چالش انديشه دينى و سكولار در عصر رضا شاه (2)

عملكرد و موضع‏گيرى رژيم رضا شاه، مهم‏ترين عنصر براى تحليل سياست‏هاى فرهنگى آن رژيم به شمار مى‏رود. تأمّل در زواياى سياست‏هاى رژيم، نشان‏دهنده برخورد با انديشه اسلامى و در نهايت، سوق دادن جامعه به سوى بى‏دينى مى‏باشد. رژيم در جهت نيل به اين اهداف از سويى، انديشه اسلامى را به چالش طلبيده و از سوى ديگر،
يکشنبه، 7 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چالش انديشه دينى و سكولار در عصر رضا شاه (2)

چالش انديشه دينى و سكولار در عصر رضا شاه (2)
چالش انديشه دينى و سكولار در عصر رضا شاه (2)


 

نويسنده: محمدجواد نوروزى




 

عصر رضاشاه و چالش انديشه دينى و سكولار
 

عملكرد و موضع‏گيرى رژيم رضا شاه، مهم‏ترين عنصر براى تحليل سياست‏هاى فرهنگى آن رژيم به شمار مى‏رود. تأمّل در زواياى سياست‏هاى رژيم، نشان‏دهنده برخورد با انديشه اسلامى و در نهايت، سوق دادن جامعه به سوى بى‏دينى مى‏باشد. رژيم در جهت نيل به اين اهداف از سويى، انديشه اسلامى را به چالش طلبيده و از سوى ديگر، در صدد جايگزينى ايدئولوژى جديدى بر پايه سه محور ناسيوناليسم، غرب‏گرايى و شاه محورى بود.
در زمينه ناسيوناليسم رژيم همگام با اسلام‏زدايى و سركوب رهبران دينى، سعى در ترويج فرهنگ ايرانى با محوريت قبل از اسلام داشت و در جهت احياى ايران باستان بر محورها و اصول ذيل تكيه كرد:
1. بازنويسى متون تاريخى؛
2. برگزارى جشن هزاره فردوسى؛
3. پيراستن زبان فارسى از واژه‏هاى غيرفارسى؛
4. ارائه تقويم مستقل؛
5. تغيير نام كشور.
رژيم در عرصه غرب‏گرايى و اخذ ظواهر فرهنگ غرب (شبه مدرنيسم) اقدامات زير را عملى ساخت:
1. تجددگرايى. هدف تجددگرايى ايجاد فرهنگ مصرفى و تحقير ارزش‏هاى ملى و مذهبى بود و نه متمدن ساختن جامعه در عرصه دانش و تكنولوژى.
2. تغيير پوشاك مردان و زنان؛
3. نوگرايى صنعتى؛
4. ايجاد ارتش مدرن؛

شخصيت‏هاى مؤثر در ترويج سكولاريسم
 

از آنجا كه رضاشاه از معرفت و آگاهى بهره‏اى نداشت و تنها بر اساس تجربه نظامى‏گرى به مراحل بالاى درجات نظامى نايل شده بود، از اين‏رو، در جهت اخذ تجدد و اعمال سكولاريسم با شخصيت‏هايى كه به لحاظ علمى و يا رفتارى ترويج‏كننده انديشه سكولار بودند همراه گرديد. در اين باره مى‏توان افراد ذيل را برشمرد:

الف. فروغى :
 

محمدعلى فروغى در سال 1254 ش به دنيا آمد. پدرش محمدحسين از شخصيت‏هاى فرهنگى زمان خود به شمار مى‏رفت. وى تحت تأثير ميرزاملكم خان، از پيشكسوتان فراماسونرى، بود. محمدعلى فروغى به همراه وثوق‏الدوله و برخى ديگر از رجال سياسى قانون اساسى و ساير اسناد فراماسونرى را زير نظر «لژ بيدارى جمعيت» به فارسى ترجمه كرد. در سن 32 سالگى از بنيانگذاران «لژ بيدارى ايرانيان»، كه در سال 1907 م ايجاد گرديد، به شمار مى‏رفت.(47) فروغى بنا به گفته مورخ معاصر حسين مكى يكى از مهره‏هاى مهم شطرنج در بازى سياسى دوران مشروطه و پهلوى به شمار مى‏رفت.
او علاوه بر ايفاى نقش در مديريت سياسى، به لحاظ علمى و فرهنگى يكى از پيشگامان سكولاريسم و مبارزه با اسلام محسوب مى‏گردد. وى طرفدار سياست انگليسى در ايران بود و در مواقع حساس در صحنه سياسى ظاهر مى‏گرديد.(48)

ب. كسروى :
 

وى در سال 1296 ش در تبريز متولد شد. به رغم آنكه نياكان كسروى با روحانيت مرتبط بودند، اما پدرش مخالف آداب و رسوم مذهبى، روضه‏خوانى و زيارت رفتن بود. اين طرز تلقّى در شكل‏گيرى انديشه و آراى كسروى بى‏تأثير نبود. در عصر پهلوى اول مدتى عهده‏دار مناصب قضايى گرديد. نقش كسروى در مبارزه با اسلام و ترويج سكولاريسم از آن رو بود كه مسئله «پاك دينى» و «پاك زبانى» را مطرح ساخت. به زعم وى اسلام با نيازهاى زمان هماهنگ نبود و پاك دينى را گامى در جهت ستيز با سنت‏ها و جايگزينى دينى هماهنگ با سكولاريسم
دانست. از منظر كسروى عقل مهم‏ترين منبع براى روزآمد كردن اسلام بوده و مسائلى همچون قضا و قدر، معجزه پيامبران، و خوار شمردن دنيا كه منشأ عقب‏ماندگى است مى‏بايست طرد شود.(49)
با توجه به عقلانيت در سكولاريسم، كسروى در پى تدوين آيينى عقلانى همچون دين طبيعى بود و معتقد بود كه به موازات تحولات سياسى و اقتصادى، در عرصه دين نيز بايد تحول صورت پذيرد. وى همچنين معتقد بود كه جهان را خداوند آفريده است و سپس آن را به حال خود رها كرده است. اين ديدگاه در گذشته در تبيين جهان‏شناسى سكولاريسم ارائه شده بود و هدفش تحليلى مادى از جهان آفرينش بود.(50) وى كشف حجاب زنان را، كه از نمودهاى عينى مبارزه با اسلام و اعمال سكولاريسم بود، مى‏ستود و مدعى طرفدارى از آزادى زن و مرد و بى‏حجابى بود.(51)
كسروى مدعى پيراستن زبان فارسى از ساير زبان‏ها و به ويژه عربى بود. اين امر ناشى از تعصب ايرانى‏گرى دانسته شده است كه در عصر رضاخان گام‏هايى براى اجراى آن برداشته شد، هرچند قرين توفيق نبود.

ج. تقى‏زاده :
 

وى پيش از آنكه متفكر و يا نظريه‏پرداز باشد، يك سياستمدار و مدير اجرايى بود. در عصر مشروطه از بنيانگذاران حزب دمكرات به شمار مى‏رفت. اين تشكل نخستين مجموعه حزبى در ايران بوده و يكى از شرايط عضويت بر طبق اساسنامه حزب آن بود كه داوطلب اشتغال به امورات مذهبى نداشته باشد. طبق بند چهارم شرايط پذيرش، افراد مى‏بايست «محترف به امورات مذهبى و كسب روحانى» نباشند. در مقدمه برنامه حزب نيز بر جدايى كامل «قوه سياسيه از قوه روحانيه» تأكيد شده بود.(52) پس از كودتاى رضاخان، تقى‏زاده نقش مهمى در تحكيم پايه‏هاى سلطنت ايفا نمود. وى گمشده خود را در شخصيت رضاخان جست‏وجو مى‏كرد.

د. تيمور تاش :
 

وى از ديگر شخصيت‏هايى بود كه به كمك داور، در ايجاد نظام قضايى جديد و مبارزه با نمادهاى دين اسلام نقشى اساسى داشت.

اقدام رژيم در اعمال سكولاريسم
 

الف. ستيز با سنّت‏ها
 

ستيز با سنت‏ها و اخذ تجدد از ويژگى‏هاى سكولاريسم به شمار مى‏رود. از گذشته دور كه عالمان دينى داعيه حاكميت و اجراى احكام دينى را داشته‏اند، حكومت‏ها همواره نامشروع تلقّى مى‏شدند، اگر چه در مقام عمل تاكتيك‏هاى گوناگونى در جهت تعامل با رژيم صورت مى‏پذيرفت. در تاريخ معاصر كناكنش اين دو به شكل‏گيرى سه جريان فكرى انجاميد كه هر يك درصدد مرجعيت دادن به يكى از منابع فكرى يعنى ايران، اسلام و تجدد بودند. رضاشاه در اين ميان كوشيد با اصالت و مرجعيت بخشيدن به تجدد، ناسيوناليسم را نيز به خدمت گرفته و سكولاريسم را در ايران حكمفرما كند.
رضا شاه سنت‏هاى دينى را عامل عقب‏ماندگى مى‏شمرد و راه حل را در اخذ فرهنگ غرب جست‏وجو مى‏كرد. البته برايند اين امر اخذ ظواهر فرهنگ غرب و به تعبير كاتوزيان، شبه مدرنيسم بود. الگوى عملى رضا شاه تركيه بود(53) و حاج مخبرالسلطنه نيز اذعان مى‏كرد كه تمدن غربى داراى دولايه ظاهرى و واقعى است و رضاشاه در پى اخذ ظواهر فرهنگ غرب بود.(54) رضا شاه كه پيشرفت را در همسانى هر چه بيشتر با غرب مى‏پنداشت، سعى كرد در سازمان‏هاى ادارى و بوروكراسى حاكم تجديدنظر نمايد. وى در طول تاريخ حاكميت تنها يك سفر به تركيه داشت و در آنجا اعلام كرد كه اشتراك دو كشود در مبارزه با دين و سنت‏هاست.(55) رضاخان براى انجام مأموريتش در سال‏هاى نخست كوشيد از راه عوام‏فريبى پله‏هاى قدرت را طى كند. از اين‏رو، در مراسم سينه‏زنى و عزادارى شركت جست،(56) به ديدار عالمان دينى در قم شتافت، در نامه‏اى به وزارت معارف در سال 1303 بر حفظ شئونات دينى و اجراى شرعيات تأكيد كرد،(57) و در هنگام مخالفت علما با جمهورى‏خواهى با آنان همگام شد(58) و در سال‏هاى نخست سلطنت خود را مقلد شيخ عبدالكريم حايرى قلمداد كرد. اما پس از محكم شدن پايه‏هاى حكومتش سكولاريسم را اجرا و اعمال كرد.(59)
رضا خان در جهت زدودن فرهنگ اسلام از جامعه ايرانى و كاربست سكولاريسم روش‏هاى زير را به كار گرفت:
ـ ايجاد تشكيك در مبانى دينى؛
ـ حمايت از جريان‏هاى انحرافى نظير كسروى و شريعت سنگلجى؛
ـ ايجاد محدوديت و برخورد با مراسم دينى و مناسك مذهبى؛
ـ معارضه با روحانيت و سعى در كاهش نفوذ آنان در جامعه؛
ـ ترويج باستان‏گرايى و ايدئولوژى‏هايى براى جايگزين شدن به جاى اسلام؛
ـ ترويج و گسترش مظاهر فساد و فحشا در جامعه.

ب. تاسيس نهادهاى نوين
 

1. نظام نوين آموزشى: ايجاد نظام جديد آموزشى جديد كه متأثر از فرهنگ غرب مى‏باشد، تحولى عمده در تاريخ معاصر به شمار مى‏رود. اين امر موجب شد به موازات نظام آموزشى سنتى، دستگاه مهمى در عرصه فرهنگ شكل گيرد كه بعدها در تحولات سياسى و اجتماعى همواره در كنار حوزه‏هاى علميه نقش اساسى ايفا كند. پيشينه نظام آموزشى جديد به عصر قاجارها باز مى‏گردد؛ يعنى زمانى كه پس از شكست‏هاى ايران در جنگ ايران و روس، مسئله اعزام محصل به خارج مطرح گرديد. بعدها در سال 1290 ش. نخستين قانون مدون در زمينه اعزام محصل به تصويب رسيد و در پى آن در سال 1307 و دوران حاكميت رضا شاه، قانونى به تصويب رسيد كه به موجب آن به مدت شش سال و هر سال صد نفر به خارج اعزام شدند. مجموعه اين 600 نفر نقش مهمى در فضاى فرهنگى، سياسى و اجتماعى ايفا كردند.(60)
علاوه بر آن، در عصر قاجارها ميسيونرهاى مذهبى براى ايجاد مدارس تلاش كردند، هر چند اين اقدام‏ها با توفيق همراه نبود. اما نظام آموزشى به شكلى گسترده در زمان رضا شاه شكل گرفت. از منظر رضا شاه تكيه گاه مهم رژيم نخبگان، افسران و امراى ارتش همه به نوعى فراورده نظام آموزشى غرب بودند و از اين‏رو، اميدوار بود با ايجاد مدارس نظام پهلوى نهادينه شده و افرادى ترتيب شوند كه در نظام مديريتى رژيم پهلوى به كار گرفته شوند، هرچند رژيم در اين اقدام توفيق نيافت و نظام آموزشى جديد به ميدانى براى رويارويى با رژيم تبديل گرديد و از همان سال‏هاى نخست با نفوذ چهره‏هاى دينى اين هدف رژيم تحقق نيافت.(61)
2. نظام قضايى نوين: نظام قضايى موضوع برخورد دو انديشه دينى و سكولار در عصر رضاشاه بود. عالمان دينى بر اساس رويكرد دينى سعى در حل و فصل منازعات قضايى بر اساس شريعت اسلامى داشتند. در حالى كه رژيم با هدف تضعيف موقعيت عالمان دينى و در نهايت، نهادينه ساختن دين در محدوده شئون فردى، مصمم بود نظام حقوقى غرب را به جاى محكمه‏هاى شرعى قرار دهد. در اين راستا برخى قوانين نيز به سبك نظام حقوقى غرب تنظيم شدند. در سال 1304 (1925) قوانين تجارى و جنايى تصويب شد و در سال 1305 (1926) قوانين مدنى مورد تصويب مجلس قرار گرفت. قوانين جارى در كشورهاى فرانسه، بلژيك، سوئيس و ايتاليا مهم‏ترين منبع قوانين جديد بود و در سال 1927 وزارتخانه‏اى به نام «وزارت عدليه» تأسيس گرديد و على‏اكبر داور، كه فارغ‏التحصيل ژنو بود، متصدى تربيت قاضيان جديد گشت.(62)
طى سال‏هاى 1304 تا 1307 مجموعه قوانين متعددى بر پايه الگوى فرانسه به تصويب رسيد كه از قوانين اسلامى مايه نگرفته بود، اين امر مخالفت برخى رهبران دينى را به همراه داشت.(63) در سال 1313 (1934) قانون موقوفات در جهت كاهش نفوذ رهبران دينى وضع و اجرا گرديد؛ چرا كه تصدى موقوفات، كه پيش از اين برعهده عالمان دينى بود، به دولت واگذار مى‏گرديد. نتيجه آن‏كه، اين تحولات موجب شد در سال‏هاى پايانى حكومت رضا شاه 72% وزراى دادگسترى داراى تحصيلات جديد باشند.(64)

ج. ايجاد فرهنگستان
 

با توجه به مسئله ناسيوناليسم كه يكى از پايه‏هاى مهم ايدئولوژيك رژيم به شمار مى‏رود، هدف از ايجاد فرهنگستان «حفظ و توسعه و ترقى زبان فارسى» اعلام شد. اما هدف واقعى تلاش رژيم در انقطاع فرهنگى بود؛ امرى كه در تركيه به انجام رسيد و هم اينك نسل‏هاى جديد آن كشور از مواريث گذشته خود كه با الفباى لاتين نيست بيگانه‏اند.
مخبرالسلطنه در خاطراتش مى‏گويد: «اين فكر كه به واسطه اسلام ايران تحت‏الشعاع عرب واقع شده است و بايد رخنه به اسلام كرد و ترك لغات عربى را گفت، فرهنگستان را لون ديگر داد... با اين تشويش خيال تدريس شرعيات و قرآن در مدارس ممنوع گرديد.»(65)
پيش از اين در عصر قاجاريه آخوندزاده از پيشگامان تغيير الفبا بوده است. وى هدف اين امر را رهايى از قيد و بندهاى دينى اعلام مى‏داشت.(66) اين امر گوياى آن بود كه جريان تجدد و سكولاريسم در ايران از گذشته در پى اعمال اين مسئله بوده است. اما اكنون كه سكولاريسم با حاكميت رضاخان قدرت يافته است كاربردى شده بود. مثلاً، ملكم خان نيز پيش از اين مدعى شده است كه: «جهل مسلمانان و جدايى آن‏ها از ترقيات امروزه به علت نقص الفبا است و عدم وجود حقوق و آزادى‏هاى مردم، فقدان امنيت براى جان، شرف و اموال ناشى از نقص الفبا است، عدم ايجاد راه‏هاى شوسه، زيادى خشونت و تجاوز و كمبود عدالت و انصاف، همه اين‏ها به علت نقص الفبا است.»(67)
به هر حال، در كابينه دوم فروغى در سال 1314 انجمنى به نام فرهنگستان شكل گرفت كه هدفش پيراستن زبان فارسى از عربى و تغيير الفبا بود. اين اقدام در ايران هيچ گاه به نتيجه نرسيد.(68)

د. كشف حجاب
 

حجاب يك ارزش اسلامى است كه ريشه در منابع اسلامى دارد. حضور غربيان در اسلام و ساير كشورهاى اسلامى موجب به چالش كشيدن اين مسئله گرديد. كشف حجاب در ايران مستلزم زمينه‏سازى فرهنگى و سپس قدرت اجرايى بود كه گمان مى‏رفت در عصر رضا خان زمينه‏هاى آن مهيا شده بود. از نظر رضاخان كشف حجاب به مثابه آزادى زنان بود، در حالى كه حضرت امام معتقد بودند كه حجاب با آزادى مخالفتى نداشته و اسلام با آنچه كه خلاف عفت است مخالف است. رضا شاه همچنين معتقد بود كه حجاب دشمن تمدن و ترقى است و موجب شده كه نيمى از مردم جامعه در كار و تلاش حضور نيابند.(69) رضا شاه از همان سال‏هاى نخست حاكميت در پى اين امر بود. اما سفر به تركيه در سال 1313 اين نگرش را تقويت كرد. مخبرالسلطه گويد: «فكر تشبه به اروپايى از آنجا (تركيه) به سر پهلوى آمد.»(70) رضا شاه پنج هفته در تركيه ماند و پس از بازگشت زنان را به كشف حجاب و مردان را به پوشيدن لباس متحدالشكل مجبور ساخت. مهم‏ترين راهبردهاى اجرايى رژيم در نهادينه ساختن كشف حجاب عبارت بودند از:
ـ پيش قدم شدن رجال دولتى؛
ـ برگزارى مراسم دولتى در سراسر كشور و الزام افراد و گروه‏ها به شركت در آن‏ها؛
ـ تبليغ و ترويج بى‏حجابى از راه‏هاى متنوع فرهنگى، هنرى، ادبى؛
ـ ايجاد محدوديت براى زنان محجبه؛
ـ كاربرد زور، تهديد و تنبيه براى اجراى قانون كشف حجاب؛
ـ تشويق افرادى كه داوطلبانه تن به قانون كشف حجاب دهند.(71)
در مقابل، قانون كشف حجاب با واكنش‏هاى مختلفى مواجه گرديد؛ از جمله:
ـ قيام مسجد گوهرشاد در مشهد به رهبرى مراجع و بهلول؛
ـ عدم شركت مردم در مجالس دولتى و جشن‏ها؛
ـ عدم خروج بانوان از منازل؛
ـ نگارش نامه‏هاى اعتراض‏آميز و تلاش در جهت ايجاد اعتراض عمومى؛
ـ تنوع بخشيدن به پوشش به نوعى كه كاركرد حجاب را نيز داشته باشد.(72)

نتيجه‏گيرى
 

مباحث اين نوشتار در دو بخش مبانى نظرى و رويكرد عملى ارائه گرديد. در بخش مبانى نظرى شاخصه‏هاى دو انديشه سكولار و انديشه سياسى اسلام معاصر بيان شد. در بخش عملى نيز به اقدامات رژيم در عصر پهلوى اول اشاره گرديد؛ از جمله اينكه مهم‏ترين اقدامات رژيم براى مبارزه با اسلام و حاكميت سكولاريسم را مى‏توان در محورهايى نظير كشف حجاب، ايجاد فرهنگستان، نظام آموزشى جديد، نظام قضايى جديد و سنت ستيزى برشمرد. شايان ذكر است بر اساس تعاريف گوناگونى كه از واژه سكولاريسم در ابتدا ارائه گرديد، از منظر نگارنده سكولاريسم بيانگر يك طيف معنايى است كه هم الحاد را در بر مى‏گيرد و هم جدايى دين از سياست را. از اين‏رو، گاه سكولاريسم در نوشتار حاضر با الحاد مرادف شده است.
در بررسى اقدام رژيم پهلوى در حاكميت انديشه سكولاريسم، به واكنش‏هاى رهبران دينى و مردم مسلمانان اشاره شد. آنچه در پايان مى‏توان نتيجه گرفت آن است كه سكولاريسم على‏رغم توفيق آن در كشور مشابهى نظير تركيه، در ايران با توفيق همراه نبود. مهم‏ترين علت ناكامى سكولاريسم در ايران در مقايسه با تركيه ريشه در انديشه شيعى در ايران دارد كه آموزه‏هاى آن متفاوت از اسلام در انديشه اهل سنت است. البته مى‏توان به برخى عوامل ديگر نيز اشاره كرد؛ نظير اين‏كه در تركيه حاكميت سياست آتاتوركى از تداوم برخوردار بود، اما در ايران به رغم حاكميت بيست ساله رضاخانى همزمان با جنگ جهانى دوم و موضع‏گيرى رژيم پهلوى، ايران با اشغال متفقين مواجه شده و در عمل سياست‏هاى اجرا شده از سوى رضاخان با وقفه مواجه و بسيارى از آن‏ها دستخوش تغيير و تحول گرديد.
پی نوشت ها :
47ـ حسين‏فردوست،تاريخ‏بيست‏ساله‏ايران،ص35.
48ـ حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى،تهران،مؤسسه‏اطلاعات،1371،ج2،ص127.
49ـ حجت‏الله اصيل، سيرى در انديشه سياسى كسروى، تهران، اميركبير، 1356، ص 13ـ6.
50و51ـ براى آگاهى بيش‏تر ر.ك: ايان باربور، علم و دين، ترجمه بهاءالدين خرمشاهى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، 1372، ص 125/ ص 23.
52ـ ايرج افشار، اوراق تازه باب مشروطيت و نقش تقى‏زاده،تهران،جاويدان،1359،ص 53ـ49 و 352.
53ـ دبدر بولارد، شترهابايدبروند، ترجمه حسين‏ابوترابيان،تهران،هفته،1363،ص 23.
54و55ـ مهديقلى هدايت، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1375، ص 382/ ص 404.
56و57ـ محمدتقى بهار، ج 2، ص 9/ ص 95.
58ـ مهديقلى هدايت، پيشين، ص 367.
59ـ شوراى محققان بنياد، زندگى سياسى شيخ عبدالكريم حايرى، مجله ياد، ش 3 (تابستان 1369)، ص 27.
60ـ ر.ك: على‏محمد حاضرى، «سرچشمه‏هاى آموزشى نيروهاى انقلاب»، انقلاب اسلامى و ريشه‏هاى آن [مجموعه مقالات]، قم، معاونت امور اساتيد، 1374، ج اول، ص 334.
61ـ ر.ك: زهرا شجيعى، نخبگان سياسى ايران از انقلاب مشروطيت تا انقلاب اسلامى، تهران، سخن، 1371، ج 2، ص 118.
62ـ گاوين همبلى، سلسله پهلوى و نيروهاى مذهبى، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1371، ص 36.
63ـ نيكى آر كدى، ريشه‏هاى انقلاب ايران، ترجمه عبدالرحيم گواهى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1373، ص 152.
64ـ محمدعلى كاتوزيان، ص 149.
65ـ مهديقلى هدايت، پيشين، ص 411.
66ـ اسماعيل شفيعى سروستانى به نقل از ادبيات مشروطه، ص 205.
67ـ همان، ص 117 به نقل از الفباى جديد و مكتوبات، ص 3.
68ـ در اين‏باره ر.ك: الف. كاوه بيات، «فرهنگستان اول و وضع و ترويج واژه‏هاى نو»، نشر دانش، ش10، سال يازدهم (آذر و ديماه 1370)، ص 48 و سيد محمدمهدى جعفرى، «فرهنگستان و سرنوشت پژوهش در جمهورى اسلامى ايران»، نشر دانش، ش 3 (فروردين و ارديبهشت 1361)، ص 9.
69ـ على‏اصغر حكمت، سى خاطره از عصر فرخنده پهلوى، تهران، وحيد، 1355، ص 88.
70ـ مهديقلى هدايت، پيشين، ص 302.
71ـ ر.ك: سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى، واقعه كشف حجاب، تهران، سازمان مدارك علمى، 1371، ص 18.
72ـ همان، ص 25، 43 و 91.
منبع:خبرگزاری فارس... پایان



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط