عواقب غيرقابل پيشبيني بودن در گفتگو با دکتر سيد سعيد صدر، روانپزشک
«تو واقعا غير قابل پيشبيني هستي!» آيا تا به حال کسي اين جمله را به شما گفته است؟ يا شما اين توصيف را درباره کسي به کار بردهايد؟ گاهي اوقات، در بعضي موقعيتها ميگوييم اگر فلاني اينجا بود حتما اين حرف را ميزد يا اين کار را ميکرد. ما اين جمله را وقتي ميگوييم که از عکسالعمل کسي در مقابل چيزي مطمئن باشيم. اما درباره بعضي آدمها خيلي سخت ميشود اين جمله را به کار برد چون رفتار آنها غيرقابل پيشبيني است. اگر دوست داريد بدانيد که آدمهاي غيرقابل پيشبيني چه خصوصياتي دارند و بايد با آنها چطور رفتار کرد، گفتگوي ما را با دکتر سيدسعيد صدر، روانپزشک و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي، بخوانيد.
آقاي دکتر، افراد غيرقابل پيشبيني چه ويژگيهايي دارند؟يک شخصيت سالم از نظر رواني چند معيار دارد که يکي از مهمترين آنها «قابل پيشبيني بودن رفتارش» است. يعني رفتارهاي نسبتا ثابت الگوداري دارد که موجب رفع تنش و انطباقش با محيط ميشود. به همين دليل هم قابل پيشبيني است. در مقابل آن، يک شخصيت ناسالم يا غيرمعمول يا پاتولوژيک، شخصيتي است که رفتارهايش موجب انطباق با محيط نيست، انعطافپذير نيست، ثبات ندارد و به همين دلايل ميگوييم «غيرقابل پيشبيني» است. اين ويژگي بيشترين تأثيرش را در روابط بين فردي ميگذارد، به اين دليل که اطرافيان فرد نميدانند او در موقعيتهاي گوناگون چه عکسالعملي نشان ميدهد. درواقع فرد غير قابل پيشبيني در موقعيتهاي متعارف عکسالعملهاي غيرمعمولي نشان ميدهد و اطرافيانش را گيج ميکند. براي مثال، يک بار در مقابل حرفي خوشحال ميشود و دفعه بعد در مقابل همان حرف عصباني و ناراحت ميشود.
خانواده و دوستان اين افراد بيشتر احساس ناراحتي ميکنند يا خود آنها؟
اطرافيان آنها هميشه در تنش و اضطراب هستند اما خودشان تنش و اضطرابي ندارند. افرادي با شخصيت غير قابل پيشبيني، با اينکه اغلب در روابط بين فرديشان دچار مشکل هستند، فکر ميکند مشکل از ديگران است. براي مثال، چنين فردي ميگويد خانوادهام نگذاشتند من رشتهاي را که دوست داشتم انتخاب کنم؛ يا آنها موجب شدند من با کسي که مورد علاقهام نيست ازدواج کنم. آنها به همين علت گستره روابطشان را زياد ميکنند چون ميخواهند کسي را پيدا کنند که با او دچار مشکل نشوند. در نتيجه اين افراد دوستان وآشنايان زيادي دارند، اعم از همجنس و غير همجنس ولي اين روابط اغلب روابط کوتاه مدت هستند. پس افراد غيرقابل پيشبيني داراي روابط متعدد و ناپايدارند. از طرف ديگر، به همان نسبت که آدم جديد وارد زندگيشان ميشود، درگيريها و مشکلاتشان زياد ميشود چون هر آدم تازهاي با مسايل و مشکلات و استرسهاي خودش وارد زندگي آنها ميشود و فرد غير قابل پيشبيني مجبور است درگير زمينه احساسي و عاطفي آنها شود. در نتيجه اين افراد در روابطشان زيادخطا ميکنند. براي مثال، ميگويند من هميشه بد آوردم، چون سراغ هرکسي رفتم مشکل پيدا کردم. در حالي که اين طبيعي است، وقتي تعداد دوستان آدم زياد باشد احتمال اينکه افراد مشکلدار ميان آنها باشد هم زيادتر ميشود.
در زندگي زناشويي چهطور؟
روابط زناشويي آنها هم ناپايدار است چون اين افراد از هر نظر غير قابل پيشبيني هستند، احساساتشان هم در نوسان دايمي است. همسر يک فرد غير قابل پيشبيني نميداند با او بايد چهطور رفتار کند. او ممکن است زماني عاشق و دلباخته همسرش باشد و در وقت ديگري نسبت به او کاملا بياحساس باشد. او حتي در مقابل احساسات مثبت هم نميداند بايد چه کاري انجام دهد. براي مثال، اگر همسرش به او محبت کند، پس از مدتي خسته ميشود و آرزو ميکند اي کاش رفتارش کميخشونتآميز باشد اما اگر همين رفتار را با او داشته باشد، ميگويد به احساسات من بيتوجه است.
در زمينه شغلي هم اين نوسانها وجود دارد؟
بله، ممکن است در رفتار با همکاران دچار همين اختلالات شود يا در زمينه انتخاب شغل ناپايداري نشان دهد اينطور که هرچند وقت يک بار شغل خود را عوض کند و از اين شاخه به آن شاخه بپرد. حتي در تفريحات هم اين افراد غيرقابل پيشبينياند. براي مثال، يک تفريحي که برايش لذت بخش است پس از مدتي ممکن است جاذبهاش را از دست بدهد و سراغ يک تفريح ديگر برود. درضمن اين افراد ناپايدارند و به هدفهايشان نميرسند چون هدف را رها ميکنند.
آنها از نظر خلقي در چه شرايطي هستند؟
خلقشان هم ناپايدار است؛ يعني يا خيلي عصبي هستند يا به شدت شاد و سرحال يا فوقالعاده مأيوساند تا جايي که ممکن است دست به خودکشي بزنند يا آن قدر اميدوار که ميتوانند هرجور ريسکي را انجام دهند.
آيا غيرقابل پيشبيني بودن يک اختلال شخصيتي است؟
البته اين يک ويژگي شخصيتي است اما در تعدادي از اختلالات شخصيتي زياد ديده ميشود که مهمترين آنها اختلال شخصيت مرزي است. در واقع غيرقابل پيشبيني بودن ويژگي اصلي و بارز اين اختلال است که در آن همانطور که از اسمش پيداست، شخص در مرز سلامت روان و بيماري دايم در نوسان است.
البته در اختلال شخصيت نمايشي يا هيستريونيک و اختلال خودشيفتگي هم اين ويژگي ديده ميشود. البته افراد سالم هم گاهي خصوصيات افراد غير قابل پيشبيني را از خود بروز ميدهند اما ميتوانند اين حالتها را کنترل يا مديريت کنند، در حالي که افراد غير قابل پيشبيني واقعا نميتوانند خودشان را کنترل کنند.
عامل ايجاد اين ويژگي شخصيتي چيست؟
عامل ژنتيک، عامل سرشتي و زندگي داخل رحمي و بعد، عوامل محيطي هم تأثير گذارند. اما از همه مهمتر عامل ژنتيک است. خصوصياتي که چند نسل چرخيده و در يک نفر به اين شکل ظهور پيدا کرده است و در سنين نوجواني و جواني خودش را نشان ميدهد و در بزرگسالي به اوج ميرسد اما با افزايش سن به مرور خفيفتر ميشود. اين افراد در ميانسالي شکل و شمايل مثبتتري به رفتارشان ميدهند. براي مثال، اگر فرد پيش از اين تفريحات متنوع و پرخطري داشت، يکي از آنها را انتخاب ميکند و ادامه ميدهد. : بعضيها افراد غير قابل پيشبيني را آدمهاي جذابي ميدانند، اين به علت همين ويژگيهاي غير معمول آنهاست؟
غيرقابل پيشبيني بودن در کل هيجان انگيز است. فرد غير قابل پيشبيني هم چون رفتارش ثابت و راکد نيست، هيجاني را در ديگران ايجاد ميکند که البته هميشه مثبت نيست. براي مثال، وقتي ناگهان خشمگين ميشود ممکن است خيلي جذاب نباشد.
آيا اين افراد نياز به درمان دارند؟
تا وقتي که اختلال در روابط بين فردي شان واضح و جدي نشده يا در شغلشان با مسأله خاصي مواجه نشدهاند احتياجي به درمان نيست اما اگر مشکلات جدي شد، بايد درمان شوند. درمان اينها هم خيلي پيچيده است. به اين ترتيب که بايد همزمان درمان دارويي و روان درماني انجام شود اما روان درماني اين شخصيتها خيلي مشکل است، به اين دليل که به روان درمانگرشان از لحاظ عاطفي وابسته ميشوند و حتي روان درمانگرشان را به تله مياندازند.
چطوري؟
آنها اغلب روان درمانگر غيرهمجنس انتخاب ميکنند. از اول تأکيد ميکنند که من با غيرهمجنس راحتترم. بعد به تدريج در طول درمان رابطه عاطفي ايجاد ميکنند و به ابراز علاقه ميپردازند و از آنجا که اغلب از جذابيتهاي قابل قبولي هم برخوردارند، گاهي اوقات ميتوانند روان درمانگرشان را هم درگير رابطه عاطفي کنند.
خانواده و اطرافيان شخصيتهاي غيرقابل پيشبيني بايد در قبال آنها چه رفتاري را در پيش بگيرند؟
آنها نقشي در ايجاد اين مشکل نداشتهاند که بخواهند کار خاصي براي حل آن انجام دهند. اغلب اعضاي خانواده ميآيند و ميگويند چه کار کنيم که کمتر عصباني شود. آنها خودشان را سرزنش ميکنند اما در واقع مشکل از آن شخص است. اطرافيان اگر بتوانند مهربان و محکم باشند خوب است يعني در عين محکم بودن لجاجت نکنند و در عين مهرباني زياد ميدان ندهند ولي متأسفانه اغلب افراد غير قابل پيشبيني هستند که سرنخ رفتار اطرفيانشان را در دست دارند و آنها را طوري که ميخواهند کنترل ميکنند.
منبع:www.salamat.com
/ن