رابطه دو مفهوم سبک زندگی و مدیریت بدن

طرح مسأله و ضروت بحث

رابطه سبک زندگی با تغییر اندام خانم ها

‫مقدمه
دغدغه‌ی زیبایی ظاهری از جوامع بدوی تا صنعت زیبایی

‫بدن ما یک شاخص است فلذا بدن زیبا نشانه ی ارزش اجتماعی ماست

نظریه های اجتماعی ساختار بدن را مهم میپندارد

امکان خلق تمایزات و نمود عینی تر بیشتر برای جامعه

تغییرات بدن و قضاوت های مبتنی بر نظارت ما به بدن خودمان

بدن لاغر در دستور کار زیبایی ست و زیبایی اینگونه تعریف می‌شود

ﻣﺮوری ﺑﺮ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﭘﻴﺸﻴﻦ
نظرات ذکایی و فرزانه

ﻛﻴﻮان آرا و ﻫﻤﻜﺎران در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺷﺎن ﺑﻪ ‫اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ:

مولفه های تاثیر گدار بر استایل بدن در کار رضایی و همکارانش
ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶ رﺿﺎﻳﻲ و ﻫﻤﻜﺎراﻧﺶ ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﻣﺼﺮف ﮔﺮاﻳﻲ، ﻓﺸﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ‫ﻣﺼﺮف رﺳﺎﻧﻪای ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪی ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻣﻌﻨﺎدار ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﺎدار داﺷﺘﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎ ‫روی ﻫﻢ 83 درﺻﺪ از ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن را ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻛﺮدﻧﺪ.

‫ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﻣﻮﺣﺪ و  ﻫﻤﻜﺎران ﺑﻴﺎنﮔﺮ آن اﺳﺖ ﻛﻪ آراﻳﺶ ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪی زﻧﺪﮔﻲ اﻓﺮاد در ﻫﻢ ﺗﻨﻴﺪه ‫اﺳﺖ و ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪی آن ﺗﻨﻈﻴﻢ و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻣﻲﺷﻮد. دﺧﺘﺮان ﺑﺎ وﺟﻮد ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در اﻧﺘﺨﺎب ‫آراﻳﺶ ﺗﺎ ﺣﺪودی ﻋﺎﻣﻠﻴﺖ ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ ﻛﺮده اﻧﺪ. آراﻳﺶ ﻛﺮدن، ﺷﻴﻮهای ﻋﻘﻼﻧﻲ ﺑﺮای ﻛﺴﺐ ‫ﺳﺮﻣﺎﻳﻪی ﻧﻤﺎدﻳﻦ و ﺣﺘﻲ ﺗﺒﺪﻳﻞ آن ﺑﻪ اﻧﻮاع دﻳﮕﺮ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ اﺳﺖ.
‫
اﺧﻼﺻﻲ در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪاش ﺑﻪ ﺗﺸﺮﻳﺢ اﻫﻤﻴﺖ ﺑﺪن در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺼﺮﻓﻲ و ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﻴﺮی زﻧﺎن از ﺑﺪن ‫ﻃﺒﻴﻌﻲ و ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﺑﺪن اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺮای آﻧﺎن، از راه ﺑﻜﺎرﮔﻴﺮی روﻳﻪﻫﺎی آراﻳﺸﻲ در ﻋﺮﺻﻪی ﻋﻤﻮﻣﻲ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲﭘﺮدازد.

خطرات شهری و احساس ناامنی و رابطه ی آن با بدن بانوان

اﺑﺎذری و ﻫﻤﻜﺎراﻧﺶ ﺑﻴﺎن ﻛﺮده اﻧﺪ ﻛﻪ زﻧﺎن ﺑﻪ دﻟﻴﻞ داﺷﺘﻦ ﺑﺪن ‫زﻧﺎﻧﻪ ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ ﺧﻄﺮاﺗﻲ ﻫﻤﭽﻮن ﺗﺠﺎوز و اﻋﻤﺎل ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﻮاﺟﻪ ﺷﻮد، ﺗﺠﺮﺑﻪای وﻳﮋه از اﺣﺴﺎس ‫ﻧﺎاﻣﻨﻲ در ﻓﻀﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.

ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر، ﺑﺎ 40 زن ﺳﺎﻛﻦ در ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ و از ‫آنﻫﺎ ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن ﺧﻮدﺷﺎن را در روﻳﺎروﻳﻲ ﺑﺎ ﺧﻄﺮات ﺷﻬﺮی و ﻧﻴﺰ ‫اﺣﺴﺎس ﻧﺎاﻣﻨﻲ در ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺷﻬﺮی ﺑﭙﺮدازﻧﺪ.

ﺳﭙﺲ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎی اﺻﻠﻲ ﺑﺪن زﻧﺎﻧﻪ و اﺣﺴﺎس ﻧﺎاﻣﻨﻲ، ‫ﻫﺮاس از ورود ﺑﻪ ﺣﻮزه ی ﻋﻤﻮﻣﻲ، ﺣﺮﻛﺖ در ﺣﻮزهﻫﺎی ﺗﻜﺮاری، ﻫﺮاس از ﺷﺐ و ﺗﺎرﻳﻜﻲ، ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ‫ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﻣﺮزﻫﺎی ﺳﻨﺘﻲ و ﺑﺪن اﻳﻤﻦ ﻓﺎﺣﺸﻪ اﺳﺘﺨﺮاج ﺷﺪه اﺳﺖ

پژوهش ابراهیمی و بهنویی

ﭘﮋوﻫﺶ اﺑﺮاﻫﻴﻤﻲ و ﺑﻬﻨﻮﻳﻲ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﺑﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﻓﺮاد، ‫ﻧﺤﻮه ی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻇﺎﻫﺮ در ﻣﻴﺎن دﺧﺘﺮان و ﭘﺴﺮان اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ. از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، اﻟﮕﻮی راﻳﺞ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ‫ﻇﺎﻫﺮ در ﻣﻴﺎن ﺟﻮاﻧﺎن ﻣﺘﺎﺛﺮ از ﻧﻮﮔﺮاﻳﻲ و ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ دﻧﻴﺎی ﻣﺪرن اﺳﺖ.

‫
ﺗـﺄﺛﻴﺮات ‫ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﺧﺎﻧﻮاده چگونه است

ﺳﺘﻮده و ﻫﻤﻜﺎراﻧﺶ در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳـﻴﺪه اﻧـﺪ ﻛـﻪ درک زﻧـﺎن از ﺷﻮﻫﺮاﻧـﺸﺎن ‫ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ وزنﺷﺎن و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﻣﺤﻞ ﺳﻜﻮﻧﺖ روی ﺗﺼﻮر زﻧﺎن از ﺑﺪﻧﺸﺎن اﺛﺮ ﻣﻲﮔﺬارد. ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﻫﻮارث- ﻫﻮﭘﻨﺮ ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﻴﻂ ﺑﺤﺮاﻧﻲ در ﺧﺎﻧﻮاده، ﻛﻨﺘﺮل ﻗﻬﺮ آﻣﻴﺰ واﻟـﺪﻳﻦ ‫و ﮔﻔﺘﻤﺎن ﻣﺴﻠﻂ ﺑﺮ وزن در ﺧﺎﻧﻮاده ﺷﺮاﻳﻄﻲ ﻣﻬﻢاﻧﺪ و ﭘﻴﻜﺮهﺑﻨﺪی وﻳﮋهﺷـﺎن ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑـﻪ ﺗـﺄﺛﻴﺮات ‫ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﺧﺎﻧﻮاده در ﺗﻮﻟﻴﺪ اﺧﺘﻼﻻت ﺗﻐﺬﻳـﻪ ﻧﻘـﺶ دارﻧـﺪ.

بحث جنسیت و نژاد در تصویر بدن

ﺑﺮرﺳـﻲ ‫ﻟﻮﻳﻨﺴﻮن و ﻫﻤﻜﺎراﻧﺶ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﺟﻨﺴﻴﺖ و ﻧﮋاد در ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺑﺪن در ﻣﻴﺎن ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﻧﻘﺸﻲ ﻣﻌﻨـﺎدار ‫دارد، اﻣﺎ آنﻫﺎ ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﻛﻪ ارزﻳﺎﺑﻲ واﻟﺪﻳﻦ ﻧﻘﺸﻲ ﻣﻬﻢﺗﺮ در ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺑﺪن در ﺑﻴﻦ ﻓﺮزﻧﺪان و ﺑـﻮﻳﮋه ‫در ﻣﻴﺎن ﻓﺮزﻧﺪان دﺧﺘﺮ دارد. ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪی ﻛﻠﻲ، ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و دﻳﮕﺮان ﻣﻬﻢ در زﻧـﺪﮔﻲ ﻧﻮﺟﻮاﻧـﺎن ‫در دﻳﺪﮔﺎه ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮدﺷﺎن اﺛﺮی ﻣﻬﻢ دارﻧﺪ.

‫
آیا لاغر بودن به رنان دیکته می‌شود؟
ﮔﻠﻴﺰر ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ زﻧﺎن ﻧﻴﺎز روانﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻗﻮی ای ﺑﺮای ﺣﻔـﻆ و ﭘﻴﮕﻴـﺮی زﻳﺒـﺎﻳﻲ و ارﺗﻘـﺎی ‫ﺟﺬاﺑﻴﺖ ﺧﻮد دارﻧﺪ. آنﻫﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮدان ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺑﺪﻧﻲ ﺧﻮد ﺣﺴﺎسﺗﺮﻧﺪ ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ، اﻳﻦ وﺿﻌﻴﺖ در ‫ﺷﺮاﻳﻂ، ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ و ﻧﮋادﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻳﻜﺴﺎن اﺳﺖ و ﻫﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ اﻳـﺪه الﻫـﺎی وﻳـﮋه ی ﺧـﻮد را در ‫راﺑﻄﻪ ﺑﺎ زﻳﺒﺎﻳﻲ دارد ﻛﻪ اﻟﺒﺘﻪ، اﻳﻦ اﻳﺪهالﻫﺎ در ﻃﻮل زﻣﺎن ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﻲﻛﻨﻨـﺪ.

ﺑـﺮای ﻣﺜـﺎل، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ در ‫ﻣﻮرد ﻓﺮﻫﻨﮓ آﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ در ﻃﻮل 50 ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ اﻳﺪه زﻳﺒﺎ ﺷﺪن، ﻻﻏﺮﺗـﺮ ﺑـﻮدن را ‫ﺑﻪ زﻧﺎن دﻳﻜﺘﻪ ﻛﺮده اﺳﺖ. ﮔﺎرﻧﺮ و ﻫﻤﻜﺎراﻧﺶ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﻛﻪ رﺳﺎﻧﻪﻫـﺎ ﺗـﺼﻮر ‫ﺑﺪﻧﻲ ﻻﻏﺮ را ﺗﺮوﻳﺞ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﻧﻘﺶ ﺑﺮﺧﻲ از ﻣﺠﻠﻪﻫﺎی آﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ در ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺗﺼﻮر از ﺑﺪن ﺟﻮاﻧﺎن آﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻧﻤﻮده اﻧﺪ.

‫اﺳﭙﻨﺴﺮ در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪاش اﺑﻌﺎد ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ ﺑﺪن را از راه ﻳﻚ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﺮدمﻧﮕﺎراﻧﻪ در ﺑﺎﺷﮕﺎﻫﻬﺎی ورزشﻫﺎی رزﻣﻲ ﻣﺨﺘﻠﻂ (زن و ﻣﺮد) ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﻛﻲ از آﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻓﻦﻫﺎی ﺑﺪﻧﻲ، ﻳﺎد ‫ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﺮ ﻫﻮﻳﺖ آنﻫﺎ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد. از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﻓﻦﻫﺎی ﺑﺪن ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﺳﻼﺣﻲ ‫ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ از ﻫﻮﻳﺖ اﻓﺮاد دﻓﺎع ﻣﻲﻛﻨﺪ.

‫اﺳﻜﺎت در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﺧﻮد ﺳﺎﺧﺖ و ﺳﺎز اﺳﺘﺪﻻﻟﻲ، ﻣﻘﺮرات، ﺗﻨﻈﻴﻢﻫﺎ و ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺷﻨﺎﮔﺮان زن در ‫اﺳﺘﺨﺮ را ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺗﻨﻈﻴﻢ و ﺑﺎزﻧﻤﺎﻳﻲ ﺑﺪن ﺷﻨﺎﮔﺮان زن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﺎز و ﻛﺎرﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﺎری ‫دوﮔﺎﻧﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﻓﻬﻢ اﺳﺖ. ﻓﻦﻫﺎی ﺑﺪن ﺑﺎزاﻧﺪﻳﺸﻴﺪه ﺷﺪه در ﺗﻮﺿﻴﺢ اﻳﻦ ﺳﺎﺧﺘﺎر دوﮔﺎﻧﻪ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ‫ﻗﻴﺎﻓﻪﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ و اداﻫﺎی ﺻﻮرت ﺑﻜﺎر ﻣﻲروﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺑﺪنﻫﺎی ﺷﺨﺼﻲ و ﻫﻢ ﺑﺮ ﺑﺪنﻫﺎی ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در ﻛﻨﺶﻫﺎی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ دﻻﻟﺖ دارﻧﺪ.

واﻳﺖ در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﺧﻮد ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ‫ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن را وﻳﮋه ی ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻏﺮﺑﻲ ﻣﻲداﻧﻨﺪ ﻛﻪ در آن ﺟﺎ ﺑﺪن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ‫ﻛﻠﻴﺘﻲ اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﻳﺮ و در ﺣﺎل ﮔﺬار درک ﻣﻲﺷﻮد. اﻣﺎ وی ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺎرﮔﺮان ﻧﻴﺰ اﻋﻤﺎل ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﺑﺪن را اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ.

ﺗﻢﻫﺎی اﺳﺘﺮاﺣﺖ در زﻣﺎن ﻛﺎر، ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﺗﻔﺮﻳﺤﻲ و آﺳﻮدﮔﻲ، ‫اﻟﮕﻮﻫﺎی ﻛﺎری ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ و ﻣﺼﺮف اﻟﻜﻞ ﻣﻮاردی ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﻪ ﻛﺎرﮔﺮان ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی وی ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪی ‫آن ﺑﺪن ﺧﻮد را ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻛﺮده و اﻧﺮژی ﺧﻮد را دوﺑﺎره ﺑﺮای ﻛﺎر ﺑﺮ ﻣﻲﮔﺮداﻧﺪﻧﺪ.

‫ﮔﺎﺗﻔﺮﻳﺪ در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﺧﻮد ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﺗﺠﺴﻢ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ و ﻛﺎر ﺟﻨﺴﻴﺘﻲ ﺷﺪه ﺑﻪ ﺷﻜﻞﻫﺎی ‫ﺟﺪﻳﺪی از ﺑﺨﺶﻫﺎی ﺑﺎزار ﻛﺎر در ﺣﻮل ﻛﺎر زﻳﺒﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻣﺘﺼﻞ ﺷﺪه اﻧﺪ. ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞﻫﺎ، ‫ﺷﻜﻞﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه از ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن را در ﻳﻚ ﻣﺤﺪوده ﺟﻨﺴﻴﺘﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان روشﻫﺎﻳﻲ از ‫ﺳﺎزﻣﺎن دﻫﻲ و ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻣﺮداﻧﮕﻲ و زﻧﺎﻧﮕﻲ در ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ارزﺷﻲ آﺷﻜﺎر ﻣﻲﻛﻨﺪ.

‫

الگوهای ارتباطی بین بدن و رژیم های متفاوت غذایی
آﮔﻞ و داﻣﻮرﺳﺖ در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺷﺎن ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روﻳﻜﺮد ﺗﻔﺴﻴﺮی در ﻣﻮرد ﻓﺮاﻳﻨﺪی ﻛﻪ ﻣﺎدران و ‫دﺧﺘﺮان درﺑﺎره ی ﺑﺪن و رژﻳﻢ ﻏﺬاﻳﻲﺷﺎن ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ دارﻧﺪ، ﺗﺎﻛﻴﺪ دارﻧﺪ. ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪای دادهﻫﺎ ‫ﭼﻬﺎر اﻟﮕﻮ از ﻛﻨﺶﻫﺎی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ دﺧﺘﺮان و ﻣﺎدران درﺑﺎره ی ﺑﺪن و رژﻳﻢ ﻏﺬاﻳﻲ آﺷﻜﺎر ﻛﺮده اﺳﺖ.

1- روﻳﻜﺮدﻫﺎی ﺷﻔﺎﻫﻲ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺸﻮﻳﻖ/ آﺳﺎن ﺳﺎزی، اﻧﺼﺮاف و دﻟﺴﺮدﺳﺎزی
2. روﻳﻜﺮد اﺟﺘﻨﺎب و ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ
3. روﻳﻜﺮد ﻣﺪل ﺳﺎزی
4. روﻳﻜﺮد ﻧﺒﻮد ﻣﺪاﺧﻠﻪ. اﻳﻦ ﭼﻬﺎر اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺑﺮ‫ﺣﺴﺐ ﻣﺤﺘﻮا در زﻣﻴﻨﻪﻫﺎ و ﺗﺮﻛﻴﺐﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮنی ﭘﺮاﻛﻨﺪه ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.

‫ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﮔﻴﻤﻠﻴﻦ در ﻣﻮرد 20 زن ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﺟﺮاﺣﻲ زﻳﺒﺎﻳﻲ داﺷﺘﻪاﻧﺪ، ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﺟﺮاﺣﻲ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ ﺑﺪن را ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲدﻫﺪ. اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ اﻓﺰون ﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﺪﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺪن در ﻣﺪرﻧﻴﺘﻪی ﻣﺘﻌﺎﻟﻲ ﻧﻘﻄﻪی ﻛﺎﻧﻮﻧﻲ ﻫﻮﻳﺖ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد.

ﻫﺎﻟﻴﺪی و ﻛﺎﻳﺮن در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺷﺎن ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﭘﮋوﻫﺶ ﻛﻴﻔﻲ رواﻳﺘﻲ ﺳﻌﻲ در ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﺼﺮف روﻳﻪﻫﺎی زﻳﺒﺎﺳﺎزی ﻣﺮدان داﺷﺘﻪاﻧﺪ. ﺑﺮﺧﻼف ﺑﻴﺶﺗﺮ روﻳﻜﺮدﻫﺎی ﻓﻤﻨﻴﺴﺘﻲ، اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﺪﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﺟﺮاﺣﻲ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ دﻻﻳﻞ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﻫﻮﻳﺖ، کار، ارﺗﺒﺎﻃﺎت و ﺣﻮادث زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﺷﻮد.

رﻳﺴﺴﺖ در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪاش ﺳﻌﻲ در اﻛﺘﺸﺎف ﻧﮕﺮش ﻣﺮدان و ‫زﻧﺎن ﻧﺮوژی درﺑﺎره ی اﻳﺪهالﻫﺎی ﺑﺪﻧﻲ و اﻋﻤﺎل ﺑﺪﻧﻲ اﺳﺖ. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﻛﺎﻣﻠﻲ ﻣﻴﺎن ﻧﻈﺮ ﻣﺮدم و ‫آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﺠﻠﻪﻫﺎ از ﺑﺪنﻫﺎی ﻣﻄﻠﻮب اراﻳﻪ ﻣﻲدادﻧﺪ، ﻧﺸﺎن ﻣﻲدادﻧﺪ

 ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﻣﺮدم ورزﺷﻜﺎر ‫ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ ﺑﺴﻴﺎر دﻗﻴﻖﺗﺮ از ﻏﻴﺮ ورزﺷﻜﺎران در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺑﺪن ﻣﻄﻠﻮب اراﻳﻪ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ ﺑﺪﻧﻲ ﻫﻢ ‫در زﻧﺎن و ﻫﻢ در ﻣﺮدان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻣﻮﺿﻮع ﺳﻼﻣﺘﻲ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﻨﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ، اﻣﺎ ﺑﻴﺶﺗﺮ در ﻣﻴﺎن‫ زﻧﺎن دﻳﺪه ﻣﻲﺷﻮد.

برخی مواقع ایده‌آل‌ها افراد را گمراه می‌کنند

ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶ ﺳﻮاﻣﻲ و ﻫﻤﻜﺎراﻧﺶ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ی ﺗﻔﺎوت ‫ﻣﻌﻨﺎداری ﺑﻴﻦ اﻳﺪه الﻫﺎی زﻳﺒﺎﻳﻲ و ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ ﺑﺪﻧﻲ در ﺑﻴﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺑﻮدﻧﺪ. ﺳﻦ، ﺷﺎﺧﺺ ﺗﻮده ‫ﺑﺪﻧﻲ و رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻏﺮﺑﻲ اﻳﺪه الﻫﺎی وزن ﺑﺪﻧﻲ را ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻛﺮدﻧﺪ.

ﺷﺎﺧﺺ ﺗﻮده ی ﺑﺪﻧﻲ و رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ‫ﻏﺮﺑﻲ ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ ﺑﺪﻧﻲ ﺑﻴﻦ زﻧﺎن را ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻣﻲﻛﺮدﻧﺪ. ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪی ﻛﻠﻲ، ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ ﺑﺪﻧﻲ و ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﺮای ‫ﻻﻏﺮ ﺷﺪن در ﺑﻴﻦ ﻣﻨﺎﻃﻘﻲ ﺑﺎ ﭘﺎﻳﮕﺎﻫﻬﺎی اﻗﺘﺼﺎدی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﻻ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻌﻤﻮل اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻳﻚ ﻣﺴﺌﻠﻪ درآﻣﺪه اﺳﺖ.
 

ﻣﺒﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮی ﭘﮋوﻫﺶ

‫ﺑﺎ ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ و  ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﺧﻮد و ذﻫﻦ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی ﻛـﻼن، ‫ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺮ ﺑﺪن ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﻮد در ﻛﺎر ﻛـﻮﻟﻲ، ﺧـﻮد در ﻳـﻚ ارﺗﺒـﺎط ‫دﻳﺎﻟﻜﺘﻴﻜﻲ ﺑﻴﻦ ﻓﺮد و ﺟﻤﻊ ﺷﻜﻞ ﻣﻲﮔﻴﺮد.

در ﻧﻈﺮ وی، ﻣﻔﻬﻮم ﺧﻮد آﻳﻨﻪ ﺳﺎن از ﺳـﻪ ﻋﻨـﺼﺮ اﺻـﻠﻲ ‫ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد، ﻧﺨﺴﺖ، ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺎ در ﻧﺰد دﻳﮕﺮان ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ، دوم، دﻳﮕـﺮان ﭼـﻪ ﻗـﻀﺎوﺗﻲ در ﻣـﻮرد ‫ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺎ اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ و ﺳﻮم اﻳﻦﻛﻪ ﭼﻪ اﺣﺴﺎﺳﻲ از ﺧﻮد ﺑﺮای ﻣﺎ ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻲآﻳﺪ.

‫
روزﻧﺒﺮگ ﻣﻔﻬﻮم "ﺧﻮد" را ﺑﻪ "ﺑﺮداﺷﺖ از ﺧﻮد" ارﺗﻘﺎ داده و ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﺳـﻪ ﻧـﻮع ﺑﺮداﺷﺖ دارﻧﺪ:

1- ﺧﻮد ﻣﻮﺟﻮد ﻳﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮی ﻛﻪ ﻓﺮد در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ و در اﻳﻦ ﺟﺎ و اﻛﻨـﻮن از "ﺧـﻮد"در ‫ذﻫﻦ دارد؛

2- ﺧﻮد دﻟﺨﻮاه ﻳﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮی ﻛﻪ ﻣﺎ دوﺳﺖ دارﻳﻢ ﺑﺎﺷﻴﻢ و ﻓﺮد ﺑـﺎ اﻧﺪﻳـﺸﻴﺪن درﺑـﺎره ی آن ‫ﺑﺴﻴﺎر ﺷﺎد و ﻣﺴﺮور ﻣﻲﺷﻮد؛

3- ﺧﻮد واﻧﻤﻮدی ﻳﺎ روﺷﻲ ﻛﻪ ﻣﺎ در ﻳﻚ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ، ﺧﻮدﻣـﺎن را ﻧـﺸﺎن ‫ﻣﻲدﻫﻴﻢ.

فرهنگ مصرف گرایی و صنعت مد بر بدن های ما حکمرانی میکنند

ﺑﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ روزﻧﺒﺮگ ﺑﺮ ﺑﺮداﺷﺖ از ﺧﻮد، ﺗﺼﻮر از ﺑﺪن و ‫ﺑﻪ ﺗﺒﻊ آن ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺑﺮای اﻋﻤﺎل ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺮ آن ﻣﻌﻨﺎ ﭘﻴﺪا ﻣـﻲﻛﻨـﺪ. زﻳﻤـﻞ در ﺗﺤﻠﻴـﻞ ﻣـﺼﺮفﮔﺮاﻳـﻲ ‫ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣُ‪ﺪرن، ﺑﺮ ﻣﻘﻮﻟﻪای ﻫﻤﭽﻮن ﻣ‪ﺪ ﺗﺄﻛﻴﺪ دارد.

ﺑﻨﻈﺮ وی، ﻣـﺼﺮف ﻛﺎﻻﻫـﺎ و اﻳﺠـﺎد ﺳـﺒﻚﻫـﺎی ‫زﻧﺪﮔﻲ ز ﺳﻮﻳﻲ ﺑﺮای ﻓﺮد ﻫﻮﻳﺖ ﺑﺨﺶ ﺑﻮده و از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﻛﻨﻨﺪه اﺳـﺖ. وی ﺑـﺮ اﻳـﻦ ﺑـﺎور ‫اﺳﺖ ﻛﻪ زﻧﺎن ﺳﺮﻳﻊﺗﺮ ﺑﻪ مدهای ﺟﺪﻳﺪ و ﻣﺘﻔﺎوت ﺟﺬب ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ زﻳﺮا ﻣﻲﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﻮﻳﺖ ﺷﺨـﺼﻲ ‫ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﺧﻮد ﺷﻜﻞ دﻫﻨﺪ و از ﺟﺎﻧﺐ دﻳﮕﺮ ﭼﻮن در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻓﺮودﺳﺘﻲ داﺷﺘﻪاﻧﺪ، ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺑﻪ ‫ﻣﺪ واﺑﺴﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.

به نظر وی، اﮔﺮﭼﻪ دﻧﻴﺎی مدرن ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ آزادی ‫ﻓﺮد از اﺳﺎرت ﺳﻨﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺗﻨﮕﻨﺎﻫﺎﻳﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺮای ﻓﺮد اﻳﺠﺎد ﻛﺮده اﺳﺖ؛ ﺑـﻪ ﮔﻮﻧـﻪای ﻛـﻪ اﻓـﺮاد ‫ﺑﺮای ﺣﻔﻆ آزادی ﺧﻮد ﺑﻪ ﭘﺪﻳﺪهﻫﺎﻳﻲ ﭼﻮن ﻣُ‪ﺪ ﭘﻨﺎه ﻣﻲﺑﺮﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ واﺳﻄﻪی آن ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮد را ﺗﻌﺮﻳـﻒ  ‫ﻛﻨﻨﺪ.

توی صحنه ی غریب زندگی
هممون در نقش یک بازیگریم

‫ﺑﻨﻈﺮ ﮔﺎﻓﻤﻦ اﻧﺴﺎن ﻫﻤﻮاره ﺧﻮد را آنﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺟﻤﻊ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮد ﺑﻪ ﻧﻤـﺎﻳﺶ ﻣـﻲﮔـﺬارد. اﻓـﺰون ﺑـﺮ ‫ﺗﻮﺟﻪ ﻓﺮد ﺑﻪ ﺟﻤﻊ در ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺧﻮد، ﻓﺮد ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای رﻓﺘﺎر ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﺘﻴﺠـﻪی ﻧﺤـﻮه ی ﻧﻤـﺎﻳﺶ ﺧـﻮد، ‫آﻧﭽﻪ را ﻛﻪ در ذﻫﻦ دارد در اﻳﻦ ﺻﺤﻨﻪی ﻧﻤﺎﻳﺶ، ﺑﺪﺳﺖ آورد.

ﻛـﻨﺶﮔـﺮان اﻣﻴﺪوارﻧـﺪ ﻛـﻪ ﻧﻤـﺎﻳﺶ ‫آنﻫﺎ، ﺣﻀﺎرﺷﺎن را وادارد ﺗﺎ داوﻃﻠﺒﺎﻧﻪ، ﺑﻪ دﻟﺨﻮاه آنﻫﺎ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪ. ﮔﺎﻓﻤﻦ اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪی اﺻـﻠﻲ را ﺑـﻪ ‫ﻋﻨﻮان ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﻣﻄﺮح ﻛـﺮد.

ﻣـﺪﻳﺮﻳﺖ ذﻛﺮ ﺷﺪه ﺷﮕﺮدﻫﺎﻳﻲ را ﺑﺮای ‫ﺗﺎﺛﻴﺮﮔﺬاری  و اﺟﺮای ﺑﻬﻴﻨﻪی ﻛﻨﺶ در ﺑﺮ ﻣﻲﮔﻴﺮد. ﺑﺪن ﻣﻜﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺑﻪ وﺳـﻴﻠﻪی آن ‫ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲآﻳﺪ. در اﻳﻦﺟﺎ ﻧﻘﺶ ﺻﻮرت در ﻛﻨﺶﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻢ اﺳـﺖ. آراﻳـﺶ ﺻـﻮرت ﻧﻴـﺰ  ‫ﻧﻘﺎﺑﻲ ﺑﺮای روی ﺻﻮرت اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﻮاره ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﻨﺪ.

‫

کنترل اجتماعی بر بدن آدمی چگونه پدید میآید؟
اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﺪن ﺑﺪن آن ﭼﻴﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ  ﻓﻮﻛﻮ در ﻗﺎﻟﺐ ﻛﻨﺘﺮل اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺮ ﺑﺪن ﻣﻄﺮح ﻛـﺮد. وی ‫ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪن داﻧﺶﻫﺎ و آﻳﻴﻦﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺑﺪن را ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪی ﺗﻜﻨﻴﻚﻫﺎی ﻧﻈﺎرت در ﻗـﺮن ‫ﺑﻴﺴﺘﻢ، ﺑﺮرﺳﻲ ﻛﺮد.

او از ﻣﻔﻬﻮم ﻗﺪرت/ داﻧﺶ ﺑﻬﺮه ﻣﻲﺟﻮﻳﺪ. وی از اﻳﻦ ﻣﻔـﺎﻫﻴﻢ ﺑﻤﻨﻈـﻮر ﻣﻔﻬـﻮﻣﻲ ‫ﻛﺮدن رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ ﺑﺪن و ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮد. ﺑﺪن ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎﻧﻲ، از راه اﻋﻤﺎل ﻗﺪرت ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﺪه ‫و از راه ﮔﻔﺘﻤﺎنﻫﺎی وﻳﮋه ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪه اﺳﺖ.

ﻛﻨﺘﺮل ﺑﺮ ﺑﺪن ﻣﺤﺼﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﺟﺪﻳﺪ ‫اﺳﺖ ﻛﻪ در راﺳﺘﺎی اﻫﺪاف ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺧﺎص ﭘﻴﺶ ﻣﻲرود و در ﺗﺤﻮل در ﺷﻴﻮهﻫﺎی ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ اﻧﺴﺎنﻫـﺎ ‫(ﻣﺠﺎﻧﻴﻦ، دﻳﻮاﻧﮕﺎن و ﻣﺠﺮﻣﺎن(ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻛﻨﺘﺮل را ﺗﺸﺪﻳﺪ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ.
ﻣـﻮس ‫ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺪن ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ اﺑﺰار اﻧﺴﺎن اﺳﺖ و ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻓﻨﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﺪرﻧﻴﺘﻪی ﻣﺘﺄﺧﺮ در ‫راﺳﺘﺎی ﻋﻴﻨﻴﺖﺳﺎزی(8) و ﺑﺮون ﺳﺎزی(9) ﺑﺪن ﻣﻄﺮح ﻣﻲﺷﻮد.

‫

بدن و واقعیت هایی که بر آن موثر است
ﺗﺮﻧﺮ ﻋﻼﻳﻖ ﻋﻠﻤﻲ ﻣﻌﺎﺻﺮ در ﻣﻮرد ﺑﺪن را  واﻛﻨﺸﻲ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺑﻨﻴﺎدی در راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ ﺑﺪن، اﻗﺘﺼﺎد و ﻓﻨﻮن ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزی و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲداﻧﺪ. ﭘﻴﺸﺮﻓﺖﻫﺎی ﻋﻠﻤﻲ، ﺑﻮﻳﮋه ﻓﻨﺎوریﻫﺎی ﺑﺎز ﺗﻮﻟﻴﺪی و ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزی درﻣﺎﻧﻲ، ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺪن را ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺳﺎز ﻧﻤﻮده اﺳﺖ.

ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑـﺮ ﻣـﺼﺮفﮔﺮاﻳـﻲ، ﻣﻮﺟـﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺑﻪ ﻟﺬت و ﺧﻮﺷﻲ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ، دﮔﺮﮔﻮﻧﻲ در ادراک از ﺑﺪن ﺷﺪه اﺳﺖ. وی اﺿﻄﺮابﻫﺎی ﻣﻌﺎﺻﺮ در ﻣﻮرد رژﻳﻢﻫﺎی ﻏﺬاﻳﻲ و ﭼﺎﻗﻲ را ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮش ﺣﺴﺎبﻫـﺎی ﻋﻘﻼﻧـﻲ ﺑـﺮ ﺑـﺪن و ﺑﻜـﺎرﮔﻴﺮی ‫داﻧﺶ در دﺳﺘﮕﺎه ﻛﻨﺘﺮل اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﻣﻲدﻫﺪ.

‫

موانع پیشرف سیاسی و اجتماعی زنان مدرن
وﻟﻒ ﻣﻄﺮح ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻓﺸﺎر  ﺑﺮای ﺗﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی زﻳﺒﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و ﻓـﺸﺎرﻫﺎﻳﻲ ﻛـﻪ ﺗﺒﻠﻴﻐـﺎت و رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺗﺪاوم ﺑﺨﺸﻴﺪه اﻧﺪ، ﻣﺎﻧﻊ از ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺳﻴﺎﺳﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ زﻧﺎن ﻣﺪرن ﻣﻲﺷﻮد. "زﻳﺒـﺎﻳﻲ ﻳـﻚ ﺳﺎﻣﺎﻧﻪی ﺟﺎری اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪی ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎﻳﻲ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد؛ در دوره ی ﻣﺪرن در ﻏـﺮب ﺷـﻜﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ

و ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺳﺎﻣﺎﻧﻪی ﺑﺎوری اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﺴﻠﻂ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﺮداﻧﻪ را ﺣﻔﻆ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ارزشﻫـﺎ را ﺑـﻪ زﻧﺎن در ﻗﺎﻟﺐ ﻳﻚ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﻋﻤﻮدی ﺑﺮ اﺳﺎس ﻳﻚ ﻣﻌﻴﺎر ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﺗﺤﻤﻴﻞ ﺷﺪه، ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣـﻲﻛﻨـﺪ.

عناصر اجتماعی و بدن به عنوان یک فرمول اجتماعی

داﮔﻼس ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺪن ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ آن را دارد ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻧﻈﺎم ﻃﺒﻴﻌﻲ از ﻧﻤﺎدﻫﺎ ﺗﻠﻘﻲ ﺷﻮد، اﻣﺎ ﻣﺸﻜﻞ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻋﻨﺎﺻﺮ در ﺑ‪ﻌﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛـﻪ در اﻳـﻦ دﻳـﺪﮔﺎه ﻣـﻨﻌﻜﺲ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و اﻳﻦﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺪن ﻣﻲﺑﺎﻳﺪ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ و ﻳﺎ ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﻣﺤـﺼﻮﻻت وﺳـﻴﻊ آن ﻣـﻲﺑﺎﻳـﺪ داوری ﺷﻮﻧﺪ.

وی ﺑﺮ اﺳﺎس ﻗﺎﻋﺪه ی ﺧﻠﻮص ﻳﺎ ﭘﺎﻛﻲ(10) ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻓﺸﺎر ﺑﻴﺶﺗﺮی ﺑﺮ اﺷﺨﺎص درﮔﻴﺮ در آن اﻋﻤﺎل ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﺗﻘﺎﺿـﺎی اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ﺑـﺮای انطبق میل بیش تری پیدا می کند که به وسیله ی تقاضا برای کنترل فیزیکی بیان شود.

‫خودنگری مرتبط با بدن

ﻧﺰﻟﻚ ﻧﮕﺮش ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺪن را ﺷﺎﻣﻞ ﻳﻚ ﺧﻮدﻧﮕﺮی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺑﺪن ﻣﻲداﻧﺪ و ﺑﻪ ﻋﺰت ﻧﻔﺲ، ‫اﻋﺘﻤﺎد ﻣﻴﺎن ﻓﺮدی، رﻓﺘﺎرﻫﺎی ورزﺷﻲ و ... ﻧﺴﺒﺖ ﻣﻲدﻫﺪ. ﺑﻪ ﺑﺎور ﻛِﺶ ﺗﺼﻮر از ‫ﺑﺪن ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺷﺨﺼﻲ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺑﺪن و ﻇﺎﻫﺮ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ ﻣﺮﺑﻮط ﻣﻲﺷﻮد.

ﺑﺤﺚ در ‫راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ از ﺑﺪن ﭘﻴﺶ رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ در ‫ﺑﻴﻦ ﺟﻮاﻧﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن ﺑﺴﻴﺎر ﺑﻴﺶﺗﺮ اﺳﺖ.

ارتباط بدن با ( خود )

ﮔﻴﺪﻧﺰ، ﺑﺪن را در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دو ﻣﻔﻬﻮم "ﻫﻮﻳﺖ" و "ﺧﻮد" ﻗﺮار ﻣﻲدﻫـﺪ. ﻧﻴـﺎز اﻣﻨﻴـﺖ وﺟـﻮدی و ‫ﺣﺲ اﻣﻨﻴﺖ ﻫﺴﺘﻲﺷﻨﺎﺧﺘﻲ، آن ﭼﻴﺰی اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﺑﻪ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی ﻳـﻚ ﻫﻮﻳـﺖ ﺷﺨـﺼﻲ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻣﺤﻴﻂ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻲﮔﺮدد و در اﻳﻦ راﺳـﺘﺎ، ﺑـﺪن ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان اﺑـﺰار اﺳـﺘﻔﺎده ﻣـﻲﺷـﻮد.

ﺑﻪ ﺑﺎور وی، "ﺧﻮد" در درون ﺑﺪن ﺟﺎی دارد و آﮔﺎﻫﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﻳﺶ ﺑـﻴﺶﺗـﺮ ‫ﻧﺎﺷﻲ از ﺗﻐﻴﻴﺮاﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺑﺪن اﺣﺴﺎس ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﺪن در ﻧﮕﺎه وی ﺗﻨﻬﺎ ﻳﻚ ﺟـﺴﻢ ﻣـﺎدی ﺻـﺮف ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ وﺳﻴﻠﻪای ﻋﻤﻠﻲ ﺑﺮای ﻛﻨﺎر آﻣﺪن ﺑﺎ اوﺿﺎع و اﺣﻮال و روﻳﺪادﻫﺎی ﺑﻴﺮوﻧﻲ اﺳﺖ.

نظارت مداوم بر بدن خویش

ﺑﺮای آنﻛﻪ ‫ﺑﺘﻮاﻧﻴﻢ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪی ﺑﺮاﺑﺮ در ﺗﻮﻟﻴﺪ رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﺷﺮﻳﻚ ﺷﻮﻳﻢ، ﺑﺎﻳـﺪ ﻗـﺎدر ﺑﺎﺷـﻴﻢ ﻧﻈـﺎرﺗﻲ ‫ﻣﺪاوم ﺑﺮ ﺑﺪن ﺧﻮﻳﺶ اﻋﻤﺎل ﻛﻨﻴﻢ.

ﺑﻪ ﺑﺎور وی، "ﺳـﺒﻚ زﻧـﺪﮔﻲ را ﻣـﻲﺗـﻮان ﺑـﻪ ‫ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای ﻛﻢ و ﺑﻴﺶ ﺟﺎﻣﻊ از ﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﻛﺮد ﻛﻪ ﻓﺮد آنﻫﺎ را ﺑﻜﺎر ﻣـﻲﮔﻴـﺮد ﭼـﻮن ﻧـﻪ ﺗﻨﻬـﺎ ‫ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺟﺎری او را ﺑﺮ ﻣﻲآورﻧﺪ ﺑﻠﻜﻪ رواﻳﺖ ﺧﺎﺻﻲ را ﻫﻢ ﻛﻪ وی ﺑﺮای ﻫﻮﻳﺖ ﺷﺨﺼﻲ ﺧﻮد ﺑﺮﮔﺰﻳـﺪه ‫اﺳﺖ، در ﺑﺮاﺑﺮ دﻳﮕﺮان ﻣﺘﺠﺴﻢ ﻣﻲﺳﺎزﻧﺪ".

ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ روش اﻟﮕﻮﻣﻨـﺪ ﻣـﺼﺮف، ‫درک و ارزشﮔﺬاری ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺎدی اﺳﺖ ﻛﻪ اﺳـﺘﻘﺮار ﻣﻌﻴﺎرﻫـﺎی ﻫـﻮﻳﺘﻲ را در ﭼـﺎرﭼﻮب ‫زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن ﻣﻤﻜﻦ ﻣﻲﺳﺎزد.


‫تقسیم بندی سرمایه در دیدگاه بوردیو
ﺑﻮردﻳﻮ از ﺳﻮﻳﻲ ﻃﺒﻘﺎت را ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی اﻗﺘﺼﺎد ﺑﻪ ﻃﺒﻘﺎت ﻏﺎﻟﺐ، ﻣﺘﻮﺳﻂ و ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻻﻳﻪﺑﻨﺪی ﻛﺮد. از دﻳﮕﺮ ﺳﻮی درون ﻫﺮ ﻃﺒﻘﻪ را ﺑﺮ اﺳﺎس ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ‫ﻛﺮد. وی ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ را ﺑﻪ ﭼﻬﺎر ﻧﻮع اﻗﺘﺼﺎدی، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و ﻧﻤﺎدی ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮده اﺳﺖ.

ﺗﻮزﻳﻊ اﻳﻦ اﺷﻜﺎل ﭼﻬﺎرﮔﺎﻧﻪی ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ، ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه ی ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻃﺒﻘﻪای ﻋﻴﻨﻲ ﻳﻚ ﺳﺎﻣﺎﻧﻪی ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﭘﻲ آن ﻃﺒﻘﻪی ﻏﺎﻟﺐ دارای ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦ ﻣﻘﺪار و ﺣﺠﻢ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪی ﻧﻤﺎدﻳﻦ، ‫ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻃﺒﻘﻪی ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺳﻄﺢ ﻛﻢﺗﺮی از اﺷﻜﺎل ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ و ﻃﺒﻘﻪی ﭘﺎﻳﻴﻦ ‫دارای ﻛﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﻴﺰان اﻳﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪای ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.

ﺑﻮردﻳﻮ ﻫﺮ ﻃﺒﻘﻪی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ را ‫ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻃﺒﻘﻪی (ﻏﺎﻟﺐ، ﺑﻴﻨﺎﺑﻴﻨﻲ و ﻣﻐﻠﻮب) ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲﻛﻨﺪ. وی ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ‫ﮔﺮوﻫﻬﺎی وﻳﮋه، از ﻣﻴﺎن اﻧﻮاع ﻛﺎﻻی ﻣﺼﺮﻓﻲ، ﺳﺒﻚﻫﺎی ﭘﻮﺷﺶ، ﺳﻠﻴﻘﻪی ﻏﺬاﻳﻲ، آراﻳﺶ، ﻣﺪ، ‫ﻣﺒﻠﻤﺎن، ﺗﺰﻳﻴﻦ داﺧﻠﻲ ﻣﻨﺰل و ... اﻧﺘﺨﺎبﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ‫ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ، ﺧﻮد را از دﻳﮕﺮان ﺟﺪا ﺳﺎزﻧﺪ.

ﺑﻮردﻳﻮ ﺑﺎ ﻃﺮح ﻣﻔﻬﻮم ‫ذاﻳﻘﻪ (ﺳﻠﻴﻘﻪ) ﺑﻴﺎن ﻣﻲدارد ﻛﻪ ذاﻳﻘﻪ، ﻣﺼﺮف را ﺟﻬﺖ ﻣﻲدﻫﺪ و ﺑﺎ ﺷﻜﻞدﻫﻲ ﺑﻪ آن ﺳﺒﻚﻫﺎی ‫زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ ﺷﻜﻞ ﻣﻲﮔﻴﺮد.
‫

ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی
فرآیند جهانی شدن در حال گسترش

‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن را ﻣﻲﺗﻮان در ﺳﻄﻮح ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﭘﺪﻳﺪه ی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ (ﺧﺮد، ﻣﻴﺎﻧﻪ و ﻛﻼن) ﺑﺮرﺳﻲ ﻛﺮد. ‫در ﺳﻄﺢ ﻛﻼن اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪن ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﻌﻴﺎرﻫـﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ ﺟﻮاﻣـﻊ از ‫راه رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﺟﻤﻌﻲ ﻫﻤﭽﻮن ﺳﻴﻨﻤﺎ، روزﻧﺎﻣﻪ، ﻣﺎﻫﻮاره، اﻳﻨﺘﺮﻧﺖ و ... در ﺣﺎل ﮔﺴﺘﺮش اﻧﺪ.

‫از آنﺟﺎ ﻛﻪ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺷﺪن ﺧﻠﻒ ﻣﺪرﻧﻴﺘﻪ(11) اﺳﺖ، ﺑﺴﻴﺎری از ارزشﻫﺎی ﻣﺪرﻧﻴﺘـﻪ در زﻣـﺎن ‫ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪن در ﺣﺎل ﮔﺴﺘﺮش در ﺟﻬﺎن ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. از اﻳﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎنﻛـﻪ ‫ﻻﻳﺲ ﻣﻄﺮح ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻓﺮﻫﻨﮓ دوران ﻣﺪرﻧﻴﺘﻪی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺼﺮی و ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ اﺳﺖ.  


‫چرا مردم سعی می‌کنند بر محیط پیرامونی خود مسلط باشند
در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺑﺼﺮی و  ﻧﻤﺎﻳﺸﻲ ﺑﻮدن، ﻣﻌﻨﺎی ﻫـﺮ ﭘﺪﻳـﺪه ﺑـﺮ اﺳـﺎس ﻇـﻮاﻫﺮ و ﻧﻤﺎدﻫـﺎی ‫ﺗﺼﻮﻳﺮی آن و ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻧﻤﻮد آن در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد. ﻟﺬا، اﻋﻀﺎی ﻫﺮ ﮔﺮوه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻳﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ‫ﺑﺎ آﮔﺎﻫﻲ از اﻳﻦ اﻣﺮ ﺳﻌﻲ در ﻧﻈﺎرت و ﻛﻨﺘﺮل ﺑﺮ ﻣﺤﻴﻂ ﭘﻴﺮاﻣﻮﻧﻲ ﺧﻮد و ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ، ﻣﺮاﻗﺒﺖ و ﻛﻨﺘـﺮل ‫ﺑﺮ رﻓﺘﺎرﻫﺎﻳﺸﺎن (اﻋﻢ از راه رﻓﺘﻦ، ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ، ﭘﻮﺷﻴﺪن، ﺧﻮردن و روش آن و در ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﺑﺪﻧﺸﺎن) را ‫دارﻧﺪ.

در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪی ﻣﺎ ﻧﻴﺰ اﻳﻦ اﻳﺪه ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ، آنﺟﺎ ﻛﻪ ﮔﻔﺘـﻪ ﻣـﻲﺷـﻮد: "ﻋﻘـﻞ ﻣـﺮدم در ‫ﭼﺸﻢ آﻧﺎن اﺳﺖ". ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، در ﻋﺼﺮ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪن ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻇﻮاﻫﺮ و ﻧﻤﺎدﻫﺎی ﺗﺼﻮﻳﺮی ﺑﻪ ﻋﻨـﻮان ﻳـﻚ ‫ﻫﻨﺠﺎر ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن در ﺣﺎل ﮔـﺴﺘﺮش اﺳـﺖ. اﻳـﻦ اﻳـﺪهﻫـﺎ را در ﺳـﻄﺢ ﻣﻴﺎﻧـﻪ ﻣﻲﺗﻮان در ﺑﻴﻦ ﺷﺒﻜﻪﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ و ﻣﺎﻧﻨﺪ آنﻫﺎ دﻧﺒﺎل ﻛﺮد. ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧـﺪﮔﻲ ‫از رﻫﮕﺬر ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻫﻤﻮاره در ﺣﺎل ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺳﻄﻮح ﻇﺎﻫﺮی، اﻳﺠﺎد ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.


‫تولید و بازتولید هویت فردی
ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ در واﻗﻊ ﺑﺨﺸﻲ از ﻣﺤﻴﻂ ﻓﺮدی و  اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻋﻀﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣـﻲﺗﻮاﻧﻨـﺪ روی آن ﻧﻈﺎرت و ﻛﻨﺘﺮل داﺷﺘﻪ و ﺑﻪ ﺑﻴﺎﻧﻲ ﺗﺤﺖ ﻗﺪرت آنﻫﺎﺳﺖ و ﺑﺮ اﺳـﺎس آن ﻣـﻲﺗﻮاﻧﻨـﺪ ﻫﻮﻳـﺖ ﺧﻮد را ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﺑﺎزﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﻨﻨﺪ و آن را ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺑﮕﺬارﻧﺪ.

ﺗﺤﻮل ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧـﺪﮔﻲ و دﮔﺮﮔـﻮﻧﻲﻫـﺎی ‫ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﺪرﻧﻴﺘﻪی ﻣﺘﺄﺧﺮ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﺑﺎزﺗﺎﺑﻨﺪﮔﻲ(12) ﺑﻪ ﻳﻚدﻳﮕﺮ ﮔﺮه ﻣﻲﺧﻮرﻧﺪ و ﺑـﻪ دﻟﻴـﻞ ﮔـﺸﻮدﮔﻲ ‫زﻧﺪﮔﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻣﺮوزی و ﻛﺜﺮت زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی ﻛﻨﺶ و ﻣﻨﺎﺑﻊ، اﻧﺘﺨـﺎب ﺳـﺒﻚ زﻧـﺪﮔﻲ ﺑـﺮای ﺳـﺎﺧﺘﻦ ‫ﻫﻮﻳﺖ ﺷﺨﺼﻲ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ﻓﺰاﻳﻨﺪه اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ.


آیا انسان ها میل به نشان دادن بدن خود دارند
ﻳﻜـﻲ از ﻣﻮﺿـﻮعﻫـﺎی ﺑﺎزﺗﺎﺑﻨـﺪﮔﻲ را ﻣﻲﺗﻮان در ﺣﻮزه ی ﺑﺪن ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻛﺮد. در ﺳﻄﺢ ﺧُﺮد، ﻫﻤﭽﻨﺎنﻛﻪ ﮔﺎﻓﻤﻦ ﻧﻴﺰ ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ، اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﻣﻴﻞ ﺑـﻪ ﻧﻤـﺎﻳﺶ ﺑـﺪن ﺧـﻮد ﺑـﺮای ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﺑﺮ دﻳﮕﺮان دارﻧﺪ.

دﻟﻴﻞ اﻳﻦ اﻣﺮ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺪن در ﺳﻄﺢ ﺟﻬـﺎﻧﻲ و در ﺟﻮاﻣـﻊ ‫ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن، ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ارزش و ﻫﻨﺠﺎری ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ آن در ﺣﺎل ﮔﺴﺘﺮش اﺳﺖ. از ﻳﻚ ﺳﻮ، اﻧـﺴﺎن ﻫﻤـﻮاره ‫ﺧﻮد را آنﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺟﻤﻊ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮد، ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻲﮔﺬارد

و از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ارزشﻫﺎی ‫اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﺑﺰارﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد، ﺳﻌﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ و ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﺑﺮ ﺑـﺪن ﺧـﻮد و ﺑـﻪ ﺑﻴـﺎن دﻳﮕـﺮ، ﺑﺎ ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن، ﺑﺮ دﻳﮕﺮان ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺑﮕﺬارد. ﻫﻤـﺎن ﭼﻴـﺰی ﻛﻪ وی آن را ﻣـﺪﻳﺮﻳﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔـﺬاری ﻣﻲﻧﺎﻣﺪ.

از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﺑﺪن و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺮ آن، ﺑﺮ ﻫﻮﻳﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻓﺮد اﺛﺮ ﻣﻲﮔـﺬارد. ﮔﻴـﺪﻧﺰ ‫ﺑﺪن را در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻫﻮﻳﺖ و ﺧﻮد ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ و ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓـﺮاد از ﺑـﺪنﻫـﺎیﺷـﺎن ﺑـﺮای ‫ﺷﻜﻞ دادن ﺑﻪ ﻫﻮﻳﺖ ﺷﺨﺼﻲﺷﺎن اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺪن ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، در ﻧﻈﺮ وی اﺑﺰاری اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑـﻪ ‫وﺳﻴﻠﻪی آن اﻓﺮاد ﺑﺎ اوﺿﺎع، اﺣﻮال و ﻛﻨﺶﻫﺎی دﻳﮕﺮ اﻓﺮاد ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﻋﺮﺻـﻪای ﺑـﺮای ﺗﻮﻟﻴـﺪ ‫رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ.

رسانه ی اندام !!!!

در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺪرن ﻛﻨﻮﻧﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻧﺪام ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ رﺳﺎﻧﻪ ﻣﺪ ﻧﻈـﺮ اﺳـﺖ. ارﺗﺒﺎﻃـﺎت روزاﻓـﺰون ‫ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺎ ﻳﻚدﻳﮕﺮ و ﺑﺮﺧﻮرد و ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﻴﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه ﺗـﺎ ﺑﺮﺧـﻲ از اﻳـﺪهﻫـﺎی ‫ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در ﺳﻄﺢ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﮔﺴﺘﺮش ﻳﺎﺑﻨﺪ. ﻳﻜﻲ از اﻳﻦ اﻳﺪهﻫﺎ اﻧﺪام ﻣﻨﺎﺳﺐ و زﻳﺒﺎﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑـﻪﮔﻮﻧـﻪای ‫روزاﻓﺰون ﺑﻪ ﺷﻜﻞ اﻧﺪام ﻻﻏﺮ ﺑﺎز ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.‪

ﻧﻤـﻮد اﻳﻦ اﻳﺪه را ﻣﻲﺗـﻮان در ‫ﻓﻴﻠﻢﻫﺎ (ﺑﻮﻳﮋه ﻫﺎﻟﻴﻮدی آن)، ﻋﺮوﺳﻚﻫﺎ (ﺑﺎرﺑﻲ و ..). و ﻧﻈﺎﻳﺮ آنﻫﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﺮد. ﻟﺬا، اﻓﺮاد ﺑﺮای ﺗﻮﻟﻴﺪ ‫و ﺑﺎزﺗﻮﻟﻴﺪ ﻫﻮﻳﺖ ﺧﻮد و ﺗﺄﺛﻴﺮﮔـﺬاری ﺑـﺮ دﻳﮕـﺮان و اﻟﺒﺘـﻪ، زﻳـﺮ ﻓـﺸﺎر ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑـﻪ اﻧﺤـﺎی ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮن ‫ﺑﺪنﻫﺎﻳﺸﺎن را ﻣﻮرد ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﻨﺪ و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﺑﺰارﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﻮﺟﻮد آن را ﻣﻄـﺎﺑﻖ ﺑـﺎ ‫ارزشﻫﺎ و ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی درون ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲآراﻳﻨﺪ

اﻣﺎ آﻧﭽﻪ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺑﺮ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﻣﻮﺿـﻮع ‫ﻣﻲاﻓﺰاﻳﺪ، اﺳﺘﻔﺎده از راهﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪی اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﺑﺎ ﺟﺮاﺣﻲ و ﻳﺎ ﺑﺎ رژﻳـﻢﻫـﺎی ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮن ﺳـﻌﻲ در ‫ﺷﻜﻞ دادن ﺑﻪ ﺑﺪنﻫﺎﻳﺸﺎن ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از ﺳﺘﺎرهﻫﺎی ﺳـﻴﻨﻤﺎﻳﻲ و ‫ﻣﺎﻧﻨﺪ آنﻫﺎﺳﺖ، دارﻧﺪ. ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪی ﺳﻴﻨﺎت ﺗﺎﻛﻴﺪ اﺻﻠﻲ روی ﺻﻮرت ﺑﺮای ﺑﺪﺳﺖ آوردن ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎر ‫ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ زﻧﺎن ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد.

منطبق بودن با ارزش های یک جامعه انسانها را زشت و زیبا می‌کند

ﺑه نظر ﭘﺰﺷﻜﺎن ﺑﻴﺶﺗﺮ ﻣﺘﻘﺎﺿـﻴﺎن ﺟﺮاﺣـﻲﻫـﺎی ‫زﻳﺒﺎﻳﻲ، ﻧﻴﺎز زﻳﺒﺎﻳﻲﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و ﭘﺰﺷﻜﻲای ﺑﺮای اﻧﺠﺎم آن ﻧﺪارﻧﺪ. آﻧﭽﻪ اﻳﻦ روﻧـﺪ ‫را ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻓﺸﺎرﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ و اﻧﻄﺒـﺎق ﺑـﺎ ارزشﻫـﺎی ﺟﺎﻣﻌـﻪ اﺳﺖ.

در اﻳـﺮان ﺷـﻮاﻫﺪ ﻧـﺸﺎن ‫ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ اﺛﺮ ﺗﻤﺎسﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻏﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ اﻋﻀﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻳﻦ اﻳﺪهﻫﺎ ﮔﺴﺘﺮش ﻳﺎﻓﺘﻪ و ﺑﻪ ‫وﺳﻴﻠﻪی ﮔﺮوﻫﻬﺎﻳﻲ از ﻣﺮدم [ﺑﻮﻳﮋه ﺟﻮاﻧﺎن] اﺧﺬ ﺷﺪه اﻧـﺪ.

ﺗﻮﺟـﻪ ﺑﻪ ﺑﺪن ﺑـﻪ دﻻﻳﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در ﺑﻴﻦ زﻧﺎن ﺑﻴﺶ از ﻣﺮدان ﺑﻮده اﺳﺖ. ﭘـﮋوﻫﺶﻫـﺎی ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮن ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ‫ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎﻻ و آﺳﻴﺐزای زﻧﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺪن و ﺗﺼﻮر آن اﺳﺖ.

‫
ﺷﻮاﻫﺪ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه‌ی ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻓﺮهنگی در اﻳﺮان و ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺑﺪن ﻻﻏـﺮ در  ﺑـﻴﻦ زﻧـﺎن اﺳـﺖ

در ﺑـﻴﻦ ‫متخصصین در ﺧﺼﻮص اﻳﻦﻛﻪ ﭼﺮا اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه رخ داده اﺳﺖ و ﻳﺎ ﭼﻪ ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎﻳﻲ ﺑﺮای زﻧﺎن و ﺑﻪ ﻃـﻮر ‫ﻛﻠﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ، ﺗﻮاﻓﻖ ﻛﺎﻣﻠﻲ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﻗﺪر ﻣﺴﻠﻢ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺒﻚﻫﺎی ﻧـﻮﻳﻦ زﻧـﺪﮔﻲ ‫ﻛﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪی اﻳﺮان ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺷﺪن ﮔﺴﺘﺮش ﻳﺎﻓﺘﻪ، در ﺗﻐﻴﻴﺮ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻋـﺎدﺗﻲ زﻧـﺎن اﺛـﺮ ‫ﻗﺎﻃﻌﻲ داﺷﺘﻪاﻧﺪ.

 ﺑه نظر ﻣﻲرﺳﺪ ﻛﻪ ﻣﻔﻬﻮم زﻳﺒـﺎﻳﻲ ﻧﻴـﺰ در ﺟﺎﻣﻌـﻪی اﻳﺮاﻧـﻲ در ‫ﺣﺎل دﮔﺮﮔﻮﻧﻲ و زﻳﺒﺎﻳﻲ اﻧﺪام ﺑﺎ ﻻﻏﺮی در ﺣـﺎل ﻣﺘـﺮادف ﺷـﺪن اﺳـﺖ. ﻣﺴﺌﻠﻪی زﻳﺒـﺎ ﺑـﻮدن و ﻳـﺎ ‫زﻳﺒﺎﺷﺪن در ﺟﻮاﻣﻊ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از ﻣﺴﺎﻳﻞ ﺟﺪی و ﺗﺄﻣﻞ ﺑﺮاﻧﮕﻴﺰ ﺑـﻮده و در ﻓﺮاﻳﻨـﺪ اﻧﺘﺨـﺎبﻫـﺎی ﻣـﺮدم ‫ﻧﻘﺸﻲ ﻣﻬﻢ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ.

اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ دوران ﺟﺪﻳﺪ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻌﻨﺎی آن و اﻟﺒﺘﻪ، ﺷـﻜﻞ و ‫اﺑﺰارﻫﺎی آن دﮔﺮﮔﻮن ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻳﺪه ی زﻳﺒﺎﻳﻲ، اﻳﺪهای ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺳﺖ و ﺷﺎﺧﺺ و ﺑﻴﺎﻧﻲ از ارزشﻫﺎ و ‫ﺑﺎورﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.

ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، دور از ذﻫﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛـﻪ اﻓـﺮاد ﺑـﺮای ‫زﻳﺒﺎﺗﺮ ﻧﺸﺎن دادن ﺧﻮد و ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری ﺑﺮ دﻳﮕﺮان از راه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺿـﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪی ‫ﺧﻮد ﻧﻴﺰ ﭘﺎﺳﺦ دﻫﻨﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی ﻳﺎد ﺷﺪه و ﻣﻄﺎﻟﻌـﺎت ﭘﻴﺸﻴﻦ، ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎی زﻳﺮ را ‫ﻣﻲﺗﻮان ﻣﻄﺮح ﻛﺮد.
‫

ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ

‫1. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن ﺑﺮ ﻇﺎﻫﺮﺷﺎن و ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪاﻣﺸﺎن راﺑﻄﻪ وﺟﻮد دارد.
‫2. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ﻓﺮاﻏﺘﻲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن در ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪاﻣﺸﺎن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﻲدار وﺟﻮد دارد.

‫3. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن ﺑﺮ ﻇﺎﻫﺮﺷﺎن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﻲدار وﺟﻮد دارد.
‫4. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن در ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪامﺷﺎن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﻲدار وﺟﻮد دارد.

‫5. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ورزﺷﻲ - ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﺪرن و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن ﺑﺮ ﻇﺎﻫﺮﺷﺎن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﻲدار وﺟﻮد دارد.
‫6. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ورزﺷﻲ - ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﺪرن و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن در ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪاﻣﺸﺎن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﻲدار وﺟﻮد دارد.

‫7. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن ﺑﺮ ﻇﺎﻫﺮﺷﺎن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﻲداری وﺟﻮد ‫دارد.
‫8. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن در ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪام راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﻲدار وﺟﻮد دارد.

‫9. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ﻣﺸﺎرﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ- ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺟﺪﻳﺪ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن ﺑﺮ ﻇﺎﻫﺮﺷﺎن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻨﻲدار ‫وﺟﻮد دارد.
10. ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚ ﻣﺸﺎرﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ – ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺟﺪﻳﺪ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن در ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪام راﺑﻄﻪ ﻣﻌﻨﻲدار ‫وﺟﻮد دارد.
 

روش ﭘﮋوﻫﺶ

‫اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ روش ﭘﻴﻤﺎﻳﺸﻲ اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺖ و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، اﺑﺰار ﺟﻤﻊآوری دادهﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز ﺑﻮد. ‫ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪی ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎوی ﭘﺮﺳﺶﻫﺎی ﻧﮕﺮﺷﻲ و ﻫﻢﭼﻨـﻴﻦ، ﭘﺮﺳـﺶﻫـﺎﻳﻲ در ﺧـﺼﻮص رﻓﺘﺎرﻫـﺎی ‫ﻋﻴﻨﻲ، ذﻫﻨﻲ و وﻳﮋﮔﻲﻫﺎی ﻓﺮدی ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﺎن ﺑﻮد. ﺟﺎﻣﻌﻪی آﻣـﺎری ﺷـﺎﻣﻞ زﻧـﺎن 15 ﺗـﺎ 64 ﺳـﺎﻟﻪی ‫ﺳﺎﻛﻦ ﺷﻬﺮ ﺷﻴﺮاز در ﺳﺎل 1388 ﺑﻮدﻧﺪ.

ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﻴﺮی ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﺤﺪوده ی ﻣـﺼﻮب ﺷـﻬﺮﻫﺎی ‫ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻮد. ﺷﻴﻮه ی ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﻴﺮی ﺗﺼﺎدﻓﻲ ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪای ﺑﻮد؛ ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨـﻲ ﻛـﻪ از ﺑـﻴﻦ ﻣﻨـﺎﻃﻖ ‫ﺳﺮﺷﻤﺎری ﺷﻬﺮ ﺷﻴﺮاز ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻣﻨﺎﻃﻖ اﻧﺘﺨﺎب و ﺳﭙﺲ در درون ﻫﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ وﺟﻮد ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ، ‫ﺑﻠﻮکﻫﺎی ﻛﻮﭼﻚﺗﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳـﻚ ﺧﻮﺷـﻪ ﺑـﻪ ﮔﻮﻧـﻪی ﺗـﺼﺎدﻓﻲ اﻧﺘﺨـﺎب ﺷـﺪﻧﺪ.

ﺧﺎﻧﻮارﻫﺎی درون ‫ﺧﻮﺷﻪﻫﺎ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ و در ﺻﻮرت وﺟﻮد ﻳﻚ زن ﺑﺎ وﻳﮋﮔﻲ ﺳﻨﻲ ﺑﺎﻻ در ﺧﺎﻧﻮاده ﺑـﺎ او ﻣـﺼﺎﺣﺒﻪ ﺷـﺪ. ‫ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻓﺮﻣﻮل ﻟﻴﻦ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪ.

اﮔﺮ ﭼﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪی ﮔﺰﻳﻨﺸﻲ ﺑﺎ ﻣﻘﺪار ‫ﺧﻄﺎی 5 درﺻﺪ، ﺿﺮﻳﺐ اﻃﻤﻴﻨﺎن 95 درﺻﺪ و وارﻳﺎﻧﺲ ﺟﻤﻌﻴﺖ 50-50 درﺻﺪ (ﻓﺮض ﺑﺎﻻﺗﺮﻳﻦ ﺣـﺪ ‫وارﻳﺎﻧﺲ در ﺟﻤﻌﻴﺖ) ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺎ 386 ﻧﻔﺮ ﺑﻮدﻧﺪ، اﻣﺎ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻧﻮع ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ از آنﺟﺎ ﻛﻪ اﻳﻦ اﻣﻜﺎن وﺟـﻮد ‫داﺷﺖ ﻛﻪ در زﻣﺎن ﮔﺮدآوری دادهﻫﺎ ﺑﺮﺧﻲ از ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪﻫﺎ ﻳﺎ ﺑﺮﮔﺸﺖ داده ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻳﺎ ﻣﺨﺪوش ﺷـﻮﻧﺪ، ﺷﻤﺎر ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪﻫﺎ ﺑﻪ 520 ﻋﺪد اﻓﺰاﻳﺶ داده ﺷﺪ ﻛﻪ از اﻳـﻦ ﻣﻴـﺎن 508 ﭘﺮﺳـﺸﻨﺎﻣﻪ ﺑـﺮای ﺗﺤﻠﻴـﻞ ‫اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻧﺪ.

ﭘﺎﻳﺎﻳﻲ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﻴﺰ ﺑﻴﺶﺗﺮ از 7/0 ﺑﻮده و ﮔﻮﻳﻪﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ در ﺑﺨﺶ ﺑﻌﺪی‫ ذﻛﺮ ﺷﺪه اﻧﺪ. رواﻳﻲ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻧﻴﺰ از راه رواﻳﻲ ﺻﻮری ﻣﻮرد ﺳﻨﺠﺶ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ.
‫

ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ

‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن: ﻓﺪرﺳﺘﻮن ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن ﺑﻪ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪی از اﻋﻤﺎﻟﻲ ﻧﻈﻴﺮ ‫ﺗﺎﺗﻮ، ﭘﻴﺮﺳﻴﻨﮓ، ﺑﺮﻳﺪن ﺑﺨﺸﻲ از ﺑﺪن ﺗﺎ ژﻳﻤﻨﺎﺳﺘﻴﻚ، ﺑﺪنﺳﺎزی، رژﻳﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ و... اﻃﻼق ﻣﻲﺷﻮد. ﺑﻪ ﺑﺎور وی، آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن ﻣﻲﺷﻮد، اﺣﺴﺎس ﻛﻨﺘﺮل ‫ﺑﺮ ﺑﺪن و ﺳﺎﺧﺘﻦ ژﺳﺘﻲ ﺑﺮﺧﻼف ﺑﺪن ﻃﺒﻴﻌﻲ و ﻋﺎدات ﻫﺮ روزه ای اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ زﻧﺪﮔﻲ ﭼﻴﺮه اﺳﺖ.

ﻓﺮد ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن ﻋﻠﻴﻪ زﻧﺪﮔﻲ روزﻣﺮه ﻣﻮﺿﻊ ﻣﻲﮔﻴﺮد، ﻣﺜﻼ ﻛِﻠﺴﻪ ﺑﺮ اﻳﻦ ‫ﺑﺎور اﺳﺖ "ﻣﻦ ﺧﻮدم را اﻧﺘﺨﺎب ﻛﺮده ام. ﻣﻦ ﺑﺨﺸﻲ از ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﺸﻤﺎر ﻣﻲروم، اﻣﺎ ﺑﺎوری ﺑﻪ آن ﻧﺪارم. ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺮ ﺑﺪﻧﻢ روش ﻣﻦ ﺑﺮای ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ آن اﺳﺖ".

‫
روایت خاصی  از هویت شخصی
ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ(13): ﺑﻪ ﺑﺎور ﮔﻴﺪﻧﺰ، ﺷﻴﻮه ی زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای ﻛﻢ و ﺑﻴﺶ ﺟﺎﻣﻊ از ﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ ‫ﻓﺮد آنﻫﺎ را ﺑﻜﺎر ﻣﻲﮔﻴﺮد ﭼﻮن، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺟﺎری او را ﺑﺮآورده ﻣﻲﺳﺎزﻧﺪ ﺑﻠﻜﻪ رواﻳﺖ ﺧﺎﺻﻲ را ‫ﻫﻢ ﻛﻪ وی ﺑﺮای ﻫﻮﻳﺖ ﺷﺨﺼﻲ ﺧﻮد ﺑﺮﮔﺰﻳﺪه اﺳﺖ، در ﺑﺮاﺑﺮ دﻳﮕﺮان ﻣﺘﺠﺴﻢ ﻣﻲﺳﺎزد.

ﺑﻪ ﺑﺎور وی، ﻳﻜﻲ از ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی وﺿﻌﻴﺖ ﺗﺠﺪد ﺑﺮای ﻓﺮد در زﻧﺪﮔﻲ روزﻣﺮه اﻳﻦ ‫اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻴﻮه ی زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺮای ﻓﺮد در ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺳﻨﺖ اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ و ﺑﺮای ﻓﺮد ﻋﺎﻣﻞ اﻣﺮ ‫اﺟﺘﻨﺎب ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻣﻲﺷﻮد.

در اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻋﺎﻣﻞ ﺳﺒﻚﻫﺎی ‫ﻣﺬﻫﺒﻲ، ورزﺷﻲ- ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﺪرن، ﻣﺸﺎرﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ - ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، ﻓﺮاﻏﺘﻲ، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ ﺑﺪﺳﺖ ‫آﻣﺪ.
‫

ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶ

‫ 
 

ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺟﺪول 1، ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺟﻬﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﻜﻞ اﻧﺪام در ﺑﻴﻦ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﻳﺎن ‫ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ورزش ﭘﻴﺎده روی و ﻛﻢﺗﺮﻳﻦ آن اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺮدﻣﻴﻞ در ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ. در ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ‫ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻴﺰ ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده از ﻛﺮمﻫﺎی ﻧﺮم ﻛﻨﻨﺪه و ﻳﺎ ﺿﺪ آﻓﺘﺎب و ﻛﻢﺗﺮﻳﻦ ‫اﺳﺘﻔﺎده ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده از ﻻک ﻧﺎﺧﻦ ﺑﻮده اﺳﺖ.

ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻋﺎﻣﻞ ﭘﻨﺞ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻣﺬﻫﺒﻲ، اﺳﺘﻔﺎده ‫از ﻣﻮﺳﻴﻘﻲﻫﺎی ﻣﺪرن، ﻣﺸﺎرﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ - ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺘﻲ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ ‫اﻳﺮاﻧﻲ و ﺟﺎز داﺧﻠﻲ ﻧﺎمﮔﺬاری ﺷﺪﻧﺪ.

ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﺘﻴﺠﻪی ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻋﺎﻣﻞ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آﻣﺎره ی K.M.O‪ ‫درﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد، ﻣﻲﺗﻮان ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ دادهﻫﺎ ﺑﺮای ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻋﺎﻣﻠﻲ  مناسب بوده و نتیجه آزمون بارتلت نیز معنی دار است.
‫
ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎ: ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن زﻧﺪﮔﻲ (ﻓﺮاﻏﺘﻲ، ﻣﺬﻫﺒﻲ، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ورزﺷﻲ ﻣﺪرن، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ‫ﺳﻨﺘﻲ، و ﻣﺬﻫﺒﻲ) ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻇﺎﻫﺮ و ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪام راﺑﻄﻪ وﺟﻮد دارد.‫ 

ﺟﺪول 3 ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ی راﺑﻄﻪی ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﺑﻴﻦ ﺳﺒﻚﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن زﻧﺪﮔﻲ و ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی واﺑﺴﺘﻪ ‫(ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﻜﻞ اﻧﺪام) اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آﻣﺎرهﻫﺎی


ﺟﺪول، در ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺳﺒﻚﻫﺎی ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ در ﺳﻄﺢ ﺑﻴﺶ از 95 درﺻﺪ اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺑﺎ ﻣﺘﻐﻴﺮ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ‫ﻇﺎﻫﺮ و ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪام راﺑﻄﻪای ﻣﻌﻨﻲدار داﺷﺘﻪ اﻧﺪ. در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن، ﺑﻪ ﻏﻴﺮ از ﻣﺬﻫﺒﻲ ﻛﻪ راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻜﻮﺳﻲ ‫ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ دارد، ﺳﺎﻳﺮ ﺳﺒﻚﻫﺎ راﺑﻄﻪی ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎ آن دارﻧﺪ. ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﺳﺒﻚ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺑﺎ ﻣﺘﻐﻴﺮ‫ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪام راﺑﻄﻪای ﻣﻌﻨﻲ دار ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﺳﺖ.

‫



 

ﺟﺪول 4 ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻠﻴﻞ رﮔﺮﺳﻴﻮن ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﻴﺮه را ﺑﻪ ﺷﻴﻮه ی ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﺮای ﻣﺘﻐﻴﺮ واﺑﺴﺘﻪ ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮﺷﺎن را ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ. دادهﻫﺎی ﺟﺪول ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ی آن ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ‫از ﻣﻴﺎن ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ ﭘﻨﺞ ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺳﺒﻚﻫﺎی ﻣﺪرن ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ، ﻓﺮاﻏﺘﻲ، ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ، ‫ﻣﺬﻫﺒﻲ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ وارد ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ.

در ﻣﺠﻤﻮع، ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ‫اﻳﻦ ﻣﺪل ﺑﺎ ﻣﺘﻐﻴﺮ واﺑﺴﺘﻪ 1/67 درﺻﺪ ﺑﻮده اﺳﺖ. ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﻣﺪل ﻳﺎد ﺷﺪه ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺎ ﭘﻨﺞ ‫ﻣﺘﻐﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻞ 0/45 ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺘﻐﻴﺮ واﺑﺴﺘﻪ را ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻛﻨﺪ.

‫ 





 

ﺟﺪول 5 ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺗﺤﻠﻴﻞ رﮔﺮﺳﻴﻮن ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﻴﺮه را ﺑﻪ ﺷﻴﻮه ی ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﺮای ﻣﺘﻐﻴﺮ واﺑﺴﺘﻪ ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﻜﻞ اﻧﺪام ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ. دادهﻫﺎی ﺟﺪول ﻧﺸﺎن داده اﻧﺪ ﻛﻪ از ‫ﻣﻴﺎن ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﻬﺎر ﺳﺒﻚ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ ﺟﺪﻳﺪ، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﺪرن، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻗﺪﻳﻤﻲ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﻓﺮاﻏﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ وارد ﻣﻌﺎدﻟﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ. ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻣﺪل ﺑﺎ ﻣﺘﻐﻴﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﻜﻞ اﻧﺪام ﺑﻴﺶ از 55 ‫درﺻﺪ ﺑﻮده اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻣﺪل ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﺑﺎﻻ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ 4/30 درﺻﺪ از ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺘﻐﻴﺮ ‫واﺑﺴﺘﻪ را ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻛﻨﺪ.
‫‫‪
جمع بندی و نتیجه گیری
در ﺟﻮاﻣﻊ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺑﺸﺮی، ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ ﻛﻨﺘﺮل ﺑﺪن ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪی روزاﻓﺰون در ﻣﻴﺎن زﻧﺎن و ﺑﻮﻳﮋه ‫دﺧﺘﺮان در ﺣﺎل ﮔﺴﺘﺮش اﺳﺖ. اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﮔﺴﺘﺮش ﺟﻬﺎﻧﮕﻴﺮ و ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻓﺮدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ آن، ‫ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن در ﻣﺤﺎﻓﻞ ﻋﻠﻤﻲ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻪ ‫ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪی اﻧﻮاع ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﻴﻦ زﻧﺎن ﺷﻬﺮ ﺷﻴﺮاز و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن در ﺑﻴﻦ آنﻫﺎ ‫ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺮای اﻳﻦ ﻫﺪف در اﺑﺘﺪا ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در داﺧﻞ اﻳﺮان و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، در ﺧﺎرج از ‫آن ﻣﺮور ﮔﺮدﻳﺪ.

در اﺑﺘﺪا ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﻛﻪ در اﻳﺮان ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در ﻣﻮرد ﺗﺼﻮر ﺑﺪن ﺑﻴﺶ از ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﺑﻮده و اﻳﻦ در ﺣﺎﻟﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ دوی اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪﻫﺎ ﺑﺴﻴﺎر ﻛﻢﺗﺮ از آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﻻزم اﺳﺖ، ‫ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان داﺧﻠﻲ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه ‫ﻛﻢﺗﺮ اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ و ﻛﻨﺘﺮل آن را ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار داده اﻧﺪ. در ﺧﺎرج از اﻳﺮان ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪای ژرف ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ، اﻣﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ آن ﻛﻢﺗﺮ ﻣﻮرد ‫ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ.

دسته بندی مدیریت بدن

ﭘﺲ از ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺗﺠﺮﺑﻲ و ﻧﻈﺮی ﭘﻴﺸﻴﻦ ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی ﭘﮋوﻫﺶ اراﻳﻪ ‫ﺷﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﺎرﭼﻮب اﺗﺨﺎذ ﺷﺪه ﻛﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎً ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﻳﻪی ﮔﻴﺪﻧﺰ و ﮔﺎﻓﻤﻦ ﺑﻮد، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن را ‫ﻣﻲﺗﻮان در ﺳﻪ ﺳﻄﺢ ﻛﻼن، ﻣﻴﺎﻧﻪ و ﺧُﺮد ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار داد ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن در ‫ﺳﻄﺢ ﻣﻴﺎﻧﻲ (ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ) ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ.

ﺑﺮای آزﻣﻮن اﻳﻦ ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی، ﻧﻤﻮﻧﻪ ای از ‫زﻧﺎن 15 ﺗﺎ 64 ﺳﺎﻟﻪی ﺳﺎﻛﻦ ﺷﻬﺮ ﺷﻴﺮاز ﺑﻪ ﺷﻴﻮه ی ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﻴﺮی ﺗﺼﺎدﻓﻲ ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ای اﻧﺘﺨﺎب ‫ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﺮای اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﻮﻧﻪ از ﺟﺪاول از ﭘﻴﺶ ﻃﺮاﺣﻲ ﺷﺪه ی ﻟﻴﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس اﻳﻦ ﺟﺪاول ‫ﻧﻤﻮﻧﻪای ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ 508 ﻧﻔﺮ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ.

‫ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی و  ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﭘﻴﺸﻴﻦ 18 ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻃﺮاﺣﻲ ﺷﺪ. در ﻣﺮﺣﻠﻪی ﺑﻌﺪ، ﺑﺎ ‫اﺳﺘﻔﺎده از روشﻫﺎی آﻣﺎر اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﻲ ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎی اراﺋﻪ ﺷﺪه ﻣﻮرد آزﻣﻮن ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. در اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ‫ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن ﺑﻪ دو ﺑﺨﺶ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪ.

تقسیم بندی سبک های زندگی

ﻧﺨﺴﺖ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻪ آراﻳﺶ ﺻﻮرت، ﻣﻮ  و ﻣﺎﻧﻨﺪ آن ‫ﻣﺮﺗﺒﻂ ﻣﻲ ﺷﺪ. ﺑﺨﺶ دﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪام ﻣﺮﺑﻮط ﻣﻲﺷﺪ. اﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻳﻠﻲ ﻫﻤﭽﻮن ﺟﺮاﺣﻲ ‫ﺻﻮرت، ورزشﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﺎﻫﺶ وزن و ﻳﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﻜﻞ ﺑﺨﺶﻫﺎی ﺧﺎﺻﻲ از ﺑﺪن ﺗﻤﺮﻛﺰ دارﻧﺪ، ‫ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻮد.

ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺳﺒﻚ ﻣﺬﻫﺒﻲ، ﺳﺒﻚ ﻓﺮاﻏﺘﻲ، ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﺪرن و در ﻧﻬﺎﻳﺖ، ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﺪﻧﺪ.

‫

رابطه ی معنادار طبقه ی اجتماعی و سبک زندگی زنان بر اندام آنها
ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪه در ﺳﻄﺢ دو  ﻣﺘﻐﻴﺮه ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﻃﺒﻘﻪی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻣﺤﻞ زﻧﺪﮔﻲ زﻧﺎن ﺗﺎ 16 ‫ﺳﺎﻟﮕﻲ، درآﻣﺪ واﻟﺪﻳﻦ، ﺳﺒﻚﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن زﻧﺪﮔﻲ و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺮ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن زﻧﺎن در ‫راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮﺷﺎن و در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪام راﺑﻄﻪای ﻣﻌﻨﻲ دار داﺷﺘﻨﺪ.

ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، در ﺳﻄﺢ ﭼﻨﺪ ‫ﻣﺘﻐﻴﺮه ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺳﺒﻚﻫﺎی ﻣﺪرن ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﺪرن، ﻓﺮاﻏﺘﻲ، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ، ﻣﺬﻫﺒﻲ و درآﻣﺪ ﻣﺎدر ‫روی ﻫﻢ ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ 47 درﺻﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺘﻐﻴﺮ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن ﺑﺮ ﻇﺎﻫﺮﺷﺎن و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ‫ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﺪرن، ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺳﻨﺘﻲ و ﻓﺮاﻏﺘﻲ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ روی ﻫﻢ ﻧﺰدﻳﻚ ﺑﻪ 30 درﺻﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻧﺎن ﺑﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻧﺪاﻣﺸﺎن را ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.

‫ارتباط قوی بین سبک زندگی و مدیریت بدن
روی ﻫﻢ رﻓﺘﻪ، اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ آن اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﻮاع ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن دارای راﺑﻄﻪی ﻗﻮی ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺳﺒﻚﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺪرن ﻫﻤﭽﻮن ﺳﺒﻚﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ از ‫ﻣﻮﺳﻴﻘﻲﻫﺎی ﻏﺮﺑﻲ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻴﺶ از ﺳﺎﻳﺮ ﺳﺒﻚﻫﺎ ﺗﻮان ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن را در بُعد توجه ‫ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ داﺷﺘﻪ اﻧﺪ. ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﺳﺒﻚﻫﺎی ﻓﺮاﻏﺘﻲ ﻣﺪرن ﻧﻴﺰ ﭘﺲ از آن از ﺗﻮان ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮردار ‫ﺑﻮده اﻧﺪ.

ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ذﻛﺎﻳﻲ ﻧﻴﺰ اﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪ را ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ. روی ﻫﻢ رﻓﺘﻪ، در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻏﺮﺑﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﭼﻨﺪان ﺗﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ زﻳﺮا ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺪن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ رﺳﺎﻧﻪ و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، ﻋﺎﻣﻞ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ اﻣﺮوزی آن ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺧﻮد ﻓﺮﻫﻨﮓﺷﺎن اﺳﺖ و از ﺧﺎرج ﻧﻈﺎم ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ وارد ﻧﺸﺪه اﺳﺖ، اﻣﺎ در اﻳﺮان اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ دﻳﮕﺮ وارداﺗﻲ اﺳﺖ و ﻻزم اﺳﺖ ﻛﻪ اﺛﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﭘﺬﻳﺮی ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد.

اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻧﺸﺎن داد، ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺑﻪ ورزش و ﻣﻮﺳﻴﻘﻲﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ ﻏﺮﺑﻲ روی ﻣﻲآورﻧﺪ، ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺑﻪ ﺑﺪن و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﺗﻮﺟﻪ دارﻧﺪ. ‫ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﭘﻴﺸﻴﻦ ﻧﻴﺰ ﻧﺸﺎن داده اﻧﺪ، اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺑﻪ ورزش ﺗﻮﺟﻬﻲ ﺑﻴﺶﺗﺮ دارﻧﺪ، ﺑﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﻧﻴﺰ ‫ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.


‫مدیریت دینی بدن
ﻣﻄﺎﻟﻌﻪی ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ ﺳﺒﻚ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺑﺎ  ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن راﺑﻄﻪی ﻣﻨﻔﻲ دارد. در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ‫ﻗﻠﻌﻪ ﺑﻨﺪی و اﺑﺮاﻫﻴﻤﻲ (1383) و اﺧﻼﺻﻲ (1388) ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪ ﻛﻪ دﻳﺎﻧﺖ ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن دارای ‫راﺑﻄﻪ اﺳﺖ.

از آنﺟﺎ ﻛﻪ دﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﻣﺘﻌﺎﻟﻲ اﻫﻤﻴﺖ ﺑﻴﺶﺗﺮی ﻣﻲدﻫﺪ و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺪن در ﺣﺪ ‫ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮدن ﻣﻮرد ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ، در دﻳﻨﻲ ﻫﻤﭽﻮن اﺳﻼم دﺳﺘﻮرات ﻓﺮاواﻧﻲ در‫ﺧﺼﻮص آراﻳﺶ زﻧﺎن و راﺑﻄﻪی آن ﺑﺎ ﻋﺒﺎدت و ﻣﺎﻧﻨﺪ آن ﻣﻄﺮح ﮔﺮدﻳﺪه، ﺑﻨﺎﺑﺮ اﻳﻦ، روﺷﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ زن ‫ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻛﻤﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮد ﺑﻪ ﺷﻜﻞ اﻣﺮوزی ﻣﻲﭘﺮدازد.

ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، از آنﺟﺎ ﻛﻪ ﻻزم ‫اﺳﺖ ﻫﺮ روز در ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻌﻴﻦ ﻧﻤﺎزﻫﺎی ﻳﻮﻣﻴﻪی ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺟﺎی آورد، ﻟﺬا ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻫﺮ ﺑﺎر آراﻳﺶ ‫ﻛﺮده ﻇﺎﻫﺮ ﺷﻮد ﺿﻤﻦ آنﻛﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ دﻳﻨﻲ ﻧﻴﺰ آراﻳﺶ زن در ﺑﻴﺮون ﺧﺎﻧﻪ ﻧﻬﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ.

نویسندگان:

ﺑﻴﮋن ﺧﻮاﺟﻪ ﻧﻮری(1)، علی روحانی(2) و ﺳﻤﻴﻪ ﻫﺎشمی(3)

پی‌نوشت‌ها:

1- اﺳﺘﺎدﻳﺎر ﺑﺨﺶ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﻲ داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز (ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ی ‫ﻣﺴﺌﻮل)
‫2- داﻧﺸﺠﻮی ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﻲ داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻴﺮاز
‫3- داﻧﺸﺠﻮی ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی ﮔﺮدﺷﮕﺮی داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان
4- ‪ Acting self
5- ‪ Globalization
6-  Body Management
7- Body Modification
8- Objectification
9- Externalization
10- Purity
11- Modernity
12- Reflexivity
13- Lifestyle

منابع:

‫‪1- Abazari, Yusef  and  Nafise Hamidi. (2008). The sociology of  body and some ‪conflicts, Women’s’ Research, Vol. 6, No. 4, PP: 127-160. [In Persian]
2- Abazari, Yusef, SadeghiFasaei, Soheila  and  Nafise Hamidi (2008). ‪Insecurity feeling in women’s everyday life, Women’s’ Research, Vol. 6, No 1, PP: 75-103. [In Persian]
3- Abazari, Yusef  and  Hassan Chavoshian. (2002). From social class to ‫‪lifestyle, new approaches in sociological  analyses  of  social  identity, Social ‪ScienceLetter, Vol. 5, No. 5, PP: 3-27. [In Persian]
4- AhmadNia, Shirin. (2005). The  sociology  of  body and women’s ‪body, Women Quarterly, Vol. 2, No. 5, PP: 132-143. [In Persian]
5- Aronson, Naomi. (1984). Comment of  Bryan Turner's  the  Government the ‫‪Body: Medical Regiments and  the  Rationalization  of  Diet, The British‫‪ Journal of  Sociology, Vol. 32, No 1, pp254-269.
6- ‪Azad Armaki, Taghi  and  Hassan Chavoshian. (2002). Body as identity, Iranian Journal of  Sociology, Vol. 4, No. 4, PP: 57-75. [In Persian]
7- Azizi, Fereidoun. (2010). Two of  Tree  of  Iranian Woman Are Overweight, quoted  in  KhabarOnline   Website,   Address: http://www.khabaronline.ir/news.aspx?id=69855 . [In Persian]
8- Bahram, A. & Shafizade, M. (2006). "A Comparative and Corrolational Study of  the Body Image in Active and Inactive Adults  and  Body Composition and Soatotype", Journal of Applied Science, Vol.6, PP.2456-2460
9- Blaikie, N. (2007). Approaches to Social Inquiry, London: Polity Press.
10- Bocock, Robert. (2002). Consumption, Translated by Khosro Sabry, Tehran: Nashr Shirazeh. [In Persian]

11- Borhani, Fariba, AbbasZade, Abbas, Kohan, Simin, Golshan, Marziye and Eshagh DorTajRabero. (2007). The Study of  Relationship between  Lifestyle  and Body Mass   Index among Kermani Youth, Nursing Research, Vol. 2, No. 6 & 7, PP: 65-72. [In Persian]
12-Bourdieu, Pierre. (2001). Theory of Action, Practical reasons & Rational Choosing, Translated  by Morteza  Mardieha, Tehran: Naghsh & Negar Publication. [In Persian]
13- Bourdieu, P. (1984). Distinction. London: Routledge and Kegan Paul.
14- Burns, Maree, Gavey, Nicola. (2004). “Healthy Weight’ at What Cost? ‘Bulimia’ and a Discourse of Weight Control, Journal of  Health  Psychology, Vol. 9, No.4, PP. 549-565.
15- Cash, T. F., & Strachan, M. D. (2002). Cognitive-behavioral  approaches to changing  body image. In T. F. Cash & T. Pruzinsky (Eds.), Body Image: A handbook  of  Theory, Research, and Clinical  Practice (pp. 478– 486). New York: Guilford  Press.
16- Coser,  Lewis A. (2008). Masters  of  Sociological Thought, Translated  by  Mohsen  Solāsie, Tehran: Elmi Publication  [In Persian].
17- Douglas, M. (1996). Natural Symbols, London: Routledge.
18- Douglas, M. (1984). Purity and  Danger:  An analysis  of  Concepts  of  Pollution  and  Taboo, London: Routledge.
19- Ebrahimi, GhorbanAli  and  Abbas  Behnoei. (2010). Cultural  Capital,  apparent  management  and youth, Women in Development  and  Politic, Vol. 8, NO. 3, PP: 153- 176. [In Persian]

20- Ekhlasi, Ebrahim. (2009). The Theoretical Study of Bodily Society  and  its  Tools  with  Emphasizing on Iran, Knowledge Magazine, Vol. 18, No. 139, PP: 85-101. [In Persian]
21- Fatehi, AbolGhasem  and  Ebrahim Ekhlasi. (2008). Body management  and  its  relationship with social acceptance  of  body, Journal  of  Women  Strategic  Studies, Vol. 11, No. 41, PP: 7-49. [In Persian]
22- Fazeli,  Mohammad. (2003). Consumption and Lifestyle, Qom:  Sobeh Sadegh  Publication. [In Persian]
23- Featherstone, Mike. (1999). “Body Modification: An Introduction, Body and Society, Vol. 5, No. 2-3, PP. 1-13.
24- Featherstone, Mike. (2010). “Body, Image and Affect in Consumer” Culture, Body and Society, Vol. 16, No.1, PP. 193-221.
25- Foucault, Michel. (2009). Surveillance and Punishment: Prison Birth, Translated by Afshin Jahandideh & Nico Sarkhosh, Tehran: NasherNey. [In Persian]
26- Garner, D. Garfinkel, P., Schwartz, D., & Thompson, M. (1980). "Cultural Expectations of Thinness in Women." Psychological Report, 47, Pp. 483-491.
27- Ghalebandi, MirFarhadi and Azize AfkhamEbrahimi. (2004). Personality Patterns of Beauty Applicants, Iranian Psychiatry and Clinical Psychology Quarterly, Vol. 9, No, 36, PP. 4-9. [In Persian]
28- Giddens, Anthony. (2008). Sociology, Translated by Manouchehr Sabori, Tehran: NasherNey. [In Persian]
29- Giddens, Anthony. (2008). the Consequences of Modernity, Translated  by  Mohsen Solāsie, NasherMarkaz [In Persian].
30- Giddens, Anthony. (1385). Modernity and Self-Identity, Self and Society in the Late Modern Age, Translated by Naser Movafqyan, NasherNey. [In Persian]

31- Gimlin, Debra. (2006). “The Absent  Body  Project: Cosmetic Surgery as a Response to Bodily Dys-appearance”, Sociology, Vol. 40, No. 4, PP. 699-716.
32- Glazer, R.N. (1992). “Women’s Body Image  and Law.” Duke Law Journal, Vol. 43, No. 1, pp. 113-147.
33- Gottfreid, Heidi. (2003). “Temp (t) ing Bodies: Shaping Gender at Work in Japan”, Sociology, Vol. 37, No 2, PP. 257-276.
34- Grabb, G.Edward. (1373). Social  Inequality: Classical and Contemporary Theories, Translated  by Mohammad Siapoosh and Ahmad Reza Gharavi zadeh, Tehran: Amirkabir Publication [In Persian].
35- Grogan, Sarah. (2000). Body Image, in Jane M. Ussher (Ed.) Women’s  Health, Leicester: The British Psychological Society. pp. 356-363
36- Guba, E. G. and Y. S. Lincoln. (2005). “Paradigmatic Controversies, Contradictions, and Emerging Confluences”, In N. K. Denzin & Y. S. Lincoln (Eds.), Handbook of Qualitative Research” (3rd ed., pp. 191–215). Thousand Oaks, CA: Sage.
37- Haworth-Hoeppner, Susan. (2000). "The Critical Shapes of  Body Image: The Role of Culture and Family in the Production of Eating Disorders", Journal of Marriage and the Family, Vol. 62, pp. 212-227.
38- Hamidi, Nafise and Mehdi Faraji. (2007). Lifestyle and Women’s  Clothing in Tehran, Journal of Cultural Research, Vol. 1. No. 1, PP: 65-92.
39- Hendri, Levi. (2004). Leisure Time and Youth lifestyles, Translated  by  Morteza  Mollanazar  & faramarz  Dezfoli, Tehran: Nasle  Sevoom.

40- Holliday, Ruth and Allie  Cairnie. (2007). “Man Made  Plastic,  Investigating  men’s  consumption  of aesthetic  surgery”,  Journal  of  Consumer  Culture, Vol. 7, No.1, PP. 57-78.
41- Huang, J, Norman, G.J., Zabinski,  M.  F.,  Calfas, Karen, Kevin  Patrick. (2007). Body Image  and  Self-Esteem  among Adolescents  undergoing  an Intervention  Targeting  Dietary  and  Physical  Activity Behaviors, Journal of Adolescent  Health, No. 40, vol.3, pp. 245-251.
42- Jamshidiha,  GholamReza  and  Shahram  Parastesh. (2007). The  dialectic  of  field  and  habitués  in  Pierre  Bourdieu’s  theory,  Social  Science  Letter,  Vol. 8, No, 30, PP: 1-23. [In Persian]
43- Jung,  Jaehee,  Seung-Hee  Lee.  (2009). Cross-Cultural  Comparisons of  Appearance Self-Schema, Body Image, Self-Esteem, and Dieting Behavior Between Korean and U.S.Women, Family and Consumer Sciences Research Journal, Vol. 34, pp. 350-365.
44- KeyvanAra, Mahmoud, Rabbani, Rasoul  and Mehdi  ZhianPoor. (2010). Social Classification and Body Modification: Cosmetic  Surgery as Social Status Symbol, Journal of Women Strategic Studies, Vol. 12, No. 47, PP: 73-93. [In Persian]
45- Khajenoori, Bijan & Ali Asghar Moghadas. (2009). “ Globalization  and  Women’s  Social  Capital”, Journal  of  Social  Sciences, Ferdowsi  University  of Mashhad, Vol. 5, No. 2, pp. 131-154.
46- Khajenoori, Bijan & Ali Asghar Moghadas. (2009). “An Investigation  of  Relationship between Globalization  and  Body  Image, Case Study: Tehran, Shiraz & Estahbān”, Journal of Applied Sociology, Vol. 33, No. 1, pp. 1-24. [In Persian]
47- Kivisto, Peter. (2009). Key ideas in sociology, Translated  by  Manouchehr Kashani, Teharn: Nashre Ney. [In Persian]
48- Leo, Hendry. (2004). Young  People's  Leisure and Lifestyles, Translated by: Morteza MolaNazar  and Faramarz Dezfouli, Tehran: Nasle Sevom. [In Persian]
49- Levinson, R., Powell, B. & Steelman, L.C. (1986). Social  Location, Significant  others  and  Body  Image among Adolescents, Social  Psychology  Quarterly, Vol. 49, No.4, pp. 330-337.

50- Lin, Nan. (1978). Foundations of Social Research, New York: McGraw Hill.
51- Malson, H. (2008). “Deconstructing Un/Healthy Body-weight and Weight Management”, pp. 27-43, in (Eds). Riley, S., Burns, M., Frith, H., Wiggins, S. & P. Markula, and Critical  Bodies: Representations, Identities  and  Practices  of  Weight  and  Body Management, New York: Palgrave Macmillan, First Edition.
52- Moghaddas, Ali Asghar & Bjan Khajenoori. (2005). “Globalization  and  Women’s  Identity in the Cities of Shiraz and Estahbān, Women’s  Studies, Vol. 3, No. 7, pp. 5-32. [In Persian]
53- Mokhtari, Maryam. (2009). Granded Theory of Women’s Body Image: Why Women Do Cosmetic Surgery? Case Study: The Women, Who Apply Cosmetic Surgery in Shiraz, PhD dissertation, Shiraz University, Sociology department. [In Persian]
54- Monadi, Morteza. (2009). The Role of Knowledge and Science in Everyday Life: Comparative Study, Educated and Low Educated Family in Tehran, Iranian high Education Association, Vol. 2, No. 1, PP: 67-110. [In Persian]
55- Movahed, Majid, GhafariNasab, Esfandiar  and Maryam Hosseini. (2010). make up and young girl social  life, The Women in Politic and Development, Vol. 8, No. 1, PP: 79-105. [In Persian]
56- Nettelton, S. (1998). Body in Everyday Life, London and New York: Routledge.
57- Neuman, L. (2007). Basics of  Social  Research: Qualitative and Quantitative Approaches, Second Edition, Allyn & Bacon.
58- Neuman, L. (2006). Social Research Methods:Quantitative  and  Qualitative  Approaches, Fourth Edition, London, Allyn  and  Bacon.
59- Nezlek. J. B. (1999). Body  Image  and  day-to-day Social  Interaction.  J  Pers; Vol.67, pp. 793– 817.

60- Ogle, Jennifer,  Damhorst, Mary. (2003). “Mothers and Daughters:  Interpersonal  Approaches to Body and Dieting” Journal  of  Family  Issues, Vol. 24, No. 2, PP. 448-487.
61- Phillips  KA,  Kaye  WH. (2007). The  Relationship of   Body  Dysmorphic  Disorder  and  Eating  Disorders  to  Obsessive-Compulsive Disorder.  CNS Specter, Vol. 12, PP. 347- 358.
62- Pitts-taylor, Victoria. (2008). Cultural  encyclopedia  of  body, USA: Greenwood  press.
63- Rabbani, Rasoul and Hamed Shiri. (2009). Leisure Time and Social  Identity: The Sociological  Study  of Youth  Leisure Time Consumption in Tehran, Journal of  Cultural  Research, Vol. 2, No. 8, PP: 20-42. [In Persian]
64- RafatJah, Maryam. (2007). Women’s  Human Identity  in  the Challenge  of  Fashion  and  Mode, Journal of  Women Strategic Studies, Vol. 9, No. 38, PP: 135-171. [In Persian] Solāsie, Tehran: Elmi Publication. [In Persian]
65- Reischer, E., Koo, K.S. (2004). “The Body Beautiful: Symbolism and Agency in the Social World” Annual Review of Anthropology, Vol. 33, pp. 297-317
66- Rezei, Ahmad, Inanlo, Mina  and  Mohammad  fekri. (2009).  Body  Management  and  its  Relationship  with Social  Factors  among  Mazandaan University  girls,  Journal  of  Women  Strategic Studies,  Vol. 11, No. 41, PP: 141-164. [In Persian]
67- Ritzer, George. (2005). Contemporary  Sociological  Theory, Translated  by  Mohsen
68- Rosenberg. M. (1965). Society and Adolescent Self –Image”, USA: Princeton University Press.
69- Rysst, Mari. (2010). ''Healthism'' and  looking good: Body Ideals and Body Practices in Norway” Scandinavian  Journal  of  Public  Health, Vol. 38, No. 5, PP. 71-80.

70- Salehi, Omid. (2010).  Make  me  beautiful,  Index on  Censorship, Vol. 32, No. 2, PP. 156-159.
71- Scott, Susie. (2010). How  to  Look  Good (Nearly) Naked:  The  Per  formative  Regulation  of  the Swimmer's  Body,  Body  and  Society, Vol. 16, No 2, PP. 143-168
72- Shilling, Chris. (1993). Body and Social Theory, London: Sage Publication.
73- Shahabi, Mahmoud. (2003). The Globalization of Young: Subcultures  of   Youth  in  Globalization  Era, Youth  Studies, Vol. 1, No. 5, PP: 2-21. [In Persian]
74- Sotoudeh, G., Khorshid, S., Karbakhsh, Khaje Nasiri, F., and  Khalkhali,  H.R.  (2008). What  Women Think  About  Their  Husbands'  Opinions  Might Influence Women's  Body  image, An Explorative Study", Indian Journal  of  Medical Science, Vol. 65, No.3, PP.98-104.
75- Spencer,  Dale. (2009). “Habit (us), Body Techniques  and  Body Callusing: An Ethnography  of Mixed  Martial  Arts’, Body and Society, Vol. 15, No. 4, PP. 119-143.
76- Swami, Viren  et  al. (2010). The Attractive Female Body  Weight  and  Female  Body Dissatisfaction  in 26 Countries  across 10 World  Regions:  Results  of  the International  Body  Project  I,  Personality  and  Social Psychology  Bulletin, Vol. 36, No. 3, PP. 309-325.
77- Synnot, Anthony. (1990). Truth and Goodness, Mirrors  and  Masks, Part  II: Sociology  of  Beauty  and  Face” , British Journal of Sociology, Vol. 40. No. 4, pp. 55-76.
78- Talaei, Ali, Bordbar, MohammadReza, Nasiraei, Afshin and Amir Rezaei. (2009). The Evaluation of Symptomatic Patterns and the Frequency  of  Body Deformity  Disorder  among  Students,  Mashhad University  of  Medica  science  Journal, Vol. 52, No. 1, PP: 49-56. [In Persian]
79- Tiggemann,  Marike  and  Eha  Ruutel (2001). A Cross-Cultural  Comparison  of  Body  Dissatisfaction  in Estonian and Australian Young  AdulT , Its Relationship  with  Media  Exposure,  Journal  of  Cross Cultural  Psychology, Vol.23, No.6.

80- Turner, Bryan.S. .(1996). Body  and  Society, London: Sage.
81- Turner,  J. H.  (2003). The  Structure  of Sociological  Theory,  USA:  Wadsworth
82- Varga,  Ivan. (2005). The  Body,  the  New  Scared? The  Body  in  Hypermodernity,  Current  Sociology, Vol 53. No 2, pp. 209-235.
83- Veblen, Thorsten. (1383). The Theory  of  Leisure Class,  Translated  by  farhang  Ershad,  Tehran: NasherNey.  [In Persian]
84- Waite,  Louise. (2007). Some  People  Drink as the Body  Should   Feel  a Little  Ease:  Understanding  Body  Management  amongst  Manual  Laborers  in  Western India,  Journal  of  South Asian Development, Vol. 2, No. 2, PP. 227-253.
85- Wiseman, C., Gray, J., Mosimann, J., & Anthony Ahrens, A. (1992). Cultural  Expectations  of  Thinness in Women: An  update.  International  Journal  of  Eating  Disorders, 11: 85-89.
86- Wolf,  Naomi. (2002). The  Beauty  Myth:  How Images  of  Beauty  Are  Used  Against  Women, USA: Perennial.
87- Younesi,  Jalal  and  Anoushe  Salajaghe. (2001). Body  Image  in  Pregnant  and  Barren  Women, Pregnancy  and  Barren  Quarterly,  PP: 14-21. [In Persian]
88- Zokaei,  MohammadSaeid. (2008). Youth,  Body and  fitness  culture,  Journal  of  Cultural  Research, Vol. 1, No. 1, PP: 117-141. [In  Persian]
89- Zokaei,  MohammadSaeid  and  Hamide  Farzane. (2008). Women  and  Body  Culture, Communications and  Cultural  Studies, Vol. 4, No, 11, PP: 43-59. [In Persian]
 
منبع: فصلنامه علمی – پژوهشی جامعه شناسی زنان، سال دوم، شماره ی چهارم، زمستان 1390، صص 48-21.