چالش انديشه دينى و سكولار در عصر رضا شاه (2)
نويسنده: محمدجواد نوروزى
عصر رضاشاه و چالش انديشه دينى و سكولار
در زمينه ناسيوناليسم رژيم همگام با اسلامزدايى و سركوب رهبران دينى، سعى در ترويج فرهنگ ايرانى با محوريت قبل از اسلام داشت و در جهت احياى ايران باستان بر محورها و اصول ذيل تكيه كرد:
1. بازنويسى متون تاريخى؛
2. برگزارى جشن هزاره فردوسى؛
3. پيراستن زبان فارسى از واژههاى غيرفارسى؛
4. ارائه تقويم مستقل؛
5. تغيير نام كشور.
رژيم در عرصه غربگرايى و اخذ ظواهر فرهنگ غرب (شبه مدرنيسم) اقدامات زير را عملى ساخت:
1. تجددگرايى. هدف تجددگرايى ايجاد فرهنگ مصرفى و تحقير ارزشهاى ملى و مذهبى بود و نه متمدن ساختن جامعه در عرصه دانش و تكنولوژى.
2. تغيير پوشاك مردان و زنان؛
3. نوگرايى صنعتى؛
4. ايجاد ارتش مدرن؛
شخصيتهاى مؤثر در ترويج سكولاريسم
الف. فروغى :
او علاوه بر ايفاى نقش در مديريت سياسى، به لحاظ علمى و فرهنگى يكى از پيشگامان سكولاريسم و مبارزه با اسلام محسوب مىگردد. وى طرفدار سياست انگليسى در ايران بود و در مواقع حساس در صحنه سياسى ظاهر مىگرديد.(48)
ب. كسروى :
دانست. از منظر كسروى عقل مهمترين منبع براى روزآمد كردن اسلام بوده و مسائلى همچون قضا و قدر، معجزه پيامبران، و خوار شمردن دنيا كه منشأ عقبماندگى است مىبايست طرد شود.(49)
با توجه به عقلانيت در سكولاريسم، كسروى در پى تدوين آيينى عقلانى همچون دين طبيعى بود و معتقد بود كه به موازات تحولات سياسى و اقتصادى، در عرصه دين نيز بايد تحول صورت پذيرد. وى همچنين معتقد بود كه جهان را خداوند آفريده است و سپس آن را به حال خود رها كرده است. اين ديدگاه در گذشته در تبيين جهانشناسى سكولاريسم ارائه شده بود و هدفش تحليلى مادى از جهان آفرينش بود.(50) وى كشف حجاب زنان را، كه از نمودهاى عينى مبارزه با اسلام و اعمال سكولاريسم بود، مىستود و مدعى طرفدارى از آزادى زن و مرد و بىحجابى بود.(51)
كسروى مدعى پيراستن زبان فارسى از ساير زبانها و به ويژه عربى بود. اين امر ناشى از تعصب ايرانىگرى دانسته شده است كه در عصر رضاخان گامهايى براى اجراى آن برداشته شد، هرچند قرين توفيق نبود.
ج. تقىزاده :
د. تيمور تاش :
اقدام رژيم در اعمال سكولاريسم
الف. ستيز با سنّتها
رضا شاه سنتهاى دينى را عامل عقبماندگى مىشمرد و راه حل را در اخذ فرهنگ غرب جستوجو مىكرد. البته برايند اين امر اخذ ظواهر فرهنگ غرب و به تعبير كاتوزيان، شبه مدرنيسم بود. الگوى عملى رضا شاه تركيه بود(53) و حاج مخبرالسلطنه نيز اذعان مىكرد كه تمدن غربى داراى دولايه ظاهرى و واقعى است و رضاشاه در پى اخذ ظواهر فرهنگ غرب بود.(54) رضا شاه كه پيشرفت را در همسانى هر چه بيشتر با غرب مىپنداشت، سعى كرد در سازمانهاى ادارى و بوروكراسى حاكم تجديدنظر نمايد. وى در طول تاريخ حاكميت تنها يك سفر به تركيه داشت و در آنجا اعلام كرد كه اشتراك دو كشود در مبارزه با دين و سنتهاست.(55) رضاخان براى انجام مأموريتش در سالهاى نخست كوشيد از راه عوامفريبى پلههاى قدرت را طى كند. از اينرو، در مراسم سينهزنى و عزادارى شركت جست،(56) به ديدار عالمان دينى در قم شتافت، در نامهاى به وزارت معارف در سال 1303 بر حفظ شئونات دينى و اجراى شرعيات تأكيد كرد،(57) و در هنگام مخالفت علما با جمهورىخواهى با آنان همگام شد(58) و در سالهاى نخست سلطنت خود را مقلد شيخ عبدالكريم حايرى قلمداد كرد. اما پس از محكم شدن پايههاى حكومتش سكولاريسم را اجرا و اعمال كرد.(59)
رضا خان در جهت زدودن فرهنگ اسلام از جامعه ايرانى و كاربست سكولاريسم روشهاى زير را به كار گرفت:
ـ ايجاد تشكيك در مبانى دينى؛
ـ حمايت از جريانهاى انحرافى نظير كسروى و شريعت سنگلجى؛
ـ ايجاد محدوديت و برخورد با مراسم دينى و مناسك مذهبى؛
ـ معارضه با روحانيت و سعى در كاهش نفوذ آنان در جامعه؛
ـ ترويج باستانگرايى و ايدئولوژىهايى براى جايگزين شدن به جاى اسلام؛
ـ ترويج و گسترش مظاهر فساد و فحشا در جامعه.
ب. تاسيس نهادهاى نوين
علاوه بر آن، در عصر قاجارها ميسيونرهاى مذهبى براى ايجاد مدارس تلاش كردند، هر چند اين اقدامها با توفيق همراه نبود. اما نظام آموزشى به شكلى گسترده در زمان رضا شاه شكل گرفت. از منظر رضا شاه تكيه گاه مهم رژيم نخبگان، افسران و امراى ارتش همه به نوعى فراورده نظام آموزشى غرب بودند و از اينرو، اميدوار بود با ايجاد مدارس نظام پهلوى نهادينه شده و افرادى ترتيب شوند كه در نظام مديريتى رژيم پهلوى به كار گرفته شوند، هرچند رژيم در اين اقدام توفيق نيافت و نظام آموزشى جديد به ميدانى براى رويارويى با رژيم تبديل گرديد و از همان سالهاى نخست با نفوذ چهرههاى دينى اين هدف رژيم تحقق نيافت.(61)
2. نظام قضايى نوين: نظام قضايى موضوع برخورد دو انديشه دينى و سكولار در عصر رضاشاه بود. عالمان دينى بر اساس رويكرد دينى سعى در حل و فصل منازعات قضايى بر اساس شريعت اسلامى داشتند. در حالى كه رژيم با هدف تضعيف موقعيت عالمان دينى و در نهايت، نهادينه ساختن دين در محدوده شئون فردى، مصمم بود نظام حقوقى غرب را به جاى محكمههاى شرعى قرار دهد. در اين راستا برخى قوانين نيز به سبك نظام حقوقى غرب تنظيم شدند. در سال 1304 (1925) قوانين تجارى و جنايى تصويب شد و در سال 1305 (1926) قوانين مدنى مورد تصويب مجلس قرار گرفت. قوانين جارى در كشورهاى فرانسه، بلژيك، سوئيس و ايتاليا مهمترين منبع قوانين جديد بود و در سال 1927 وزارتخانهاى به نام «وزارت عدليه» تأسيس گرديد و علىاكبر داور، كه فارغالتحصيل ژنو بود، متصدى تربيت قاضيان جديد گشت.(62)
