؛ « . . . و در خلقت آسمانها و زمين مي انديشند، [و مي گويند] خداوندا اينها را بيهوده نيافريدي . . . ».
﴿ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ. . . ﴾ (انعام/ 73)؛ «و اوست كسي كه آسمانها و زمين را به حق آفريد... »
ب ـ پديدههاي طبيعي مهلت معيني دارند :
﴿ أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ﴾ (روم/ 8)؛ «آيا در پيش خودشان فكر نكردند كه خدا آسمانها و زمين و آنچه بين آنها هست را جز به حق و براي مهلت معيني نيافريده است و بسياري از مردم به ديدار پروردگارشان كافرند».
﴿اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ﴾ (رعد/ 2)؛ «خدايي كه آسمانها را بدون ستوني كه ببينيد برافراشت، سپس به كار عرش پرداخت و خورشيد و ماه را مسخّر ساخت كه هر يك تا زمان معيني حركت دارند. او كارها را تدبير و آيات را تشريع مي كند تا به لقاي پروردگارتان يقين كنيد».
ج ـ خلقت پديدهها و جريان امور طبيعت روي حساب و اندازه معين ميباشد ، مانند :
﴿ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ﴾ (الرحمن/ 5)؛ «خورشيد و ماه روي حساب در گردشاند».
﴿ ... وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَار﴾ (رعد/ 8)؛ « . . . و هر چيز نزد اومقدار معيني دارد».
﴿ ... وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا ﴾ (فرقان/2)؛ «و همه چيز را آفريد و براي آن اندازه اي معين مقرر داشت».
﴿ وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ﴾ (الرحمن/7)؛ « و آسمان را برافراشت و ميزان «عدل و نظم» را در عالم وضع نمود».
﴿ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴾ (حجر/19)؛ « . . . و در آن از هر نوع گياه موزون آفريديم».
درست به دليل وجود همين نظم است كه قوانين طبيعي مفهوم پيدا مي كنند. دانشمندان علوم طبيعي هم اگر حداقل واقعاً به وجود نظم در طبيعت قائل نبودند، اينسان به دنبال كشف قوانين طبيعت نمي گشتند. از آيات مذكور و آياتي نظير آيه زير مي توان نتيجه گرفت كه كشف نظم و انسجام در طبيعت «يعني قوانين طبيعي» و اتقان صنع خداوند يكي از مسائل عمده طبيعت شناسي قرآن است.
﴿ هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾ (يونس/5)؛ «اوست خدايي كه خورشيد را روشني بخش و ماه را نوراني قرار داد و براي آن منزلگاههايي مقدّر كرد تا عدد سالها و حساب «كارها» را بدانيد. خداوند اين را بجز بحق نيافريده است . او آيات خود را براي دانشمندان شرح مي دهد».
4- اعجاز علمي قرآن
«ناديده گرفتن ادبيات پرحجم «اعجاز علمي در قرآن كريم» چه از نظر كمي و چه از جنبه كيفي ممكن نيست... واقعيت اين است كه مباحث اعجاز قرآن جديد نيست و آغاز آن به قرن دوم هجري باز ميگردد. درحالي كه بحث اعجاز علمي تازه است و بيش از يك قرن نيست كه مطرح شده است و شكوفايي آن به چهار دهه اخير برميگردد و اين بخشي از بيداري يا احياي فكر اسلامي معاصر است» (السيد، رضوان، مساله الاعجاز و الاعجاز العلمي في القرآن، www.multaka.net).
محققان بيطرف غربي نيز در مقايسه كتابهاي مقدس آسماني به اين نتيجه رسيدهاند كه قرآن و علم با يكديگر هماهنگ هستند.
«من بدون هيچگونه پيشداوري و با واقع بيني تام، بررسي وحي قرآني را با جستجوي درجه سازگاري آن با دادههاي دانش نوين آغاز كردم... و در پايان برايم روشن شد كه قرآن هيچ مطلبي كه از نظر علمي عصر جديد انتقاد پذير باشد ندارد» (بوكاي، موريس، مقايسهاي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ص10).
موارد بسياري وجود دارد كه مفسران قرآن به ياري يافتههاي قطعي علمي به توضيح و شرح آيات قرآني پرداخته و از اين جنبه اعجازقرآن پرده برداري كردهاند. (ر.ك. به: پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، محمد علي رضايي اصفهاني، ج 1 و 2) آنان در واقع علم را در خدمت فهم قرآن قرار دادهاند و به كمك كشفيات قطعي علم، صحت و صدق مطالب قرآن را روشن كردهاند از اين موارد ميتوان به قانون زوجيت در موجودات «وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّمْ تَذَكَّرُونَ» باروري از طريق باد «وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ» (حجر/ 22) و دهها مورد ديگر اشاره كرد كه در پرتو يافتههاي علمي آشكار شدهاند. (ر.ك: به: همان)
بهرهگيري از علوم روز در تفسير آيات با رعايت موازين روشمندانه منعي ندارد و نشانه عظمت كتاب الهي نيز است. قرآن در بحثهاي توحيدي، خداشناسي، معاد و امثال آن از يك سلسله حقايقعلمي پرده بر ميدارد و علاوه بر كسب نتايج توحيدي، اخلاقي و ديني، پيروان خود را در جريان علوم ميگذارد و راه گشاي دانشها ميشود. مفسران قرآن در اين قسم از تفسير آيات قرآن، به كمك علوم روز و با پرهيز از تاويل، تكلف، تطبيق و تفسير بهراي، قوانين طبيعي مسلّم را چراغي براي كشف رموز آيات قرار ميدهند كه اين كار اعجاز قرآن را بيشاز پيش روشن ميكند و همگان بويژه دانشمندان را به خضوع در برابر آن وا ميدارد و به اين نتيجه ميرساند كه قرآن نازل شده در چهارده قرن پيش مطالبي را مطرح كرده است كه بشر امروز در پرتو تلاش فراوان علمي به آن دست مييابد در چگونگي استفاده از علم در تفسير قرآن راه اعتدال، كاري عالمانه و روشمندانه است.
«بر سر اين دوراهي كمتر كسي ميتواند راه ميانه را برود ... فهميدن حقايق قرآن و تشخيص مقاصد آن از راه ابحاث علمي دو جور است؛ يكي اين كه ما در مسئلهاي كه قرآن متعرض آن است بحثي علمي يا فلسفي را آغاز كنيم و آن قدر آن را ادامه دهيم تا حق مطلببراي ما روشن و ثابت شود، آن گاه بگوييم آيه هم همين را ميگويد، اين روش هر چند كه مورد پسند مباحث علمي و نظري است، ولكن قرآن آن را نميپسندد و دوم اين كه براي فهم آن مسئله و تشخيص مقصود آن آيه از نظاير آن آيه كمك بگيريم و منظور از آيه مورد نظر را بهدست آوريم، آن گاه اگر بگوييم علم هم همين را ميگويد عيبي ندارد و اين روشي است كه ميتوان آن را تفسير خواند، قرآنآن را ميپسندد» (علامه طباطبائي، الميزان، 1 / 17 و 18).
جالب است بدانيم قرآن در آيات علمي خود كه به جهان طبيعت و تحولات آفرينش اشاره ميكند، صاحبان خرد را مورد خطاب قرار ميدهد و اين به معناي آن است كه دانشمندان ميتوانند آن را درك كنند.
در واقع مخاطب قرآن در فهم آيات علمي، كسانياند كه عالم يا اهل تفكر و تعقل ميباشند. براي نمونه به آيات زير توجه كنيد:
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً ... إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (نحل/ آيه 11و10)؛ اوست خدايي كه آب را از آسمان فرو فرستاد تا از آن بياشاميد و با آن گياهان و درختان پرورش دهيد... در اين امر نشانه يروشني است براي گروهي كه فكر ميكنند».
«وَسَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ... إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ » (نحل/ آيه 12) و «وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ الْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ» (روم/ 22).
«... وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ... لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ» (انعام/ 98).
با اندك توجهي به آيات بالا و عناويني چون «فكر ميكنند»، «تعقل ميكنند»، «عالم هستند» و «گروهي كه بطور عميق ميفهمند» كه در انتهاي آيات آمده است، مخاطبان آيات علمي مشخص ميشود، اما چرا قرآن به صراحت از حقايق علمي سخن نگفته است؟ براي مثال حركت زمين را با اشاره لطيفي به «مهد» بيان كرده و با صراحت نفرموده است، زيرا مردم و عالمان زمانه بر سكون زمين عقيده داشتند و حركت زمين براي آنها غيرقابل ترديد بود.
«مطالبي را كه قابل فهم و درك آن دوران بود با وضوح و صراحت بازگو نموده ولي در مورد مطالبي كه از فهم و درك مردم آن عصر دور بوده، به اجمال و اشاره قناعت كرده و شرح و بيان و درك كامل آن را به مردم قرنهاي بعدي كه با اكتشافات و پيشرفتهاي علمي مجهز ميشوند، واگذاشته است» (البيان، ابوالقاسم، 71).
هرگز نبايد انتظار داشت كه قرآن مجيد تمام مسائل علوم طبيعي و اسرار و خواص همه اشيا را بيان كند ، زيرا قرآن براي اين مقصود بيان نشده است قرآن يك دايرة المعارف يا كتاب زمين شناسي و گياه شناسي و فيزيولوژي نيست، قرآن كتاب تربيت و هدايت است، و نازل شده است تا انسانها را به سوي زندگي پاك آميخته با سعادت و فضيلت رهبري كند كه صدق، امانت، نظم و رحمت بر آن حاكم باشد و سرانجام او را به قرب خدا برساند.
اگر مي بينيم خداوند درباره قرآن مي فرمايد : ﴿ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴾ (نحل / 89)؛ « ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم براي بيان هرچيزي » منظور خداوند بيان كليه اموري است كه به نجات، سعادت، تربيت نوع انسان و هدايت او مربوط است، لذا به دنبال اين جمله مي فرمايد :﴿ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴾ « و براي هدايت و رحمت و بشارت همه مسلمانان»، ولي چون ذكر پاره اي از آيات الهي و اسرار آفرينش در سراسر جهان ودر وجود خود انسان ، به شناخت خدا و عظمت عالم آفرينش ـ فعل خدا ـ كمك مي كند ، گهگا ه در لابهلاي آيات قرآن با اشاره، به آنها پرده از روي اموري كه تا آن زمان از دانشمندان مخفي بود برميدارد. (تفسیر علمی قرآن،1 / 131 ـ 134).
اگر بخشي از اسرار علوم و حقايق عالم هستي در قرآن آمده است به عنوان عرضه علوم طبيعي و مانند آن به سبك يك دائرة المعارف نيست، بلكه به منظور اهداف تربيتي و اخلاقي ، و تعليم درس توحيد و خداشناسي و فهم اسماء و صفات حق يا آشنا شدن با گوشه اي از اسرار معاد و مانند آن است (پيام قرآن، 8 / 143 ـ 145).
قرآن كريم بزرگ ترين معجزه جاويد پيامبر اسلام است. همه انبيا معجزاتي مادي و قابل درك با حواس مردم داشتند، اما امروزه تنها خبري از آنها باقي مانده است و پذيرش وقوع معجزات توسط انبياي گذشته، جز از راه قرآن امكان پذير نيست، اين قرآن است كه از معجزات نوح و ابراهيم و موسي و عيسي «عليهمالسلام» خبر داده است، اما به كتب ديگري كه بخشي از اين معجزات را نقل كرده اند نميتوان اعتماد كرد، چون اين اخبار را با خبرهاي غيرواقعي مخلوط كردهاند.
معجزه رسول خدا متناسب با رسالت جاودانه و جهاني اش، غير مقطعي و غير مورد ي و براي همه مردم تا قيامت است و تا شريعت برپاست، قرآن هم حجتي استوار ونشانهاي پايدار و بي نظير خواهد ماند، هم زمان شمول است، هم جهان شمول.
مصطفي صادق رافعي در مورد اعجاز علمي قرآن مي نويسد:
«از ادله اعجاز علمي قرآن اين است كه براي مفسران در تفسير خود به واسطه نقصان وسايل علمي اشتباهي رخ داده كه در نتيجه تكميل وسايل و پيشرفت علوم طبيعي آن اشتباهات مرتفع گشته و به هر مقدار كه پيشرفت فنون طبيعي و اكتشافات علمي و وسايل فني بيش تر گردد، حقايق قرآن روشن تر مي شود» (صادق رافعي، مصطفي، الاعجاز القرآن و البلاغة النبوية، 105).
سيد ابوالقاسم خويي نيز يكي از وجوه اعجاز قرآن را مشتمل بودن آن بر اسرار آفرينش ميداند و مي نويسد:
«قرآن در آيات زيادي از قوانين هستي و رموز طبيعت و اجرام آسماني و موضوعات ديگر بحثهاي جالب و شگفت انگيزي نموده است و به طور مسلم اطلاع از چنين سنن و قوانيني جز از طريق وحي امكان نداشت (البيان، ص70).
آيت الله فاضل لنكراني مي نويسد:
«يكي از وجوه اعجاز قرآن، كه نشان دهنده نزول آن از نزد خداست، مشتمل بودن بر بعضي از اسرار آفرينش و رموز جهان هستي است كه بشر در آن عصر اطلاعي نداشت؛ به ويژه در جزيرة العرب كه از نمونه عصر دور بوده اين اخبار در قرآن است، به گونهاي كه مجموع آن از يك كتاب تجاوز مي كند» (فاضل لنكراني، مدخل التفسير ، 79).
رشيد رضا نيز مي نويسد:
«وجه هفتم از وجوه اعجاز قرآن اشتمال آن بر تحقيق بسياري از مسائل علمي و تاريخي است كه در زمان نزول قرآن شناخته شده نبوده است و بعد از آن با تلاش محققين از طبيعت شناسان و جامعه شناسان (... دانسته شده است.) » (رشيد الرضا، المنار، 2 / 120).
مفسران ديگر مانند احمد حنفي، محمد عبده، كواكبي، طنطاوي، محمد ابوزهره نيز، به اعجاز علمي قرآن تصريح كردهاند و معتقدند كه قرآن علاوه بر جهان شمول بودن، زمان شمول نيز هست و از نظر علمي معجزه است.
/ عضو هیأت علمي دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی*
ادامه دارد...
منبع:www.fahim12.com
/ن