از واقعه کربلا بیش از ۱۳۰۰ سال میگذرد و طی این مدت این واقعه پیوسته در زندگی مردم ایران طنین داشته است و همان طور که در پیش ذکر شد طنین آن را با وضوح بیشتری میتوان در هنر زنده مشاهده کرد. این واقعه از طریق سنن و شعائر خاص به ویژه سنن و شعائری که به عبادت آب و مرگ مربوط میشدند در زندگی مردم رسوخ کرده است.
نذری و هنر تعزیه
اگر عبادت را در نظر بگیرم خواهیم دید که بعضی از مراسم و شعائر مذهبی با شکل موجود بیشتر از واقعه کربلا الهام بخشیده اند برای مثال قضیه نذر، بخش مهمی از زندگی ایرانیان را تشکیل میدهد. شخص از خداوند میخواهد تا حاجتش را برآورده سازد و در عوض متعهد میشود پس از برآورده شدن حاجتش آنچه نذر کرده به فقرا ببخشد. یکی از انواع نذر تقبل هزینه انجام تعزیه است و اعتقاد بر این است که شخص نذر کننده با این کار به ثوابی رسیده است.
سقاخانه هنر عاشورایی
سفره حضرت ابوالفضل(علیه السلام) هم پژواکی از واقعه کربلا در زندگی ایرانیان است. در مراسم این سفره که نذر حضرت عباس(ع) علمدار امام حسین(ع) جاری است، زنانی که برآورده شدن حاجت خود را از امام میخواهند در خانهی تجمع میکنند. و طی آن به یادبود حضرت ابوالفضل(علیه السلام) طعام بسیاری برای توزیع و خیرات تهیه میشود. مراسم و شعائر مربوط به آب که جوهر حیات است، متعدّد میباشد و در این میان به ویژه باید «سقاخانه» را در نظر داشت سقاخانه محلی است که به یاد امام حسین(علیه السلام) و خانواده تشنه لبش که دشمنان در صحرای کربلا آب را از آنها مضایقه کردند - در مسیر بازار یا در مسجد و یا در طول خیابان وقف میشود تا آب در دسترس مردم قرار گیرد. سقاخانهها غالباً به طور زیبایی از فلز یا سنگ به شکل مدوّر ساخته شده اند و دارای گنبد و مناره هایی هستند که نمادی از قبر امام حسین(علیه السلام) در کربلاست.
دست فلزی و پنجه، یاد بود حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام)
دستی که در بالای محل نگهداری آب وجود دارد در درجه اول به حضرت عباس (علیه السلام) اشارت دارد. که دستهایش را هنگام تلاش برای رسیدن به رود فرات قطع کردند. این دست همچنین به پنج انگشتی که نماد «پنج تن» نیز هست مربوط میشود که عبارتند از پیغمبر اسلام ،حضرت فاطمه(علیها السلام)، حضرت علی(علیه السلام) و دو فرزندش نوههای (پیغمبر)، حسن و حسین (علیه السلام) اغلب میتوان تکه های پارچه و یا قفلهایی را دید که دور شبکه های فلزی بقعه ها و یا اطراف شاخههای یک درخت بستهاند. مفهوم ساده برجای گذاردن این پارچهها و یا قفلها، مردم از فرسنگها راه میآیند تا امام حاجتشان را برآورده سازد. بسیاری از این محلها وقف امام حسین(علیه السلام) است.
هنر نقاشی با الهام از واقعه کربلا
وقتی به شهادت و شعائر مربوط به امام حسین(علیه السلام) بنگریم میبینیم که از دو سطح تشکیل شده اند. اول مفهوم قربانی شدن که منجر به دومی میشود و دوم واسطه شدن بین انسان و خدا در روز قیامت خصوصیت امام حسین(علیه السلام) به عنوان میانجی که مردم بیشتر به آن متکیاند، در سبکهای مختلف نقاشی نمایش داده شده است، ولی بیشتر از طریق عبادت بیان میشود، تا آنجا که به شعائر شهادت مربوط میشود، هر مراسم عزاداری میتواند پس زمینه واقعه کربلا را بهمراه داشته باشد و شخص را به یاد نقش شهادت شدن امام حسین بیندازد. مرگ، بی تردید همیشه همراه انسان است و مقصدی است که باید به آن رهسپار شد، ولی در لحظات خاصی از تاریخ راه منتهی به مرگ به جایی رسیده است که میتوان آن را محل یادبود نامید. به این مفهوم که واقعه دارای چنان شدّت و تأثیری بوده که به صورت یک یادبود درآمده است. چنین یاد بودی از این پس در خاطرهها تجدید شده به نظر میرسد نسل آینده را دائماً در راه خود یاری می دهد. با آن احساس همدردی میکنیم و برای لحظاتی چند فاجعه شهادت امام حسین(علیه السلام) یا حضرت عباس(علیه السلام) را به یاد میآوریم، به یاد میآوریم و در سوگ شهادت شدن امام حسین(علیه السلام) یا حضرت عباس(علیه السلام) شریک میشویم و عمق اندوه خواهری چون حضرت زینب را - هنگامی که برادرش را با شقاوت در برابر چشمانش به قتل رساندند - حس میکنیم.
سینه زنی و تولید زنجیر از هنرهای عاشورایی
سینه زنی یا زنجیر زنی نوعی ریاضت کشیدن است که از طریق آن، شخص در قسمتی از رنجی که امام حسین(علیه السلام) مجبور به تحمّل آن شد خویشتن را سهیم میدارد مفهوم فداکاری و قربانی شدن جنبه اساسی «هنر زنده» است. به این معنا که انسان با اصول «الهی» زندگی میکند و حتی آماده میشود تا در صورت لزوم دست به بالاترین فداکاری بزند، درست همان گونه که امام حسین(علیه السلام) با فدا کردن جان خود در راه حق به بالاترین درجه فداکاری و شهادت رسید.
...و گمان نکن کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و در پیشگاه پروردگارشان روزی دارند(سوره آل عمران ـ آیه ۱۶۸).
واقعه کربلا، مسبب رشد و پرورش استعداد هنرهای مذهبی
علت پیدایـش هنرهــای مختلف عاشــورایی، طنین واقعه کربلا است، که موجب رشد و پرورش استعداد هنرهای مذهبی در جنبه های مختلف شده است.طنین واقعه کربلا را با وضوح بیشتری میتوان در هنرهای عاشورایی مشاهده کرد. این واقعه از طریق سنن و شعائر خاص به ویژه سنن و شعائری که به عبادت و عزاداری مربوط میشدند، در زندگی مردم رسوخ کرده است. این رابطه عمیق در دورههای گوناگون به نحوه مختلف عمل کرده است گاه به تمثیل و نشانه و انتزاع و گاه به سادگی و صراحت و هربار به این نیت که رابطی باشد میان عالم علوی و انسان خاکی پایه مذهبی هنر، نکتهای چنان بدیهی و دانسته است که نیازی به توضیح فراوان ندارد و میدانیم که از نمایش و موسیقی و مجسمه سازی گرفته تا نقاشی و شعر و ادبیات، از جمله این هنرها نمونههای اوّلینی بشدت ناگسستنی و آمیخته با مذهب دارند.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)
نشانه ها و نمادهای مذهبی ایرانی
تاریخ هنرهای تجسمی ایران، نشانه بارزی از همین امر است و در آن از دیرباز نشانه ها و نمادهای مذهبی چنان منتشر میشوند، که گاه یک دوره طولانی مطلقاً و منحصراً به خدمت تجسّم اساطیر و مظاهر نمایانگر خیر و شر در میآید. نگاهی کوتاه به سفالهای سیلک و مفرغهای لرستان و حجاریهای هخامنشی و نقره های ساسانی به وضوح نشان میدهد که چطور ایرانیان، در قالبهای گوناگون قصهای همیشگی را از فرّ ایزدی(فرّه ی ایزدی نیروی معنوی و خجسته است) و نبرد ازلی بازگو میکنند.
کلام الله و هنرمندان ایرانی
با همه صراحت نهی از تصویرگری، هنرمند ایرانی رسالت خود را در آذین «کلام الله» میجوید و ابراز میکند و آرام آرام هنر قصه گویی خود را در اختیار حکایتهای آدمیان و قدیسین و پیامبران میگذارد هر چند در کنار تعقیب محتاطانه این شوق و هدف هنر پیچیده ، تذهیب را ابداع میکند که نمونه های نخستینش را در تجلیل و تزیین کلام خداوند، رسماً قبولانده است. مقارن و معاصر این راهگشایی و کشف دوباره، هنرمندان سوی دیگر یعنی عالم مسیحیت، به اوج شمایل نگاری دست مییابند و موفق میشوند قصه گویی ساده را با کمال الوهیت(نمادی الهی یا مقدس) در هم آمیزند و عنصری یگانه و گسترده از آن پدید آورند.
پیدایش شمایل نگاری
شمایل نگاری، بعدها در ایران دوره صفوی با روشی روایتگرانه و ساده مرسوم میشود و در صفحات کتابها و تواریخ اولیاء و انبیاء با حرمت و احتیاط شرح نبردها و معجزات و موقعیتها تصویر میگردد بسیار پیشتر از قرن دهم هجری قرن شانزدهم (میلادی) تصویرگری مذهبی رایج بوده است و بهترین نمونه جامع آن کتاب مشهور معراج نامه است، که به خط اویغوری(شکلی از الفبای عربی است) نوشته شده و با تصاویری متعدّد از چگونگی معراج حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) مزین است و در کتابخانه ملی پاریس محفوظ است و نیز عالیترین اثری که از صحنه معراج حضرت رسول(صلی الله علیه وآله وسلم) فراهم آمده اثری است، که به دست سلطان محمد نقاش در خمسه نظامی متعلق به شاه طهماسب صفوی نقاشی شده و از نفایس موزه بریتانیاست. در این اثر عالی و کامل در عین مراعات جنبه استناد و روایتگری، حالتی چنان شگرف از زیبایی و الوهیت(نمادی الهی یا مقدس) و جلال و ستایش خلق شده و به تصویر درآمده که از حیث جوهر میتوان آن را معادل هر یک از شاهکارهای مذهبی رنسانس قرار داد.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)
عصر صفوی، رونق شمایل نگاری
از آغاز دولت صفوی بر توجه و علاقه به شمایل نگاری مذهبی افزوده میشود و سنّتی که تا آن زمان عموماً نقطه اوج پیروزی بزرگان دین را تصویر میکرد نمایشگر شکست ظاهری حقانیت و تسلّط پلید اما موقت نیروی شر میگردد فاجعه کربلا به صورت الگوی اساسی و کاملی در میآید که پیامهای شهادت و شهامت و پایمردی را به گوش همگان میرساند تصویر لحظه های فاجعه و شخصیتهای اصلی و فرعی همراه با شمایلهای حضرت رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) و حضرت علی بن ابیطالب(علیه السلام) و دیگر امامان و مقدسین و حکایت پیامبران ماضی قربانی شدن اسماعیل و داستان یوسف و یعقوب (مثلاً) متن اصلی نقاشیهای مذهبی را تشکیل میدهند، بخصوص در اوایل قرن سیزدهم هجری یعنی دوره ای که نقاشی رنگ و روغنی برای ابعاد بزرگ مجالس و تکچهره ها زمینه ای مناسب و ثابت است. این دوره در عین حال از حیث شکل گیری و مشخص شدن همه زمینههای الگویی و سنتی و موضوعات و عناصر قراردادی شمایلها، دورهای به نتیجه رسیده و به حاصل آمده است، که در آن حتی ترکیب بندی پردهها شکل آرمانی یافته است. نکته ای که باید اضافه شود، این است که معمولاً هنرمند ایرانی سادگی و پاکی و احتراز از تجمل را بنابر تصریح روایات تاریخی، در محیط زندگی امامان به وضوح می نمایاند(هنر ایرانی با الهام از عقاید دینی داستانهای عامیانه مذهبی و ص ۲۲ ،۲۳ ،۱۳،۱۶،۲۰).
هنر بیرق و اشعار حسینی
ماه محرم مهمترین ماه برای اجرای آداب مذهبی و خصوصاً عزاداری است. معمولاً خانواده های مؤمن شیعه از اول تا دهم محرم در خانه خود مجالس روضه خوانی و سوگواری برپا میدارند در این مجالس مصائب شهیدان کربلا نقل میشود و مستمعان به گریه و ناله می پردازند. در قدیم کتاب روضة الشهداى کاشفی را میخواندند، در این ماه سماع موسیقی و شادی و طرب حرام است، زنان جامه سیاه برتن میکنند، و مردان پیراهن سیاه میپوشند. بالای در مساجد یا خانه هایی که در آن روضه خوانی دایر است بیرق سیاهی زده میشود که بر روی آن اشعاری از دوازده بند مرثیه محتشم کاشانی در رثای حسین(علیه السلام) نقش شده است پیر و جوان و فقیر و غنی به این مجالس روی می آورند.
تعزیه خوانی و دسته عزاداری با کف سفید
در قدیم رسم بود که تکیه ها حیاط یا میدان را برای روضه خوانی یا نمایش مذهبی که تعزیه خوانده میشود آماده می کردند و یا چادرهای بزرگ بر پا میداشتند و در آن آداب عزاداری امام حسین(ع) صورت می گرفت. در روز نهم و دهم محرم که تاسوعا و عاشورا خوانده میشود در بعضی از نقاط ایران دستههای عزاداران به راه می افتند عزاداران جامه سیاه یا احیاناً کفنی پوشیده و گل و خاک بر سر و لباس میزنند بعضی بر سینه میکوبند و نوحه میخوانند و جمعی دیگر نیز زنجیر سنگین بر پشت و تن خود میکوبند و به این ترتیب در مصیبت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) شرکت میجویند، اعتقاد بر این است که فرشته ای موظف به جمع آوری قطرات اشک عزاداران است و آنها را در روز محشر به عنوان گواه ایمان این عزاداران ارائه خواهد کرد، هر شخصی در شب عاشورا در چهل منبر یا مسجد شمع روشن کند، میگویند مرادش هر چه باشد برآورده خواهد شد.
سقایی در دسته های عزاداری
از جمله امور قابل ذکر در سوگواری امام حسین و دیگر شهدای کربلا این است که چون دشمنان اسلام آب را بر آن حضرات دریغ داشتند سقایه مردم و سقایی در آن ایام از مثوبات شمرده میشود در گروههای عزاداری که در روز عاشورا به راه میافتند شخصی چیزی از چوب و مقوا که شبیه چشمه آبی است به روی سر میبرد و به دنبال او نیز پسرانی با لباس عربی، کشکولی به دست میگیرند و تشنگان را در میان راه سیراب میکنند.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)
نذری شربت و چای و طعام
در روزهای عزاداری مراسم شهادت برادر امام حسین(علیه السلام)، عباس بن علی(علیه السلام) و بیاد قاسم بن حسن(علیه السلام) و شهادت فرزند هجده ساله حسین(علیه السلام)، علی اکبر(علیه السلام) و نمایش تیر خوردن به گلوی طفل شیرخوار امام حسین(علیه السلام) علی اصغر(علیه السلام) که همه در روز عاشورا در کربلا اتفاق افتاد به وضعی سوزناک و غم انگیز نمایش داده میشود و مردم سوگواری میکنند. در آن روزهای عزاداری بسیاری از خانواده ها شربت و چای و طعامی نذر میکنند و در آستانه خانه به هر عابری جامی یا فنجانی از آن می بخشند.
پیدایش تعزیه در عصر آل بویه در بغداد
در اواسط دوره اسلامی پیدایش یک نوع تئاتر مذهبی به نام تعزیه فراهم آمده و با وجود مخالفتهایی که با آن شده است هنوز هم در شهرهای کوچک در ماههای محرم و صفر با تشریفات مفصل اجرا میشود درباره تاریخ پیدایش تعزیه سند و مدرک صحیح و دقیقی موجود نیست ولی مقدمه ظهور آن را بعضی از مورخان تا حدود هزار سال پیش یعنی تا زمان حکومت سلسله ایرانی آل بویه در بغداد به عقب برده اند بنا به روایت ابن کثیر شامی در القصص. معزّ الدّوله احمد بن بویه در سال ۳۵۲ هجری در بغداد امر میکند که در دهه اول محرم دکانها را ببندند و مردم لباس عزا به تن کنند و به تعزیه سیدالشهداء بپردازند و این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقی در بغداد و شهرهای دیگر ایران معمول بود است. عدّه زیادی از نویسندگان کشورهای مختلف جهان کسانی بوده اند که تعزیه را به عنوان یکی از سنن و شعایر ملی و مذهبی ایرانیان به جهانیان معرفی کرده اند ولی مجموع نسخه تعزیه هایی که به این ترتیب ترجمه شده از پنجاه تجاوز نمیکند در صورتی که تعداد آنها مسلّماً بیش از اینهاست زیرا در کلیه شهرهای بزرگ و کوچک هرکس در خود عشق و ذوقی در این زمینه سراغ داشته به تنظیم تعزیه نامه اقدام میکرده است.
ریشه پیدایش تعزیه در ایران در قرن هفتم میلادی یعنی موقعی که کشور پهناور ایران و دولت شاهنشاهی ساسانی در معرض تجاوز عرب قرار گرفت کاشته شده است ابتدا در این مورد تظاهری نمیشده ولی به محض پیدا شدن امکان برای نشان دادن احساسات بر ضد تسلط عرب مقدّمۀ این تظاهرات فراهم گشت و روز به روز بر رونق آن افزوده شد تا در دوران سلطنت آل بویه و پس از آن به طور کامل در دوران درخشان سلسله صفوی به اوج قدرت خود رسید.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)
بعد از هنر ساسانیان، هنر صفوی وسیع تر
در سایه همین احساسات است که مبانی مذهب شیعه استحکام یافت و همچنین در سایه همین عواطف توجّه ایرانیان به واقعه کربلا بیش از ملل دیگر مسلمان و حتی خود اعراب بوده است. به محض این که ایرانیان توانایی این را یافتند که بغداد را به تصرف درآورند و خلیفه عباسی را خلع کنند و کسی دیگر را به خلافت بنشانند آزادی شیعیان در تعزیه داری برای این خاندان که ناروا فدای مطامع و علایق نفسانی و جاه طلبیهای شیطانی بنی امیه شده بودند آشکار گردید. این تظاهرات در دوران سلطنت صفوی که مقتدرترین و وسیعترین دولت ایران بعد از ساسانیان بود به اوج شدّت و قوت رسید و نیز در زمان سلطنت همین سلسله بود که شعایر مذهبی شیعه و از جمله روضه خوانی و تعزیه داری برای امام سوم رواج و رونق فراوان گرفت از اواسط قرن چهارم هجری با تشویق و حمایت سلسله آل بویه مراسم عزاداری برای پیشوایان شیعه معمول شد و تا چند قرن بعد از آن مراسم مزبور عبارت بود از اینکه هر سال در نیمه اول محرم در هر کوی و برزن مجالسی برای ذکر مصائب و نقل متاعب و شهادت امام حسین(علیه السلام) و هفتاد و دو نفر از فرزندان و همراهانش فراهم میشد.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)
مؤلف کتاب روضة الشهداء در دوره تیموری
در ابتدا تشکیل این مجالس مخفی بود زیرا نفوذ سلاطین متعصب سنّی اجازه نمیداد که آشکارا در ماتم اولاد علی عزاداری بشود. با کم شدن نفوذ خلفا و قوت یافتن ایرانیان این دردسرها بر طرف شد و به تدریج بعضی به فکر افتادند که شرح فاجعه کربلا را تدوین کنند. شاید نخستین کسی که دست به این کار زد مولانا حسین واعظ کاشفی از وعاظ و نویسندگان سرشناس سالهای اخیر دوره تیموری و مؤلف کتاب روضة الشهداء بوده باشد. بدین سبب مجالسی را که ابتدا برای عزاداری و نوحه سرایی و نقل مطالب این کتاب ترتیب داده میشد مجالس روضه خوانی مینامیدند. کتابهای دیگری بعداً در همین زمینه نوشته شد که از جمله آنها کتاب طوفان البکاء یا اسرار الشهادة میباشد.(کتاب تجلی عاشورا / بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی)
شبیه خوانی ثابت و سیار جهت عزاداری
کم کم به منظور حسن تأثیر یا تشدید تأثیر مستمع عدهای در صدد برآمدند که از این هم یک قدم فراتر نهند و وقایع و اشخاص واقعه کربلا را عیناً در جلو چشم تماشاگران مجسم سازند. نخست شبیه خوانی ثابت و بعد شبیه خوانی سیاری را به وجود آوردند و بدین ترتیب ضمن بیان حوادث کربلا شخصی را به لباس یکی از قهرمانان واقعه در می آوردند که ساکت و بی حرکت در کنار کرسی وعظ یا خواندن کتاب روضه بایستد تا از راه چشم هم در ذهن مستمع اثری ایجاد کند پس از مدتی مقدم بر سینه زنان و نوحه خوانان افرادی را به لباس و قیافه شهدا در می آوردند که از جلوی تماشاگران بگذرند و در صورت امکان صحنه هایی از ماجرای کربلا را عیناً به مورد عمل بگذارند. تدارک این دسته ها که هر سال مجللتر و پرشکوه تر میشد در ایجاد تعزیه یا تئاتر مذهبی ایران بسیار مؤثر بوده است.
تعزیه؛ ابتکارات ذوق مردم ایران
به راه انداختن دسته خود داستان جداگانهای دارد تماشای این دسته های باشکوه که از خلقت عالم تا رفتن شیعیان به مشهد به زیارت امام هشتم را شامل میگردید از برآمدن آفتاب تا شامگاهان به طول می انجامید. سیر تکاملی این مراسم به همین کیفیت ادامه یافت تا بالاخره به احتمال قوی در اواخر سلطنت صفوی و شاید هم زودتر آنچه از وقایع کربلا که تا آن موقع فقط نقل میشد به شکل مکالمه درآمد و به این ترتیب صورت واقعی درام به خود گرفت اولئاریوس که در سال (۱۰۴۷هجری) یعنی در اواسط سلطنت صفوی از اردبیل دیدن کرده و مشاهدات خود را به تفصیل ثبت نموده است راجع به نوحه سرایی و شیون ایام محرم شرحی بیان میکند ولی از مراسم تعزیه داری مطلبی ذکر نمیکند، برای این که کوچکترین شبههای درباره اصالت تعزیه در بین نباشد باید متذکر شویم که نه تنها هیچگونه دلیل و مدرکی که حکایت از نفوذ علل خارجی در ایجاد تعزیه بکند سراغ نداریم، بلکه آداب و سنن اختصاصی تعزیه هم مشعر بر این است که این هنر از ابتکارات ذوق مردم همین سرزمین می باشد. بدیهی است اگر فرض شود که نفوذی در پیدایش تعزیه مؤثر بوده لابد باید اولاً مسیر این نفوذ معلوم و ثانیاً از کشورهایی بروز کرده باشد که خود در این هنر مقامی ارجمند داشتهاند علاوه بر اینها این نفوذ باید در زمانی صورت گرفته باشد که شرایط و مقتضیات از هر لحاظ مساعد بوده باشد در مورد تعزیه هیچ یک از این امکانات وجود نداشته و با مطالعه دقیق نکات فنی تعزیه و مقایسه آن با نمایشهای مذهبی یونان و هند و اروپا هنر ایرانی بودن آن بر ما مسلّمتر میشود. در آغاز، همه شیعیان در مراسم تعزیه شرکت می جستند و آن را از تکالیف دینی خود میشناختند اما به تدریج عده ای مرثیه خوانی و نوحه سرایی و ذکر این وقایع غم افزا را پیشه خود ساختند صورت شغل و حرفه و وسیله امرار معاش قرار دادند به همین دلیل روز به روز بر رونق و رواج آن افزوده شد. تعزیه ابتدا به منظور بیان احوال مصائب خاندان حسین بن علی(علیه السلام) و واقعه غم انگیز کربلا بر پای شد، ولی پس از طی چندین قرن به تدریج از صورت کامل عزاداری به درآمد و جنبه تشریفاتی و رسمی به خود گرفت(ایرانشهر ج اول ص ۹۰۷، ۹۰۵،۲۰۵ ، ۲۰۷، ۹۰۳)
کربلا؛ خاستگاه تجلی هنر
مراسم روضه خوانی و عزاداری کم کم راه را برای تجلّی هنر ملی و مذهبی تعزیه هموار کرد، از آن جمله سینه زنی و نوحه و ندبه ضمن روضه خوانی و به راه افتادن هیأت برای سینه زدن در کوی و برزنها و بالاخره حرکت دادن و با خود حمل کردن علائم مختلف چون علم و کتل و اسب و شتر و طبل و موسیقی عاشورایی بود چون آبادیهای ایران دارای محلات مختلف بود چنان که هنوز هم هست و هر محله ای بزرگی داشت که او را ریش سفید و سران میگفتند، هر یک از ریش سفیدان و سران آنان میکوشید که عزاداری محلّش از سایر محلات پرجلالتر و پررونقتر باشد و این امر اختصاص به ده روز اول ماه محرم یافت ده روزی که برای امام حسین(علیه السلام) و یارانش روزهایی است برگزیده و ویژه (تعزیه در ایران صفحه۵۸).
گذر کوتاهی به واقعه کربلا
سید الشهداء، فرزند گرانمایه و حق طلب نخستین پیشوای شیعیان جهان حضرت امام علی(علیه السلام)، در روز سه شنبه چهارم و یا به قولی پنجم ماه شعبان سال چهارم هجری قمری برابر با ۶۲۳ میلادی از مادری چون حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، دختر حضرت محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) پیامبر بزرگ مسلمانان، در مدینه زاده و بنابر سنّتی کهن در دیار عرب از سوی پدر بزرگش پیغمبر اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) «امام حسین علیه السلام» نامیده شد. معاویه که به ناحق و ستم خلافت و امامت مسلمانان را غصب و تصاحب کرده بود با امام حسن(علیه السلام) برادر بزرگتر امام حسین پیمان بسته بود، که کسی را از خانواده و کسان خود به جانشینی نگمارد تا در نتیجه دوباره امامت و خلافت به خاندان حضرت علی(علیه السلام) را بازگردد ولی پس از شهادت امام حسن(علیه السلام) که به نیرنگ و از سر خیانت صورت گرفت، یزید فرزند معاویه بیتوجه به پیمان امام حسن(علیه السلام) و معاویه علم حکومت برافراشت، حضرت حسین بن علی(علیه السلام) از به رسمیت شناختن حکومت او سرباز زد و در نتیجه قدرت و نفوذ یزید که زاده زور و زر بود مجبور به خروج از مدینه شد، از عراق مردم کوفه نامهها به او نگاشتند و وعدههای یاری به او دادند، خود را حامی صمیمی و فداکار او و پیرو قرآن و دشمن سر سخت تباهی و فساد حکومت خاندان اموی بر شمردند و از حاکم برگزیده، یزید در آن دیار، شکوهها و شکایتها سر دادند و مصرانه از امام حسین(علیه السلام) خواستند تا به کوفه برود و قول دادند که در رسالت حضرت او را یاری دهند. امام حسین(ع) با وجودی که چندان خام نبود که مردمان روزگار را نشناسد و به روشنی آفتاب عاقبت کار را باز میدانست با خانواده خویش و معدودی از یاران عازم عراق شد. در راه خطبههای فراوان و عمیق عنوان میکرد و پیوسته تکرار میفرمود که در حقیقت به راه ستیز با باطل گام نهاده است و نیتی جز اجرای فرمان خداوند ندارد. او میگفت با وجودی که بیم شکست افزون است ولی باید حقیقت را باز یافت و پاس داشت و به سهولت از آن روی بر نتافت او پیش از خود مسلم بن عقیل را راهی آن دیار کرده بود و با وجودی که در راه خبر شهادت مسلم(علیه السلام) را شنید ولی از هدف باز نایستاد و به راه خود ادامه داد در حالی که معتقد بود... ما برای شهادت آمدهایم و آمادهایم تا مصیبتها و وقایع هولناکتری را استقبال کنیم و بالاخره در کربلا با خیل عظیم سپاهیان دشمن روبرو شد، خطبه حضرت امام حسین(علیه السلام) در برابر «حر» که از سرداران یزید بود و برای جنگ با او گسیل شده بود چنان شورانگیز و سرشار از حقیقت جویی بود که حر و برادرش به حقانیت وی اذعان کردند و به او پیوستند و در راه او کشته شدند، بالاخره دامنه ستیز بالا گرفت و عبید بن زیاد، حضرت امام حسین(علیه السلام) و خاندان و همراهان و یارانش را محاصره کرد و آب را بر آنها بست. پس امام حسین(علیه السلام) عنان مرکب از میدان برتافته به صف لشکر خود باز آمد و دل بر محاربه نهاد و این واقعه در روز جمعه دهم محرم سال شصت و یکم از هجرت پیامبر اسلام و لشکر مخالف به قولی هفده هزار و به روایتی سی و دو هزار و اصلح روایات آن است که، بیست و دو هزار و اندی سواره و پیاده از شام و کوفه در آن مهلکه حاضر آمدند و ملازمان حضرت امام حسین(علیه السلام) و به قولی هشتاد و دو تن و به روایتی هفتاد و دو تن بودند، به غیر آن حضرت سی و دو تن سواره و چهل تن پیاده و در این واقعه غم انگیز حضرت امام حسین(علیه السلام) برادران، برادر زادگان، فرزندان و همه همراهان خود را از دست داد و خود نیز شهید شد. زنان حرم و فرزندان صغیرش نیز به اسارت رفتند و خیمه و چادر و خیمه بزرگ آتش گرفت تا اینکه مدتی بعد مختار ثقفی به خونخواهی امام حسین برخاست و مسببین حادثه کربلا را به کیفر رساند(تعزیه در ایران، صفحه ۳۳،۳۴).
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.