کتیبـه و کتل عـزاداری

کتیبـه و کتل عـزاداری، از وسیله‌های نمادین به کار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان شیعیان جهان بخصوص مردمان ایران است. کتل، میله‌ای بلند تا ارتفاع پنج یا شش متری، که با پارچه‌های سبز، مشکی و قرمز تزئین شده و به عنوان نمادی جهت عزاداری و سوگواری مورد استفاده شیعیان قرار می‌گیرد. روی این پارچه‌ها معمولا با مضامین عاشورایی به خطوط ایرانی و اسلامی از جمله خط ثلث و نسخ و نستعلیق با اشعار محتشم، بافته و تزئین می‌گردد. پس با ما همــراه باشید با بررســـی کتل و کتیبـه عـزاداری.
چهارشنبه، 18 مهر 1403
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
کتیبـه و کتل عـزاداری
کتـل عزاداری
کتل عزاداری، یکی از وسیله‌های نمادین به کار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان شیعیان جهان بخصوص مردمان ایران است. کتل، میله‌ای بلند تا ارتفاع ۶ متر است که با پارچه‌های سبز، مشکی و قرمز تزئین شده و به عنوان نمادی جهت عزاداری و سوگواری مورد استفاده شیعیان خصوصاً مردمان ایران، قرار می‌گیرد. روی این پارچه‌ها معمولا با مضامین عاشورایی به خطوط ایرانی و اسلامی با خوشنویسی بافته و تزئین می‌گردد، دهخدا در تعریف کتل، می‌نویسد: کتل را دسته‌ای از اسبان که در مراسم عزاداری با هیئت و آرایش مخصوص حرکت کنند، دانسته و نیز گفته‌اند که کتل همان علم است که قسمت فوقانی آن را به پیراهن بی‌آستین مانندی بپوشند، همانند تکیه و متکایی که بر چوبی نصب شده باشد و همراه علامت و بیرق در مراسم عزاداری حرکت دهند. کتل به عنوان نمادی جهت عزاداری و سوگواری مورد استفاده شیعیان، قرار می‌گیرد. کتل‌ها از جنس چوب و فلز ساخته می‌شوند و در بین شیعیان برخی مناطق، تقدس بخصوصی دارند.(نامه دهخدا جلد ۳۹ صفحه۳۵۲).

تعریف کتل عزاداری
استاد فقیهی در تعریف کتل عزاداری، می‌نویسد: در قدیم بچه یک یا دو ساله ای را سوار اسب می‌کردند و سر تا پای او را با طلا و جواهر می‌پوشاندند و در میان دسته حرکت می‌دادند البته افرادی مسلّح هم که غالباً از نزدیکان کودک بودند دور او را می‌گرفتند تا مبادا کسی به او آسیبی وارد کند. به این کتل می‌گفتند و آن کودک را هم بچه‌ کتلی می‌نامیدند. ولی این روزها دیگر به آن صورت نیست و طلا آویزان نمی‌کنند. دکتر بروجردی می‌گوید هنوز هم طلا آویزان می‌کنند ولی به مقدار خیلی کم آن هم فقط سکه یا گردن بندهایی که سکه دارد. تا حدود ۳۰ سال قبل هم آن‌ها را غرق طلا می‌کردند به طوری که کودک دیگر قادر نبود خود را روی اسب نگهدارد، این روزها بیشتر لباس سفیدی به نشانه کفن، به کودک می‌پوشانند و چند سکه هم به او آویزان می‌کنند(کیهان فرهنگی سال سوم شماره ۶ صفحه ۸).

هانری ماسه؛ در تعریف کتل عزاداری
هانری ماسه(خاورشناس، ایران‌شناس، نویسنده، مترجم و محقق فرانسوی) در آداب ایرانی جلد اول صفحه ۲۱۱ درباره «کتل» می نویسد: «کتل، عبارت است از چوبی دراز که از آن‌ها گلوله‌هایی از پارچه رنگارنگ و پارچه‌های کشمیری آویزان بود و مثل چین‌های دامن برروی هم می افتادند...» به گفته او اضافه می‌کنیم ابتدا چوب را کفن می‌کنند یعنی پارچه سفیدی می‌بندند بعد در فاصله‌های معین پارچه‌های الوان را می‌بندند، تا وقتی که بالای سر عزاداران چرخ می‌دهند چین آن نمایان شود. منظور علم است، اگر چه پارچه‌ای که روی اسب اندازند و نمایش دهند «کتل» می گویند(فرهنگ ایران زمین جلد ۲۶ صفحه ۳۷۶).

تعریف کتل در منایع دیگر
1)در برخی منابع دیگر آمده که: معنای اصطلاحی دیگر کتل، کتل بستن است؛ تکیه‌های مشهور در گذشته، کتل می‌بستند. یعنی پسر بچه دو سه ساله‌ای را در حالی که غرق در جواهرات و طلاجات می‌کردند، بر اسب زینت کرده‌ای می‌نشاندند و عده‌ای از جوانان قوی هیکل و بزن‌بهادر را با شمشیر و قداره به منظور حفاظت در اطراف آن می‌گماردند و ادعا داشتند که هیچ‌کس نمی‌تواند کودکی را با این همه طلا و جواهر از جمع عزاداران ما بیرون ببرد و این را نشانه برتری و قدرتمندی دسته و تکیه محله خود می‌دانستند. عده‌ای از مردم برای سلامتی پسر دو سه ساله خود، نذر می‌کردند که او را کتل کنند… باید دانست که کتل، یکی از وسیله‌های نمادین بکار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان شیعیان است. همیشه کتل‌ها با پارچه‌های رنگی که به خط ثلث و نسخ و نستعلیق خطاطی و بافته می‌شود، تزئین می‌گردند، و به عنوان نمادی جهت عزاداری و سوگواری مورد استفاده در ایام محرم و صفر و دیگر شهادت ائمه طاهرین(علیهم‌السّلام)، قرار می‌گیرد. کتل‌ها در بین شیعیان برخی مناطق، از پارسایی و مقدسی بخصوصی برخوردار است(تاریخ تکایا و عزاداری قم، ص 214).

2)در برخی منابع دیگر آمده که: «کتل» همان علم حضرت ابوالفضل بوده است. امروزه کتل به دو صورت ساده و راه راه دوخته می‌شود نوع ساده آن معمولاً از جنس مخمل و ساتن و به رنگ سیاه یا مشکی دوخته می‌شود، روی آن ترنج می‌کشند و قلاب‌دوزی می‌کنند و در داخل ترنج‌ها اشعار و یا اسامی ائمه طاهرین(علیهم‌السّلام) نوشته می‌شود. نوع راه راه آن پنج رنگ است، به صورت پنج تا یک متر و نیمی که معمولاً از رنگ‌های سبز ،مشکی، ارغوانی، زرد و سفید استفاده می‌شود و برروی پارچه با نقش ترنج و یا کتیبه که در داخل آن‌ها اشعار، احادیث و یا اسامی ائمه طاهرین(علیهم‌السّلام) با خط ثلث و نسخ و نستعلیق سوزن‌دوزی می‌شود.

کتل‌گردانی در شهرهای مختلف
کتل‌گردانی، مراسمی است که در شهرهایی چون فارس، مشهد، اردبیل و تبریز شهرت دارد و غالباً در جلوی دسته‌های عزاداری حرکت داده می‌شود. استفاده از این آلات عزاداری، قدمتی دیرینه دارد.

تعریف هاینریش بروگش آلمانی از کتل
یکی از گزارش‌ها تاریخی در این باره، گزارشی از هاینریش بروگش آلمانی، که از سیاحان و جهانگردان دوره قاجار است، می‌باشد، وی در زمان ناصرالدین شاه از مراسم عزاداری که «درمیان باغ کاخ و نزدیک اتاقی که شاه برای تماشای تعزیه درآن می‌نشست» می‌نویسد: «مهمانان درون چادر بزرگی نشسته بودند و مراسم را تماشا می‌کردند. درآغاز مردان قوی هیکلی علامات و علم‌هایی را به میدان می‌آوردند». بعدازاین هشت نفر وارد میدان شدند که یک چارچوبی را بر دوش حمل می‌کردند و روی این چارچوب چیزی شبیه قبر درست کرده بودند و به ما توضیح دادند که سمبل قبر مطهر پیامبر اسلام است. روی قبر مطهر چندین طاق شال کشمیری کشیده بودند و چند شمع کافوری نیز روی آن دریک شمعدانی می‌سوخت. در دوطرف این قبر نیز دو نفر دیگر با علم و کتل حرکت می‌کردند» همچنین کتل‌گردانی در برخی مناطق چون کهگیویه و بویراحمد، با موسیقی خاصی همراه است.(نویسنده: سید سعید مهریان)

کتل در ادبیات ایرانی
باید دوباره خیمهٔ غم دست و پا کنیــم
پرچم، کتل، کتیبه، علم دست و پا کنیم
بعد از دو ماه گریه به ارباب بی کفـــن
اشکی برای شاه کرم دست و پا کنیــم
شاعر: محمود مربوبی

کتیبـه عزاداری
کتیبه محرم در بین فرهنگ ما جایگاه خاصی دارد از کتیبه‌های درب منزل که در ایام محرم نصب می‌کنیم و به عزاداران حسینی خوش آمد و تسلیت میگوییم، گرفته تا کتیبه‌های قلمکار و پشت منبری، تا کتیبه های پارچه ای که 12 بندی کمال الدین علی مُحتشم کاشانی(هم دوره شاه طهماسب صفوی) که با خط نستعیلق روی آن نقش بسته است. و دور تا دور مساجد و تکایا و حسینیه‌ها حال و هوای ماه محرم را برای هر بیننده ای زنده می‌کند. کتیبه به صورت پارچه‌های بلندی که معمولاً اشعار محتشم بر روی آن نوشته می‌شود و قبلاً گل‌دوزی می شده است. منشأ آن در شهر اصفهان است و بیشتر امروزه به صورت چاپی تولید می‌کنند. گاهی در حواشی بیرق‌ها کتیبه‌هایی کار می‌گذارند که در داخل آن‌ها اشعار محتشم یا اسم امام حسین(علیه السلام) و یا حضرت ابوالفضل(علیه السلام) نوشته می‌شود. معمولاً در پایین کتیبه نام هیأت نوشته می‌شود و گاهی نیز اسامی ائمه به شکل گل‌دوزی در کتیبه های عزاداری که از جنس پارچه‌های مختلف است به چشم می‌خورد. کتیبه غیر از اصطلاح رایج امروزی به پارچه‌های سیاهی گفته می‌شود که پهنای آن‌ها در حدود نیم متر است و در ازای آن‌ها به چندین‌متر در حد نیاز مکان عزاداری از قبیل مساجد و تکایا و حسینیه‌ها می‌رسد و اشعاری در شان و مقام حضرت امام حسین(علیه السلام) بر آن‌ها نوشته شده است و دور بنای تکیه یا حسینیه و مسجد می‌آویزند( از آستارا تا استارباد جلد سوم صفحه ۳۱۵).

تخیل مایع هنر اصیل
هنر اصیل از تخیل مایه می‌گیرد و تخیل همواره قبل از تفکر بر روح انسان حاکم بوده است و بدین دلیل هنر سابقه‌ای بسیار طولانی حتی طولانی‌تر از دیگر پدیده‌ها نظیر نطق و خط و صناعت دارد. از زمان کشیدن تصاویر بر دیواره غارها روزگاری دراز می‌گذرد از نخستین روزهای تاریخ، طرح‌های خام و مبهمی که در مغز انسان شکل گرفت همه نشان از تقابل نیکی و بدی وزشتی و زیبایی و تلاش‌ها و بی قراری‌های روح او برای گریز از ظلمت‌ها و تباهی‌های زمانه خود داشته است و این حقیقت در هر دوره ای به نوعی جلوه گر شده بی آن که به یقینش در مورد آنچه که بدان معتقد بوده است خللی وارد آمده باشد. این روح بی تاب و ملتهب و سر خورده از فریب‌هایی که در طول تاریخ کوتاهش هر حقیقتی را پایمال دون صفتی قابیل‌های زمانه خود یافته ناچار در کنج عزلت تنگ و خاموش و برکرانه دل پاک و بی آلایش خویش تصویری از هر آنچه را که در اندیشه اش می گذشته بر صفحه ای نقش کرده است هنرمند در این حال تجلی آن حقیقتی شده که واقعیت موجود سیرابش نمی‌ساخته و میل به ساده و عامیانه گفتن آنچه که در دلش می‌گذشته وی را بر آن داشته تا جدای از هنر رایج خواص، زبانی برای بیان اندرون خود بیابد و لاجرم مخاطبش نیز همدمان روزهای تنهایی و بی‌کسی‌اش قرار می‌گرفته است. بدین صورت هنرمند در عمق فطرت خویش همواره در آرزوی دست یابی به غایت و خیر مطلق خود را با معانی عظیم و والایی پیوند داده و آرمان‌های شور انگیز و حماسه های جاودانی تاریخ را سمبل بلند پروازی‌های خویش ساخته و این لطیفه ظریف و پنهانی را در خانه دل و مأوای روح همچون غریزه زنده ماندن پاس داشته و لحظات و حوادث و پیامدهای جدال میان نیکی و بدی و زیبایی و زشتی را جدا از چهره سرد و زشت و کریه تاریخ رایج زمان خودسینه به سینه نقل کرده و آن را ارج نهاده است . بدین ترتیب پیدایی چنین هنری را می‌توان تجلّی ذوق و فکر و احساس و ایمان مردمی دانست که بدون هیچ گونه تکلّفی در نهایت ساده اندیشی و صداقت زبان گویایی برای جان بخشیدن به ارواح خسته وقلوب مجروحشان یافته اند و آن را به بهترین وجهی ابراز داشته‌اند.

در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
 
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط