لطف‌‎های نهفته در عید فطر (1)

عید در لغت، از ماده «عود» به معنای بازگشت است. برهمین اساس، به روزهایی که مشکلات، از قوم و جمعیتی برطرف می شود، ودر آن روز، به پیروزی ها و راحتی های نخستین باز می گردند، عید گفته می شود. عید فطر، به مناسبت اینکه در پرتو اطاعت یک ماهه در ماه مبارک رمضان، صفا و پاکی فطری نخستین، به روح و جان باز می
پنجشنبه، 18 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمیده جبل عاملی
موارد بیشتر برای شما
لطف‌‎های نهفته در عید فطر (1)

لطف های نهفته در عید فطر(1)
 


 

نویسنده: سید محمود طاهری

 
عید آمد و خوش آمد، دلدار دلکش آمد
هر مرده ای زگوری برجست و پیشش آمد
دل را زبان بباید تا جان به چنگش آرد
جان پاکشان بیاید کان یار سرکش آمد
جان غرق شهد و شکر از منبع نباتش
مه درمیان خرمن زان ترک مه وش آمد
خاک از فروغ نفخش (1) قبله فرشته آمد
کآب از جوار آتش، هم طبع آتش آمد
جان و دل فرشته، جفت هوای حق شد
گردون فرشتگان را زان روی مفرش (2) آمد
ای هوشمند گوشی، کاو را کشید دستش
وی روسپید رویی کز وی مخمش (3) آمد(4)

مفهوم شناسی دو واژه «عید» و«فطر»
 

عید در لغت، از ماده «عود» به معنای بازگشت است. برهمین اساس، به روزهایی که مشکلات، از قوم و جمعیتی برطرف می شود، ودر آن روز، به پیروزی ها و راحتی های نخستین باز می گردند، عید گفته می شود. عید فطر، به مناسبت اینکه در پرتو اطاعت یک ماهه در ماه مبارک رمضان، صفا و پاکی فطری نخستین، به روح و جان باز می گردد، و آلودگی هایی که بر خلاف فطرت بوده، پاک می شود، عید نام گرفته است. در روایتی از حضرت علی (ع) آمده است. «کل یوم لا یعصی الله فیه فهو یوم عید؛ هر روز که در آن، معصیت خدا نشود ، روز عید است.»(5) این روایت نیز به همین موضوع اشاره دارد؛ زیرا روز ترک گناه، روز پیروزی و پاکی و بازگشت به فطرت نخستین است. (6) آیت الله میرزا ملکی تبریزی در این باره می نویسد: « بدان که عید، عبارت از وقتی است که خداوند از بین ایام، برگزیده است تا به بندگان جوایز و انعام بخشد؛ و آنان برای گرفتن خلعت ها و عطایا اجتماع کنند. و اجازه داده شد که در برابر پروردگار حضور یابند و در درگاه او اظهار مسکنت وخواری نمایند و به بندگی اعتراف، و از گناهان استغفار و طلب آمرزش کنند. حاجات خود را عرضه بدارند و آرزوهای خود را بازگو نمایند. و خداوند امیدوار ساخته است که بالاتر از آرزویشان و فراتر از آنچه به دل هایشان خطور می کند، به آنها عطا فرماید: از این رو دوست دارد که آنها نسبت به پروردگارشان خوش گمان بوده، پندار نیک داشته باشند، و امیدواری به قبول او وآمرزش او داشته باشند، و بخشش او را بر عذاب او ترجیح دهند. و ناامید و زیان کار، آن کس [است] که در مانند چنین روزی از معنای عید غافل شود. و از امور مهم این روز که طلب عطوفت و رحمت از ساحت قدس حضرت رب العالمین است، خود را باز دارد. به هر حال، خداوند منان، ماه رمضان را ماه مسابقه در عبادت خود قرار داده، و روز عید، بندگان خود را برای گرفتن جایزه ها و عطیه ها دعوت فرموده است. » (7) وچون روز عید در شریعت برای سرور و شادی قرار داده شده است. لذا نام عید برای هر روزی که مسرت در آن باشد، به کار می رود. و در حدیثی آمده است که «روز فطر، عید قرار داده شده تا برای مسلمین، مرکز اجتماعی باشد که در آن روز گرد هم آیند، سپس حمد خدای را برای نعمتی که برایشان ارزانی داشته شده به جای آورند.» (8) واما در باره مفهوم واژه «فطر» گفته شده است: « فطر در لغت، از جمله به معنای گشودن روزه است که واژه افطار از همین ریشه گرفته شده است. مردم درآن روز افطار می کنند، و شرعاً روزه گرفتن در روز عید فطر حرام است. و عید فطر، یکی از سه عید بزرگ مسلمانان است که در سراسر کشورهای اسلامی و در میان مسلمانان کشورهای دیگر جهان، با مراسم خاص دینی و عرفی، هر منطقه برگزار می شود.»(9)

بیشتر بخوانید: لطف های نهفته در عید فطر(2)

 

واپسین لحظه های ماه مبارک رمضان
 

... و امروز، آخرین روز ماه مبارک رمضان است و آخرین افطار. صدای بال فرشتگان برای برچیدن سفره ماه مبارک رمضان به گوش می رسد؛ و اولیای الهی، ناخرسند از این برچیدن، و فرشتگان، شرمنده از ناخرسندی دوستان خدا. یک ماه، بخت با روزه داران یار بوده و آنان را بر خوان گسترده «ضیافت الله » نشانده و به مهمانی نور و لبخند برده است؛ و اکنون گرچه این سفره را بر می چینند و وعده آن را به سال دیگر می دهند ، باید عید گرفت آن همه مهمان نواری های یک ماهه، و آن همه پذیرایی های ویژه شبانه روزی را، یادش به خیر! از کیمیاگری ماه مبارک رمضان که لحظه لحظه عمر ما را دراین یک ماه، زرین کرده بود، نفس هایمان را به رنگ تسبیح در آورده و خوابمان را هم سنگ عبادت ساخته بود.(10) ریزش نعمت بود و سرریز مائده های آسمانی. میزبان، همانند ماه های دیگر، سخت گیری نمی کرد برای اجابت دعاهامان شرط وشروط نمی گذاشت. بلکه به کمترین عبادت، بیشترین پاداش را وعده می داد. میزبانمان ، هیچ ماهی همانند این ماه، به دنبال بهانه نبود تا ما را ببخشد، به ما رو کند و دستمان را بگیرد. حتی خواب خوش بنده روزدار را به بهانه ماه رمضان ، عبادت به شمار می آورد، وبه مناسبت این ماه مبارک، هزاران هزار بنده را - از زنده و مرده - از آتش دوزخ می رهاند. او اشک هایمان را در این ماه، بیش از هر زمان دیگر بها می داد، و ناله هایمان را بی درنگ پاسخ می گفت. او در این ماه، به جوان ها، بیشتر نگاه می کرد و بیش از بقیه هوایشان را داشت؛ چراکه قلب آنها پاکیزه تر، دل آنها ملکوتی تر، و موفقیتشان در خودسازی و تهذیب نفس، در این سن بیشتر است، به تعبیر امام راحل ما (رحمه الله) «قلب جوان، لطیف و ملکوتی است، و انگیزه های فساد در آن ضعیف می باشد. شما تا جوان هستید می توانید کاری انجام دهید؛ تا نیرو و اراده جوانی دارید می توانید هواهای نفسانی و خواسته های حیوانی را از خود دور سازید، ولی اگر در جوانی به فکر اصلاح و ساختن خود نباشید، دیگر در پیری، کار از کار گذشته است.تا جوانید فکری کنید؛ نگذارید پیر و فرسوده شوید».(11) برای اصلاح نفس، ایام جوانی، سزاوارتر است؛ زیرا که هم اراده قوی تر است، و هم کدورت و ظلمت نفس، کمتر است، و به فطرت نزدیک تریم و هم بار معصیت، زیاد نشده که جبران آن مشکل باشد، جوانان قدر ایام جوانی را بدانند و این نعمت بزرگ را با غفلت نگذرانند، که درایام پیری، اصلاح نفس، بسیار مشکل است. (12)
باری؛ پروردگارمان، به جوانی که در این ماه، چشمانش از شوق و از خوف الهی لبریز از اشک می شد، به فرشتگان فخر می فروخت و به آنان می فرمود: بنده جوان مرا ببینید به آستان ما روی آورد و...

بیشتر بخوانید: لطف های نهفته در عید فطر(3)

 

وداع با ماه مبارک رمضان
 

یکی از آداب ماه مبارک رمضان، وداع با این ماه عزیز در پایان آن است. آیت الله ملکی تبریزی دراین باره می نویسد:
«بدان که زمان و مکان، گرچه از نگاه ظاهر، بی جان هستند، دارای حیات و شعور می باشند، و حتی از حب و بغض برخوردار هستند. و چون زمان، دارای ادارک، حیات و شعور می باشد، دستور داده شده است که با ماه رمضان خداحافظی و وداع نمایید. در این باره چیزی که اهمیت دارد این است که شخص وداع کننده، در سخنانی که بر زبان می آورد، صادق باشد و راست بگوید، تا ماه رمضان او با دروغ و نفاق پایان نیابد؛ چرا که در بخشی از جمله هایی که برای وداع - از سوی اهل بیت (ع) آمده است می گوییم:
«سلام برتو این هم نشینی که دوری ات ناپسند و ناگوار است» وبه خداوند می گویی: «ما ماه رمضان را وداع می کنیم درحالی که وداع او بر ما گران بوده، ما را غمگین نموده، و رفتن او موجب وحشت ما شده است.» و چنین وداعی، شکل راست و درست به خود نمی گیرد مگر برای کسی که ماه رمضان را با شوق و محبت به پایان رسانده باشد، نه با تکلف و کراهت. و همچنین چنین وداعی، برای کسی که در ماه رمضان، با آنچه این ماه، اقتضا می کرد، رفتاری مخالف داشت درست نیست؛ زیرا او در حقیقت رفیق و هم نشین با ماه مبارک رمضان نبوده، تا اکنون با آن خداحافظی کند. و به هر حال، در حقیقت، شرط وداع این است که وداع کننده، از فراق وداع شونده اندوهگین و محزون باشد، و وداع کننده، اندوهگین و محزون نخواهد بود، مگر آنکه آن رفیق و هم نشین خود را دوست بدرد، و او را دوست نخواهد داشت مگر اینکه با او مخالفت نکند، و مراقب باشدکه در آنچه مورد رضا و محبوب اوست، مطیع و فرمان بر باشد. باری اگر تو به حرمت ماه رمضان و به جایگاه آن نزد پروردگار آگاه باشی، و رفتار نیک و کریمانه اش با خودت را بشناسی، و بدانی که حضور چنین مهمانی شریفی، موجب می شود تا تو گرامی شوی و به سودهای بی پایان دست یابی و به اعلی علیین راه یافته، هم نشین پیامبران و رسولان و ملائکه مقربین گردی، با آمدنش بسی خرسند و شادمان خواهی شد، و با رفتنش بسی اندوهگین و افسرده خواهی گشت و در این موقع است که وداع تو با ماه مبارک رمضان همانند وداع امام سجاد(ع) خواهد شد. و از آن سو نیز ماه رمضان همان گونه که تو با او وداع کردی، با تو وداع خواهد کرد، بلکه او در وداع خویش با تو، بیش از آنچه تو در وداع خود از اندوه و غم آشکار کردی، ظاهر خواهد ساخت؛ چرا که عنایت از جانب مقام عالی، تمام تر وکامل تر از عنایت از سوی مقام دانی و پایین خواهد بود.»(13)
ادامه دارد ...

نمایش پی نوشت ها:
1. نفخش: دمیدنش
2. مَفرش: فرش.
3. مُخَمَش: خراشیده.
4. مولوی، کلیات شمس تبریزی، ص 257.
5. نهج البلاغه،حکمت428.
6. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج5، ص131.
7. میرزا جواد ملکی تبریزی، مراقبات، ج2، صص 122 و 123.
8. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج2، ص667.
9. جمعی از نویسندگان، دایره المعارف تشیع، ج11، ص529.
10. طبق روایات خواب درماه رمضان عبادت محسوب می شود.
11. امام خمینی(ره) جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، ص 58.
12. امام خمینی(ره) شرح حدیث «جنود عقل وجهل»، ص 345.
13. مراقبات، ج2، برگرفته از : صص 106، 108، 109، 111 و112.
 

منبع:کتاب گلبرگ شماره 122


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط