آسمان روي آسمان
نويسنده:سيد حميد رضا برقعي
به مناسبت تولد حضرت فاطمه(س)
در حرم قطره قطره مي افتاد، آسمان روي آسمان بانو!
صورتم قطره قطره حس کرده است، چادرت خيس مي شود، اما
به خدا، گريه هاي من گاهي دست من نيست مهربان بانو
گم شده خاطرات کودکي ام گريه گريه در ازدحام حرم
باز هم آمدم که گم بشوم، من همان کودکم همان، بانو
باز هم مثل کودکي هر سو مي دوم در رواق تودرتو
دفترم، دشت و واژه ها ، آهو ...گفتم آهو و ناگهان بانو..
شاعري در قطار قم- مشهد چاي مي خورد و زير لب مي گفت:
شک ندارم که زندگي يعني، طعم سوهان و زعفران بانو
شعر از دست واژه ها خسته است، بغض راه گلوم را بسته است
بغض يعني که حرف هايم را از نگاهم، خودت بخوان بانو
اين غزل گريه ها که مي بيني، آن شعر است، شعر آييني
زنده ام با همين جهان بيني، اين جهان من اي جهان بانو!
کوچه در کوچه، قم، ديار من است، شهر ايل من وتبار من است
زادگاه من و مزار من است، مرگ يک روز بي گمان من است
منبع:ماهنامه طوبي شماره 36
/ن