نقش نهضت امام حسین (ع) در عزت جامعه اسلامی  را بیان فرمائید؟

نقش نهضت امام حسین (ع) در عزت جامعه اسلامی  را بیان فرمائید؟ پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(ع) در زندگی اجتهادی، عملی و اقتصادی و سیاسی و ... چیست؟
دوشنبه، 16 مرداد 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
نقش نهضت امام حسین (ع) در عزت جامعه اسلامی  را بیان فرمائید؟
مقدمه:
نقش نهضت امام حسین (ع) در عزت جامعه اسلامی  را بیان فرمائید؟آیا پیامدهای عملی قیام عاشورای امام حسین(ع) در صدر اسلام تاثیر گذار بئده است ؟و آیا نهضت عاشورا در دنیای مدرنیته امروز تاثیری در فضای زندگی اجتهادی، عملی و اقتصادی و سیاسی و ... دارد یا خیر؟
 
ارزیابى حادثه خونین کربلا و آثار و نتایج این قیام پرشور و فداکارى بى نظیر، نیازمند مطالعه اى گسترده است; این حقیقتى است که از مطالعه نوشته هاى دانشمندان به دست مى آید.
 
 درسهایى که قیام امام حسین(علیه السلام) به ما مى آموزد بسیار است که به بعضى از آنها اشاره مى کنیم در ابتدا به الگوهای کاربردی عاشورایی  اشاره خواهیم داشت.
 
 و برای درک میزان تاثیر نهضت سیدالشهداء علیه السلام به ماهیت بنی امیه و وضعیت جامعه اسلامی قبل از نهضت سیدالشهداء علیه السلام  اشاره خواهیم کرد، و در ادامه هم به تاثیر گذاری قیام عاشورا بر قیام های بعد از عاشورا  که هرکدام متاثر از نهضت عاشورا بوده است اشاره می شود.
 

نقش نهضت امام حسین (ع) در عزت جامعه اسلامی  را بیان فرمائید؟

نمونه هایی از الگوهای کاربردی عاشورا

 الف.الگوهای کاربردی سیاسی:

1.الگوی کاربردی در باب ولایت مداربودن:درباب پیروی از ولایت فقیه وپذیرش حاکمیت او ،امروزه افرادی هستند که هنوز دچار اوهام غلط خود بوده وبیراهه می اندیشند
 
.با مطالعه وآشنایی فرهنگ عاشورا والگوگیر والگو سازی آن می توان این مشکل را برطرف نمود. حضرت امام حسین علیه السلام در جریان عاشورا ؛هنگام اعزام به کوفه در منزلگاه بیضه در خطبه ای به اهل کوفه ،آنان را از عواقب تأسف بارپیمان شکنی برحذر داشت وفرمود :
 
نامه های شما به دستم رسید فرستاده های شما پی در پی آمدند که شما با بیعت خود ما را تسلیم دشمن نمی کنید اگر بر بیعت خود ثابت بمانید به رشد وکمال می رسید.
 
 آنگاه امام این آیه شریفه را تلاوت نمود « فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیما(1)
 
 
خداوند در این آیه به پیمان بستن وعواقب پیمان شکنی با پیامبر صلی الله علیه وآله اشاره کرده وفرموده است :ای رسول ما کسانی که با تو بیعت می کنند در حقیقت با خدا بیعت می کنند ...پس هر کس پیمان شکنی کند تنها به زیان خود پیمان شکسته .
 
امام در واقع با استناد به این آیه ،به اهل کوفه وهمه مسمانان فهماند که پیمان بستن با پیامبر وامام معصوم علیه السلام در حقیقت پیمان با خداست وشکستن این پیمان نقض عهد الهی است وعواقب وخیمی در پی دارد.(2)
 
بدون تردید عهد وپیمان با ولی فقیه ،همانند عهدوپیمان با معصوم(ع) می باشد،زیرا که در عصر غیبت ولی فقیه جانشین ونائب امام معصوم می باشد.
 
2.مبارزه با طاغوت واستعمار: از جمله مشکلات گریبانگیر در جوامع مسلمین ،وجود استعمار نو اقتصادی ،سیاسی وفرهنگی است ،که هر آزاده ای را خون دل می خوراند.
 
با الگو گیری از نهضت جاوید کربلا می توان دست استعمار را از این کشورها کوتاه کرد. همه می دانیم که یکی از اصول حرکت امام حسین علیه السلام بیعت نکردن با یزید ومبارزه علیه او بوده است .
 
امروز گرچه یزیدی در کار نیست ولی «در زمان ماهم هستند کسانی که خط دین ستیزی را ادامه می دهند،با دین خدا در ستیزند ،نمی خواهند دین باشد،حاکمیت دینی باشد ،مثل همه قلدرهای دنیا[آمریکا وانگلیس]زورگویان زمان ما .
 
 [یعنی بنی امیه آن روز وامروز معاویه آن روز وامروز یزید آن روز وامروز فرقی نمی کند.[که ]حضرت امیر مومنان علی علیه السلام فرموده اند .
 
«من اراد ان یسئل عن امرنا وامر القوم فانا واشیاعنا یوم خلق الله السماوات والارض علی سنة موسی واشیاعه وان عدونا واشیاعه علی سنة فرعون واشیاعه»خط ما ودوستان ما خط موسی است وخط دشمنان ما خط فرعون،است..[ منظور آنکه] یزید ویزیدی ادامه دارد ،بنی امی ادامه دارد.(3)
 
امروزه جوامع اسلامی با الگوگیری از این خط ومشی می توانند سایه استکبار واستعمار شوم را از جوامع خود نند.همانطورکه«جمله معروف «مهاتما گاندی»رهبر آزادی خواه هندوستان که برای رهایی مردم این کشور از یوق انگلستان در تاریخ ثبت شده است .
 
او خطاب به مردم هندوستان چنین گفت: «من زندگی امام حسین،آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام وتوجه کافی به صفحات کربلا نموده ام؛
 
برمن روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،باید از سرمشق امام حسین پیروی کند.»(4)
 
3.الگوی تشخیص خط ومشی قیامها واحزاب وجریانات:از جمله مسائل امروز جوامع تنوع وگوناگونی احزاب(همانند لبنان وایران) قیامها وفراخوانها(همانند عراق)ونیز تبلیغات مسموم کذایی عرفانهای کذایی وجریانات نوظهور در جوامع می باشد.
 
به نظر می رسد از بحران زا ترین مشکلات این جوامع می باشد که افراد را در تشخیص صحت وسقم مدعای آنها با مشکل مواجه می کند.
 
با تأمل ودر سخنان ابا عبدالله علیه السلام می توان در این مورد نیز الگو گیری کرد.زمانی که امام به هنگام شروع حرکت خود از مدینه مورد اعتراض عمرو بن سعید حاکم مدینه قرار گرفت.امام با الهام از آیه شریفه
 
«وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنی‏ مِنَ الْمُسْلِمین‏» گفته چه کس نیکوتر از گفته کسى است که مردمان را به خدا فراخواند، و خود عمل صالح کرد، و گفت که من نیز از مؤمنان به اسلامم‏ (5)
پاسخ داد.فانه لم یشاقق الله ورسوله من دعا الی الله عزوجل وعمل صالحا ،قال اننی من المسلمین. امام در اینجا « به صراحت سه ویژگی با ارزش را در حرکت خود مشخص کرد از جمله دعوت به الله ،عمل صالح ،تسلیم در برابر حق.
 
آن حضرت در حقیقت ضمن بیان معیار حرکتهای توحیدی ،به آیندگان می آموزاند که انقلابهای ارزشی[فراخوانها ودعوتهای احزاب ارزشی و..]را از غیر آن بشناسند .
 
وبدانند هرگروه وشخص که در برنامه خود دعوت به سوی خدا ،عمل صالح وتسلیم در مقابل حق را گنجانده، آن قیام [وآن حرکت وعمل حزب]الهی است وگرنه [هیچ]ارزشی ندارد.(6)
  

ب.الگوی مدیریتی:

از نهضت عاشورا می توان در مباحث مدیریتی واداره جامعه نیزالگوبرداری کرد. «برخورد امام با «عبید الله بن حر جعفی» از سرشناسان کوفه ودعوت از او برای همراهی از حماسه عاشورای امام وپاسخ منفی او بر یاری امام ؛عبیداله بن حر جعفی گفت من از نظر مالی یاریتان می کنم (دادن اسب تند رو وشمشیر)امام فرمود »
 
ما برای شمشیر واسب تو نیامده ایم ،ما یاری کردن شخص تو را می خواهیم اگر توجان خود را از ما دریغ می داری ما نیازی به مال شما نداریم .
 
سپس امام حسین علیه السلام آیه شریفه «وما کنت متخذا المضلین عضدا» تلاوت نمود وبا آن به ما آموخت که در مکتبهای توحیدی کارگزاران امین وجان برکف لازم است .
 
وافراد ترسو ضعیف النفس وضعیف الایمان ،هرگز نمی توانند دین حق را یاری کنند واز ارزشهای الهی پاسداری نمایند ،
 
منحرفان سیاسی که استقلال فکری ،سیاسی واقتصادی دارند،نمی توانند تا پایان مقاومت کنند ودر یک کلام افرادگمراه وعاجز وناتوان درحرکتهای هدایت آفرینی [ومدیریتی نمی توانند نقش آفرین باشند.]
 
افراد را باید در گردنه های سخت آزمایش کرد ونیروهای مخلص وتمام عیار را[جهت مدیریت واداره امور در جامعه ]انتخاب نمود.» (اقتباس از پاک نیا،عبدالکریم؛همان،ص88)
   

ج.الگوی اخلاقی وعرفانی:

از الگوهای کابردی واقعه عاشورا ،می توان به جنبه های اخلاقی آن اشاره کرد. یکی از این آموزه های اخلاقی ،تکرار مکررآیه استرجاع(انا لله وانا الیه راجعون)از جانب حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، می باشد .
 
امام پیش از شروع جنگ وهنگام اعزام به کربلا وهمچنین هنگام دریافت خبرشهادت ومشاهده یاران خود بارها این آیه را تلاوت می فرمودند؛
 
این آیه واضح ترین شعار حق جویان وسالکان وادی عرفان می باشد که در هنگام برخورد با مشکلات ومشقات وکمبودها ومصائب از عمق جان به دریای بی کران فضل ورحمت الهی پناهنده شوند.
 
این شیوه برخورد با شدائد ومصائب زندگی در دنیای امروزی فاقد معنویات ویا حداقل با معنویات کم نورمی تواند الگویی خوبی برای تغییر نگرش افراد به مادیات ورقابت سخت آنان در بعد مادی باشد.
 
وبه عبارت واضح تر به انسانها جهانبینی دهد که دنیا سرای ماندگار نیست.وخلاصه آنکه این رفتار امام در تصحیح وتعدیل وتقویت ایمان ما ونحوه برخورد بادنیا نقش به سزایی دارد(اقتباس از همان).
 

د.الگوگیری جامعه شناختی:

ازآنجا که اصلاح فرد وجوامع از کژی ها وانحرافات،[دغدقه فکری]وخواسته باطنی هر انسان آزاده وکمال جویی است،با نگاه ورویکرد جامعه شناختی به نهضت وفرهنگ عاشورا ،می توان احیای ارزشهای اجتماعی[رنگ پریده در جوامع را مانند ایثار وفداکاری ،شهادت وامر به معروف ونهی از منکر ،همبستگی ووحدت ملی و...]
 
دوباره احیا کرد.زیرا که ارزشها از جمله نیازهای کلیدی هر جامعه اند که به تعبیر جامعه شناسان«قوام جامعه»به آنهاست....
 
از این رو وجود چنین ارزشهایی در جامعه انسانی امری حیاتی وضروی بوده ،احیای آنها بالندگی،نشاط،کرامت،معنویت وانسانیت را برای جامع به ارمغان می آورد.(7)
 
 
این نکته را می توان ازکلام نورانی امام حسین علیه السلام دراین مورد برداشت کرد: « إِنمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏»(8)
 
 
من نه به انگیزه خودخواهى و راحت‏طلبى قیام کرده‏ام و نه خوشگذرانى و نه براى تباهى و بیداد، بلکه در این اندیشه‏ام که امور جامعه و امت نیاى گرانقدرم را اصلاح کنم و آفت‏هاى سعادت سوز را از خرمن هستى آنان بزدایم ....
 
مى‏خواهم جامعه و امت را از نگونسارى و اسارت نجات دهم و به خواست خدا کارش را به سامان آورم و اصلاح کنم؛ مى‏خواهم زورمداران را به قانون‏گرایى و عمل به قانون دعوت کنم و از ستم و بیداد و تجاوز به حقوق مردم هشدار دهم.(9)

 
ماهیت، سیاستها و اهداف امویان تا سال 61 هجری

الف) مبارزه رو در رو با اسلام:

بنی امیه، پیش از پیروزی اسلام قدرت برتر مکه و حتی جزیرة العرب به حساب می آمدند; یعنی، هم از حیث نظامی و هم از یث سیاسی و اقتصادی قدرت درجه اول شمرده می شدند .
 
 آنان پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، به شدت با دعوت آن حضرت مخالفت کردند، چرا که حاکمیت ارزشهای اسلامی را با منافع دنیوی خویش در تضاد می دیدند . از این رو علی رغم تساهل با سایر ادیان مکه، با اسلام به سختی به مبارزه پرداختند .
 
آنان پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان را تحت سخت ترین فشارها قرار دادند; بطوری که مسلمانان برای حفظ دین و انجام مناسک خویش دست از مال و منال و خاندان خود کشیدند.
 
 و به ناچار به حبشه و مدینه هجرت کردند، ولی کفار قریش به سرکردگی بنی امیه همچنان به تعقیب آنها ادامه داده افرادی را به حبشه فرستادند تا پادشاه حبشه را به اخراج مسلمانان وادار نمایند .
 
آنان سه جنگ سنگین، خونین و خسارت بار را بر حکومت نوپای پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه تحمیل کردند و در برخی از این جنگها ضربه های سختی به مسلمانان وارد نمودند .
 
هدف اصلی آنان در این جنگها قبل از هر چیز نابودی اسلام و کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله بود، ولی در پرتو مجاهدتهای پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه السلام و اصحاب راستین آن حضرت و در سایه امدادهای غیبی خداوند متعال، سرانجام مسلمانان پیروز شدند و مکه را فتح کردند .
 
روز فتح مکه نیز ابوسفیان و فرزندانش تنها از روی ترس اسلام آوردند و سیاست دشمنی علنی و حمله از بیرون را به ستیز پنهان و نفوذ از درون تغییر دادند .
 

ب) نفوذ در حکومت اسلامی:

آنان که از نابودی اسلام از طریق جنگ مسلحانه کاملا نومید شده بودند این بار تصمیم گرفتند با نفوذ در ارکان جامعه اسلامی و اشغال مفصلهای حساس دستگاههای تصمیم گیری جامعه، بار دیگر بر مسلمانان سیطره یابند .
 
 از این رو ابتدا مناطق مفتوحه شامات را بدست گرفتند . اول یزید بن ابی سفیان و بعد از مرگ او برادرش معاویه فرمانده نیروهای نظامی و حاکم شام شدند . (10)
 
آنها در زمان عثمان قلمرو نفوذ خود را گسترش داده ریاست دفتر عثمان و فرمانداری کوفه و مصر را نیز تصاحب کردند(11).
 
از آنجا که فرمانداری کوفه بر تمام مناطق ایران نیز نظارت داشت، می توان گفت ایران هم تحت نفوذ بنی امیه قرار گرفت .
 

ج) عملیات استحاله:

آنان پس از نفوذ در دستگاههای اجرایی و اقتصادی و سیاسی جهان اسلام، عملیات استحاله را آغاز کردند
 
. یکی از مهمترین روشهای استحاله آنها شکستن حرمت احکام اسلام از طریق رواج فساد اخلاقی و اقتصادی و اداری و تحریک احساسات مسلمانان بود . برای روشن شدن بحث به نمونه های زیر توجه کنید:
 1-ولید بن عقبة بن ابی معیط رسما در کوفه شراب خورد و در محراب عبادت هنگام نماز صبح از فرط شرابخواری استفراغ کرد . این عمل، سخت مسلمانان کوفه را خشمگین ساخت،
 
بطوری که یکی از نمازگزاران (عتاب بن غیلان) گفت: «و الله لا اعجب الا ممن بعثک الینا والیا و علینا امیرا; (12) قسم به خدا جز از کسی که تو را والی و امیر ما قرار داده تعجب نمی کنم
 
2- سعید بن عاص رسما به مردم کوفه گفت: «انما هذا السواد فطیر لقریش; (13) سرزمینهای سرسبز عراق، کالای بی مقدار قریش است
 
این سخن بیانگر به یغما بردن حقوق فاتحینی بود که با جانبازیهای خود این مناطق را فتح کرده و اکنون براساس حق اسلامی خویش می بایست از محصولات آن استفاده کنند .
 
از این رو اعتراض مردم را برانگیخت; مالک اشتر فرمود: «اتجعل ما افاء الله علینا بظلال سیوفنا و مراکز رماحنابستانا لک و لقومک؟ ; (14)
 
آیا این [زمینهای سرسبزی را] که خداوند در ازای شمشیر زدنها و فرود آمدن نیزه هایمان به عنوان غنیمت به ما عطا فرموده، مال خود و قومت می خوانی؟»
 
3- عبدالله بن سعد بن ابی سرح با ظلم و ستم خود، مردم مصر را به تنگ آورد به گونه ای که عده زیادی از مسلمانان از مصر به مدینه آمده و از او شکایت کردند ولی شکایت آنان موجب به خطر افتادن جان خودشان گردید،
 
 زیرا هنگام بازگشت در میان راه غلام عثمان را در حالی که حامل نامه ای برای عبدالله بن سعد بود دیدند، مشکوک شده نامه را گشودند، معلوم گردید.
 
 حاوی دستوری از طرف عثمان به عبدالله بن سعد مبنی بر دستگیری و به دار کشیدن برخی از معترضان است . (15) این امر آتش خشم آنان را بر افروخت و از همان جا راهی مدینه شدند و علیه عثمان انقلاب کردند .
 
این برخوردها مردم شهرهای مختلف را به تنگ آورد تا آنجا که خواهان عزل عثمان شده، او را کشتند .
 

د) قدرت طلبی معاویه و فروپاشی حکومت دینی:

معاویه گمان می کرد با کارشکنیهای بنی امیه و عزل عثمان حکومت به دست او خواهد افتاد، روی همین جهت به زبان از عثمان حمایت می کرد ولی در عمل زمینه انتقال قدرت از عثمان به خود را فراهم می ساخت .
 
 وی دوازده هزار نیرو در شام به عنوان حمایت از عثمان بسیج کرده بود، ولی کمی بیرون از شهر شام آنها را متوقف نمود و از ادامه حرکت آنان به سوی مدینه ممانعت کرد . سپس خود به مدینه آمد و به عثمان گفت:
 
 آمده ام تا از نظر شما مطلع گردم، آنگاه برگردم و نیروها را بیاورم . عثمان کید او را فهمید و گفت:
 
«لا و الله، و لکنک اردت ان اقتل فتقول: انا ولی الثار; قسم به خدا! چنین نیست . تو می خواهی من کشته شوم و تو بگویی من صاحب خون [عثمان] هستم .» (16)
 
امام علی علیه السلام ماهیت ضد اسلامی آنان را می شناخت بطوری که می فرمود:
 
«و الذی فلق الحبة و برا النسمة ما اسلموا ولکن استسلموا و اسروا الکفر; قسم به آنکه دانه را شکافت و انسان را آفرید، آنها اسلام نیاوردند لکن به ظاهر تسلیم شده اند و کفر خود را پنهان کرده اند .» (17)
 
و شاید به همین جهت در همان روزهای نخست خلافت، همه کارگزاران اموی را عزل کرد . (18)
 
امویان این بار علاوه بر ادامه استحاله درونی جامعه اسلامی از طریق ایجاد اختلاف بین گروهها و دسته جات بیعت کننده با امیرمؤمنان علیه السلام، بطور همزمان مبارزه علنی و بیرونی را مانند صدر اسلام آغاز کردند .
 
 ابتدا طلحه و زبیر را به جنگ با امیرمؤمنان علیه السلام تحریک کردند . مروان بن حکم بطور علنی در جنگ جمل شرکت نمود و اوضاع را به دقت زیر نظر اشت به گونه ای که وقتی علائم پشیمانی را در طلحه مشاهده کرد در همان میدان نبرد از پشت به سویش تیر افکند و او را از پای در آورد . (19)
 
معاویه نیز به محض اطلاع از بیعت مردم با علی علیه السلام طی نامه ای بیعت خود را با طلحه و زبیر اعلان کرد و از آنها خواست به خونخواهی عثمان برخیزند . (20)
 
سپس در جنگ صفین خود مستقیما روبروی امیرمؤمنان علیه السلام قرار گرفت و وقتی از پیروزی نظامی در میدان نبرد نومید شد از طریق تزویر و تطمیع عناصر فرصت طلب، سپاه کوفه را فریفت و بدین وسیله مقاومت سپاه حضرت را شکست و دست به غارت شهرهای تحت نظارت و حکومت علی علیه السلام زد
 
معاویه از زنده بودن نام پیامبر صلی الله علیه و آله در جامعه سخت ناراحت بود و اگر فرصت مناسبی می یافت، یاد پیامبر صلی الله علیه و آله را از خاطره ها محو می کرد .
 

ه) یزید و عزم نابود کردن اساس دین:

بنابراین تا قبل از یزید، بنی امیه موفق گردیدند حکومت دینی را فرو ریخته، ارزشهای اصیل اسلامی جامعه را به ارزشهای بدیل جاهلی تغییر دهند،
 
 ولی از این پس بنای نابودی و مسخ اساس دین و ارکان و اصول آن را در سر می پروراندند . از این رو وقتی یزید روی کار آمد، سیدالشهداء علیه السلام به این راز پنهان و هدف شوم اشاره نموده فرمودند:
 
«و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید; دیگر باید فاتحه اسلام را خواند که امت [اسلامی] به حاکمی مانند یزید مبتلا شده باشد .» (21)
فرایند تضعیف عزت مسلمانان از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله تا عصر عاشورا
 

الف) احیاء تعصبات قومی و قبیلگی:

پس از پیامبر صلی الله علیه و آله بار دیگر تعصبات قومی و قبیلگی در میان مردم زنده شد و دقیقا به خاطر همین عصبیتها در بیعت با امیرمؤمنان علیه السلام سستی به خرج داده، افسار جامعه را بدست کسانی سپردند که خود بارها به ضعف و ناتوانی خویش برای اداره جامعه در زبان و عمل اعتراف کردند .
 
 عمر در مورد تاثیر تعصبات قومی در کنار گزاردن امیرمؤمنان علیه السلام به ابن عباس گفت: «قریش خوش نداشتند تا رسالت و خلافت هر دو در میان بنی هاشم باشد و در نتیجه شما به قوم خودتان فخر بورزید و مغرور شوید .» (22)

ب) تجمل گرایی:

وقتی دست جامعه اسلامی از دامن ولایت کوتاه شد، دچار مشکلات متعددی گردید; مشکلاتی چون، تبعیض در تقسیم بیت المال، بی مبالاتی نسبت به مسائل فرهنگی و حفظ دستاوردهای عصر بعثت،.
 
 بی توجهی به پاسداری از ارزشها، روی کار آمدن شخصیتهای فرو مایه و مسئله دار، حذف چهره های شایسته، گسترش روحیه نفاق، شیوع بی اعتمادی، پیدایش بدعتهای ناروا، و سرانجام مهمترین آنها رواج تجمل گرایی و دنیاطلبی که مادر بسیاری از مصائب شد .
 
 یاران نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله و بزرگان اصحاب به مال و منال و خرید خانه های متعدد و زمین و املاک فراوان مبتلا شدند و مجاهدان نامدار،
 
 به ثروتمندان بی درد مبدل گردیدند . مسعودی آمار ثروت برخی از آنها را به شرح ذیل نقل کرده است .
 

د) سلطه بنی امیه و تحقیر مسلمانان:

ابن ابی الحدید می نویسد: در اواخر خلافت عثمان، معاویه در جمع بزرگان اصحاب حاضر شد و به بهانه دفاع از عثمان با کمال جسارت آنها را تحقیر کرد.
 
 و خود و پدران بت پرستش را به نیکی و بزرگی ستود . او گفت: «ای مهاجران، شما می دانید هر یک از شما پیش از اسلام در میان قومتان فردی ورشکسته و گم نام بودید.
 
 و امور اجتماع بدون نظرخواهی از شما رتق و فتق می شد، تا اینکه خداوند رسولش را مبعوث کرد و شما سبقت جسته، زودتر به او پیوستید .
 
 پس شما تنها به واسطه سبقتتان سیادت یافته اید، بطوری که امروز می گویند: رهط فلان، آل فلان، وگرنه پیشتر شما قابل ذکر نبودید .»
 
طبق گزارش تاریخ، همه اصحاب حاضر در مجلس سخنان تحقیرآمیز معاویه را تحمل کردند . تنها کسی که در مقابلش ایستاد، امیرمؤمنان علیه السلام بود . آن حضرت فرمودند: «ای پسر زن کثیف، تو را چه به این حرفها . . . .» سپس برخاستند و از مجلس خارج شدند . (23)
 

ه) ضعف و ذلت خواص و عوام:

این ماجرا از یک سو میزان سلطه بنی امیه و از سوی دیگر احساس وحشت و حقارت بزرگان اصحاب را نسبت به آنان نشان می دهد . وضع به گونه ای شده بود که اگر کسی از بنی امیه مرتکب جنایتی می شد و طبق دستورات شرع مستوجب حد شرعی می گردید، مسلمانان جرات نمی کردند حد الهی را بر او جاری کنند .
 
طبق نقل مسعودی، وقتی ولید به جرم شرابخواری محکوم به شلاق شد، کسی از اصحاب جرات نکرد حد را بر او جاری کند، تا اینکه امیرمؤمنان علیه السلام شلاق را برداشت و او را به سزایش رساند . (24)
 
این ذلت و خواری در برابر بنی امیه و احساس وحشت و خود باختگی در برابر امویان، محصول سیاست تساهل خلیفه اول و دوم در برابر بنی امیه و سیاستهای غلط آنان در زمینه امور اقتصادی و فرهنگی جامعه بود که با ضعفهای شخصیتی و تعصبات قومی و بی مبالاتی مضاعف عثمان افزایش یافت.
 
 و پس از عدم موفقیت مسلمانان در جنگ صفین و تحمیل صلح بر امام حسن علیه السلام و سلطه معاویه بر کل جهان اسلام به اوج خود رسید .
 
 بطوری که معاویه در دوران خلافت خود به آسانی می توانست قیام متنفذترین شخصیتهای شیعه را در کانون مخالفان خود یعنی کوفه در نطفه خفه کند، کما اینکه به آسانی قیام حجربن عدی کندی را کنترل و خود حجر و فرزند و یارانش را به شهادت رساند .
 

تاثیر نهضت عاشورا در احیای عزت امت اسلامی

ناگفته پیداست مهمترین کار کرد قیام امام حسین علیه السلام حفظ و بقای اسلام بود . بنی امیه در زمان خلافت یزید در پی ویران کردن بنیادهای دین پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی توحید و نبوت و نماز و روزه و . . . بودند،
 
 ولی امام علیه السلام با حماسه خونین خویش چهره کریه بنی امیه را فاش کرد و با از بین بردن مشروعیت و مقبولیت بنی امیه، بقای اصول اعتقادات و مسلمات دین را تضمین نمود .
 
 از این رو وقتی ابراهیم پسر طلحة بن عبیدالله در شام از امام سجاد علیه السلام پرسید [اگر در جنگ جمل جدت پیروز شد] حالا چه کسی پیروز شده است؟ امام علیه السلام در پاسخ او فرمودند:
 
 «اذا اردت ان تعلم من غلب، و دخل وقت الصلاة، فاذن ثم اقم; اگر می خواهی بدانی چه کسی پیروز شده است، هنگام فرا رسیدن وقت نماز ابتدا اذان بگو و سپس نماز را اقامه کن .» (25)

برخی از قیامهای متاثر از قیام امام حسین علیه السلام

1- شورش مردم مدینه:

قیام مردم مدینه یا جنگ حره یکی از مهمترین مظاهر انقلاب روحی مسلمانان و آمادگی برای قیام علیه امویان بود . این قیام به سال 62 هجری به وقوع پیوست . (26)
 
ماجرا از این قرار بود که وقتی والی یزید در مدینه (عثمان بن محمد بن ابی سفیان) خواست طبق سنوات گذشته صوافی (مالیات ویژه خلیفه) گندم و خرما را از مردم مدینه بگیرد و برای دارالخلافه یزید بفرستد، آنها ممانعت کردند . (27)
 
قبل یا بعد از این ماجرا عده ای از نمایندگان مردم مدینه به شام رفتند و بی مبالاتی یزید را نسبت به دین از نزدیک دیدند .
 
 این موضوع موجب تحریک احساسات دینی آنان شد به گونه ای که هنگام بازگشت به مردم گفتند: «یزید دین ندارد، شرب خمر می کند، طنبور می زند و کنیزان نزدش می نوازند و با سگها بازی می کند .» (28)
 
در پی این وقایع، مردم به خشم آمده، امویان را سنگسار نموده از شهر بیرون کردند . (29)این حرکت از مردم مدینه بسیار حیرت انگیز بود، چرا که آنها بر خلاف مردم کوفه گرایش شیعی چندانی نداشتند .
 
 آنها همان کسانی بودند که هنگام حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به خاطر ترس از بنی امیه از همراهی با آن بزرگوار خودداری کرده بودند . ولی دو سال پس از شهادت آن حضرت خود در برخورد با بنی امیه پیش قدم شدند .
 

2-  قیام توابین:

شیعیان کوفه پنج سال پس از شهادت امام حسین علیه السلام به سال 65 هجری (30) به فرماندهی «سلیمان بن صرد خزاعی » و همکاری بزرگانی چون مسیب بن نجبه، عبدالله بن سعد بن نفیل، رفاعة بن شداد و عبدالله بن وال، «نهضت توابین » را بر پا نمودند . (31)
 
 آنها از کاهلی خویش در یاری سیدالشهداء علیه السلام در جنگ با بنی امیه سخت پشیمان گردیده و توبه خود را جنگ با آنان تا سر حد کشته شدن قرار دادند . (32)
 
 آنها تقریبا با چهار هزار نیروی جنگی از کوفه حرکت کردند، (33) ابتدا به زیارت قبر سیدالشهداء علیه السلام در کربلا رفتند و از سستی خویش در مبارزه با بنی امیه و یاری ابی عبدالله علیه السلام با اشک و آه توبه کردند، سپس یکایک با آن حضرت وداع کرده (34) به سوی شام به راه افتادند .
 
وقتی با سپاه اموی روبرو گردیدند، در مقابل پیشنهاد شامیان که از آنها خواستند با عبدالملک مروان بیعت کنند، بدون هیچگونه نرمشی گفتند: باید عبیدالله بن زیاد را تسلیم و عبدالملک را عزل کنید و حکومت را به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله بسپارید . (35)
 
توابین پس از چند روز جنگ شجاعانه - که در مراحل اولیه با پیروزی آنان همراه بود - (36) سرانجام به علت ملحق شدن نیروهای تازه نفس به سپاه اموی شکست خوردند و اکثریت قاطع آنها به شهادت رسیدند . (37)
 
توابین همانهایی بودند که از ترس بنی امیه و ابن زیاد از یاری سید الشهداء علیه السلام سرباز زدند، ولی پس از شهادت ابی عبدالله علیه السلام جبه های ذلت را از تن بیرون کرده مردم را به احیای قرآن و ارزشهای ناب عصر نبوی و خونخواهی اهل بیت علیهم السلام دعوت کردند .
 
همانها که با یزید دست بیعت داده و از ترس بنی امیه مهمان خویش را بدست گرگهای درنده کوفه سپردند، حال چنان شهامتی یافتند که امویها را بی دین و لامذهب می خواندند و تا پای جان در مساف با آنها ایستادگی کردند .
 

3- قیام مختار:

پس از قیام توابین به سال 65 (38) هجری قیام مختار با حمایت خیل کثیری از مردم کوفه به خصوص موالی و غلامان تهی دست کوفه آغاز گردید که تا سال 67 هجری استمرار یافت .
 
 این قیام در ماهیت خود اهدافی چون احیای قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و تقاص از قاتلان سیدالشهداء علیه السلام را تعقیب می کرد . (39)
 
مختار اشراف کوفه را که در خلال نهضت عاشورا به عبیدالله بن زیاد پیوسته، زمینه شهادت امام حسین علیه السلام را فراهم آوردند، سرکوب کرد (40)
 
 و به سال 67 هجری لشکری به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر به جنگ با امویان به طرف شام فرستاد . ابراهیم در موصل پس از نبرد سختی سپاه دوازده هزار نفری عبیدالله بن زیاد را شکست داد و او را به هلاکت رساند . (41)
 
آنها با شعارهایی چون «یا لثارات الحسین; ای قوم بیایید برای انتقام خون حسین » ; (42) سنت اهل بیت علیهم السلام را زنده نمودند و شاید از همین رو شیعیان از هر سوی به مختار پیوستند . (43)
 
 این موضوع نشانگر آنست که در جامعه آمادگی فراوانی برای ظلم ستیزی و احیای اصالتهای عصر نبوی ایجاد شده بود و مختار از این فرصت استفاده کرد و بر پا کنندگان فاجعه عاشورا را یکی پس از دیگری تعقیب و به قتل رساند .
 
از این رو اهل بیت علیهم السلام در کلماتشان از وی تعریف کرده اند . وقتی سر عبیدالله بن زیاد معلون را برای امام سجاد علیه السلام فرستادند، بنا به نقلی، حضرت فرمودند: «جزی الله المختار خیرا; (44) خدا به مختار جزای خیر بدهد
 
و یا امام باقر علیه السلام در موردش فرمود: «فانه قتل قتلتنا و طلب بثارنا; (45) او قاتلان ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت
 
حرکت مختار نماد روشنی از خودآگاهی و بیداری کوفیان در قبال ظلم و فساد بنی امیه است . در حقیقت قیام امام حسین علیه السلام از یک سو برای همه ثابت کرد که خلافت بنی امیه خلافت جور و حکومت کفر است .
 
و از سوی دیگر روح شهادت طلبی و شجاعت و پایمردی را در مسلمانان زنده نمود . از این رو به آسانی از قیامهای ضداموی که در حقیقت قیام علیه کفر و نفاق بود استقبال کرده و ترس از دست رفتن جان و مال و زندگی، جلودارشان نبود .
) ابن مسکویه، تجارب الامم، ج 2، ص 97، نقل از رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، سازمان تبلیغات، بهار 1372، ص 171 .
 

نتیجه:

بنابراین در جمع بندی از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امامت امام حسین علیه السلام باید گفت: در جامعه آن روز حکومت دینی از بین رفت، خلافت به سلطنت مبدل گردید، ارزشهای دینی مسخ شده، جامعه از فرهنگ دینی تهی شد و مردم در اثر مرعوب شدن در برابر امویان، با حقارت، تسلیم وضع موجود گردیده از اصلاح امور نومید شدند .
 
سیدالشهداء علیه السلام با شهادت خویش چند هدف بسیار گرانسنگ را محقق نمود .
 
نخست آنکه: اساس دین را از خطر اضمحلال و نابودی نجات داد و مرز میان اسلام حقیقی را با آنچه در آن روزگار به نام اسلام معروف و موصوف بود جدا کرد .
 
دوم آنکه: زمینه بیداری امت اسلامی را فراهم ساخت، چرا که تا قبل از این تاریخ مردم در حیرت ضلالت و گمراهی به سر می بردند و فرهنگ جاهلی در تار و پود رفتار و گفتارشان تنیده بود و گمان می کردند که اسلام با سکوت در مقابل ظلم و فساد همخوانی، و با بی تفاوتی نسبت به منکرات سازگاری دارد .
 
سوم آنکه: با بیدار کردن وجدان مسلمانان، زمینه تبیین مبانی و فروعات اسلام اصیل را در مقابل اسلام بدیل فراهم نمود، بطوری که پس از شهادت آن بزرگوار دلها متوجه وجود نورانی امام سجاد علیه السلام گردید و مختار برای مشروعیت بخشیدن و استحکام پایه قیام خویش به امام سجاد علیه السلام متوسل شد .
 
چهارم آنکه: خون سیدالشهداء علیه السلام روحیه شهادت طلبی و شهامت مبارزه با بنی امیه را زنده کرد و این امر خود زمینه ساز قیامهای متعدد ضد اموی گردید و قیامهای بزرگی در طول تاریخ اسلام به پیروی از قیام امام حسین علیه السلام برای رهایی، آزادی و استقلال مسلمانان از دست حاکمان مستبد و فریبکاران جهانی صورت گرفت .
 

پی نوشت ها:

1-  پاک نیا،عبدالکریم؛پیامهای قرآنی عاشورا،ص88.
2. شوره الفتح10.
3.3.آیت الله استادی؛رضا عاشورا ومهدی باوران، ص72.
4.بیات حجت الله ؛عاشورا سرمشق انقلاب اسلامی ص298.
5.سوره  فصلت33.
6.اقتباس از پاک نیا،عبدالکریم؛همان،ص82.
7. اقتباس ازمریجی،شمس الله؛نقش نهضت حسینی در احیای ارزشهای اجتماعی ، ص92.
8.بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏44 ص:330 ، باب 37 .
9. کرمى ،على در سوگ امیر آزادى-گویاترین تاریخ کربلا صص29-27)
10. رک: احمدبن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، 1411 ق، ج 1- 2، ص 244 و 262 .
11. رک: مجله معرفت، ش 38، مقاله امام علی علیه السلام و تساهل خواص، ص 93 .
12.رک: علی بن الحسن، مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالفکر، تحقیق: محیی الدین عبدالحمید، 1409 ق، ج 2، ص 344 و 345 .
13.پیشین، ج 2، ص 346 .
14.رک: پیشین، همانجا .
15.رک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، داراحیاء التراث العربی، تحقیق مکتب التراث، ط 1، 1408، ج 2، ص 287 .
16.احمد، یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، قم، رضی، 1414، ج 2، ص 175 .
17.نهج البلاغه، نامه 16 و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه، 1385 ق، ط 2، ج 4، ص 31 .
18. ر . ک: یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 179 .
19. پیشین، ج 2، ص 182 .
20.ابن ابی الحدید، پیشین، ج 1، ص 231 .
21.علی بن موسی، پیشین، ص 99 .
22.محمد بن جریر، طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408 ق، ج 2، ص 103 .
23.رک: ابن ابی الحدید، پیشین، ج 1، ص 339 .
24. . ک: مسعودی، پیشین، ج 2، ص 345 .
25.شیخ طوسی، الامالی، تحقیق مؤسسة البعثه، قم، ط 1، 1414 ق، ص 677، ح 1432/11 .
26.یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 251 .
27. پیشین، ج 2، ص 250 .
28.طبری، پیشین، ج 3، ص 350 .
29.یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 250 .
30.رک: مسعودی، علی بن الحسن، التنبیه و الاشراف، دارالصاوی، قاهره، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، ص 269 .
31.رک: بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، مکتبة المثنی، ج 5، ص 204 تا 207 .
32.رک: احمدبن اعثم، پیشین، ج 5- 6، ص 214 و 215 .
33.مسعودی، التنبیه و الاشراف، پیشین، ص 269 .
34.طبری، پیشین، ج 3، ص 416 .
35.رک: بلاذری، پیشین، ج 5، ص 210 و 211 .
36. طبری، پیشین، ج 3، ص 416 .
37. رک: بلاذری، پیشین، ج 5، ص 210 و 211 .
38.مسعودی، التنبیه و الاشراف، پیشین، ص 270 .
39. ر . ک: ابن اعثم، پیشین، ج 6، ص 241 .
40. رک: پیشین، ج 6، ص 259 تا 262 .
41) مسعودی، پیشین، 270 .
42) ابن اعثم، پیشین، ج 6، ص 233 .
43) پیشین، ج 6، ص 235 .
44) شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، تحقیق مصطفوی، دانشگاه مشهد، 1348، ص 127، ح 203 .
45) پیشین، ص 125، ح 197 .
 

منابع:

سلیمانی، جواد ، سلیمانی، جواد، نقش نهضت امام‌حسین‌علیه‌السلام در عزت جامعه اسلامی، مبلغان، ش ۳۹، (محرم ۱۴۲۴ ه.ق): ص ۳۷ - ۵۵.
http://nahad.kaums.ac.ir/Default.aspx?PageID=72&NewsID=1054
http://eform.dte.ir/portal/home/?news/116878/105963/6707
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/4250/27279


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط