مقايسه قرآن و عهد عتيق در صفات الهي (4)

در بررسي آيات قرآن کريم، فقط به يک آيه برخورد مي کنيم که عده اي از روي خطا اين آيه شريفه را استناد به تعجّب و شگفت زدگي معنا کرده اند. در حالي که حتي در نگاه اوليّه و ظاهري به آيه مورد نظر مشخص مي گردد که بيان شگفت زدگي، خطاب به سوي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است به خاطر حق ناپذيري و انکار معاد
پنجشنبه، 20 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقايسه قرآن و عهد عتيق در صفات الهي (4)

مقايسه قرآن و عهد عتيق در صفات الهي (4
مقايسه قرآن و عهد عتيق در صفات الهي (4)


 

**نويسنده: دکتر سيد تقي کبيري* و محمدرضا نورآبادي





 

1- تعجّب خداوند:
 

در بررسي آيات قرآن کريم، فقط به يک آيه برخورد مي کنيم که عده اي از روي خطا اين آيه شريفه را استناد به تعجّب و شگفت زدگي معنا کرده اند. در حالي که حتي در نگاه اوليّه و ظاهري به آيه مورد نظر مشخص مي گردد که بيان شگفت زدگي، خطاب به سوي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است به خاطر حق ناپذيري و انکار معاد کافران.
«فَاسْتَفْتِهِمْ اَهُمْ اَشَدَّ خَلْقاً اَمْ مَنْ خَلَقْنا اِنّا خَلَقْنا هُمْ مِنْ طينٍ لازِبِ بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرونَ». (صافات / 11 و 12)
يعني: «پس (اي پيامبر! از اين کفر گرايان) بپرس که: آيا اينان از نظر آفرينش (دگرباره) سخت ترند يا کساني که پيش از اينان آفريديم؟ به يقين ما آنان را از گلي چسبنده پديد آورديم. بلکه (تو از حق ستيزي آنان) تعجّب مي کني در حالي که آنان به تمسخر مي گويند!»
البته آيه فوق فقط در بعضي قرائت ها مثل حمزه و کساني «عجبت» به ضمّه خوانده شده است. (ميبدي، 1361، ج 8: 260)
از آنچه آمد مي توان گفت: اولاً در قرآن کريم در جايي صفت نقص و عيب شگفتي و تعجّب را به خداوند نسبت نداده است. ثانياً اگر هم در بعضي روايات (در صورت صحيح بودن) اين نسبت آمده باشد بايد آن را مطابق با آيات قرآن کريم تأويل نمود.

2- خدا و خواب:
 

از جمله ويژگي هايي که در توصيف خداوند قرآن مطرح است.
اين است که خداي هستي از عوامل غفلت و نسيان و بيهوشي و عدم آگاهي منزّه دور است. خواب که يکي از نعمت هاي خداوند است براي آرامش و ثبات انسانها و موجودات زنده، اما عاملي است براي غفلت و عدم هوشياري نسبت به آنچه که پيرامون انسان مي گذرد. لذا قرآن کريم در سوره بقره بعد از بيان دو صفت مهم يعني «حيّ و قيّوم» براي خداوند که نشان از حيات واقعي و ابدي و پاينده بودن جاودانه او است به دو عامل از عوامل ضعف و سستي و خمودي و غفلت اشاره کرده و مي فرمايد: «اَللهُ لا اِلهَ اِلَا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ ...». (بقره / 25) يعني: «خداي يکتاست که معبودي جز او نيست، خدايي که زنده و پاينده است و چرت نمي زند تا چه برسد به خواب ...». در اين آيه شريفه صراحتاً خواب و حتي چرت زدن را از وجود خداوند هستي تنزيه مي کند. و اشاره به اين مهم است که فيض و لطف تدبير خداوند دائمي است و لحظه اي قطع نمي گردد، همچون بندگان نيست که بر اثر خواب هاي سبک و سنگين، يا عوامل ديگر غافل شده و يا نسيان او را فرا گيرد. البته صفات متعدد ديگري در قرآن براي خدا ذکر شده که در نقطه مقابل «نوم» و «سنه» قرار دارد مثل: عالميّت، حيّ، قيّوم، بصير، خبير، سميع، شهيد، عزيز، قدير و ... .

3- خدا و اعضاي انساني
 

يکي از صفات سلبي خداوند که قرآن مطرح مي کند پيراستگي ذات او از جسم بودن است. در حقيقت، جسم بودن نقص است که بايد ذات خدا را از آن پيراسته ساخت.
قرآن کريم با جمله اي جامع، هر نوع شباهت ميان خالق و مخلوق را که منجر به نقص خالق مي گردد به شدت نفي مي کند و مي فرمايد:
«لَيْسَ کَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرٌ» (شوري / 11) «براي او مانند نيست و اوست شنوا و بينا». بنابراين انديشه جسمانيّت خداوند، يک نوع مثل تراشي گمراه کننده اي است که بايد ساحت پاک خدا را از آن پيراسته دانست. بايد اين نکته را نيز ذکر کرد که در قرآن کريم، آياتي وجود دارد که ظاهراً آنها انتساب جسمانيّت به ذات اقدس او را نشان مي دهد. خصوصاً آياتي که بعضي از اعضاي انسان مثل دست، چشم يا آمدن، نشستن و غيره را به خداوند نسبت داده است. البته درباره اين نوع آيات قبل از بررسي موارد آن بايد متذکر شد که از بکار رفتن برخي از اين الفاظ در قرآن که موهم جسمانيّت خداست، نبايد بر جسم بودن او استدلال کرد، زيرا مقصود از آنها معاني مجازي است نه معني حقيقي. خصوصاً کيفيت استعمال اين الفاظ دليل روشني است بر معاني مجازي آنها. آنچه در پي مي آيد اشاره اي است به آياتي که در آنها نسبت عضو به خداوند مطرح مي شود.

الف- دست خدا:
 

يکي از اين واژه ها «يد» مي باشد. قرآن کريم در توصيف قدرت خدا مي فرمايد: «يَدُ اللهِ فَوْقَ اَيْديهِمْ» (الفتح / 10). يعني «دست (قدرت) خداوند بالاي قدرتهاست» به طور مسلم مقصود از «يد» در اين آيه همان قدرت است و در زبان فارسي مثل معروفي است که مي گويند:
«دست بالاي دست بسيار است» که مقصود از دست «قدرت» مي باشد و به هيچ وجه در قرآن کريم هنگام طرح واژه «يد» مفهوم دست مقصود نيست براي علاقه بيشتري مي توان به آيه 75 سوره «ص»، 1 سوره «ملک»، 83 سوره «يس» و ... نيز توجه نمود.

ب) وجه خدا:
 

در قرآن کريم، اگر چه آيات زيادي وجود دارد که نفي جسميّت از خداوند مي کنند. اما چند آيه هم وجود دارد که در آنها «وجه خدا» به کار رفته است که اين ابهام را پيش مي آورد که مگر خداوند جسم دارد که براي او «وجه» به کار رفته است و چگونه با آيات ديگري که نفي جسم بودن خدا کرده است، قابل جمع و توجيه است مانند: «کُلُّ شَيْءٍ هالِک اِلّا وَجْهَهُ» (قصص / 88) يعني هر چيزي جز ذات او فاني است. مفسران براي «وجه» در قرآن معاني مختلفي ارائه کرده اند که به دو نمونه از آنها اشاره مي شود:
صاحب تفسير در مجمع البيان «وجه» را در آيه «فَاَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ» (بقره / 115) به معني «قبله» گرفته است يعني به هر جا رو کنيد، آنجا قبله خدا است. (طبرسي، 1380 / ذيل آيه مربوطه)
منهج الصّادقين «وجه» را به معني «جهت طاعت» و «ذات خدا» گرفته است. (کاشاني، ج 1: 283) مفسرين ديگر نيز هر کدام به اين واژه پرداخته اند که از ماحصل دقت حول اين مطلب مي توان گفت که واژه «وجه» در قرآن در معاني ذيل عمدتاً به کار رفته است: «ذات خدا (آلوسي، 1421 / ج 2: 130)، صفات خدا که منشأ فيض او هستند و تجلي و نمود خدا (طباطبائي / ذيل آيه 115 بقره)، قبله (طبرسي، 1380 / ذيل آيه مزبور)». البته بيشتر کاربرد معاني در آيات، همان «ذات خدا» يا «صفات خدا» مي باشد.

4- خدا و مکان:
 

در قرآن آيات بسيار زيادي وجود دارد که ذات خداوند را ازلي و ابدي دانسته و فارغ از مکان و زمان معرفي مي کند مانند: «وَلِلهِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَاَيْنَما تُوَلَّوا فَثَّمَ وَجْهُ اللهِ ...». (بقره / 115)
يعني مشرق و مغرب، از آن خداست و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست. اين آيه شريفه هر چند در مسأله قبل نازل شده ولي همانگونه که از ظاهر آيه بر مي آيد، خداوند داراي زمان و مکان مشخص نيست. به عبارت ديگر ذات احديت اساساً جسم نيست که نياز به زمان و مکان که از خصوصيات جسم است داشته باشد.
در آيه ديگري چنين مي خوانيم: «اَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ اَنْ يَخْسِفَ بِکُمْ الأرضَ ...» (ملک / 16) در تفسير الميزان در اين باره آمده است: مراد از آسمان که فرشتگان در آن هستند عالم ملکوت، افقي برتر از عالم حس و يا عالم غيب مي باشد که همه اشياء عالم از عالم غيب به عالم شهود مي آيند.» (طباطبائي/ ذيل آيه مربوطه) و به طور کلي مي توان منظور از آسمان براي خدا و ملائکه را به صورت زير تعبير نمود:
خدا در آسمان است: يعني تسلط و حاکميت و تدبير و امر و نهي خدا، نه تنها بر زمين است بلکه بر کل آسمانها است.
منظور از آسمان عالم پاکي ها، عالم قدس و ملکوت که ماوراي اين عالم محسوس و مادي است يا عالم غيب که همه اشياء از عالم غيب به شهود مي رسد باشد، از جمله رزقي که از جانب خدا به تمام مخلوقات عالم مي رسد.
« (آسمان) را مرکز عالي سلطنت و فرمانروايي مطلق الهي بگيريم که با معراج فرشتگان و پيامبران هم قابل توجيه باشد.» (بهشتي / ص 255)
به هر حال با توجه به معني مجازي و کنايه اي «آسمان»، «عرش» و «کرسي» براي خداوند از او نفي جسميت و مکان مي کند. آياتي که خدا را تسبيح و تنزيه و تقديس کرده و خدا را با عظمت و اوصاف جلال و کمال او توصيف کرده است، آنقدر زياد است که حتي نياز به تأمل در اين آيات محدود نيست و براي انسان، شکي باقي نمي گذارد که خداوند موجودي واجب الوجود، قائم بالذّات، ازلي و ابدي، فارغ از مکان و زمان و جسميت مي باشد و مثل و مانندي ندارد.

نتيجه گيري:
 

در بررسي بين دو منبع مهم و اساسي اسلام و يهوديت يعني قرآن و عهد عتيق «پيرامون کيفيت توصيف الهي و بيان صفات خداوند» مي توان به نتايج زير دست يافت:
هر دو منبع در حوزه صفات الهي بصورت گسترده، جامع و متنوع آياتي را ذکر کرده اند. و لکن در مقايسه آن دو، قرآن کريم علي رغم حجم کمش نسبت به تورات، بيشترين کاربرد صفات را از نظر تنوع صفات خداوند و کيفيت بيان دارد.
هر دو منبع، در بيان صفات جماليّه الهي نکات بسيار مشترک و فراواني دارند و اساساً در اين نوع صفات، اختلاف چنداني بين آن دو وجود ندارد و لکن در صفات جلاليّه و سلبيّه خداوند، بيان قرآن از دقّت، شفافيّت و عقلانيّت برخوردار است. به دليل اين که، تورات در موارد متعددي در کابرد آنها به تجسيم و انسان انگارانه خداوند تمايل دارد. مثل بيان ضعف خداوند در مقابل انسان، جهل، حسادت، ترس، دروغ و ... .
در مقايسه بين عهد عتيق و قرآن کريم بدست مي آيد که توصيف خداوند در قالب تشبيهات و استعارات و کنايات، در هر دو منبع به کار رفته است و لکن اين نوع عبارات استعاره اي در عهد عتيق نسبت به قرآن، اولاً فراوان بوده و ثانياً در مواردي غير قابل تأويل و توجيه مي باشد. همانند برخي عبارات سفر پيدايش در خلقت و آفرينش هستي و آدم و حوا.
نهايتاً مي توان گفت که عهد عتيق در بحث توصيف خداوند «توصيف انسان انگارانه» را نشان مي دهد. در حالي که قرآن جايگاه خداوند را بعنوان «واجب الوجود بالذّات» در بيان صفات او حفظ کرده و از اتهام «تجسم و تشبيه به مخلوقاتش» منزّه و مبرّاست.
کتابنامه
1- قرآن کريم
2- آشتياني، جلال الدين، 1436، تحقيقي در دين يهود، انتشارات جلال الدين آشتياني.
3- آلوسي، ابوالفضل شهاب الدين محمود، 1421 ھ . ق، روح المعاني، دارا حياء البراث العربي – بيروت – لبنان.
4- ابراهام، کهن، 1382، گنجينه اي از تلمود، ترجمه امير فريدون گوگاني، انتشارات اساطير، چاپ اول، تهران.
5- ابراهيم مصطفي، حسن الزيات، احمد، عبدالقادر، حامد، النجار، محمدعلي، 1989 م، معجم الوسيط، انتشارات دارالدعوة ترکيه.
6- ابن منظور، جمال الدين محمد مکرم، 1988م، لسان العرب، دار حياء التراث العربي، بيروت – چاپ اول.
7- بهشتي، سيد محمد حسين، خدا از ديدگاه قرآن، انتشارات بعثت.
8- حافظ شيرازي، خواجه شمس الدين محمد، بي تا، ديوان، به اهتمام محمد قزويني و دکتر قاسم غني، تهران زوّار، چاپ سوم.
9- دهخدا، علي اکبر، 1334ش، لغت نامه دهخدا، زير نظر دکتر محمد معين، تهران، چاپ سيروس.
10- رازي، فخر الدين، التفسير الکبير، دارالکتاب العلميه طهران، چاپ دوم.
11- الزمخشري، محمد بن عمربن محمد، الکشاف، دارالمکتب العلميه، بيروت – چاپ سوم.
12- شرتوني، سعيد الخوري، 1374 ش، اقرب الموارد، چاپ اول (ايران).
13- صدوق شيخ، محمدبن علي بن الحسين بن بابويه القمي، التوحيد.
14- طباطبائي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، انتشارات دارالعلم.
15- طبرسي، ابوعلي الفضل بن الحسن، 1380، مجمع البيان، انتشارات فراهاني.
16- قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان.
17- کاشاني، ملا فتح ا...، منهج الصادق، انتشارات کتابفروشي اسلامي کتاب مقدس.
18- کليني، محمدبن يعقوب، اصول کافي، دفتر نشر و فرهنگ اهل بيت.
19- محقق، محمدباقر، اسماء و صفات الهي فقط در قرآن، انتشارات اسلامي، چاپ اول.
20- موسوي، خميني روح الله (امام خميني)، چهل حديث.
21- ميبدي، ابوالفضل رشيد الدين، 1361، کشف الاسرار و عدة الابرار، انتشارات امير کبير، چاپ سوم.
*دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوي
کارشناس ارشد اديان و عرفان – حق التدريس دانشگاه آزاد واحد خوي**
منبع:نشريه پايگاه نور شماره 11



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط