سنگرخوب و قشنگي داشتيم ...
نويسنده:هدي ايزدي
اگرلابه لاي ذهنتان را چنگي بيندازيد يادتان مي آيد که روزگاري نواها و موسيقي هايي بوده که جنگ را به ما گوشزد مي کرده زمان جنگ موسيقي سر وشکل امروزي اش را نداشت موسيقي آن روزها بيشتر کلام بود تا آهنگسازي بيشتر نوحه هاي ريتميکي بود که با نگاه حماسي شان بار جنگ رابه دوش مي کشيدند موسيقي هايي که درعرض 24 يا 48 ساعت ساخته مي شدند و سرزبان مردمي مي افتادند که به دنبال پيروزي بودند حالا که سالها از جنگ گذشته من و شما کلاهمان را قاضي مي کنيم مي بينيم ترانه هاي آن روزها ماندگاري عجيبي داشته اند در دوران جنگ نزديک به 17 نوحه خوان در سراسر جبهه و در دل گردان ها نوحه مي خواندند آن روزها استفاده از واژه ترانه اکراه به همراه داشت و به اين قطعه ها مي گفتند سرود با اينکه خيلي هايشان سرود نبودند (سرود دسته جمعي خوانده مي شود و اصولاً شعر فاخري دارد )البته در آن ميان «همپاي جلودار »حسام الدين سراج که مربوط به آلبوم نينوا مي شد سرودي بود که اتفاقاً يکي از بهترين سرودهاي جنگي آن سالها بود سرودي باشعري از حميد سبزواري که با نريشن سراج شروع مي شد «وقت است تا برگ سفر برباره بنديم /دل برعبور از سد خار و خاره بنديم...»و بعد اوج مي گرفت «گاه سفر آمد برادر گام بردار/چشم ازهوس از خورد ،از آرام بردار...»خيلي از قطعه ها هم اصلاً جنگي نبودند اما به همت تدوين گرهاي سيما و تصاويري که روي آنها مونتاژمي شد کم کم به قطعه هايي ماندگار براي جنگ تبديل شدند مثل تصنيف اندک اندک جمع مستان مي رسند ساخته ذوالفنون که شهرام ناظري آن را مي خواند و آن روزها به لطف تصاوير جبهه ها و رزمندگان قطعه اي براي جنگ شد تعداد قطعه ها و آلبوم هايي که براي هشت سال دفاع مقدس ساخته شده خيلي کمتر از آن چيزي است که بايد در دوران هشت سال جنگ حدود 600 سرود و قطعه با اين مضمون ساخته شد اما بعدش چطور پرکارترين مرکز در اين زمينه که مرکز موسيقي صدا و سيما بود از سال 71 تا 85 روي هم رفته 108 اثر بي کلام و با کلام با مضمون جنگ و دفاع مقدس ساخت يعني تقريباً سالي هشت قطعه (اولين سرود و موسيقي جنگ هم با عنوان بسيج از طرف همين مرکز ساخته شد )البته ساخته هاي اخير ماندگاري ساخته هاي بي ساز و برگ آن روزها را هم ندارد و همين ها باعث مي شود بگوييم موسيقي جنگ ما موسيقي پرباري نبوده است حالا بياييد گوش هايمان را يک بار ديگر به ماندگاري آن دوران روشن کنيم قطعه هايي که شنيده ايم و جنگ را با آن لمس کرده ايم
زمزمه:گرفته ايم جان به کف و نثارجانان کنيم/ جان و سر و وجود خود فداي قرآن کنيم...
را دربرنامه اي مي خواند. وقتي پايين مي آيد، کسي گريه کنان به سمتش مي آيد:«چرا اين شعر ر ابه من ندادي »آن آدم ،آهنگران بوده...
زمزمه :سبکبالان خراميدند و رفتند /مرا بيچاره ناميدند و رفتند ...مرا اسب سپيدي بود روزي /شهادت ر ااميدي بود روزي ...درميخانه را گيرم که بستند/کليدش را چرا يا رب شکستند ...
زمزمه :شب است و سکوت است و ماه است و من/فغان و غم و اشک و آه است و من/شب و خلوت و بغض نشکفته ام / شب و مثنوي هاي ناگفته ام /شب و آخرين سوز مستانه ام/شب و هاي هاي غريبانه ام ...
زمزمه :اي لشکرحسيني ،اي لشکرحسيني /تاکربلا رسيدن،يک يا حسين ديگر ...
بهرآزادي قدس ازکربلا بايد گذشت / ازکنار مرقد آن سرجدا بايد گذشت(باکسر ج)
زمزمه:حمله ور شد ارتش خلق ايران/سوي دشمن از زمين و آسمان /نرود جزراه حق و راه دين/چون گرفته درس و مکتب از قرآن ...پرواز کن/فرشته حق يارت باد/ الله نگهدارت باد...
زمزمه :دايه دايه وقت جنگه /وقت دوستي با تفنگه /قطار که بالا سرم پورش دشنگه ...
زمزمه:از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما /جاودانه شد از فروغ سحرپگاه ما/صبح آرزو دميده از کرانه ها /شاخه هاي زندگي زده جوانه ها /اين پيروزي خجسته باد اين پيروزي...
زمزمه:ممدنبودي ببيني شهرآزاد گشته /خون يارانت پرثمر گشته /آه و واويلا کو جهان آرا /اميدم گشته نااميد بعد از هجرتو/ياران مي آيند اندرپي تو...
زمزمه:اي لشکرصاحب زمان آماده باش آماده باش /بهر نبردي بي امان آماده باش آماده باش...»
زمزمه:مي گذرد کاروان /روي گل ارغوان/قافله سالار آن /سرو شهيد جوان...خورشيدي/تابيدي/اي شهيد/در دل ها جاويدي اي شهيد...
را نشانه مي رفت .سرود با يک ارگ ساده ساخته شده بود و در مايه دشتي .
زمزمه:مادر برام قصه بوگو/دل تنگه تنگه /قصه باباموبوگو/دل تنگه تنگه /مادر مادر مادر .../مادربرام حرف بزن/ازايمونش بوگو/ديشب خواب باباموديدوم دوباره...
منبع:همشهري جوان ،شماره 230.
کربلا کربلا ما داريم مي آييم ...
سوي ديار عاشقان...
زمزمه:گرفته ايم جان به کف و نثارجانان کنيم/ جان و سر و وجود خود فداي قرآن کنيم...
جاده و اسب...
درباغ شهادت باز،بازاست...
را دربرنامه اي مي خواند. وقتي پايين مي آيد، کسي گريه کنان به سمتش مي آيد:«چرا اين شعر ر ابه من ندادي »آن آدم ،آهنگران بوده...
زمزمه :سبکبالان خراميدند و رفتند /مرا بيچاره ناميدند و رفتند ...مرا اسب سپيدي بود روزي /شهادت ر ااميدي بود روزي ...درميخانه را گيرم که بستند/کليدش را چرا يا رب شکستند ...
شب است و سکوت ...
زمزمه :شب است و سکوت است و ماه است و من/فغان و غم و اشک و آه است و من/شب و خلوت و بغض نشکفته ام / شب و مثنوي هاي ناگفته ام /شب و آخرين سوز مستانه ام/شب و هاي هاي غريبانه ام ...
اي لشکر حسيني...
زمزمه :اي لشکرحسيني ،اي لشکرحسيني /تاکربلا رسيدن،يک يا حسين ديگر ...
بهرآزادي قدس ازکربلا بايد گذشت / ازکنار مرقد آن سرجدا بايد گذشت(باکسر ج)
ملوانان،خلبانان ...
زمزمه:حمله ور شد ارتش خلق ايران/سوي دشمن از زمين و آسمان /نرود جزراه حق و راه دين/چون گرفته درس و مکتب از قرآن ...پرواز کن/فرشته حق يارت باد/ الله نگهدارت باد...
دايه دايه وقت جنگه...
زمزمه :دايه دايه وقت جنگه /وقت دوستي با تفنگه /قطار که بالا سرم پورش دشنگه ...
صبح پيروزي...
زمزمه:از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما /جاودانه شد از فروغ سحرپگاه ما/صبح آرزو دميده از کرانه ها /شاخه هاي زندگي زده جوانه ها /اين پيروزي خجسته باد اين پيروزي...
ممد نبودي ببيني ...
زمزمه:ممدنبودي ببيني شهرآزاد گشته /خون يارانت پرثمر گشته /آه و واويلا کو جهان آرا /اميدم گشته نااميد بعد از هجرتو/ياران مي آيند اندرپي تو...
اي لشکرصاحب زمان...
زمزمه:اي لشکرصاحب زمان آماده باش آماده باش /بهر نبردي بي امان آماده باش آماده باش...»
گل ارغوان...
زمزمه:مي گذرد کاروان /روي گل ارغوان/قافله سالار آن /سرو شهيد جوان...خورشيدي/تابيدي/اي شهيد/در دل ها جاويدي اي شهيد...
مادر برام قصه بگو...
را نشانه مي رفت .سرود با يک ارگ ساده ساخته شده بود و در مايه دشتي .
زمزمه:مادر برام قصه بوگو/دل تنگه تنگه /قصه باباموبوگو/دل تنگه تنگه /مادر مادر مادر .../مادربرام حرف بزن/ازايمونش بوگو/ديشب خواب باباموديدوم دوباره...
منبع:همشهري جوان ،شماره 230.