ملاقات با امام زمان (ع)؛ هست ها و بايد ها
نويسنده:ابراهيم شفيعي سروستاني
در سال هاي اخير، توجه روز افزون اقشار مختلف جامعه به ويژه جوانان، به موضوع مهدويّت و انتظار، موجب رونق بازار کتاب ها و نشريه هاي مرتبط با اين موضوع شده و هر از چندگاه، کتاب يا نشريه ي جديدي به اين جرگه وارد مي شود.
پديده ي ياد شده گر چه در جاي خود بسيار مبارک و اميدوار کننده است، ولي بيم ها و نگراني هايي را هم در پي دارد که بايسته است علماي حوزه، صاحب نظران مسائل اعتقادي و مسئولان فرهنگي کشور با حساسيت و دقت نظر بيشتري به اين پديده توجه کنند.
يکي از موضوع هايي که در اين ميان بسيار اهميّت دارد و نيازمند دقت و توجه بيشتري است، پرداختن افراطي به موضوع تشرّفات و ملاقات با امام زمان (ع) است.
اين توقيع شريف، زمينه ساز بحث و گفت و گو هاي فراواني در زمينه ي امکان يا عدم امکان ملاقات حضرت مهدي (ع) در زمان غيبت شده و علماي شيعه را به اظهار نظر در اين زمينه واداشته است. آنچه از مجموع اين بحث و گفت و گو ها بر مي آيد، اين است که در اصل امکان ملاقات با آن جضرت ترديدي نيست و اينکه افراد زيادي در طول دوران غيبت کبرا به اين شرافت رسيده اند، گواه روشني بر اين مدعاست. با اين حال، سخن در شرايط و ويژگي هاي آن است.
يکي از نکته هايي که همه ي علماي شيعه در اين زمينه بر آن اتفاق نظر دارند، اين است که در عصر غيبت کبرا، باب نيابت و سفارت، به گونه اي که در مورد نايبان خاص آن حضرت و در دوران غيبت صغرا وجود داشت، بسته شده است. از اين رو، هيچ کس نمي تواند ادعا کند که با آن حضرت در ارتباط است و هر زمان اراده کند، مي تواند با ايشان ملاقات کند يا به طور خاص از سوي ايشان نيابت يافته است که اموري را به انجام رساند يا دستور هايي را به مردم ابلاغ کند.
نکته ي ديگري که بسياري از علماي شيعه در کتاب ها و آثار خود به آن اشاره کرده اند، اين است که ملاقات با امام زمان (ع) مستلزم شايستگي هاي ويژه اي است که حتي بسياري از بزرگان به آن دست نيافتند و گروهي هم که به اين توفيق دست يافتند، با تلاش هاي فراواني بوده است.
حضرت آيت الله جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايد: «امام (ع)، وحيد دهر است. مثل شمس آسمان است. همان طور که شما با دستتان نمي توانيد به آفتاب برسيد، نمي توانيد به راحتي به امام برسيد».
حضرت آيت الله ناصري نيز وجود «سنخيّت» را شرط لازم بري حصول تشرّف دانسته و مي فرمايد: تنها کساني مي توانند آن حضرت را ببينند و ايشان را باز شناسند که خود از بعد مادي عالم خارج شده باشند و با آن حضرت که سلطان عالم مجرّدات هستند سنخيت برقرار کرده باشند. از اين روست که «سنخيّت» را نخستين و مهم ترين شرط براي حصول تشرّف مي دانيم ... . دو شيء تنها به اين شرط مي توانند به هم منضمّ شوند و پيوستگي يابند که از سنخيت نسبت به يکديگر بهره مند باشند. حال اگر کسي سنخيت با عالم ماده و ماديات نداشته باشد، نمي تواند هم سنخ عالم مجردات باشد و با فرشتگان و برتر از آنان، حضرت وليّ عصر (ع) ارتباط برقرار کند».
ايشان در ادامه ي سخنان خود، پيراستن نفس از رذايل اخلاقي (تخليه) و آراسته شدن به صفات پسنديده (تحليه) را تنها راه ايجاد سنخيت مي داند: «تخليه ي نفس از رذائل اخلاقي و تحليه ي آن به صفات پسنديده، تنها راه ايجاد سنخيت و زان تشرّف يافتن به محضر آن حضرت است؛ چه، مادام که نفس انسان از صفات رذيله تخليه نشود و به صفات حميده آزين نبندد، حجاب هاي نفساني مانع از ديدن خورشيد وجود آن حضرت است».
با توجه به آنچه گفته شد، بايد بسيار مراقب بود که در طرح موضوع ملاقات با امام زمان (ع) به گونه اي رفتار نکنيم که مردم گمان کنند هر کس مي تواند ادّعاي رؤيت کند و هر ادّعايي را هم به راحتي مي توان پذيرفت.
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت، احتمال ها و فرض هاي مختلفي در اين زمينه مطرح است و هرگز نمي توان ادّعا کرد که همه ي مدعيان رؤيت امام مهدي (ع) به واقع آن حضرت را ديده اند.
حضرت آيت الله جوادي آملي در زمينه ي دسته بندي کساني که موفق به ديدار امام زمان (ع) شده اند، مي فرمايد: «خيلي از موارد است که انسان بيمار دارد، شفا پيدا مي کند يا گم شده اي دارد، پيدا مي کند، امّا آيا اين ها به وسيله ي شخص حضرت است يا اولياي فراواني که زير نظر حضرت هستند يا شاگردان فراواني که حضرت دارد؟ يا اينکه يکي از اولياي خود را اعزام مي کند؟ هيچ برهاني بر مسئله نيست که مثلاً آن کس که شخص گمشده را به منزل مي رساند يا مشکل کسي را حل مي کند، شخص حضرت باشد. اولياي فراواني در خدمت و تحت تدبير حضرت هستند. حضرت ممکن است به يکي از اين ها دستور داده باشند و آن مشکل حل شود. در بعضي از موارد، آن تمثلات نفساني از انسان مشاهده مي کند و خيال مي کند واقعيت است. اين بخش اوّل که مشهود است تمثلات نفساني بوده، بايد از واقعيت بيني جدا شود.
در بخش دوم که حقيقتاً کسي را مي بيند و مشکل او حل مي شود يا شفاي مرضي بوده يا گم شده اي را به مقصد مي رساند، در اينجا نيز هيچ برهاني ندارد که حضرت باشد يا شاگردي از شاگردان او. حضرت، شاگردان فراواني دارد. اين سيصد و سيزده نفري که هستند، الان ممکن است افراد فراواني باشند که تحت تدبير آن حضرت، مأموريت هايي را انجام مي دهند.
بخش سوم آن است که نظير مرحوم بحر العلوم (ره) خدمت خود حضرت مي رسد. اين را هم بعضي منکر هستند، ولي اين هيچ استبعادي ندارد، بلکه امکان هم دارد. اما در اين بخش دو مسئله وجود دارد: يک، فرد حق ندارد بگويد من خدمت حضرت رسيده ام؛ دو، ما حق نداريم قبول کنيم. به ما گفته اند که شما تکذيب کنيد؛ يعني نگوييد او دروغ مي گويد، بلکه اثر عملي بار نکنيد. تکذيب به معناي اينکه شما دروغ مي گوييد و حضرت غير قابل ديدن است، و اين نيست.
حضرت آيت الله ناصري نيز در اين باره مي فرمايد: «بسياري از کساني که ادّعاي تشرّف به محضر آن حضرت را داشته اند و گاه گاه واقعا از فيض آن حضرت نيز برخوردار شده اند، نه ايشان، بلکه يکي از ياران خاصّ ايشان را زيارت کرده اند ؛ چه، همواره پنج گروه از اوليا در محضر آن وليّ مطلق به سر مي برند و در خدمت ايشان از جان و دل مي کوشند. اينان اوتاد، نجباء، نقباء، رجال الغيب و صلحا هستند که اگر چه از جنس ديگر مردمانند، به مراتبي از تهذيب نفس و جلاي باطن نائل شده اند که مي توانند در محضر آن حضرت به سر برند. طُرفه آنکه غير از طبقه ي صلحاء گويا بقيّه ي اين طبقات داراي تشرّف اختياري هستند و مي توانند در هر لحظه اي که طلب کنند، به محضر ايشان بار يابند.
اگر چه شماره ي اينان به درستي بر ما معلوم نيست، گويا جمعيّت حاضر در محضر آن حضرت، بيش از پانصد نفر هستند. اينان دائماً در فرمان آن حضرتند و حوائج شيعيان و محبّان ايشان را به فرمان آن حضرت روا مي دارند. ازين روست که شماري از کساني که ادّعاي تشرّف به محضر آن حضرت را دارند، هر چند واقعاً مورد نظر و فيض خاصّ آن حضرت واقع شده اند، امّا نه خود ايشان که يکي از ياران خاصّ ايشان را زيارت کرده اند، امّا با اصرار مدّعي مي شوند که خود آن حضرت را ديده اند. بايد از اينان پرسيد: آيا پيش از اين ايشان را ديده اند که از چگونگي چهره ي ايشان آگاه باشند تا بتوانند آن حضرت را باز شناسند؟
ياران آن حضرت و به ويژه طبقه ي رجال الغيب، همواره به امر آن حضرت به ميان مردم رفت و شد مي کنند و حوائج آنان را برطرف مي سازند. بدين ترتيب، اگر کسي با يکي از مردان الهي رو به رو شد که پس از انجام حوائج مادّي و يا معنوي او، از ديده نهان گشت، نبايد بپندارد که خود آن حضرت را ديده است؛ چه بسا يکي از ياران خاصّ آن حضرت که سر در فرمان ايشان دارند را ديده است.
با توجه به مطالب ياد شده، نبايد هر عنايتي را که از سوي امام زمان (ع) به شخصي مي شود و هر گونه گره گشايي را که از سوي آن حضرت صورت مي گيرد، به حساب ملاقات يا تشرّف گذاشت. همچنين نبايد هر ادّعاي تشرّفي را به سادگي پذيرفت و بر گفته هاي مدّعي مهر تأييد زد.
حضرت آيت الله جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايد: «در زمان پيامبر (ص) که مقامش بالاتر از همه ي ائمه (ع) است ، کم نبودند کساني که وجود مبارک حضرت را مي ديدند، امّا خداي سبحان درباره ي آن ها در قرآن فرمود: «و تراهم ينظرون إليک و هم لا يبصرون؛ آن ها را مي بيني که به تو نگاه مي کنند ولي تو را نمي بينند.» اهل نظرند ولي اهل بصيرت نيستند. اگر ما سعي کنيم وجود مبارک امام زمان (ع) ما را ببيند، هنر است».
در قرآن کريم آمده است: خدا که به کلّ اشياء بصير است روز قيامت به يک عده نگاه نمي کند: «و لا يکلّمهم الله يوم القيامه و لا يزکيهم.»آن نگاه تشريفي را نسبت به عده اي اعمال نمي کند. اگر ما واقعاً در مسير صحيح حرکت کنيم ، حضرت ما را مي بيند، و ديدن و نظر تشريفي ايشان براي ما شرف است و گرنه ديدن فيزيکي کار ساز نيست.همچنان که خيلي ها پيامبر اکرم (ص)، امير مؤمنان (ع) و حضرت زهرا (ع) را مي ديدند، ولي بصيرت نداشتند. ديدن هاي تشريفي مهم است، نه نگاه صوري، البته گاهي همان نگاه صوري هم پديد مي آيد و انسان وجود حضرت را از نزديک زيارت مي کند وفيضي مي برد و مشکل او هم به برکت حضرت از طرف ذات اقدس اله حل مي شود، امّا مهم همان ديدن از روي بصيرت است.
حضرت آيت الله ناصري در زمينه ي علاقه ي امام عصر (ع) براي ديدار شيعيان خود مي فرمايد: «حضرت وليّ عصر (ع) فيّاض بالعرض هستند و اگر شرايط تشرّف در کسي فراهم شود، ايشان بخل نمي ورزند و فرد لايق را به حضور مي پذيرند. گذشته از اين، ايشان علاقه ي خاصّي به شيعيان خود دارند و از اين رو، خود در پي ملاقات اولياي خويشند؛ چه، ديديم که وظيفه ي آن حضرت در دوران غيبت و نيز ظهور، رسانيدن موجودات به کمال لايق خود است و اگر موجودي آن چنان مراتب کمال را طي کند که گذر از مراتب بعدي منوط به تشرّف به محضر ايشان باشد، وظيفه ي آن حضرت اقتضا مي کند که او را به حضور بپذيرند و در وادي کمال، راهنماي او باشند.
علاقه ي آن حضرت به شيعياني که در مسير تکامل گام بر مي دارند، به گونه اي است که خود طالب ملاقات اينانند؛ چه، هيچ امري همچون تکامل انسان ها نمي تواند آن حضرت را شادمان سازد».
براي تکميل اين مطلب خوب است که اشاره اي داشته باشيم به پاسخ روحاني وارسته و پارسا مرحوم حجت الاسلام والمسلمين شيخ محمد تقي بهلول (ره).
ايشان در پاسخ به اين پرسش که: «چه وقت مي شود به حضور آقا امام زمان (ع) مشرّف شد؟»مي فرمايد: «با تقوا باشد؛ وقتي که بين شما و حضرت (ع) سنخيّت باشد».
سپس مي فرمايد: «ديدن امام زمان (ع) مهم نيست، مهم اين است که او ما را ببيند، خيلي ها هم علي (ع) را ديدند ، امّا دشمن او شدند.اگر کاري کرديم که نظر آن ها را جلب کنيم، آن ارزش دارد».
با اميد به آنکه از اين پس، همه ي ما با دقت و وسواس بيشتري از موضوع ملاقات و تشرّفات صحبت کنيم و مردم ما نيز با حساسيت بيشتري با کتاب ها و نشرياتي که به طرح افراطي اين موضوع مي پردازند، برخورد کنند.
منبع: ماهنامه ي موعود شماره ي 100
پديده ي ياد شده گر چه در جاي خود بسيار مبارک و اميدوار کننده است، ولي بيم ها و نگراني هايي را هم در پي دارد که بايسته است علماي حوزه، صاحب نظران مسائل اعتقادي و مسئولان فرهنگي کشور با حساسيت و دقت نظر بيشتري به اين پديده توجه کنند.
يکي از موضوع هايي که در اين ميان بسيار اهميّت دارد و نيازمند دقت و توجه بيشتري است، پرداختن افراطي به موضوع تشرّفات و ملاقات با امام زمان (ع) است.
1ـ امکان يا عدم امکان تشرّف
اين توقيع شريف، زمينه ساز بحث و گفت و گو هاي فراواني در زمينه ي امکان يا عدم امکان ملاقات حضرت مهدي (ع) در زمان غيبت شده و علماي شيعه را به اظهار نظر در اين زمينه واداشته است. آنچه از مجموع اين بحث و گفت و گو ها بر مي آيد، اين است که در اصل امکان ملاقات با آن جضرت ترديدي نيست و اينکه افراد زيادي در طول دوران غيبت کبرا به اين شرافت رسيده اند، گواه روشني بر اين مدعاست. با اين حال، سخن در شرايط و ويژگي هاي آن است.
يکي از نکته هايي که همه ي علماي شيعه در اين زمينه بر آن اتفاق نظر دارند، اين است که در عصر غيبت کبرا، باب نيابت و سفارت، به گونه اي که در مورد نايبان خاص آن حضرت و در دوران غيبت صغرا وجود داشت، بسته شده است. از اين رو، هيچ کس نمي تواند ادعا کند که با آن حضرت در ارتباط است و هر زمان اراده کند، مي تواند با ايشان ملاقات کند يا به طور خاص از سوي ايشان نيابت يافته است که اموري را به انجام رساند يا دستور هايي را به مردم ابلاغ کند.
نکته ي ديگري که بسياري از علماي شيعه در کتاب ها و آثار خود به آن اشاره کرده اند، اين است که ملاقات با امام زمان (ع) مستلزم شايستگي هاي ويژه اي است که حتي بسياري از بزرگان به آن دست نيافتند و گروهي هم که به اين توفيق دست يافتند، با تلاش هاي فراواني بوده است.
حضرت آيت الله جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايد: «امام (ع)، وحيد دهر است. مثل شمس آسمان است. همان طور که شما با دستتان نمي توانيد به آفتاب برسيد، نمي توانيد به راحتي به امام برسيد».
حضرت آيت الله ناصري نيز وجود «سنخيّت» را شرط لازم بري حصول تشرّف دانسته و مي فرمايد: تنها کساني مي توانند آن حضرت را ببينند و ايشان را باز شناسند که خود از بعد مادي عالم خارج شده باشند و با آن حضرت که سلطان عالم مجرّدات هستند سنخيت برقرار کرده باشند. از اين روست که «سنخيّت» را نخستين و مهم ترين شرط براي حصول تشرّف مي دانيم ... . دو شيء تنها به اين شرط مي توانند به هم منضمّ شوند و پيوستگي يابند که از سنخيت نسبت به يکديگر بهره مند باشند. حال اگر کسي سنخيت با عالم ماده و ماديات نداشته باشد، نمي تواند هم سنخ عالم مجردات باشد و با فرشتگان و برتر از آنان، حضرت وليّ عصر (ع) ارتباط برقرار کند».
ايشان در ادامه ي سخنان خود، پيراستن نفس از رذايل اخلاقي (تخليه) و آراسته شدن به صفات پسنديده (تحليه) را تنها راه ايجاد سنخيت مي داند: «تخليه ي نفس از رذائل اخلاقي و تحليه ي آن به صفات پسنديده، تنها راه ايجاد سنخيت و زان تشرّف يافتن به محضر آن حضرت است؛ چه، مادام که نفس انسان از صفات رذيله تخليه نشود و به صفات حميده آزين نبندد، حجاب هاي نفساني مانع از ديدن خورشيد وجود آن حضرت است».
با توجه به آنچه گفته شد، بايد بسيار مراقب بود که در طرح موضوع ملاقات با امام زمان (ع) به گونه اي رفتار نکنيم که مردم گمان کنند هر کس مي تواند ادّعاي رؤيت کند و هر ادّعايي را هم به راحتي مي توان پذيرفت.
2- دسته بندي تشرّفات
در پاسخ به اين پرسش بايد گفت، احتمال ها و فرض هاي مختلفي در اين زمينه مطرح است و هرگز نمي توان ادّعا کرد که همه ي مدعيان رؤيت امام مهدي (ع) به واقع آن حضرت را ديده اند.
حضرت آيت الله جوادي آملي در زمينه ي دسته بندي کساني که موفق به ديدار امام زمان (ع) شده اند، مي فرمايد: «خيلي از موارد است که انسان بيمار دارد، شفا پيدا مي کند يا گم شده اي دارد، پيدا مي کند، امّا آيا اين ها به وسيله ي شخص حضرت است يا اولياي فراواني که زير نظر حضرت هستند يا شاگردان فراواني که حضرت دارد؟ يا اينکه يکي از اولياي خود را اعزام مي کند؟ هيچ برهاني بر مسئله نيست که مثلاً آن کس که شخص گمشده را به منزل مي رساند يا مشکل کسي را حل مي کند، شخص حضرت باشد. اولياي فراواني در خدمت و تحت تدبير حضرت هستند. حضرت ممکن است به يکي از اين ها دستور داده باشند و آن مشکل حل شود. در بعضي از موارد، آن تمثلات نفساني از انسان مشاهده مي کند و خيال مي کند واقعيت است. اين بخش اوّل که مشهود است تمثلات نفساني بوده، بايد از واقعيت بيني جدا شود.
در بخش دوم که حقيقتاً کسي را مي بيند و مشکل او حل مي شود يا شفاي مرضي بوده يا گم شده اي را به مقصد مي رساند، در اينجا نيز هيچ برهاني ندارد که حضرت باشد يا شاگردي از شاگردان او. حضرت، شاگردان فراواني دارد. اين سيصد و سيزده نفري که هستند، الان ممکن است افراد فراواني باشند که تحت تدبير آن حضرت، مأموريت هايي را انجام مي دهند.
بخش سوم آن است که نظير مرحوم بحر العلوم (ره) خدمت خود حضرت مي رسد. اين را هم بعضي منکر هستند، ولي اين هيچ استبعادي ندارد، بلکه امکان هم دارد. اما در اين بخش دو مسئله وجود دارد: يک، فرد حق ندارد بگويد من خدمت حضرت رسيده ام؛ دو، ما حق نداريم قبول کنيم. به ما گفته اند که شما تکذيب کنيد؛ يعني نگوييد او دروغ مي گويد، بلکه اثر عملي بار نکنيد. تکذيب به معناي اينکه شما دروغ مي گوييد و حضرت غير قابل ديدن است، و اين نيست.
حضرت آيت الله ناصري نيز در اين باره مي فرمايد: «بسياري از کساني که ادّعاي تشرّف به محضر آن حضرت را داشته اند و گاه گاه واقعا از فيض آن حضرت نيز برخوردار شده اند، نه ايشان، بلکه يکي از ياران خاصّ ايشان را زيارت کرده اند ؛ چه، همواره پنج گروه از اوليا در محضر آن وليّ مطلق به سر مي برند و در خدمت ايشان از جان و دل مي کوشند. اينان اوتاد، نجباء، نقباء، رجال الغيب و صلحا هستند که اگر چه از جنس ديگر مردمانند، به مراتبي از تهذيب نفس و جلاي باطن نائل شده اند که مي توانند در محضر آن حضرت به سر برند. طُرفه آنکه غير از طبقه ي صلحاء گويا بقيّه ي اين طبقات داراي تشرّف اختياري هستند و مي توانند در هر لحظه اي که طلب کنند، به محضر ايشان بار يابند.
اگر چه شماره ي اينان به درستي بر ما معلوم نيست، گويا جمعيّت حاضر در محضر آن حضرت، بيش از پانصد نفر هستند. اينان دائماً در فرمان آن حضرتند و حوائج شيعيان و محبّان ايشان را به فرمان آن حضرت روا مي دارند. ازين روست که شماري از کساني که ادّعاي تشرّف به محضر آن حضرت را دارند، هر چند واقعاً مورد نظر و فيض خاصّ آن حضرت واقع شده اند، امّا نه خود ايشان که يکي از ياران خاصّ ايشان را زيارت کرده اند، امّا با اصرار مدّعي مي شوند که خود آن حضرت را ديده اند. بايد از اينان پرسيد: آيا پيش از اين ايشان را ديده اند که از چگونگي چهره ي ايشان آگاه باشند تا بتوانند آن حضرت را باز شناسند؟
ياران آن حضرت و به ويژه طبقه ي رجال الغيب، همواره به امر آن حضرت به ميان مردم رفت و شد مي کنند و حوائج آنان را برطرف مي سازند. بدين ترتيب، اگر کسي با يکي از مردان الهي رو به رو شد که پس از انجام حوائج مادّي و يا معنوي او، از ديده نهان گشت، نبايد بپندارد که خود آن حضرت را ديده است؛ چه بسا يکي از ياران خاصّ آن حضرت که سر در فرمان ايشان دارند را ديده است.
با توجه به مطالب ياد شده، نبايد هر عنايتي را که از سوي امام زمان (ع) به شخصي مي شود و هر گونه گره گشايي را که از سوي آن حضرت صورت مي گيرد، به حساب ملاقات يا تشرّف گذاشت. همچنين نبايد هر ادّعاي تشرّفي را به سادگي پذيرفت و بر گفته هاي مدّعي مهر تأييد زد.
3- ديدن يا ديده شدن، کدام يک؟
حضرت آيت الله جوادي آملي در اين زمينه مي فرمايد: «در زمان پيامبر (ص) که مقامش بالاتر از همه ي ائمه (ع) است ، کم نبودند کساني که وجود مبارک حضرت را مي ديدند، امّا خداي سبحان درباره ي آن ها در قرآن فرمود: «و تراهم ينظرون إليک و هم لا يبصرون؛ آن ها را مي بيني که به تو نگاه مي کنند ولي تو را نمي بينند.» اهل نظرند ولي اهل بصيرت نيستند. اگر ما سعي کنيم وجود مبارک امام زمان (ع) ما را ببيند، هنر است».
در قرآن کريم آمده است: خدا که به کلّ اشياء بصير است روز قيامت به يک عده نگاه نمي کند: «و لا يکلّمهم الله يوم القيامه و لا يزکيهم.»آن نگاه تشريفي را نسبت به عده اي اعمال نمي کند. اگر ما واقعاً در مسير صحيح حرکت کنيم ، حضرت ما را مي بيند، و ديدن و نظر تشريفي ايشان براي ما شرف است و گرنه ديدن فيزيکي کار ساز نيست.همچنان که خيلي ها پيامبر اکرم (ص)، امير مؤمنان (ع) و حضرت زهرا (ع) را مي ديدند، ولي بصيرت نداشتند. ديدن هاي تشريفي مهم است، نه نگاه صوري، البته گاهي همان نگاه صوري هم پديد مي آيد و انسان وجود حضرت را از نزديک زيارت مي کند وفيضي مي برد و مشکل او هم به برکت حضرت از طرف ذات اقدس اله حل مي شود، امّا مهم همان ديدن از روي بصيرت است.
حضرت آيت الله ناصري در زمينه ي علاقه ي امام عصر (ع) براي ديدار شيعيان خود مي فرمايد: «حضرت وليّ عصر (ع) فيّاض بالعرض هستند و اگر شرايط تشرّف در کسي فراهم شود، ايشان بخل نمي ورزند و فرد لايق را به حضور مي پذيرند. گذشته از اين، ايشان علاقه ي خاصّي به شيعيان خود دارند و از اين رو، خود در پي ملاقات اولياي خويشند؛ چه، ديديم که وظيفه ي آن حضرت در دوران غيبت و نيز ظهور، رسانيدن موجودات به کمال لايق خود است و اگر موجودي آن چنان مراتب کمال را طي کند که گذر از مراتب بعدي منوط به تشرّف به محضر ايشان باشد، وظيفه ي آن حضرت اقتضا مي کند که او را به حضور بپذيرند و در وادي کمال، راهنماي او باشند.
علاقه ي آن حضرت به شيعياني که در مسير تکامل گام بر مي دارند، به گونه اي است که خود طالب ملاقات اينانند؛ چه، هيچ امري همچون تکامل انسان ها نمي تواند آن حضرت را شادمان سازد».
براي تکميل اين مطلب خوب است که اشاره اي داشته باشيم به پاسخ روحاني وارسته و پارسا مرحوم حجت الاسلام والمسلمين شيخ محمد تقي بهلول (ره).
ايشان در پاسخ به اين پرسش که: «چه وقت مي شود به حضور آقا امام زمان (ع) مشرّف شد؟»مي فرمايد: «با تقوا باشد؛ وقتي که بين شما و حضرت (ع) سنخيّت باشد».
سپس مي فرمايد: «ديدن امام زمان (ع) مهم نيست، مهم اين است که او ما را ببيند، خيلي ها هم علي (ع) را ديدند ، امّا دشمن او شدند.اگر کاري کرديم که نظر آن ها را جلب کنيم، آن ارزش دارد».
با اميد به آنکه از اين پس، همه ي ما با دقت و وسواس بيشتري از موضوع ملاقات و تشرّفات صحبت کنيم و مردم ما نيز با حساسيت بيشتري با کتاب ها و نشرياتي که به طرح افراطي اين موضوع مي پردازند، برخورد کنند.
منبع: ماهنامه ي موعود شماره ي 100