احزاب سياسى رژيم صهيونيستى (10)
ترجمه : عبدالكريم جادرى
حزب دموكراتيك عرب
برنامه ى حزب دموكراتيك عرب در زمينه ى سياسى با احزاب راكح و ليست پيشرو براى صلح تفاوت زيادى ندارد و در زمينه ى حقوق مدنى و قومى اعراب ، اين حزب مانند ساير احزاب عربى ، بر لزوم احقاق اين حقوق تاكيد مى كند برنامه ى سياسى حزب دموكراتيك عرب را مى توان به شرح زير خلاصه نمود: در عرصه ى داخلى ، مبارزه براى برابرى كامل عرب هاى ساكن در اسرائيل با يهوديان و پذيرش آنان به عنوان اقليتى نژادى و پايان دادن به تمامى اشكال ستم و تبعيض نژادى كه در حقشان روا داشته مى شود. در خصوص مسايل ملى ، حل عادلانه ى مساله ى فلسطين ، تشكيل دولت مستقل فلسطين پس از عقب نشينى ارتش اسرائيل از كليه مناطق اشغالى از جمله بخش شرقى بيت المقدس و ادامه ى مذاكره با سازمان آزاديبخش فلسطين به عنوان يگانه نمايندى رسمى ملت فلسطين . حزب دموكراتيك عرب به شدت بر ضرورت يكپارچگى تمامى گروه هاى سياسى عربى و شركت همگانى در انتخابات كنست تاكيد مى كند و اميدوار است از اين طريق عرب ها با به دست آوردن تعدادى از كرسى هاى كنست (متناسب با ميزان جمعيتشان ) از ابزار قدرتمندى براى فشار به دستگاه حكومت اسرائيل به منظور نيل به حقوق به اصطلاح مدنى و قومى خود برخوردار شوند.
حزب دموكراتيك عرب به لحاظ هويت اجتماعى ، علاوه بر نمايندگى بخشى از سران عشاير و طوايف و بزرگان خاندان ، نماينده ى طبقه ى تازه تشكيل شده و رو به رشد بورژوازى جامعه ى عرب اسرائيل است يا به عبارتى دقيق تر، نماينده ى آن بخش از اقشار جامعه ى عربى است كه مايلند هم هويت عربى و فلسطينى خود را تقويت كنند و هم در فعاليت هاى سياسى و اقتصادى اسرائيل سهيم شوند. در آخرين انتخابات پارلمانى ، اين حزب از حمايت گسترده ى كانون هاى محلى و سراسرى عربى و پيروان جنبش اسلامى برخوردار بود و با قراردادن نام يكى از نامزدهاى باديه نشين (به نام طلب الصانع ) در رديف دوم ليست انتخاباتى اش توانست آراى بسيارى از باديه نشينيان را از آن خود كند.
حزب دموكراتيك عرب به لحاظ سازمانى ، سازمانى يكپارچه ندارد و اين حزب پيش از آنكه حزب نهادها باشد، “حزب كميته ها” و “حزب ائتلاف هاى انتخاباتى “ است . نيروى اصلى و منشاء حركت در اين حزب ، شخص بنيانگذار و رهبر آن يعنى عبدالوهاب دراوشه است . مساله ى قابل توجه اين است كه بسيارى از اعضاى هيئت مؤ سس حزب على رغم اينكه زمان زيادى از تشكيل حزب نمى گذرد، از حزب خارج شدند و به راحتى عناصر ديگرى جايگزين آنها شدند.
تعدادى كرسى هاى حزب در كنست : كنست دوازدهم (1988) يك كرسى ؛ كنست سيزدهم (1992) 2 كرسى .
جنبش فرزندان وطن
جنبش فرزندان وطن به صورت يك تشكل كوچك در سال 1973 در شهر ام الفحم توسط وكيل مدافع “توفيق كيوان “ و به منظور شركت در انتخابات شوراهاى محلى كه در آن سال انجام گرفت تشكيل شد.
اين تشكل تازه بوجود آمده ضمن حمله ى شديد به مواضع و اقدامات سياسى كمونيست ها و سران طوايف و بزرگان خاندان ، خود را جايگزين آنها مطرح كرد و توانست يك كرسى شوراى محلى را به دست آورد.
پيدايش اين تشكل و موفقيت جزيى اش در انتخابات شوراهاى محلى ، هواداران گرايش هاى قومى را تشويق به ايجاد تشكل هاى مشابهى در بعضى روستاها مانند تشكل النهضه در الطيبه و تشكل الفجر در عاره و عرعره كرد. اين تشكلات با يكديگر ارتباط برقرار نمودند و ضمن تبادل راى و مشورت ، پشتيبانى خود را از يكديگر اعلام داشتند و بعدها با يكديگر متحد و يك جنبش سراسرى واحد به نام فرزندان وطن پايه گذارى كردند. موقعيت اين جنبش در شوراهاى محلى به مرور مستحكم تر شده و در حالى كه در انتخابات سال 1973 تنها يك نفر از اين جنبش توانست به شوراهاى مزبور راه يابد، در انتخابات سال 1983 و سال 1989 به ترتيب 9 و 13 نفر توانستند آراء لازم براى راه يابى به اين شوراها به دست آورند. اما بيش ترين موقعيت اين جنبش در نيمه ى دوم دهه ى هشتاد و در ميان دانشجويان عرب شاغل به تحصيل در دانشگاه هاى اسرائيل حاصل شد. در انتخابات دانشجويى كه در سال 1989 برگزار شد، نامزدهاى جنبش فرزندان وطن به اتفاق متحدانشان ، به رقابت با كمونيست ها كه انجمن هاى دانشجويى را در اختيار داشتند، پرداختند و توانستند بيش ترين كرسى هاى انجمن دانشجويان عرب را در دانشگاه عبرى شهر بيت المقدس و دانشگاه بن گوريون شهر النقب به دست آورند و در دانشگاه هاى تل آويو، حيفا والتخنيون حضورى قدرتمند داشته باشند. اين جنبش هنوز هم عمده ى اعضايش را دانشگاهيان ، روشنفكران و دانش آموزان تشكيل مى دهند.
جنبش فرزندان وطن به لحاظ فكرى و سياسى ، سه مرحله را پشت سرگذشته است . در اوايل مرحله ى نخست كه از سال 1973 تا 1983 به درازا كشيد، اين جنبش تفكرى تبلور يافته يا خط سياسى كاملا مشخصى نداشته و به حساب آوردن اقليت فلسطينى در اسرائيل به عنوان بخش تفكيك ناپذير ملت فلسطين و امت عرب ، نپذيرفتن واقعيتى به نام اسرائيل و مخالفت با برنامه ها و طرح هاى سياسى راكح (يا حداش ) فصل مشترك همه ى طرح ها و موضع گيرى هاى سياسى اين جنبش را تشكيل مى داد. با نزديك شدن پايان اين مرحله ، جنبش فرزندان وطن ضمن مشخص نمودن هويت سياسى اش به عنوان يكى از پشتوانه هاى حركت ملى فلسطينى به رهبرى ساف ، اعلام كرد كه هدف نهايى اش پايه گذارى جامعه اى دموكراتيك و لائيك در سرتاسر فلسطين است . نپذيرفتن تجمع يهوديان در فلسطين به عنوان يك ملت ، غير قانونى دانستن دولت اسرائيل و درخواست از كشورهاى عربى براى تحريم آن و عدم مشاركت در انتخابات كنست از جمله ديدگاه هاى اين جنبش در مرحله ى نخست بود. در دومين مرحله كه از 1983 تا 1988 ادامه داشت ، جنبش فرزندان وطن ديدگاه هاى پيشين خود را حفظ كرد ولى جهت گيرى هايى واقعيت گرايانه در جناح اصلى اين جنبش پديد آمد كه نشانه هايش را در زمينه هاى مختلفى از جمله تلاش براى همكارى با حزب كمونيست (راكح يا حداش ) (به رغم مواضع اين حزب كه در راستاى پشتيبانى از مشروعيت دولت اسرائيل و ادغام اقليت عرب در وضع موجود است ) و مطرح كردن شعار برابرى اعراب و يهود در اسرائيل در سال 1987؛ مى توان مشاهده كرد. همزمان با اين توجهات تازه ، حركت اسلامى و حزب ليست پيشرو براى صلح را مورد تهاجم شديد تبليغاتى قرار داد. در مرحله ى سوم كه از سال 1988 شروع شده است ، جنبش فرزندان وطن شاهد دگرگونى هايى فكرى و سياسى بوده است ، كه موارد ذيل از اهم و شاخص ترين اين دگرگونى ها به شمار مى رود. پذيرش ايده ى ساف مبنى بر تشكيل دولتى مستقل براى فلسطينيان در مناطق اشغالى همراه با برقرارى روابطى مسالمت آميز با اسرائيل ، گرايش به سمت پذيرش وضعيت موجود و مشاركت در شكل دهى رخدادهاى سياسى . برخى ناظران پيش بينى مى كنند ديرى نخواهد پاييد كه موضع اين جنبش نسبت به تحريم شركت در انتخابات كنست تغيير يابد. البته اين تغيير و تحول به معنى چشم پوشى از هدف نهايى جنبش كه استقرار دولتى دموكراتيك و لائيك در فلسطين مى باشد نيست و تشكيل دولت فلسطين در مجاورت دولت اسرائيل از ديد اين جنبش هدفى مرحله اى و نه نهايى به شمار مى رود.
جنبش فرزندان وطن در سال 1990 از لحاظ سازمان ، ساختارى مشابه ساختار سازمان احزاب كمونيستى تصويب كرد. اين ساختار متشكل است از:
1 - كنگره عالى عمومى كه خط مشى و اهداف مرحله اى و نهايى جنبش را مشخص مى كند و هر سه سال و يا به درخواست كميته ى مركزى تشكيل جلسه مى دهد.
2 - كميته مركزى كه عالى ترين ارگان تصميم گيرى جنبش در فاصله ى انعقاد دو كنگره است . كميته مركزى از 17 عضو تشكيل مى شود كه 12 نفر آنان را كنگره از ميان اعضايش انتخاب مى كند، 5 عضو ديگر شامل : 3 نماينده از سه منطقه ى عرب نشين ، يك نماينده ى دانش آموزان و دانشجويان و يك نماينده ى زنان مى باشد.
3 - دفتر سياسى انتخاباتى كميته ى اجرايى كه مسووليت رسيدگى به امور و فعاليت هاى روزمره ى جنبش را بر عهده دارد. بنا به مرامنامه ى سال 1990، اصل “دموكراسى مركزى “ كه در احزاب كمونيستى معمول است ، بر فعاليت هاى اين جنبش حاكم است .
حزب حركت اسلامى
گروه هاى مذهبى ، نخست در نيمه دهه ى هفتاد در منطقه ى المثلث پديد آمدند و در اواخر اين دهه و اوايل دهه ى هشتاد به منطقه الجليل و ساير مناطق ، گسترش يافتند. عده اى از جوانانى كه پس از تحصيل در مراكز اسلامى در كرانه باخترى و آگاهى از مضامين اجتماعى ، فرهنگى و سياسى اسلام به اسرائيل مراجعه كردند، در تشكيل اين گروه ها نقش زيادى داشتند. اين جوانان پس از بازگشت به اسرائيل علاوه بر نشر مفاهيم دين اسلام از طريق برگزارى دوره هاى آموزشى ، دست به يك رشته اقدامات فرهنگى و اجتماعى شامل احداث كتابخانه و سالن مطالعه ، تاءسيس بنياد خيريه ، مطب پزشكى و باشگاه ورزشى و غيره زدند. شيخ عبدالله نمر درويش ساكن روستاى كفر قاسم يكى از نخستين كسانى بود كه به تشكيل گروه هاى مذهبى مبادرت كرد، درويش كه رهبر روحى و يكى از سران سياسى حركت اسلامى به شمار مى رود، در سال 1981 دستگير و به 4 سال زندان ، آزاد شد. درويش به اتهام ارتباط با يك سازمان اسلام گراى مخفى به نام اسرة الجهاد (خانواده جهاد) به زندان محكوم شده بود. سازمان مذكور در سال 1981 در منطقه ى “المثلث الصغير” شناسايى شد و اعضايش سلاح و مواد منفجره و آموزش نحوه ى استفاده از آن و آتش زدن باغ ها و كشتزارهاى يهوديان محاكمه شدند. فريد ابومخ رهبر اين سازمان به 10 سال زندان محكوم شد و براى بقيه ى اعضا احكام سبك ترى صادر گرديد. شيخ نمر درويش پس از آزادى از زندان به روستاى كفر قاسم بازگشت تا ضمن راهبرى جوانان مسلمان ، مردم را يكبار ديگر به سوى آگاهى و پايبندى بيش تر به اسلام دعوت كند. البته وى اينبار با احتياط شديد و در چارچوب مقررات و قوانين مربوطه ، فعاليت خود را از سرگرفت تا مانند ساير گروه ها و سازمان هاى اسلامى كه هيچ فعاليت غير مجازى از آنها ديده نشده است ، بتواند به كارش ادامه دهد. قدرت و نفوذ گروهاى اسلامى در ميان عرب هاى مقيم اسرائيل در انتخابات محلى سال 1989 بخوبى نمايان شد. در اين انتخابات گروه هاى اسلامى موفق شدند رياست شوراى محلى در 5 منطقه شامل ام الفحم را از آن خود كنند همچنين در شوراى محلى مناطق زيادى توانستند شمار قابل توجهى از كرسى ها را به دست آورند. طبق برآوردى كه در سال 1981 انجام گرفت ، حدود 20 جوانان شهرى و روستايى با جمعيتى اكثرا مسلمانان را اتباع حركت اسلامى تشكيل مى دادند.
حركت اسلامى از لحاظ خط فكرى ، عقيده دارد كه اسلام ، راه حل مشكلات فردى و جمعى بشر است و اميدوار است كه در آينده ى دور بتواند دولتى تحت حاكميت شرع اسلام در سراسر سرزمين فلسطين ايجاد كند كه بخشى از يك دولت اسلامى خاورميانه اى و يا حتى جهانى باشد. اين حركت به رغم داشتن چنين هدفى ، به نظر مى رسد كه در برخورد با واقعيات سياسى موجود در اسرائيل و گروه هاى لائيك فعال در مناطق عرب نشين از يك خط مشى ميانه رو پيروى مى كند.
براى نمونه از مشاركت در انتخابات كنست كه آن را نشانه ى مشروعيت بخشى دولت اسرائيل مى داند، خوددارى مى كند ولى در عين حال خواستار تحريم اين انتخاب نيست بلكه اعضا و هوادرانش را به شركت در آن به نفع نامزدهاى عرب تشويق مى كند و در آخرين انتخابات سراسرى (سال 1992) سران اين حركت تلاشهاى فراوان اما بى سرانجامى را به منظور ترغيب احزاب عربى به ارايه ليست واحدى مبذول داشتند. اين حركت هر چند اسرائيل را به رسميت نمى شناسد، اما شعار برابرى كامل اعراب و يهود در حقوق مدنى و اقتصادى را مطرح مى كند و گذشته از مشاركت فعال در انتخابات محلى در مناطق عرب نشين ، در كليه ى تجمعات سراسرى و محلى كه عرب ها براى تحقق خواسته هايشان برگزار مى نمايند، شركت مى كند. در خصوص مساله ى فلسطين ، حركت اسلامى از اواخر دهه ى هشتاد ضمن تاءكيد بر حق آوارگان سال 1948 به بازگشت به وطن خويش ، حمايت خود را از استقرار دولت مستقل فلسطين در مجاورت دولت اسرائيل اعلام داشته است .
حركت اسلامى از حيث سازمان ، فعاليت هايش را از طريق گروه ها و سازمان هاى محلى در شهرها و روستاهاى گوناگون انجام مى دهد. اين حركت هر چند هنوز فاقد سازمانى سراسرى (كه گروه ها و تشكلات محلى را به هم مرتبط ساخته و آنها را به صورت مجموعه اى واحد و يكپارچه در آورد) مى باشد، ولى رد سطح فعاليت هاى سياسى كشورى به مانند يك گروه سازمان يافته عمل مى كند.
پی نوشت ها :
1- پس از شكست حزب كارگر در انتخابات پارلمانى سال 1996 در برابر حزب ليكود، شيمون پرز از رهبرى اين حزب كنار گذاشته شد و ايهود باراك رييس سابق ستاد نيروهاى مسلح رژيم صهيونيستى به رهبرى اين حزب برگزيده شد. حزب كارگر در انتخابات زود هنگام سال 1999 از رقيبش ، حزب ليكود، پيشى گرفت و باراك به نخست وزيرى اسرائيل انتخاب شد...م .
2- رامون هم اكنون وزير مشاور در كابينه ى ايهود باراك مى باشد - م .
3- بايد توجه داشت كه به آن بخش از خاك فلسطين كه پس از جنگ سال 1967 (جنگ 6 روزه ) به اشغال رژيم صهيونيستى درآمده است ، سرزمين ها يا مناطق اشغالى گفته مى شود- م .
4- Transfer يك واژه ى انگليسى به معنى انتقال و انتقال دادن است - م .
5- چنان كه قبلا نيز يادآورى شد، در انتخابات اين سال حزب كارگر با بدست نياوردن اكثريت لازم آرا، قدرت را به ليكود واگذار كرد.
6- همانگونه كه در كتاب ساختار جمعيتى آمده ، به يهوديان شرقى ، سفاردى گفته مى شود.
7- اين حزب در انتخاباتى پارلمانى سال 1998، توانست 17 كرسى كنست اسرائيل را بدست آورد- م .
8- كمينترن (comintern) سازمانى كه مركز تبليغات و واسطه ى ارتباط احزاب كمونيستى جهان بوده و بعد از جنگ جهانى در مسكو تشكيل گرديد - م .
/ن