طى سالهاى 1304 تا 1307 مجموعه قوانين متعددى بر پايه الگوى فرانسه به تصويب رسيد كه از قوانين اسلامى مايه نگرفته بود، اين امر مخالفت برخى رهبران دينى را به همراه داشت.(63) در سال 1313 (1934) قانون موقوفات در جهت كاهش نفوذ رهبران دينى وضع و اجرا گرديد؛ چرا كه تصدى موقوفات، كه پيش از اين برعهده عالمان دينى بود، به دولت واگذار مىگرديد. نتيجه آنكه، اين تحولات موجب شد در سالهاى پايانى حكومت رضا شاه 72% وزراى دادگسترى داراى تحصيلات جديد باشند.(64)
ج. ايجاد فرهنگستان
مخبرالسلطنه در خاطراتش مىگويد: «اين فكر كه به واسطه اسلام ايران تحتالشعاع عرب واقع شده است و بايد رخنه به اسلام كرد و ترك لغات عربى را گفت، فرهنگستان را لون ديگر داد... با اين تشويش خيال تدريس شرعيات و قرآن در مدارس ممنوع گرديد.»(65)
پيش از اين در عصر قاجاريه آخوندزاده از پيشگامان تغيير الفبا بوده است. وى هدف اين امر را رهايى از قيد و بندهاى دينى اعلام مىداشت.(66) اين امر گوياى آن بود كه جريان تجدد و سكولاريسم در ايران از گذشته در پى اعمال اين مسئله بوده است. اما اكنون كه سكولاريسم با حاكميت رضاخان قدرت يافته است كاربردى شده بود. مثلاً، ملكم خان نيز پيش از اين مدعى شده است كه: «جهل مسلمانان و جدايى آنها از ترقيات امروزه به علت نقص الفبا است و عدم وجود حقوق و آزادىهاى مردم، فقدان امنيت براى جان، شرف و اموال ناشى از نقص الفبا است، عدم ايجاد راههاى شوسه، زيادى خشونت و تجاوز و كمبود عدالت و انصاف، همه اينها به علت نقص الفبا است.»(67)
به هر حال، در كابينه دوم فروغى در سال 1314 انجمنى به نام فرهنگستان شكل گرفت كه هدفش پيراستن زبان فارسى از عربى و تغيير الفبا بود. اين اقدام در ايران هيچ گاه به نتيجه نرسيد.(68)
د. كشف حجاب
ـ پيش قدم شدن رجال دولتى؛
ـ برگزارى مراسم دولتى در سراسر كشور و الزام افراد و گروهها به شركت در آنها؛
ـ تبليغ و ترويج بىحجابى از راههاى متنوع فرهنگى، هنرى، ادبى؛
ـ ايجاد محدوديت براى زنان محجبه؛
ـ كاربرد زور، تهديد و تنبيه براى اجراى قانون كشف حجاب؛
ـ تشويق افرادى كه داوطلبانه تن به قانون كشف حجاب دهند.(71)
در مقابل، قانون كشف حجاب با واكنشهاى مختلفى مواجه گرديد؛ از جمله:
ـ قيام مسجد گوهرشاد در مشهد به رهبرى مراجع و بهلول؛
ـ عدم شركت مردم در مجالس دولتى و جشنها؛
ـ عدم خروج بانوان از منازل؛
ـ نگارش نامههاى اعتراضآميز و تلاش در جهت ايجاد اعتراض عمومى؛
ـ تنوع بخشيدن به پوشش به نوعى كه كاركرد حجاب را نيز داشته باشد.(72)
نتيجهگيرى
در بررسى اقدام رژيم پهلوى در حاكميت انديشه سكولاريسم، به واكنشهاى رهبران دينى و مردم مسلمانان اشاره شد. آنچه در پايان مىتوان نتيجه گرفت آن است كه سكولاريسم علىرغم توفيق آن در كشور مشابهى نظير تركيه، در ايران با توفيق همراه نبود. مهمترين علت ناكامى سكولاريسم در ايران در مقايسه با تركيه ريشه در انديشه شيعى در ايران دارد كه آموزههاى آن متفاوت از اسلام در انديشه اهل سنت است. البته مىتوان به برخى عوامل ديگر نيز اشاره كرد؛ نظير اينكه در تركيه حاكميت سياست آتاتوركى از تداوم برخوردار بود، اما در ايران به رغم حاكميت بيست ساله رضاخانى همزمان با جنگ جهانى دوم و موضعگيرى رژيم پهلوى، ايران با اشغال متفقين مواجه شده و در عمل سياستهاى اجرا شده از سوى رضاخان با وقفه مواجه و بسيارى از آنها دستخوش تغيير و تحول گرديد.
پی نوشت ها :
47ـ حسينفردوست،تاريخبيستسالهايران،ص35.
48ـ حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى،تهران،مؤسسهاطلاعات،1371،ج2،ص127.
49ـ حجتالله اصيل، سيرى در انديشه سياسى كسروى، تهران، اميركبير، 1356، ص 13ـ6.
50و51ـ براى آگاهى بيشتر ر.ك: ايان باربور، علم و دين، ترجمه بهاءالدين خرمشاهى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، 1372، ص 125/ ص 23.
52ـ ايرج افشار، اوراق تازه باب مشروطيت و نقش تقىزاده،تهران،جاويدان،1359،ص 53ـ49 و 352.
53ـ دبدر بولارد، شترهابايدبروند، ترجمه حسينابوترابيان،تهران،هفته،1363،ص 23.
54و55ـ مهديقلى هدايت، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، 1375، ص 382/ ص 404.
56و57ـ محمدتقى بهار، ج 2، ص 9/ ص 95.
58ـ مهديقلى هدايت، پيشين، ص 367.
59ـ شوراى محققان بنياد، زندگى سياسى شيخ عبدالكريم حايرى، مجله ياد، ش 3 (تابستان 1369)، ص 27.
60ـ ر.ك: علىمحمد حاضرى، «سرچشمههاى آموزشى نيروهاى انقلاب»، انقلاب اسلامى و ريشههاى آن [مجموعه مقالات]، قم، معاونت امور اساتيد، 1374، ج اول، ص 334.
61ـ ر.ك: زهرا شجيعى، نخبگان سياسى ايران از انقلاب مشروطيت تا انقلاب اسلامى، تهران، سخن، 1371، ج 2، ص 118.
62ـ گاوين همبلى، سلسله پهلوى و نيروهاى مذهبى، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، 1371، ص 36.
63ـ نيكى آر كدى، ريشههاى انقلاب ايران، ترجمه عبدالرحيم گواهى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1373، ص 152.
64ـ محمدعلى كاتوزيان، ص 149.
65ـ مهديقلى هدايت، پيشين، ص 411.
66ـ اسماعيل شفيعى سروستانى به نقل از ادبيات مشروطه، ص 205.
67ـ همان، ص 117 به نقل از الفباى جديد و مكتوبات، ص 3.
68ـ در اينباره ر.ك: الف. كاوه بيات، «فرهنگستان اول و وضع و ترويج واژههاى نو»، نشر دانش، ش10، سال يازدهم (آذر و ديماه 1370)، ص 48 و سيد محمدمهدى جعفرى، «فرهنگستان و سرنوشت پژوهش در جمهورى اسلامى ايران»، نشر دانش، ش 3 (فروردين و ارديبهشت 1361)، ص 9.
69ـ علىاصغر حكمت، سى خاطره از عصر فرخنده پهلوى، تهران، وحيد، 1355، ص 88.
70ـ مهديقلى هدايت، پيشين، ص 302.
71ـ ر.ك: سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى، واقعه كشف حجاب، تهران، سازمان مدارك علمى، 1371، ص 18.
72ـ همان، ص 25، 43 و 91.
منبع:خبرگزاری فارس... پایان
/ج