اميدهاي آخرالزّمان
نويسنده:خليل منتظر قائم
در کنار روايت هايي که در آنها از مردمان آخر الزّمان نکوهش شده و تنها از ويژگي هاي منفي آنها سخن به ميان آمده است ،رواياتي نيز وجود دارد که گروه هايي از اهل آخر الزّمان را به شدت ستايش کرده اند ،تاجايي که از آنها به عنوان «برادران رسول خدا»ياد شده است . اين گروه نيستند ،مگر کساني که با وجود همه سختي ها و دشواري هاي عصر غيبت ،دين و ايمان خود را حفظ مي کنند و بر پيمان الهي خود ثابت قدم مي مانند . برخي از اين روايت ها به قرار زير است:
ابوبصير از ابوجعفر [امام محمّد باقر (ع)]که درود خدا بر او باد ،نقل مي کند که فرمود :«روزي پيامبر خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد- در حالي که عدّه اي از يارانش نزد او بودند ،فرمود :خداوندا! برادران مرا به من بنما !ايشان سخن خود را دو مرتبه تکرار کردند . در اين هنگام گروهي از ياران که گرد آن حضرت بودند ،گفتند :اي پيامبر خدا !آيا ما برادران شما نيستيم ؟فرمود :نه . شما ياران من هستيد . برادران من قومي هستند [که ]در آخر الزّمان [خواهند آمد ]. آنها به من ايمان مي آورند ،در حالي که مرا نديده اند. خداوند آنها را با نام پدرانشان شناسانده است ،پيش از آنکه از پشت هاي پدران و رحم هاي مادرانشان خارج شوند . هر يک از آنها بر دين خود پايدار مي ماند ،در حالي که اين عمل از دست کشيدن بر خارهاي گون در شب تاريک و در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گز دشوارتر است . ايشان چون چراغي فروزان در دل تاريک شب مي درخشند . خداوند آنها را از همه فتنه هاي تيره و تار در امان نگه مي دارد».(1)
با توجه به اين روايت، به خوبي مي توان به مقام و جايگاه مؤمنان ثابت قدم در آخر الزّمان پي برد.
2ـ در روايت ديگري که از امام صادق (ع)نقل شده از دوران غيبت به عنوان «نزديکترين حالت بندگان به خدا »يادشده است :«هنگامي که حجت خدا در ميان مردم نباشد ،مردم به خدا نزديک ترند و خدا از مردم خشنودتر است ؛زيرا با اينکه حجت خدا ظاهر نيست و جاي او را نمي دانند ،باز باور دارند که حجت خدا هست و پيمان خدايي استوار است . در چنين روزگاري (روزگار غيبت )هر صبح و شام منتظر فرج باشيد. چون به هنگامي که حجت غايب باشد ،خشم خدا بر دشمنان خود بيشتر است و خدا مي دانست که اولياي او درباره حجت او [اگر چه غايب باشد و غيبت او طولاني گردد ]شک نمي کنند؛اگر مي دانست که شک مي کنند ،يک چشم به هم زدن ،حجت خود را غايب نمي داشت... .(2)
از اين روايت استفاده مي شود که آخرالزمان و دوران غيبت در عين حالي که مي تواند دوران هجران و نماد دوري از محبوب باشد،مي تواند فرصتي براي تقرب بيشتر بندگان و کسب رضايت بيشتر خداوند باشد ،ولي مشروط به آنکه ما در اعتقادمان ثابت قدم باشيم و در طريق کسب معرفت حجت خدا بيشتر قدم نهيم.
3ـ عبدالله بن سنان ،يکي از ياران امام صادق (ع)نقل مي کند که روزي آن حضرت خطاب به ما فرمود :«به زودي شبهه اي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمي خواهيد داشت که ديده شود و نه امامي که هدايت کند. تنها کساني از اين شبهه نجات خواهند يافت که «دعاي غريق»را بخوانند.
عرض کردم :دعاي غريق چگونه است ؟
فرمود :مي گويي «يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک ؛اي خدا ،اي بخشنده ،اي بخشايشگر ،اي کسي که قلب ها را دگرگون مي سازي!قلب مرا بر دينت پايدار فرما».
آري ،در آخر الزّمان و در دوران غريب غيبت ،امواج شبهه و فتنه از هر سو رو مي کند و انسان تا به خود بيايد ،چون کشتي شکسته در دل درياي بي کران ،حيران و سرگردان دست و پا مي زند ،ولي هميشه روزنه اميدي هست که اين غريق بي پناه را از ميان درياي فتنه وشبهه ها نجات بخشد . آن روزنه اميد چيزي نيست جز درخواست عاجزانه از خداي تعالي براي هدايت و رستگاري و تمسک خالصانه به ولايت امامان معصوم (ع).
منبع:نشريه موعود شماره 102
ابوبصير از ابوجعفر [امام محمّد باقر (ع)]که درود خدا بر او باد ،نقل مي کند که فرمود :«روزي پيامبر خدا ـ درود خدا بر او و خاندانش باد- در حالي که عدّه اي از يارانش نزد او بودند ،فرمود :خداوندا! برادران مرا به من بنما !ايشان سخن خود را دو مرتبه تکرار کردند . در اين هنگام گروهي از ياران که گرد آن حضرت بودند ،گفتند :اي پيامبر خدا !آيا ما برادران شما نيستيم ؟فرمود :نه . شما ياران من هستيد . برادران من قومي هستند [که ]در آخر الزّمان [خواهند آمد ]. آنها به من ايمان مي آورند ،در حالي که مرا نديده اند. خداوند آنها را با نام پدرانشان شناسانده است ،پيش از آنکه از پشت هاي پدران و رحم هاي مادرانشان خارج شوند . هر يک از آنها بر دين خود پايدار مي ماند ،در حالي که اين عمل از دست کشيدن بر خارهاي گون در شب تاريک و در دست گرفتن آتش برافروخته از درخت گز دشوارتر است . ايشان چون چراغي فروزان در دل تاريک شب مي درخشند . خداوند آنها را از همه فتنه هاي تيره و تار در امان نگه مي دارد».(1)
با توجه به اين روايت، به خوبي مي توان به مقام و جايگاه مؤمنان ثابت قدم در آخر الزّمان پي برد.
2ـ در روايت ديگري که از امام صادق (ع)نقل شده از دوران غيبت به عنوان «نزديکترين حالت بندگان به خدا »يادشده است :«هنگامي که حجت خدا در ميان مردم نباشد ،مردم به خدا نزديک ترند و خدا از مردم خشنودتر است ؛زيرا با اينکه حجت خدا ظاهر نيست و جاي او را نمي دانند ،باز باور دارند که حجت خدا هست و پيمان خدايي استوار است . در چنين روزگاري (روزگار غيبت )هر صبح و شام منتظر فرج باشيد. چون به هنگامي که حجت غايب باشد ،خشم خدا بر دشمنان خود بيشتر است و خدا مي دانست که اولياي او درباره حجت او [اگر چه غايب باشد و غيبت او طولاني گردد ]شک نمي کنند؛اگر مي دانست که شک مي کنند ،يک چشم به هم زدن ،حجت خود را غايب نمي داشت... .(2)
از اين روايت استفاده مي شود که آخرالزمان و دوران غيبت در عين حالي که مي تواند دوران هجران و نماد دوري از محبوب باشد،مي تواند فرصتي براي تقرب بيشتر بندگان و کسب رضايت بيشتر خداوند باشد ،ولي مشروط به آنکه ما در اعتقادمان ثابت قدم باشيم و در طريق کسب معرفت حجت خدا بيشتر قدم نهيم.
3ـ عبدالله بن سنان ،يکي از ياران امام صادق (ع)نقل مي کند که روزي آن حضرت خطاب به ما فرمود :«به زودي شبهه اي به شما روي خواهد آورد و شما نه پرچمي خواهيد داشت که ديده شود و نه امامي که هدايت کند. تنها کساني از اين شبهه نجات خواهند يافت که «دعاي غريق»را بخوانند.
عرض کردم :دعاي غريق چگونه است ؟
فرمود :مي گويي «يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک ؛اي خدا ،اي بخشنده ،اي بخشايشگر ،اي کسي که قلب ها را دگرگون مي سازي!قلب مرا بر دينت پايدار فرما».
آري ،در آخر الزّمان و در دوران غريب غيبت ،امواج شبهه و فتنه از هر سو رو مي کند و انسان تا به خود بيايد ،چون کشتي شکسته در دل درياي بي کران ،حيران و سرگردان دست و پا مي زند ،ولي هميشه روزنه اميدي هست که اين غريق بي پناه را از ميان درياي فتنه وشبهه ها نجات بخشد . آن روزنه اميد چيزي نيست جز درخواست عاجزانه از خداي تعالي براي هدايت و رستگاري و تمسک خالصانه به ولايت امامان معصوم (ع).
پی نوشت ها :
1ـ بحارالانوار ،ج52،ص123و124،ح8.
2ـ الکافي ،ج1،ص333،ح1؛ترجمه با استفاده از :محمد رضا حکيمي خورشيد مغرب (غيبت ،انتظار ،تکليف )ص109.
3ـ کمال الدين و تمام النعمة ،ج2،ص351و352،ح49.
منبع:نشريه موعود شماره 102