توضيح نکته هايي در ستايش هاي حکيم سنايي از حضرت ختمي مرتبت (ص)

در راستاي درستي يا نادرستي حديث قومي «لولاک لما خلقت الافلاک »گوناگون سخن گفته اند در منابع کهن اعتراضي طرح کرده اند کلمه «لولا »برسرضمير متصل در نمي آيد ،با توجه به استناد به اين حديث در متون ارزنده نظم و نثراين نوشتارکند و کاوي درباره درستي اين مسأله ست
شنبه، 6 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توضيح نکته هايي در ستايش هاي حکيم سنايي از حضرت ختمي مرتبت (ص)

توضيح نکته هايي در ستايش هاي حکيم سنايي از حضرت ختمي مرتبت (ص
توضيح نکته هايي در ستايش هاي حکيم سنايي از حضرت ختمي مرتبت (ص)


 

نويسنده :*دکتر محمود مهدوي دامغاني




 

چکيده
 

در راستاي درستي يا نادرستي حديث قومي «لولاک لما خلقت الافلاک »گوناگون سخن گفته اند در منابع کهن اعتراضي طرح کرده اند کلمه «لولا »برسرضمير متصل در نمي آيد ،با توجه به استناد به اين حديث در متون ارزنده نظم و نثراين نوشتارکند و کاوي درباره درستي اين مسأله ست

واژه هاي کليدي :
 

سنايي ،حديقه ،حديث ،«لولاک »...
کمترکسي از شاعران پارسي زبان پيش از سده ششم و نيزپس ازآن ،به اندازه سنايي در ستايش نبي مکرم که درودهاي خداوند بر آن حضرت و خاندان مکرمش باد ،شعر سروده است ؟و با توجه به اين موضوع که سنايي در مقدمه بيشترستايش هاي خود از پيامبر(ص)و خلفاي راشدين و ديگر بزرگان دين ،بخشي عربي در چند سطر آورده است و از آيه هاي قرآن و احاديث اسلامي براي تاييد نظرخود به صورت گسترده بهره برده است ،در اين نوشتار به چند نکته اشاره مي شود ،بزرگان و ناموراني که گزيده هايي از حديقة الحقيقه برگزيده اند ،لازم نبوده است که به اين نکته ها بذل عنايت فرمايند .اينک با اقرار به آنکه اگر همه نکات توضيح داده شود ،بيرون ازاندازه اين نوشتار مختصر است به گفته معروف مولوي قناعت مي شود که چه نيکو فرموده است «هم به قدر تشنگي بايد چشيد .»
نسخه هاي مورد استفاده ،حديقه و ديوان و مثنوي هاي سنايي است که به همت والاي استاد فقيد و دانشمند و متدين که به راستي نمونه فضيلت هاي فراموش شده اين روزگار بود يعني سيد جليل القدر استاد محمد تقي مدرس رضوي چاپ و تصحيح شده است ،بد نيست اين نکته را بيفزاييم که استاد بزرگوار به روز يکشنبه بيست و پنجم آبان ماه يک هزار و سيصد و شصت و پنج خورشيدي برابر سيزدهم ربيع الاول يکهزار و چهارصد و هفت قمري در تهران در گذشت و پيکرش به مشهد منتقل شد و در صحن نو (آزادي )به خاک سپرده شد ،خدايش قرين آرامش ابدي بداراد بمنه و کرمه :
الف :حديقه :مجموعه ابيات حديقه که در اين باره است از صفحه 189تا 225را در بردارد و هشتصد بيت است که خود ديواني جداگانه شمرده مي شود و هر بيت آن نياز به شرح و توضيح دارد ،خوشبختانه بخشهايي را استادان محترمي که گزيده هايي برگزيده اند توضيح داده اند و نيازي به تکرار نيست .
در صفحه 189سطر ششم آيه مبارک شماره چهل و ششم سوره سي و سوم داراي دو غلط چاپي است «باذنه و سراجاً منيراً »به صورت «باذنه و سراجا و منيراً»چاپ شده است و کتاب هم داراي غلط نامه نيست و در اين مورد هم در پابرگي ،شماره آيه و سوره مشخص نشده است که البته در بيشتر موارد ديگر استخراج و مشخص شده است ،آيه پيش ازاين آيه هم ازهمان سوره احزاب و به شماره پنجاه و شش است ،آيه بعد که نمودار حضرت ختمي مرتبت براي همه جهانيان است تمام آيه شماره يک صد و هفت از سوره بيست و يکم است ..
سنايي پس از استشهاد به آيه هاي قرآن به روش پسنديده آن زمان به حديث استناد مي فرمايد و اين موضوع در کتابهاي اخلاق و آداب و سنن بسيار متداول بوده است و به عنوان نمونه غزالي در نگارش احياء علوم الدين و کيمياي سعادت همين روش را بر گزيده است ،البته اين روش در نثر متداول تر بوده است و شايد يکي از مشخصه هاي روشن سبک شعرسنايي همين باشد که در همان سده و سده هاي بعد رها شده است و براي نمونه درآثار منثور و منظوم عطار و مولوي کمتر ديده مي شود .
در سطر دهم همان صفحه تا سطر سيزدهم سه حديث از فرموده هاي پيامبر (ص)آورده است که ازديرباز درمنابع استوار حديث فرقه هاي گوناگون مسلمانان بازگو شده است و به اصطلاح درحد تواتر و مورد اتفاق همگان است .(لطفاً براي آگهي بيشتر به صفحه 95بخش نخست جلد اول طبقات ابن سعد که از لحاظ تاريخ تنظيم مقدم بر صحيح بخاري و صحيح مسلم است ،مراجعه فرماييد که با اندک اختلاف لفظي هر سه حديث آمده است و مي توان به صفحه 147جلد اول ترجمه همان کتاب مراجعه کرد ،اين حديثها در بيشتر ستايش هاي بزرگ سده هاي پنجم و ششم سايه افکنده است .
براي نمونه خود سنايي در صفحه 194حديقه چنين سروده است :
«بوده اول به خلقت و صورت
و امده آخر از پي دعوت »
نظامي در ليلي و مجنون صفحه (11)چاپ برتلس چنين مي گويد :
«اي ختم پيامبران مرسل
حلواي پسين و ملح اول
نوباوه باغ اولين صلب
لشکر کش عهد آخرين طلب »
عطارهم در صفحه (12)اسرار نامه چاپ روان شاد دکتر گوهرين اين گونه گفته است .
«هنوز آدم ميان آب و گل بود
که او شاه جهان جان و دل بود »
و به راستي که کمتر شاعر و اديبي همچون نظامي در مخزن الاسرار چاپ عبدالکريم علي اوغلي غلي زاده «فرهنگستان علوم شوروي سابق ،صفحه هاي 12تا29»ستايش حضرت ختمي مرتبت را چنان که بايد و شايد به نظم کشيده است :و او را مي توان همسنگ سنايي دانست .
درباره حديث قدسي که خداوند متعال فرموده است «لولاک لما خلقت الافلاک »«اگر براي وجود تو نمي بود افلاک را نمي آفريدم »توضيح بيشتري را براي خوانندگان ارجمند لازم مي بينيم که به عرض مي رسانم .نخست اينکه اين حديث در بسياري از آثار نثر و نظم که پيش از سنايي و پس از او تنظيم شده است ،آمده است و بسياري از استوانه هاي استوار عرفان و ادب به آن استناد کرده اند و چون آنچه که استاد بزرگ فقيد فروزانفر در صفحه 172و 203کتاب ارزنده احاديث مثنوي مرقوم فرموده است ،لازم بوده و کافي نيست و در ترجمه بسيار روان و همراه با کمال امانت استاد فرهيخته ابوالفضل وزير نژاد که خدايش به سلامت دارد و توفيق بيشتر ارزاني فرمايد فقط به جلد 13،نقد و تحليل مثنوي ارجاع داده شده است .به عرض مي رساند که :شهاب الدين سهروردي عارف مشهور سده ششم هجري در کتاب «عوارف المعارف »ترجمه ابومنصور اصفهاني در سده نهم اين حديث را به اين صورت آورده است ،به صفحه 243چاپ استاد قاسم انصاري مراجعه فرماييد .
عبدالقادر گيلاني صوفي نامدارسده ششم ،در گذشته به سال 561قمري که از معاصران سنايي است آن را با عنوان حديث قدسي آورده است که «در حديث قدسي فرمايد لولاک لما خلقت الافلاک »(لطفاً به صفحه 89ترجمه آن کتاب به قلم آقايان مسلم و کريم زماني مراجعه فرماييد.)
بهاء الدين بلخي مشهور به بهاء ولد که پدر مولوي است و معاصر سنايي يا نزديک به عصر اوست در کتاب معارف ،صفحه 141،ج1چاپ مرحوم استاد فروزانفر ،به هنگامي که از ارزش والاي محبت سخن مي گويد ،چنين آورده است :
«حکمت الله از خلقت جهان بجز محبت نبود از آن که هيچ صفتي از اين معني کامل تر نبود ازاين معني بود که مقصود از خلقت جهان محمد صلي الله عليه و سلم آمد که او حبيب الله بود ،لولاک لما خلقت الافلاک اشارت بدان است .»
احمد غزالي برادر کهتر محمد غزالي در صفحه 53کتاب مجالس خود که تقريرات اوست ،اين حديث را به صورت گوياتري آورده است ،يعني به جاي کلمه «افلاک »کلمه »«کون »را آورده است که شمول بيشتري دارد ،او ضمن بيان مقام رفيع حضرت ختمي مرتبت مي نويسد «يا محمد (ص)!لولاک لما خلقت الکون »و مي دانيم که احمد غزالي در گذشته به سال 520هجري يعني يک چهارم سده پيش از مرگ سنايي است ،اين حديث به اين صورت يادآور شعرنظامي در صفحه 15ليلي و مجنون است که گفته است .
«سرخيل تويي و جمله خيل اند
مقصود تويي همه طفيل اند »
«سلطان سرير کايناتي
شاهنشه کشور حياتي »
اين منابع که به آن اشاره و بر شمرده شد همه از منابع ارزنده اهل سنت است ،در منابع شيعي هم اين حديث شريف آمده است و چون بر شمردن همه منابع سخن را به درازا مي کشاند و با توجه به صفحات محدود مجله بايد سخن را کوتاه تر کرد و به دو منبع اشاره مي کنم ،ابن شهر آشوب مازندراني درگذشته با سال 588،هجري به خاک سپرده در بيرون دروازه شهر جلب است .در صفحه 216،ج1ضمن مقايسه حضرت ختمي مرتبت و حضرت ابراهيم اين حديث را آورده است که خداوند متعال به پيامبر بزرگوار فرموده است :«لولاک لما خلقت الافلاک »
مجلسي هم در صفحه 406ج16چاپ جديد از همين مصدر يعني کتاب مناقب آورده است .
با اين همه که گفته شد متأسفانه ابوالعباس مبرد ازاديبان سده سوم هجري و مؤلف نامور در رشته هاي گوناگون ادب و تاريخ اظهار داشته است که کلمه «لولا »بر ضمير متصل وارد نمي شود و مستعمل نيست ،ولي بايد توجه داشت که دانشمند بسيار نامورسده هشتم يعني ابن هشام انصاري مصري در دو کتاب ارزشمند خود که هر دو از معتبرترين کتابهاي صرف و نحو شمرده مي شوند و هنوز هم در حوزه و دانشگاه هاي بزرگ به ويژه الازهر مصر کتاب درسي است دراين مورد چنين مي گويد :
الف -در صفحه 274ج اول ،مغني سطح سوم که چنين توضيح مي دهد .«برخلاف عقيده و گفته مبرد کلمه لولا به ميزان اندکي بر ضماير متصل به کار رفته و شنيده شده است .ضمناً خوانندگان گرامي توجه داشته باشند که نام اين کتاب به صورت مغني در تلفظ عمومي و به صورت مغني در ضبط استاد نامور معاصر شادروان محمد محيي الدين عبدالحميد که بر آثار ابن هشام شرح و حاشيه نوشته ،آمده است .
ب ،در صفحه 251،سطر سوم کتاب شرح قطر الندي و بل الصدي هم نوشته است .«و لو لا في قولهم لولاي و لولاک و لولاه هر چند کمتر به کار رفته است »آن گاه اين بيت را شاهد آورده است که منسوب به عمر بن ربيعه مخزومي است .
اومت بعينيها من الهودج
لولاک في ذالعام لم احجج
«از کجاوه با دو چشم خود به من اشاره کرد که اگر امسال تو نمي بودي حج نمي گزاردم .»
و خوانندگان ارجمند که خواهان توضيح بيشتري باشند ،لطفاًبه شرح محمد محيي الدين عبدالحميد در پابرگ همان صفحه و صفحه بعد مراجعه فرمايند که شواهد ديگري هم از عمروعاص خطاب به معاويه و از يزيد بن حکم برادر مروان حکم خطاب به پسر عمويش ارائه داده است .
براي فزوني آگهي خوانندگان گرامي مي گويم که علي بن محمد نحوي هروي اديب بزرگ سده پنجم و در گذشته به سال 415هجري هم درکتاب الازهيه في علم الحروف بابي جداگانه از صفجه 175تا180درباره چگونگي به کار رفتن کلمه «لولا »نوشته و تصريح کرده است که اين کلمه بر سر ضمير متصل مي پيوندد وچند شاهد نشان داده است ،که مي توان به آن مراجعه کرد .
اين همه سخن درازي ،براي اين بود که نادرست بودن سخن ابوالعباس مبرد براي خوانندگان گرامي روشن شود ،به ياد دارم به سال 1361خورشيدي در مقدمه ترجمه دلائل النبوه بيهقي همين حديث قدسي «لولاک لما خلقت الافلاک »را آورده بودم و ويراستار محترمي که گرايش هاي ويژه يي داشت ،بدون گفتگو با اين بنده در پا برگ نوشته بود «اين حديث مستند و موثق نيست »و هنگامي که کتاب چاپ شده بود همين که به ايشان گوشزد کردم ،فرمودند مبرد گفته است که «لولا »بر ضمير متصل به کار برده نمي شود !
و توضيح مي دهم که چون از دير باز در منابع شيعي کهن و براي نمونه درصفحه 48جلد دوم کتاب «عيون اخبار الرضا »تاليف شيخ صدوق در باب فضائل امير المؤمنين علي عليه السلام از فرموده هاي حضرت ختمي مرتبت آمده است که «لولاک يا علي لما عرف المومنون بعدي »گروهي به اين حديث اعتراض کرده اند ،و نبايد از نظر دور داشت
که به گفته ابن ابي الحديد در صفحه 76،ج5چاپ استاد محمد ابوالفضل ابراهيم ،گروهي از ناموران از اديبان و محدثان گرايش به خوارج داشته اند که از جمله ايشان مبرد است و به هر حال سخن مبرد در اين باره استوار نيست و نبايد به آن سخن بسنده شود .
در سطرآخرمقدمه عربي سنايي دو حديث ديگر آمده است که فعلاً فقط منبع آن را يادآوري مي کنم و اگر زندگي بود در شماره هاي آينده در اين باره و برخي احاديث و روايات ديگر توضيح مي دهم .
حديث «انا سيد ولد آدم و لا فخر »با افزوني «يوم القيامه »در صفحه 59،ج7صحيح مسلم آمده است و به نقل از آن در جامع الصغير سيوطي هم به شماره 2692چاپ تازه بيروت نقل شده است .
حديث بعدي «و آدم و من دونه تحت لوايي يوم القيامه و لافخر »با فزوني هايي در صفحه 192،جلد دوم صحيح ترمذي آمده است و براي آگهي بيشتر از صورتهاي گوناگون اين هر دو حديث ،لطفاً به صفحه 42،اول کتاب ارزشمند فضائل الخمسة من الصحاح الستة مراجعه فرماييد .
منابع و مآخذ
1-ابن ابي الحديد -شرح نهج البلاغه ،به کوشش محمد ابوالفضل ابراهيم ،قاهره 1379.ق .
2-اين بابويه (شيخ صدوق »-عيون اخبار الرضا -به کوشش سيد مهدي لاجوري -قم 1377.ق.
3-ابن سعد ،محمد بن منيع ،الطبقات الکبير ،به کوشش ادوارد ساخا و همکارانش ،ليدن 1322.ق.
4-ابن شهر آشوب ،محمد بن علي -مناقب آل ابي طالب ،کتاب فروشي مصطفوي ،قم بي تاريخ .
5-ابن هشام ،عبدالله بن يوسف ،شرح قطر الندي ،به کوشش محمد محيي الدين عبد الحميد ،قاهره 1383،ق.
6-ابن هشام ،عبدالله بن يوسف ،مغني اللبيب ،به کوشش محمد محيي الدين عبد الحميد ،قاهره 1383،ق.
7-بهاء ولد ،محمد بن حسين ،معارف -به کوشش بديع الزمان فروزانفر ،تهران ،1323خورشيدي .
8-بيهقي ،احمدبن حسين ،دلائل النبوه ترجمه ،محمود مهدوي دامغاني ،تهران ،مرکزانتشارات علمي و فرهنگي ،1361خورشيدي .
9-سنايي ،حديقه ،تصحيح و تحشيه ،محمد تقي مدرس رضوي تهران ،انتشارات دانشگاه ،1359خورشيدي .
10-سهروردي ،عوارف المعارف ،ترجمه ابو منصوراصفهاني ،به کوشش قاسم انصاري ،ترهان ،شرکت انتشارات علمي و فرهنگي ،چاپ دوم ،1374خورشيدي .
11-سيوطي ،جلال الدين ،الجامع الصغير ،دارالفکر،بيروت ،بي تاريخ .
12-غزالي ،احمد ،مجالس به کوشش احمد مجاهد ،تهران دانشگاه تهران ،1376خورشيدي .
13-فروزانفر ،احاديث مثنوي ،تهران امير کبير ،چاپ دوم 1374خورشيدي و
14-فيروزآبادي ،سيد مرتضي ،فضائل الخمسه ،بيروت اعلمي ،1393ق.
15-گيلاني ،عبدالقادر ،سرالاسرار ،ترجمه مسلم و کريم زماني ،تهران ،نشر ني ،1385خورشيدي .
16-مجلسي ،محمد باقر ،بحارالانوار ،تهران ،اسلاميه ،بي تاريخ .
17-مسلم نيشابوري ،الجامع الصحيح ،قاهره ،1384ق.
18-نظامي ،مخزن الاسرار ،به کوشش عبدالکريم علي اوغلي علي زاده ،فرهنگستان شوروي ،بي تاريخ .
19-وزير نژاد ،ابوالفضل ،در سايه سار احاديث ،مشهد ،سخن گستر،1381،خورشيدي .
20-هروي ،علي بن محمد ،کتاب الازهيه ،به کوشش عبدالمعين الملوحي،دمشق 1391ق.
استاديار زبان و ادبيات فارسي *
منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 12



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.