" نما " يا " نمايش " (1)

سيماي معابر شهري از اجزاي گوناگون تشکيل شده که اين اجزا از جزء به کل و بالعکس داراي ارتباط مي باشند. در شهرهاي امروز ما اين ارتباط دوگانه ديده نمي شود و تنها يک طرف معادله که همان ارتباط جزء به کل است در نظر گرفته مي شود. حال آنکه تأثير کل بر جزء، تأثيري قوي تر لاکن طولاني تر مي باشد. اين بدين معناست که هر
شنبه، 3 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
" نما " يا " نمايش " (1)

 " نما " يا " نمايش " (1)
" نما " يا " نمايش " (1)


 

نويسندگان: دکتر نويد سعيدي رضواني*، مهندس سيديوسف احمدي (1)




 

نگاهي اجمالي به مباني نظري طراحي نما
 

چکيده
 

سيماي معابر شهري از اجزاي گوناگون تشکيل شده که اين اجزا از جزء به کل و بالعکس داراي ارتباط مي باشند. در شهرهاي امروز ما اين ارتباط دوگانه ديده نمي شود و تنها يک طرف معادله که همان ارتباط جزء به کل است در نظر گرفته مي شود. حال آنکه تأثير کل بر جزء، تأثيري قوي تر لاکن طولاني تر مي باشد. اين بدين معناست که هر زمان پوسته ي خارجي يک بنا احداث شد تأثيري آني بر بيننده مي گذارد در حالي که مدت ها طول مي کشد تا تأثير اين بنا را در محيط پيراموني آن درک کنيم و اصولاً به نظر مي رسد، تاثيري که سيماي شهر بر ناظر مي گذارد حسي و غيرقابل لمس است.
امروزه نماي ساختمان ها به صورت انفرادي و جداي از بستر و زمينه ي آن طراحي مي گردند. طراحان با جزئيات نما آشنا بوده اما از علم ترکيب و چگونگي اثر آن بر سيما مطلع نيستند. اهميت شهر و مهم تر از آن سيماي شهر براي دست اندرکاران ساختمان و مسؤولين امر مسجل نگرديده و ميدان ساخت و ساز به بازاري براي خودنمايي هر چه بيش تر ذوق و سليقه ي طراحان و جذب هر چه سريع تر کار تبديل گرديده و شهر و سيماي آن به دست فراموشي سپرده شده است.
اين مقاله تلاشي است در راستاي گردآوري گوشه اي از مباني و تعاريف مورد نياز در مباحث منظر و سيما، و اميد آن مي رود که عرصه را براي انجام تحقيقات و مطالعات بيش تر و جامع تر در اين زمينه و زمينه هاي مرتبط با آن بگشايد.
کليدواژه ها: نما، بدنه هاي شهري، فاساد، جداره، اسناد هدايت طراحي شهري.

مقدمه
 

معماري و شهرسازي هر ملت، بازتاب شرايط ذهني آن جامعه است. شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي ناهنجار و ناپايدار در شهرهاي ما، نابساماني و اغتشاش حاکم بر منظر شهري را به مرز آزاردهنده اي رسانده است. هر چند منظر شهري شهر، به معناي " آنچه از شهر و فضاهاي شهري به ادراک آيد "[5] منحصر به نماهاي ساختمان هاي يک شهر نمي گردد لاکن به علت اين که نما يکي از پرنوسان ترين عناصر تأثيرگذار بر کيفيت بصري بنا و در نتيجه کيفيت فضاهاي شهري است و در ميان ساير عناصر مناظر شهري تأثير پذيرترين عنصر از تصميم هاي طراحانه معماران و طراحان شهري به شمار مي رود، يکي از مهم ترين عناصر منظر و پراهميت ترين موضوعات مورد بحث ميان معماران و طراحان شهري مي باشد.
ناخشنودي موجود از وضعيت نماي ساختمان ها، منحصر به متخصصين و کارشناسان نبوده، به سازمان هاي دولتي و عمومي، مانند شوراي شهر و شهرداري شهر اصفهان نيز سرايت نموده است. آن ها نيز با تشکيل کميته ي سيماي شهري و جلسات متعدد ديگر به صرافت حل اين معما افتاده اند. لاکن به دليل فقدان يا کمبود مباحث تئوري مرتبط با موضوع منظر و بالأخص نما ارائه ي راهکارهاي منسجم و پايدار تقريباً غيرممکن و بي نتيجه به نظر مي رسد.

طرح مسأله
 

هيچ تحولي بدون احساس نياز به حل معضل به وقوع نپيوسته است. امروزه نما و عدم هماهنگي جداره هاي شهري، پس از سال ها بي توجهي، به معضلي بزرگ تبديل گرديده است. شهروندان، همانند فرد ساکن در کنار بزرگراه که به مرور زمان نسبت به فرکانس صداي بزرگراه کر مي شوند، نسبت به فضاي اطراف و نازيبايي هاي موجود کور شده اند. ديگر کمتر کسي به هنگام پياده روي در خيابان هاي شهري از فضاي اطراف لذت مي برد و کم تر کسي به ياد دارد که لذت بردن از فضاي شهري يعني چه؛
اولين قدم در راستاي حل معضل نما شناخت معضلات و ريشه هاي پيدايش آنان مي باشد. نگارنده مدعي است که مشکلات موجود داراي پنج بعد مي باشد:
1) ابعاد رويکردي
2) ابعاد اجتماعي
3) ابعاد مديريتي
4) ابعاد فني و اقتصادي
5) ابعاد طراحي
هر يک از اين ابعاد موجب پيدايش معضلات خاص خود شده که حل هر يک از آن نيازمند پژوهشي مجزا مي باشد. اما از آن جا که ابعاد طراحي در برگيرنده ي معضلاتي است که ما معماران به وجود آورده ايم تا زماني که به مشکلات خود واقف نشويم و سعي در برطرف کردن آن ها نکنيم، از مسؤولين شهر، به علت عدم اهميت به موضوع سيما و منظر، بالأخص نما، نمي توان بازخواست کرد.
اين معضلات ريشه در مواردي همچون، ضعف تئوريک، عدم آگاهي به اصول و عناصر طراحي نما، عدم آگاهي به اصول معماري سنتي و از همه مهم تر هنرنمايي ناشيانه ي برخي از طراحان داشته و لذا پرداختن به اين مسائل و رفع آن ها، راه را براي مرتفع نمودن ابعاد ديگر، هموار مي سازد.
$شناخت تعاريف
فضاي شهري (2) به فضاي بين ساختمان ها در شهرها و ساير مکان ها گفته مي شود که از نظر هندسي با نماهاي گوناگون محصور شود. [1] کيفيت هاي زيبا (3) شناختي، تعامل و تقابل اجتماعي شرط اساسي يک فضاي شهري است. به گفته ي آلبرتي (4) " زيبايي به هماهنگي تمامي اجزاء در هر زمينه گويند که با چنان تناسبي به يکديگر مرتبط باشند که هيچ چيز نتوان به آن اضافه کرد و يا حذف نمود ". [18]
منظر فضاي شهري در واقع شکل کلي فضاي شهري است، به همان صورت که ديده مي شود و در تعريفي ديگر منظر شهري جنبه ي عيني و يا قابل ادراک فضاي شهري شمرده شده که به نوبه ي خود داراي فرم (5)، عملکرد و معناست.
عناصر تشکيل دهنده ي منظر فضاي شهري عبارت اند از:
- فعاليت هاي انساني
- عوامل کالبدي
- عوامل غيرکالبدي
اجزاء کالبدي تشکيل دهنده فضاي شهري عبارت انداز:
- کف
- بدنه
- مبلمان
هر فضا توسط عناصر محدودکننده و مستقر در آن قابل شناسايي مي باشد و شخصيت آن تابع چگونگي و نظم حاکم بين اين عناصر مي باشد.

بدنه
 

يکي از مهم ترين اجزاء هر فضاي شهري، بدنه هاي فضا مي باشد. بدنه ها عناصر عمودي محدودکننده فضا بوده که از سطوح عمود بر هم و رويت پذير احجام ساختماني تشکيل مي شوند و تصويري سه بعدي به ما ارائه مي دهد. بدنه هاي شهري از طرفي محدود به زمين (خط زمين) و آسمان (خط بام) و از طرف ديگر توسط سطوح به فضاي شهري مجاور خود محدود مي گردند. اين سطوح از بنا را " نما " مي نامند.
- خط آسمان: محل ملاقات انبوه ساختمان ها با آسمان که از دور ديده مي شود. (شکل 1)
- خط بام: دوره ي ظاهري يک بام يا گروهي از بام ها در اتصال با آسمان، که از نزديک و از درون فضاي شهري ديده مي شود.

نما (6)
 

در لغت نامه ي دهخدا صورت ظاهري هر چيزي، آنچه که در معرض ديد و برابر چشم است، منظر خارجي بنا و عمارت، فن روسازي ساختمان و ساخت نماي عمارت، تعريف شده است. دکتر جهانشاه پاکزاد، نما را سطوح تشکيل دهنده ي هر بدنه ناميده و معتقد است که هر نما جزئي است از بدنه که پوسته يا پوسته هاي ظاهري هر بنا يا ساختمان را تشکيل مي دهد. نما در عمل پرده اي است که درون ساختمان را از بيرون آن جدا مي کند و به همين دليل عنصري است دو بعدي.

" نما " يا " نمايش " (1)

1- بعد انفرادي (شخصي)
2- بعد اجتماعي
هر بنا يا ساختمان داراي چهار جبهه ي نما مي باشد که نماي روبه رو ويا، روکرده به فضاي شهري را جبهه ي اصلي يا فاساد (7)، نماي پشت را جبهه ي پسين و دو نماي ديگر را در صورت عدم اتصال به بافت پيرامون جبهه هاي فرعي بنا مي نامند.

فاساد
 

جبهه ي اصلي ساختمان را در اروپا " فاساد " به معناي چهره نامند (8). اين واژه از اواخر قرون وسطي در معماري و شهرسازي متداول گرديد. معمار معروف ويليام ليسابي (9) مبحث نماي اصلي ساختمان (فاساد) را مورد بررسي قرار داده و معتقد بود طراحي چهره ي عمومي بناها مسأله اي است مرتبط با حقوق شهروندي و مي گويد:
" Bad plays need not be seen, Books need not be read, but blindness or the numbing of our faculty of observation can protect us from buildings in the street "
" نمايش (تأتر) بد را مي توان نگاه نکرد، کتاب بد را مي توان مطالعه نکرد، اما تنها کوري و يا بي حسي اجزاء قوه ي باصره مي تواند ما را از ساختمان هاي واقع در خيابان حفاظت نمايد " [21]

جداره
 

از کنار يکديگر قرار دادن مجموعه اي از نمادهاي مشرف به فضاي شهري (فاسادها) جداره هاي شهري تشکيل مي شود. واژه ي نماي شهري که به اشتباه در معماري و شهرسازي ايران رايج گرديده به معناي جداره مي باشد.

" نما " يا " نمايش " (1)

در ايران برخلاف اروپا بيش تر با بدنه ها رودرو هستيم تا با جداره ها به گفته ي کليف مافتين (10) " .......... بهتر است فرم يا شکل ساختمان به صورت يک سطح به نظر آيد تا يک حجم (بدنه ها)، زماني که ساختمان ها حجم قابل ملاحظه اي پيدا مي کنند، بر فضاي خيابان مسلط شده و فضا (11) تعريف خود را از دست مي دهد." [18] (شکل 2)

ارتباط ميان کل و جزء
 

هر آنچه پيرامون ما قرار دارد به عنوان يک کل به هم پيوسته، از اجزاء گوناگوني متشکل مي باشد. قدرت بيان و انتقال پيام (12) به سه عامل، تعداد اجزاء، نوع اجزاء و سيستم نظم دهنده (ارتباط بين اجزاء) بستگي دارد. نکته ي قابل توجه اين است که: هرچه نوع اجزاء از يکنواختي بيش تري برخوردار باشند زودتر در جمع به صورت يک کل به چشم خواهند آمد و هر چه جزء به تنهايي کامل باشد، مجموعه به مجموعه اي نامتجانس شبيه خواهد شد و کليت موردنظر از يک واحد همگون فاصله بيش تري خواهد گرفت.

" نما " يا " نمايش " (1)

اگر ما بخواهيم بدنه ي شهري را به عنوان يک کل درک نماييم حداقل بايد ميان اجزاء تشکيل دهنده ي آن (نماها) شباهتي وجود داشته باشد (وجود ارتباط ميان اجزاء) و هر جزء (نما) به صورت يک عنصر کاملاً مجزا از کل (بدنه ي شهري) درک نگردد. اين ارتباط بايد مابين يک نما و اجزاي تشکيل دهنده ي آن نيز به همين صورت برقرار باشد.

عناصر (اجزاء) تشکيل دهنده ي نما
 

هر نما کليتي است متشکل از اجزاي گوناگون که عبارت اند از موارد زير:

پهنه ي نما
 

سطح هر نما، معمولاً به چند پهنه تقسيم بندي مي شود. اين پهنه ها زماني قابل درک مي باشند که بتوان رمز آن ها را تشخيص داده و شکل حاصل را درک نمود. با توجه به اين که يکي از عوامل انتقال پيام، تعداد اجزاي کل بوده، لذا هر چه تعداد پهنه هاي طراحي شده کم تر و از نظر شکل ناتمام تر و غيرمستقل تر باشد، با سهولت بيش تري در کل ادغام مي شود. رعايت موارد زير در طراحي پهنه هاي نما توصيه مي شود:
- ابعاد و اندازه هر پهنه – ميزان سطح اشغال بدنه توسط پهنه ها
- تناسب پهنه
- نحوه ي ترکيب پهنه ها
- فصل مشترک پهنه ها
- دور ظاهري (شکل) پهنه
- بافت و رنگ هر پهنه

سطوح شفاف و کدر
 

عناصر ارتباطي که وظيفه ايجاد ارتباط بصري، استفاده از نور و تهويه را به عهده دارند به نام بازشو (13) با گشودگي در نما پديدار مي شوند. پنجره که نقش محوري در طراحي بازشوها دارد، شکل آن و ترتيب و توزيع آن در کل نما، معرف ساختمان بوده و به عنوان سطح شفاف در برابر سطوح کدر (14) ديده مي شود. آرايش، نظم، ترتيب و تناسب روزنه ها در بدنه (15) يکي از مهم ترين عوامل ايجاد وحدت شکلي و استحکام بصري در نما قلمداد مي شود. و اين خصوصيت نه تنها در يک نما بلکه در مجاورت با نماهاي ديگر مطرح مي باشد.

" نما " يا " نمايش " (1)

مبحث پنجره از چند جهت حائز اهميت مي باشد. اگر به جدول 1 نگاه کنيد خواهيد ديد که سومين اصل طراحي شهري ايجاد ارتباط (16) مي باشد. و اين امر در طراحي نما به وسيله ي پنجره ها صورت مي پذيرد. نکته ي بعدي اهميت پنجره از ديد جين جيکوب (17) نويسنده ي معروف آمريکايي و شروع کننده ي حرکت شهرسازي مدرن بوده که معتقد بود براي کاهش بزهکاري در شهرها بايد " چشم ها به شهر باشد (18)" [20] در اين جا منظور از چشم ها همان پنجره ها مي باشد، در نهايت پنجره موجب افزودن جذابيت بصري و سرزندگي به نماي ساختمان مي شود.
عوامل مؤثر در طراحي پنجره ها:
- اندازه و تناسب آن ها (19) (نحوه ي تقسيم بندي)
- موقعيت آن ها در ارتباط با سطح نما
- ترتيب و ارتباط آن ها نسبت به يکديگر
- تقسيمات پنجره و ترکيب داخلي سطح شيشه
- نوع جنس و رنگ مصالح قاب و سطح شفاف
- ورودي (20)
عناصر ارتباط فضايي يا ورودي ها، به روزنه اي در طبقه ي همکف اطلاق مي شود که امکان وارد شدن به فضاي مجاور بدنه را ميسر مي سازد. ورودي در معماري سنتي ايران جايگاه ويژه اي داشته است. اغلب بناهاي قديمي به خصوص بناهاي مجلل، سردر يا درگاه مجلل داشته و حس دعوت کنندگي ايجاد مي کردند. [3] اين حس دعوت کنندگي به علت وجود ديوارهاي کاهگلي ساده در دو سوي ورودي تقويت شده است. لذا با توجه به معماري سنتي ايران اگر بخواهيم ورودي را شاخص کنيم بايد سعي کنيم زمينه اي که ورودي در آن قرار مي گيرد بر طرح ورودي غالب نگردد. (شکل 3)
در طراحي ورودي ساختمان رعايت موارد زير توصيه مي شود:
- ورودي بايد از دور قابل تشخيص بوده و ديده شود.
- عقب نشيني ورودي از لبه ي فضاي شهري که ميزان آن بايد با توجه به تناسبات ورودي سنجيده شود، توصيه مي شود.
- طراحي در ورودي مناسب – طراحي در ورودي، بايد با توجه به کاربري ساختمان و تناسبات ورودي انجام گيرد.
- ايجاد اختلاف سطح جهت ايجاد حس محروميت و ديده باني با رعايت دستورالعمل هاي مربوط به دسترسي معلولين توصيه مي شود.
- طراحي ورودي متناسب با زمينه.
- جانمايي و طراحي کليه الحاقات ورودي (زنگ، صندوق پست، نورپردازي و ...)، با توجه به کاربري ساختمان، انجام گيرد.
- شاخص کردن ورودي با استفاده از عناصر خاص معماري، جنس، رنگ و بافت مصالح، جهت ايجاد حس دعوت کنندگي، توصيه مي شود.

سطوح خالي
 

به سطوحي از نما اتلاق مي شود که نسبت به سطح اصلي بدنه فرورفته و در بدنه ايجاد حفره نمايند. مقدار سطوح خالي در بدنه نشانگر ميزان تخلخل بوده و تناسبات آن نشانگر ميزان کشيدگي سطوح در جهت عمودي يا افقي مي باشد. در طراحي سطوح خالي بايد به نسبت اين سطوح به سطوح پر بدنه توجه شود. تخلخل بيش از حد بدنه باعث کاهش حس تعريف فضا خواهد شد.

خطوط نما
 

" نما " يا " نمايش " (1)

به خطوطي در نما که به طور مؤثر بر ادراک (21) فرد ناظر تأثير گذاشته و راستاهايي را در چشم او ايجاد مي نمايد، و ممکن است عمودي يا افقي باشد، گفته مي شود. خطوط غالب، آن دسته از خطوطي هستند که تأثير فراوان بر ناظر داشته و به صورت شکل در زمينه ي خطوط بدنه، جلوه گر مي شوند. تشخيص اين دسته از خطوط تنها بستگي به قدرت جلوه ي آنان در بدنه دارد. (شکل 4)
خطوط نما از مهم ترين عناصر هندسي ارتباط دهنده ي نماهاي بدنه ي شهري به حساب مي آيند که از چهار دسته خط تشکيل مي شود:
- خط پايه يعني خط تقاطع دو سطح پياده رو و بدنه ي فضاي شهري که بدان خط زمين (22) گفته مي شود. اين خط مي تواند ناشي از تأثير بصري سنگ ازاره و يا حتي کل سطح همکف به شمار آيد. در طراحي خط زمين مواردي همچون: ارتفاع خط زمين و جنس و رنگ مصالح تشکيل دهنده ي آن، بايد مورد توجه قرار گيرد.
- خط انتهايي طبقه ي اول جهت ايجاد مقياس انساني فضا
- خطوط پنجره ي طبقات بالاتر و پهنه بندي نما
- خط لبه ي بام (23) و جان پناه
در بدنه ي فضاي شهري اگر ميان خطوط نما پيوستگي وجود داشته باشد و يا احساس شود که وجود دارد، تحرک بصري ايجاد مي شود. حال اگر اين تحرک بصري با اتحاد و ارتباط نماها، تداوم اشکال، تکرار مطلوب، تناسب کل نما و تناسب اجزاء همراه باشد ما با نمايي هماهنگ روبه رو خواهيم بود.

بالکن (24)
 

به سطح سرپوشيده در طبقات بنا که حداقل از يک طرف باز شد، گفته مي شود (25)، بالکن به دو صورت در ساختمان به کار مي رود:
- بيرون زده و داراي حداقل سه جداره ي باز
- فرورفته در سطح نما و داراي يک يا دو جداره ي باز
در طراحي بالکن بايد به موارد زير توجه شود:
- عرض بالکن يا طول محدوده اي که بالکن در بدنه اشغال مي کند.
- شکل بالکن يا پلان بالکن
- موقعيت بالکن در بدنه ي ساختمان
- ارتفاع جان پناه بالکن و جنس آن

کنسول يا پيش آمدگي
 

به هر گونه بيرون زدگي ساختمان در طبقات فوقاني خطاب مي گردد. استفاده از کنسول در ايران نسبت به اروپا بسيار متفاوت مي باشد. در ايران کنسول ها معمولاً طول کامل ساختمان را در بر مي گيرند در حالي که در اروپا کنسول ها تعريف شده بوده و طول کل بدنه را در بر نمي گيرند. دستورالعمل ها و استانداردهاي طراحي (26) توصيه مي کنند که نماي ساختمان بهتر است از طبقه ي همکف به سمت بالا امتداد يافته و تعريف گردد. به همين دليل بالکن به صورت سراسري احداث نمي شود تا از پيوند نماي ساختمان با زمين جلوگيري نشود. (شکل 5)

مصالح (27)
 

هر بدنه متشکل از سطوحي است که هر يک با مصالح خاص در آن جلوه گر شده اند. مصالح مورد استفاده در نما از سه جهت مورد توجه مي باشند:
- جنس
- رنگ (28)
- بافت (29)
جنس مصالح نما بايد با توجه به اقليمي که ساختمان در آن قرار گرفته شده و محل کاربرد آن انتخاب و مورد استفاده قرار گيرد. رنگ و بافت هر دو جزء عناصر طراحي (30) محسوب مي شوند، و با توجه به تأثير بصري فراوان آن ها در بيننده بايد در به کارگيري نوع و مقدار آن دقت بسيار نمود. رنگ نشان دهنده ي شخصيت مکان مي باشد و بايد با نماي طراحي شده و نوع خيابان (تجاري، اداري، مسکوني) هماهنگ باشد. انتظارات ما از هر نوع خيابان متفاوت بوده و در هريک نيازمند حس خاصي مي باشيم مثلاً خيابان تجاري، خياباني است سرزنده، متحرک و شاد، پس رنگ زمينه ي خيابان نيز بايد اين احساس را در ما تقويت نمايد. رنگ معمولاً وظيفه ي مرتبط ساختن اجزاء نما را با يکديگر ايفا مي نمايد.
براي جلوگيري از اغتشاش و هماهنگي بيش تر بين نماها در بدنه ي شهري، موارد زير در مورد رنگ توصيه مي شود:
- استفاده حداکثر از سه نوع رنگ
- از استفاده از رنگ هاي براق(انعکاسي) (31) بالأخص آن ها که باعث خيره شدن چشم مي شوند اجتناب کنيد مگر براي ايجاد حس تأکيد بر روي قسمت خاصي از بنا.
- از رنگ هاي مات براي قسمت هاي وسيع و زمينه استفاده شود و از رنگ هاي روشن براي قسمت هاي کوچک و خاص

تابلوها (32)
 

يکي از عناصر بسيار مهم انواع ساختمان ها، بالأخص ساختمان هاي تجاري، تابلوي نام مي باشد. تابلوها نشان دهنده ي زنده بودن فضاي شهري است و راهنمايي است براي عابر جهت يافتن ساختمان مورد نظر، عدم استفاده از تابلوهاي اصولي و متناسب نه تنها چهره ي فضا را مغشوش مي نمايد بلکه ارزش بصري مناطق وابسته به آن را نيز کاهش مي دهد. محل نصب تابلو بايد هنگام طرح نما با توجه به دستورالعمل هاي موجود تعين شده و طرح و رنگ آن متناسب با تابلوهاي هم جوار انتخاب گردد.
در طراحي تابلو در نظر گرفتن موارد زير توصيه مي شود:
- شکل (دور ظاهري) تابلو
- نوع خط (33) نوشتاري
* رنگ خط
* اندازه ي خط
- رنگ زمينه
- جانمايي
- مساحت
- اندازه (تناسب)

نورپردازي
 

طراحي نورپردازي خارجي بايد به عنوان قسمتي از ايده ي کلي طرح نما مدنظر قرار گيرد. رعايت موارد زير در طراحي نورپردازي توصيه مي شود:
- در صورتي که منبع نور باعث کاهش جذابيت بصري نما مي شود بايد به نحوي جانمايي شود که از ديد عموم پنهان گردد.
- منبع نور به نحوي جانمايي شود که نور منعکس شده از آن براي ساختمان هاي مجاور ايجاد مزاحمت ننمايد.

پي نوشت
 

*دکتري شهرسازي، عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد قزوين
1-کارشناسي معماري و کارشناس ارشد طراحي و برنامه ريزي شهري و منطقه گرايش طراحي شهري و مدرس مؤسسه ي آموزش عالي غيرانتفاعي دانش پژوهان
Email: jaj_aja_80@yahoo.com
2-Urban Space
3-زيبايي عبارت است از هماهنگي، تناسب و نظم اجزاء يک کل بهم پيوسته
4-Leon Battista Alberti
5- فرم به جنبه قابل ادراک يک پديده اطلاق مي شود.
6-Face
7-Façade
8-ريشه کلمه Façadeکلمه Face به معناي چهره مي باشد.
9-William Lethaby
10-Cliff Moughtin
11- فضا اثري بيش از عناصر فيزيکي اي دارد که آن را تعريف کرده اند اما کيفيت آن تابع عناصر متشکله آن و ارتباط اين عناصر با يکديگر است.
13-Openning
14- سطوح کدر از مصالح غيرشفاف ساخته مي شوند.
15-Fenestration
16- Make Connection
17-Jane Jacob"" مشهور براي کتاب " The death and life of great American cities"
18-Eyes on the street
19- رعايت مباحث مشرفيت، اقليم (مبحث 19 مقررات ملي ساختمان) و نور در تعيين تناسبات و اندازه پنجره ها ضروري مي باشد.
20-Entrance
21- پديده اي که انسان از طريق آن روابط امور و اشياء را در مي آورد.
22-Ground Line
23-Roof Line
24-Balcony
25- تراس يا مهتابي به سطح غيرمسقفي از ساختمان، به غير از بام، گفته مي شود.
26-Design Guideline and Standards
27-Materials
28-Color
29-Texture
30- عناصر طراحي عبارت اند از: خط، سطح، حجم، بافت، ارزش، رنگ و تصور (خطاي بصري).
31-Reflective colors
32-Signage
33-Font
 

منبع:ماهنامه فني – تخصصي دانش نما 175 - 174



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط